کد مطلب: ۳۶۸۶
تعداد بازدید: ۶۷۶
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۸
انتظار؛ عامل مقاومت| ۶
مسئله‌ای که همواره مایه امید مسلمانان منتظر و هسته مرکزی انقلاب‌های علیه نظام‌های استثمارگر و اوضاع ظالمانه بوده و وعده الهی به پیروزی نهایی مستضعفین و محرومین است.
﴿قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ للّهِ یُورِثُها مَن یَشآءُ مِنْ عِبادِهِ وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ﴾؛[1]
«موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری بخواهید و شکیبایی کنید، به تحقیق که زمین از آن خداست، به هرکس از بندگانش بخواهد منتقل می‌فرماید و حسن عاقبت از برای پرهیزکاران است».
﴿وَ أَوْرَثْنا الْقَوْمَ الَّذِینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَها الَّتِی بارَکْنا فِیها وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنی عَلی بَنِی إِسْرآئِیلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما کانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما کانُوا یَعْرِشُونَ﴾؛[2]
«و میراث دادیم به قومی که ضعیف شمرده شده بودند، خاورهای زمین و باخترهای آن را که مبارک گردانیده بودیم. و تمام گردید کلمه (و وعده) نیکوی پروردگار تو بر بنی‌اسرائیل به‌سبب آنکه صبر کردند؛ و ویران ساختیم آنچه را فرعون و قومش می‌ساختند و آنچه را که افراشته بودند».
مسئله‌ای که همواره مایه امید مسلمانان منتظر و هسته مرکزی انقلاب‌های علیه نظام‌های استثمارگر و اوضاع ظالمانه بوده و وعده الهی به پیروزی نهایی مستضعفین و محرومین است.
بااینکه می‌بینیم زورمندان و استضعاف گران، مخالفان رژیم خود را می‌کوبند، دربند می‌کنند، به زندان می‌اندازند، در خاک و خون می‌کشند؛ باز هم استضعاف‌شدگان به‌پا می‌خیزند و مسیر تاریخ را عوض می‌کنند، باز هم سیاه‌پوست آمریکایی و آفریقایی قیام می‌کنند و حقوق خود را می‌طلبند، باز هم اندونزی و الجزایر استعمار را طرد می‌کنند و آن را بیرون می‌رانند و به حیاتش خاتمه می‌دهند.
فلسطینی‌های آواره و از خانه و وطن رانده شده می‌کوشند تا روزگار اسرائیل و رژیم فاسد نژادپرست صهیونیسم را - بااینکه قدرت‌های بزرگ دنیا پشت سرش و بلکه در کنار و پیش رویش ایستاده‌اند و از او دفاع می‌کنند - سیاه نمایند و او را از اراضی مقدّسه و سرزمین‌هایی که غصب کرده، بیرون برانند.
مسلمانان و به‌ویژه شیعیان در طول تاریخ، علی‌رغم همه مشکلات و مصائب و فشارها، به دلیل همین امید و همین اعتقاد، سنگر مبارزه را رها نکرده و مستمراً به تلاش خود ادامه داده‌اند.
مسئله این است که اگرچه ما جهان و وضع جهان را در مسیر هوا و هوس و آرزوهای زورمندان و اقویا و طبقه حاکمه علیه ضعیفان و زیردستان و طبقه محکوم و محروم و مظلوم ببینیم؛ اگرچه جریان دنیا را به کام طبقه‌ای که در عیاشی، هرزگی، هوس‌رانی، شهوات و تجملات غرق شده و لوکس‌ترین زندگی‌ها را دارند، مشاهده نماییم و اگرچه بسیاری از مردم جهان در نهایت فقر و پریشانی، گرفتار بیماری‌های گوناگون و محروم از حداقلّ زندگی یک انسان - بلکه یک حیوان که صاحب باانصاف داشته باشد - باشند و وحشیانه‌ترین قدرت‌ها، ملّت‌ها و جامعه‌ها را در زیر ضربه‌های ظلم و تجاوز پامال کنند.
بااین حال، تاریخ بر مبنای سنّت‌های الهی و وعده خدایی، سرانجام به نقطه‌ای می‌رود که به نفع طبقه محروم و زیان طبقه غاصب و حاکم است؛ به سویی می‌رود که در آنجا همه نسبت به حقوق متساوی حقّ، برابر و مساوی و یک‌شکل و یک‌رنگ گردند و تمام رنگ‌ها و امتیازات پوچ شسته شود و از بین برود و برتری انسان‌ها فقط بر اساس تقوا باشد.
ستمگران و تجاوزکاران در برابر این وعده، مانند کسی هستند که بخواهد در جهت مخالف سیلی عظیم شنا کند، که هرچه قوی و شناگر باشد، سرانجام شکست می‌خورد و سیل او را به پیش رانده و خواه‌وناخواه در مسیر واقعی و جهت موافق سیل قرار می‌گیرد یا نابود و معدوم می‌شود.
کسانی که علیه متجاوزان و استثمارگران انقلاب می‌کنند، اگر فاقد تمام وسایل هم باشند، بهترین و نیرومندترین وسیله و اسلحه پیروزی آنان، این امید است که در جهت خواست و رضایت و وعده الهی قرار دارند و قطعاً در مبارزه نهایی، پیروزی با آنهاست.
 

آینده جهان در کلام الهی
 

این‌گونه اعتقاد به سنّت الهی - اگرچه از آن، گاهی به‌طور صحیح بهره‌برداری نمی‌شود و انقلابی‌نماها هم آن را وسیله قرار می‌دهند - اصل است و حقیقت؛ ودر زبان قرآن کریم و احادیث شریفه به تعبیرات وافی و صحیح‌تر و الفاظ کافی‌تر شرح و بیان شده است؛ که از جمله این آیات، واقعی‌ترین تعبیرات و شرح و تفسیر این مسئله است:
﴿قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللهِ...﴾؛[3]
«موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری خواهید...».
﴿وَ أَوْرَثْنا الْقَوْمَ الَّذِینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا......﴾؛[4]
«و ما قومی را که به استضعاف کشیده شده بودند، وارثان (مشرق و مغرب زمین) گردانیدیم».
﴿بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ﴾؛[5]
«بلکه حقّ را باشدت بر باطل افکنیم؛ پس حقّ، باطل را درهم می‌شکند، آن‌گاه از میان می‌رود».
﴿یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ﴾؛[6]
«می‌خواهند نور خدا را با دهانشان خاموش سازند و خدا تمام کننده‌ی نور خویش است، هرچند کافران را خوش نیاید».
موضوع انتظار حضرت صاحب‌الامر(عج) و ایمان به ظهور مهدی موعود، مبنای این وعده الهی است و با سنّت الهی و آنچه در کتب آسمانی ثبت شده، کاملاً مطابق است.
در قرآن مجید می‌فرماید:
﴿وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ﴾؛[7]
«و همانا در زبور، پس از ذکر (تورات) نگاشتیم که زمین را بندگان شایسته‌ی من به ارث می‌برند».
شیعه و تمام مسلمانان بر اساس این عقیده سازنده و تحول‌آور، ایمان دارند که تاریخ در مسیر عدالت و به‌سوی عدالت جلو می‌رود و توقّف نمی‌کند و زمین را بندگان صالح و شایسته خدا به ارث می‌برند و سرانجام حقّ در همه‌جا حاکم و پیروز می‌شود و این سنّت و قانون خدا و خواست اوست که می‌فرماید:
﴿وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ...﴾؛[8]
«ما خواسته‌ایم که منّت گذاریم بر آنان‌که در زمین استضعاف شده‌اند...».
خدا چنین اراده کرده است که قدرت خود را به دست طبقه ضعیف آشکار سازد و طبقه استثمارگر قوی و غالب و ظالم را به دست آنان که استضعاف شده‌اند، بکوبد و مغلوب نماید.
این ایمان، جزء عقاید شیعه و بلکه هر مسلمان است که به هر نحو و هرطور که اوضاع به نفع ستمگران و فرعونیان استعبادپیشه قرار بگیرد، عاقبت با انقلاب مستضعفان شایسته و پرهیزکاران مجاهد، نظام و عدالت، حاکم و برقرار می‌شود.
این عقیده ازنظر اجتماعی، بسیار مهم و انقلابی و مترقّی است و مردم را به کار و تلاش و نهضت و قیام و فعالیت تشویق می‌کند و از سستی و ترک وظایف و تسلیم زبونی و ذلیل شدن باز می‌دارد.
حضرت امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید:
«لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْیا عَلَیْنا بَعْدَ شِماسِها عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلی وَلَدِها. وَتَلا عَقِیبَ ذلِکَ: ﴿وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ﴾[9]»؛[10]
مضمون این سخنان امیدبخش و مژده‌دهنده این است:
«دنیایی از سرکشی به ما روی می‌کند همانند مهربانی شتر بدخو که به بچه‌ی خود مهربان می‌شود و حزب خدا و اهل‌بیت و خاندان رسالت و شیعیانشان را در فشار ظلم و استبداد غاصبان و مرتجعان گذارده و آنان را از حقوقشان محروم و گرفتار شکنجه و زندان و قطع دست و پا و گوش و بینی و کشته شدن ساخته است، بعد از این همه ناسازگاری‌ها و ظلم و جور و غصب حقوق، البته و حتماً - مانند شتر بدخو و گزنده‌ای که به بچه‌اش مهربان و مایل می‌شود - به ما مایل گردیده و رام اهل حقّ و شایستگان و مستضعفان خواهد شد؛ چون خدا در قرآن خبر داده است: خواستش این است که بر آن کسان که در زمین مورد استضعاف قرار گرفته‌اند منّت گذارد و آنان را امامان و پیشوایان و وارثان زمین فرماید».
معلوم است در هنگامی که ابرهای مأیوس‌کننده‌ی فتنه‌های بزرگ و تسلط غاصبان زمامداری و مقام رهبری جامعه اسلامی بر سر مردم و اهل حقّ، باران بلا و ناامیدی می‌باریده است، علی(ع) با این کلمات امیدوارکننده و انتظاربخش، دل‌های مردم را محکم کرده و به این حقیقت بزرگ و وعده تخلف‌ناپذیر الهی مژده داده و آنان را به فتح و ظفری که حزب خدا و حامیان حقّ در پیش دارند، نوید داده و به استقامت و پایداری تشویق فرموده است.
این کلام درعین حال که خبری از آینده و غیب و پیش‌گویی قاطع است، همین مسئله سنّت خدا (یا به زبان دیگر، وعده الهی) را که علی(ع) از آن آگاهی کامل داشته است، اعلام می‌کند.
آری، ولیّ خدا و کسی که مصداق ﴿وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتابِ﴾[11] است، به سنن الهی عالم و واقف است و از خواست خدا و نظامات و قواعدی که در جهان ماده و مجردات قرار داده، به اذن خدا و به تعلیم او بااطّلاع است.
علاوه‌براین آیه کریمه، در سوره قصص در ضمن داستان استعلا و گردنکشی فرعون، این خواست و سنّت خدا را صریحاً بیان فرموده است؛[12] چون معلوم است که این سنّت الهی فقط در مورد موسی و فرعون نیست؛ بلکه سنّت عام الهی است و در مورد هر گروه مستضعف و مؤمن و شخص یا دسته استضعاف‌گر در هر عصر و زمانی صادق است؛ اگرچه مصادیق آن، همه در یک ردیف نباشند و صدق این آیه و تطبیق آن و ظهور این سنّت و قاعده، بر موردی ظاهرتر و آشکارتر از موارد دیگر می‌باشد.
لذا علی(ع) بعد از اینکه خبر از یک تحوّل بزرگ و انقلاب جهانی به نفع حزب حقّ و پیروان مکتب ولایت می‌دهد، این آیه را نیز تلاوت می‌فرماید؛ چون چنان‌که گفته شد، مفهوم آیه، اختصاص به عصر موسی وفرعون ندارد و عام و کلی است[13] و ظاهرترین مصداق این آیه در تاریخ همان انقلابی است که به رهبری حضرت مهدی، قائم آل محمّد(عج) برپا می‌شود. انقلابی که حتماً واقع خواهد شد و خواست خدا و سنّت الهی است.
﴿فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللهِ تَبْدِیلا وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللهِ تَحْوِیلا﴾؛[14]
«و هرگز در سنّت خدا تبدیل و تغییری نخواهی یافت».
بنابر آنچه بیان شد، معلوم می‌شود که انتظار و عقیده به ظهور مهدی(عج) چگونه فکر و اندیشه را آینده‌گرا می‌سازد و مسلمان را برای مقاومت، استقامت، پایداری، مبارزه با باطل و جهل و فساد، آماده و مصمم می‌کند و او را با این فلسفه مهم تاریخ، درضمن اصطلاحات دینی و قرآنی که کامل‌تر و صحیح‌تر از هر منطق دیگر بازگو کرده است، آشنا می‌نماید.


خودآزمایی


1- مسئله‌ای که همواره مایه امید مسلمانان منتظر و هسته مرکزی انقلاب‌های علیه نظام‌های استثمارگر و اوضاع ظالمانه بوده است، چیست؟
2- بهترین و نیرومندترین وسیله و اسلحه پیروزی علیه متجاوزان و استثمارگران کدام است؟
3- از این که در سوره قصص در ضمن داستان استعلا و گردنکشی فرعون، این خواست و سنّت خدا (خواستش این است که بر آن کسان که در زمین مورد استضعاف قرار گرفته‌اند منّت گذارد و آنان را امامان و پیشوایان و وارثان زمین فرماید) صریحاً بیان شده است، چه نتیجه‌ای می‌گیریم؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1] - اعراف، ۱۲۸.
[2] - اعراف، ۱۳۷.
[3] - اعراف، ۱۲۸.
[4] - اعراف، ۱۳۷.
[5] - انبیاء، ۱۸.
[6] - صف، ۸.
[7] - انبیاء، ۱۰۵.
[8] - قصص، ۵.
[9] - قصص، ۵.
[10] - نهج‌البلاغه، حکمت ۲۰۹ (ج۴، ص۴۷)؛ سیدرضی، خصائص‌الائمه، ص۷۰؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ج۷، ص۴۱۴.
[11] - رعد، ۴۳. «و کسی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد اوست».
[12] - قصص، ۴-۶.
[13] - از عالی‌ترین بیانات راجع به این سنّت و وعده الهی و فلسفه تاریخ، بیانات حضرت زینب (س) است که در خطبه تاریخی و بی‌نظیر، در مجلس یزید انشا فرمود.
در این مجلس که با برنامه و تشریفات بسیار جبارانه و مستکبرانه ترتیب یافته و وحشت و رعب آن، دل افراد عادی را می‌لرزاند و توانایی سخن گفتن را از آنها می‌گرفت، ابراز مخالفت و توبیخ و سرزنش و تحقیر یزید و اعلان رسمی محکومیّت و انقراض حکومت او که خطر اعدام فوری داشت، از جانب یک بانوی اسیر و داغ‌دیده و مصیبت‌دیده، از معجزات بود.
چنان‌که آن بلاغت و از قرآن مجید الهام گرفتن، سنجیده و به سامان گفتن، یزید و چاپلوسان درباری و مزدوران خودفروخته دستگاه را تحت‌تأثیر قراردادن، کرامت و حقّانیت اسلام و اهل‌بیت (ع) را اثبات نمودن، ستمگران و مستبدان را حقیر و پست شمردن، آن پیشگویی‌ها و خبر از آینده دادن و متلاشی شدن نظام یزیدی گفتن که هر جامعه‌شناس و روان‌شناس را مات و متحیر می‌سازد، از معجزات است.
گر کسی در این اعجاز تردید دارد، به او پیشنهاد می‌کنیم و از تمام بلغا و سخنوران ماهر می‌خواهیم که از این خطبه‌ی تاریخی و سخنان عقیله قریش، خطبه‌ای کوبنده‌تر، قاطع‌تر، محکوم‌کننده‌تر و مناسب‌تر با آن مجلس و موقف انشا نمایند.
الحق این خطبه از نشانه‌های درخشان جلالت، حقیقت، فضیلت و عظمت اهل‌بیت رسالت است، و از خدا می‌خواهم که شرحی بر این خطبه بنگارم و به افتخار خدمتی به آن حضرت سرافراز گردم.
در این خطبه، زینب (س) قانون و سنّت و وعده تخلف‌ناپذیر الهی (و به‌اصطلاح بعضی، فلسفه‌ی تاریخ) را مطرح ساخته و هنگامی که به‌حسب ظاهر همه‌چیز تمام شده و بسیاری مأیوس و ناامید و تسلیم وضع حاکم می‌شوند و یزید بر اوضاع مسلط گردیده و در نهایت استبداد و استعباد سلطنت می‌نماید، او طرف‌داران حقّ و حزب حقّ و شیعیان اهل‌بیت را از یأس و ناامیدی نجات می‌دهد و اهل‌بیت و هدف‌ها و مقاصدشان را فاتح و پیروز، و بنی‌امیه و حزب استعبادگر را مغلوب و شکست‌خورده معرفی می‌فرماید و چنین اعلام می‌کند که: از کرامت اهل حقّ چیزی کم نشد و بر اهل باطل چیزی افزوده نگشت و هرچه یزید کوشش و تلاش کند و اهل حقّ را بکشد و از میان بردارد و بر کید و کینه و ستمگری انقلاب اسلام جلوگیری نماید و نور خدا را خاموش سازد، هیچ ثمره‌ای ندارد.
آری، زینب (س) به آینده درخشان اسلام و اهل‌بیت (ع) و آثار نجات‌بخش انقلاب برادرش حسین (ع) صددرصد اطمینان داشت و می‌دانست راهی را که برادرش رفته است، راه خدا، راه حقّ و راه تاریخ است.
در کربلا روز یازدهم محرم، در آن هنگامی که او را به اسارت عازم کوفه کرده بودند و بدن‌های پاک شهدای راه حقّ روی زمین افتاده بود، همین خبر را می‌داد و آینده را می‌دید.
در مجلس یزید نیز با همین منطق محکم، مجلس را قبضه کرد و یزید را چنان کوبید و در آن دادگاه تاریخ، چنان محکوم کرد که یزید نتوانست یک کلمه از خود دفاع نماید، یا آنکه غیظ و خشم خود را با تصمیم جنایت دیگر فرو بنشاند.
اینک قسمتی از خطبه را که خطاب به یزید است بخوانید و در معنای انتظار تأمّل فرمایید:
«ثُمَّ کِدْ کَیْدَکَ وَاجْهَدْ جُهْدَکَ! فَوَاللهِ الَّذِی شَرَّفَنا بِالْوَحْیِ وَالْکِتابِ وَالنُّبُوَّةِ وَالاِنْتِخابِ، لا تُدْرِکُ أَمَدَنا وَلا تَبْلغُ غایَتَنا وَلا تَمْحُو ذِکْرَنا وَلا یُرَحَّضُ عَنْکَ عارُنا»؛ پس تمام مکر و حیله‌ات را به‌کار گیر و تمام کوششت را انجام ده! قسم به خدایی که ما را به وحی و کتاب و نبوّت و انتخاب مشرّف نمود، هرگز نمی‌توانی عمق و نهایت ما را درک کنی و ذکر و یاد ما را محو نمایی، و آن عاری که بر ما وارد نمودی، از تو زدوده نخواهد شد». طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۶۰؛ بحرانی اصفهانی، عوالم‌العلوم، ص۴۰۵ - ۴۰۶.
و شخص امام (ع) نیز درضمن جریان نهضت کربلا به این قاعده الهی و قانون تاریخ، مکرر تصریح فرمود که شرح و تفصیل آن از حدود این مقاله مختصر خارج است.
[14] - فاطر، ۴۳.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: