ارزش انتظار در قرآن و حدیث| ۲
اسلام و انتظار
اسلام که تعلیمات و هدایتهایش بر اساس فلسفههای عمیق و صحیح اجتماعی و واقعی قرار دارد، اصل انتظار و نگاه بهسوی آینده را، پشتوانه بقای جامعهای مسلمان و محرک احساسات و مهیّج روح فعالیّت و اقدام قرار داده است؛ و انتظار آینده بهتر و عصر فتح و گشایش و فرج را برترین اعمال شمرده است و رسول خدا(ص) در حدیث شریف:
«أَفْضَلُ أَعْمالِ أُمَّتِی انْتِظارُ الْفَرَجِ»؛[1]
«برترین کارهای امتم انتظار فرج است».
انتظار فرج را افضل اعمال امّت خود معرفی فرموده است.
آن هنگام که پیغمبر بزرگ اسلام(ص) درحالیکه غیر از علی(ع) و عموی بزرگوارش ابوطالب، از مردها یارویاور دیگر نداشت و مردم را به خدا و دین توحید دعوت میفرمود؛ آن هنگام که دست یافتن بر خزائن کسری و قیصر، آن هم برای مردمی محروم و مستضعف، جزء محالات عادی محسوب میشد؛ و در آن هنگامی که بهجای همکاری و قبول آن دعوت نجاتبخش و آزادساز توحیدی، از مردم دشنام و ناسزا و اهانت میشنید و رنج و آزار و اذیت میدید، مردم را به آینده درخشان این امّت نوید میداد و وعده میداد که کلمه توحید را بگویید تا رستگار شوید: «قُولُوا لا إِلهَ إِلاَّ اللهُ تُفْلِحُوا» تا عرب خاضع شما گردد و عجم به شما جزیه بدهد. سوگند یاد میکرد که گنجهای کسری و قیصر در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
و پیروانش با سرمایه و اسلحه انتظار رو به سوی آینده و قدم به پیش قرار داده بود و در برابر سیل مخالفتها و شیطنتها، قطع ارتباطها و محاصرهها، شکنجهها و آزارهای بدنی مسلح، به مقاومت و ایستادگی حتی تا ترک مال و خانه و شهر و مسکن در راه اسلام و هدفهای توحید آن، تشویق میکرد و از پیروزی حقّ و مغلوبشدن باطل سخن میراند.
این انتظار و ایمان به این وعدههای الهی بود که مسلمانان را در میدانها فاتح و جانباز و فداکار کرد.
مسلمانان در انتظار این روزهای درخشان، آن روزهای سخت و تلخ و پر از مصیبت را پشتسر گذاشته و جلو رفتند.
قرآن مجید در آیات متعدّدی، مسلمانان را به انتظار آینده گذارده و آینده بهتر را به این امّت نوید داده است و آیندهگرایی را تعلیم میفرماید.
ازجمله در این آیه نوید میدهد که هرگاه خطر ارتجاع پیش آید و از مسلمانان، افرادی مرتد و بیدین شوند و از دین برگردند، خدا قوم و گروهی را میآورد که آنان را دوست میدارد و آنها خدا را دوست میدارند، نسبت به مؤمنان فروتن هستند، نسبت به کفار، عزیز و غالب و خوددار و غیرقابلانعطاف میباشند، در راه خدا جهاد میکنند و از ملامت و سرزنش ملامتکنندگان بیم ندارند؛ که آیه ذیل مشعر بر این مطلب است:
﴿یا أَیَّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللهُ بِقَوْم یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّة عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّة عَلَی الْکافِرِینَ یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَلا یَخافُونَ لَوْمَةَ لآئِم ذلِکَ فَضْلُ اللهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشآءُ وَاللهُ واسِعٌ عَلِیمٌ﴾؛[2]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! هرکس از شما، از آیین خود بازگردد (به خدا زیانی نمیرساند) خداوند جمعیّتی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند آنها در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هرکس بخواهد (و شایسته ببیند) میدهد و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست».
در این آیه که خطر ارتداد و بیدینی و بازگشت بهسوی کفر و شرک و فحشا و بشرپرستی و سنن و رسوم باطل شده، بهوسیله اسلام مطرح شده است، قیام گروهی مجاهد را که با ارتجاع مبارزه کنند و آن را سرکوب نمایند، نوید داده و مسلمانان حقیقی را در برابر این مرض مهلک و خطرناک، با انتظار و اعلام آینده سالم و شکست ارتجاع و پیروزی دوستان خدا، مصونیت بخشیده است.
و نیز آیه:
﴿إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ﴾؛[3]
«همانا ما قرآن را فرو فرستادیم و خود نیز آن را حفظ خواهیم کرد».
خبر از حفظ قرآن مجید و رسالت اسلام و این دین و آیین مقدّس میدهد و مخصوص به یک دوره و عصر نیست و تا ابد و تا هنگام ظهور حضرت مهدی(عج) و تشکیل جامعه جهانی اسلام، این آیه نویدبخش و امیدوارکننده است که در هیچ حال و شرایطی مسلمانان نباید ناامید باشند، بقای این دین برحسب سنن الهی و وعدههای خدا و رسول خدا تضمین شده است.
اگر بازگشت به عقب و ارتداد و رجعت به جاهلیتی پیش بیاید و در بین ملل مسلمان، صدای افتخار به دورههای جاهلیت و زنده کردن رسوم پیش از اسلام بلند بود و اگر به هر شکل و وضع، بیگانگان یا افرادی که در شمار مؤمنان بوده و به ارتداد و فساد روی نهادهاند، بخواهند پیشرفت و جهانگیر شدن انقلاب الهی اسلام را متوقف کنند، یا از بین ببرند و شعائر اسلام را تعطیل و در فراموشی اندازند، قانون خلقت و صدای وجدان و فطرت و اراده الهی، گروهی مصمّم و باعزیمت را که خدا آنها را دوست دارد و آنها خدا را دوست میدارند، برای حمایت این دین و جهانی شدن این انقلاب و روشن نگاه داشتن این چراغ بر میانگیزد.
از هنگام رحلت پیغمبر اکرم(ص) تا حال، تاریخ اسلام مصادیق و نمونههای بسیاری از آنچه در این آیه پیشبینی شده است، نشان میدهد و ارتداد در صورتهای مختلف، دعوت اسلام را تهدید کرده و بلکه به ظاهر متوقف ساخت؛ ولی چنانکه در این آیه خداوند متعال وعده فرموده است، هر مرتبه، ارتداد به وسیله افرادی الهی و مخلص و فداکار سرکوب شده و خطر خاموششدن صدای دعوت اسلام مرتفع گشت. ارتداد و عقبگردی که پس از رحلت پیغمبر(ص)[4] مخصوصاً در امر خلافت و رژیم حکومتی اسلام پیش آمد و منتهی به عثمانها و معاویهها و یزیدها و سایر بنیامیه و بنیعباس و ستمگران دیگر شد و نظام سیاست و حکم و اداره جامعه اسلامی را به نظام حکومتهای قیصرها و کسریها برگرداند، ابتدا با مقاومت و مخالفت رسمی افرادی انگشتشمار به رهبری علی(ع) و فاطمه زهرا(س) روبهرو شد و پس از آن، اگرچه عقبگرد از دین به مرور زمان گسترش یافت؛ ولیکن کسانی که از آن بازگشته و به گروه علی(ع) و وفاداران حقیقی انقلاب اسلام ملحق گردیدند، زیاد شدند و با قیام مسلمانان انقلابخواه علیه عثمان، حکومت علی(ع) فرهنگ جاهلی را در یک قدمی نیستی و فنا قرار داد؛ امّا بازمانده و وارث حقیقی جاهلیت (معاویه) دوباره پرچم ارتداد را برافراشت و از آن به بعد، اگرچه جاهلیت ریشهکن نگردید و اسلام نیز تا حال به هدفهای بزرگ خود نرسیده و انقلابش کامل نگشته و در بین راه است و باید منتظر آینده بود تا آن مصلح حقیقی و منتظر موعود بیاید و انقلاب اسلام را عالمگیر ساخته و حکومت جهانی الهی را تشکیل دهد؛ ولی همواره تحت تأثیر همین تعالیم اسلام و برنامه انتظار، مبارزه با ارتداد و جاهلیت جریان داشته و دارد و در صورتهای مختلف از تسلط کامل و تمامعیار جاهلیت جلوگیری شده است که شهادت سیّدالشهدا(ع) و قیام مقدّس حسینی علیه بنیامیه، کاریترین ضربتها بر پیکر ارتدادی بود که بهوسیله بنیامیه رهبری میشد.
ما در اینجا نمیخواهیم تاریخ این مقاومتها و مبارزهها را در عصر بنیامیه و بنیعباس و ادوار مختلف شرح دهیم، و از نقش اهلبیت و برنامهها و تعالیم ائمه طاهرین(ع) که بیشتر بهصورت مبارزه منفی بسیار دقیق به حملات خلفای جور علیه موجودیت اسلام و حقایق و اهداف مقدّس این دین پاسخ داده و مدافعه مینماید، چیزی بگوییم؛ ولی باید متذکّر شویم که روش مبارزه منفی آنها، اکنون هم مؤثرترین روش مبارزه با دشمنان داخلی، منافقان و دشمنان خارجی است و نتایج مهمی نیز داشته است. مثلاً به زندان افتادن امام هفتم حضرت موسی بن جعفر(ع) بهشدّت ارکان جاهلیتی را - که به وسیله هارون دیکتاتور و باآنهمه قدرت و توسعه قلمرو حکومت استبدادی نگهداری میشد - لرزاند.
بیان کامل این مطلب، حداقل به یک کتاب مفصل نیاز دارد که فعلاً در پی آن نیستیم؛ بلکه فقط میخواهیم متذکّر شویم که انتظار و مثل این وعده هایی که در این آیه کریمه و آیات دیگر است، یکی از پایههای مهم و زنده مبارزه علیه فساد، در جامعه اسلام بوده، که آن را باید سرچشمه مقاومتها و منبع تحرکات و مبارزات ایجابی و سلبی اهل حقّ با اهل باطل شمرد که مسلمان هیچگاه کار اسلام و انقلاب آن را پایانیافته و تمامشده نخواهد دانست و همواره به مضمون آیه کریمه:
﴿یُرِیدُونَ أَن یُطْفِئُوا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَی اللهُ إِلاّ أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ﴾؛[5]
«کافران میخواهند نور خدا را با گفتار جاهلانه خود خاموش کنند ولی خداوند نمیخواهد، مگر آنکه نور خود را به پایان برساند؛ اگرچه کافران کراهت دارند».
تلاشهای دشمنان و منافقان نقشبرآب و نور خدا در اتمام و گسترش خواهد بود.
خودآزمایی
1- چه عاملی مسلمانان را در میدانها فاتح و جانباز و فداکار کرد؟
2- اکنون مؤثرترین روش مبارزه با دشمنان داخلی، منافقان و دشمنان خارجی کدام است؟
3- خداوند در آیه 54 سوره مائده، مسلمانان را چه نویدی میدهد؟
پینوشتها
[1] - صدوق، کمالالدین، ص۶۴۴؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۵۲۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۳۱۸.
[2] - مائده، ۵۴.
[3] - حجر، ۹.
[4]- برحسب اخبار مستفیض و بلکه متواتر حوض که در معتبرترین جوامع حدیث اهلسنّت، مثل صحیحالبخاری و صحیح مسلم و الموطّأ مالک و مسند احمد روایت شده است، رسول اعظم اسلام (ص) خبر داد که گروهی از اصحابش پس از وفات آن حضرت بیدین و مرتد گردیده، و بازگشت به عقب و قهقرا مینمایند، و صدق خبر پیغمبر (ص) ظاهر گشت.
هنوز جسد اطهر پیغمبر (ص) دفن نشده بود که مرتجعان وارد میدان شده، و برنامههایی را که پیغمبر در امور ولایت و رهبری امّت و لزوم تمسّک به کتاب و عترت اعلام فرموده بود کنار گذارده و سقیفه بنیساعده، نخستین مظهر رسمی این ارتجاع گردید.
و این همان ارتجاعی است که زهرای مرضیه (علیها السلام) در آخر خطبه تاریخی در مسجد مدینه آن را محکوم فرمود و از جمله فرمود: «فَلَمَّا اخْتارَ اللهُ لِنَبِیِّهِ دارَ انبیائه وَمَأْوی أَصْفِیائِهِ، ظَهَرَتْ فِیکُمْ حَسْکَةُ النِّفاقِ، وَسَمُلَ جِلْبابُ الدِّینِ، وَنَطَقَ کاظِمُ الْغاوِینَ، وَنَبَغَ خامِلُ الْأَقَلِّینَ، وَهَدَرَ فَنیقُ الْمُبْطِلینَ، فَخَطَرَ فِی عَرَصاتِکُمْ، وَأَطْلَعَ الشَّیْطانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ هاتِفاً بِکُمْ، فَأَلْفاکُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجیبینَ...»؛ «وقتی خدا جان پیامبر خود را قبض کرد، قومی به عقب برگشته و راه ارتجاع پیش گرفتند و راههای گوناگون، آنها را گمراه کرد و به بیگانه اعتماد کردند و با غیر رحم پیوند نمودند، و سبب و وسیلهای را که مأمور به مودّت و دوستی آن بودند، ترک کردند و بنا را از اساسش کنده و در غیر جایگاه خود بنا نمودند». طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۱۳۶ - ۱۳۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۹، ص۲۲۵.
و در مکتوبی که به معاویه مرقوم فرموده است: پیروانش را که پس از رهبران گذشته این ارتداد، وارث آنان شد، نکوهش نموده و میفرماید:
«فَجازُوا عَنْ وِجْهَتِهِمْ وَنَکَصُوا عَلی أَعْقابِهِمْ، وَتَوَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ، وَعَوَّلُوا عَلی أَحْسابِهِمْ»؛ «کسانی که گرفتار مکر و خدعه معاویه و اضلال او شدند، از راه خدا برکنار گردیده و به قهقرا برگشته و راه ارتداد و ارتجاع پیش گرفته و به حسبهای پست و بیمایه و الغاشده، اعتماد کردند». نهجالبلاغه، نامه ۳۲ (ج۳، ص۷۵).
[5] - توبه، ۳۲.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی