مواقف| ۲۴
۱۰- بیتوتهی در منی
وظیفهی واجب ديگرى كه بايد در منى انجام شود، «بيتوته» است. يعنى شب بسر بردن و ماندن شب در منى، در شبهاى يازدهم و دوازدهم ذيحجّه و شب سيزدهم نيز براى كسانى كه در حال احرام از صيد و استمتاع از زن اجتناب ننمودهاند و همچنين براى آنهايى كه بعد از ظهر روز دوازدهم، كوچ كردن از منى را آنقدر تأخير انداختهاند كه شب فرارسيده است، ماندن در منى واجب مىشود و روزهاى ۱۱ و ۱۲ و ۱۳ نيز كه «ايّام تشريق»[1] ناميده مىشوند، «رمى جمرات سهگانه» واجب است.[2]
آیهی مربوط به بیتوتهی در منی و ایّام تشریق، این آیه است:
وَ اذْكُرُوا اللهَ فِي اَيّامٍ مَعْدُوداتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ في يَوْمَيْنِ فَلا اِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا اِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقی.[3]
خدا را یاد کنید در روزهای شمرده شده. پس کسی که شتاب کند [برای کوچ کردن از منی] در دو روز [۱۱ و ۱۲] بر او گناهی نیست و کسی هم که تأخیر اندازد [روز ۱۳ از منی کوچ کند] گناهی بر او نیست. و این حکم [جواز کوچ از منی، تعجیلاً و تأخیراً] برای کسی است که پرهیز کرده باشد [از جمیع محرّمات حال احرام].
امّا كسى كه از صيد و زن، در حال احرام، اجتناب ننموده است، حقّ تعجيل در كوچ ندارد و بايد شب سيزدهم را هم در منى بماند و روز سيزدهم نيز، جمرات سهگانه را، رمى کرده و آنگاه از منى بيرون برود.
عَنْ اَبی عَبْدِاللهِ فی قَوْلِ الله عَزَّوجَلَّ: وَ اذْكُرُوا اللهَ فِي اَيّامٍ مَعْدوداتٍ، قالَ: هِیَ ايَّامُ التَّشْریقِ.[4]
از امام صادق(ع) منقول است، كه مراد از ايّام معدودات در آيهی مباركه، ايّام تشريق است.
باری! توقّف در منى در اين ايّام و ليالى كه قسمت عمدهای اعمال حجّ انجام يافته و فراغت بيشترى براى حجّاج حاصل شده، فرصت بسيار مناسبى است براى رسیدن به «دو کار» که ذیلاً بیان میشود.
تفاهم امّت اسلامی در منی
یکی از دو کار مهم در منی، ایجاد وسایل ارتباط و تفاهم است با برادران دینی از سایر فرق اسلامی و رفع هرگونه تیرگی و بدبینی که بر اثر تبلیغات سوء بیگانگان در قلوب مسلمانان نسبت به هم بوجود آمده و امّت واحده را تبدیل به امم و اقوام کثیره و متعدّدهای نموده و تحت عناوین گوناگون از یکدیگر فاصلههای زیادی گرفتهاند و بالنّتیجه، راه نفوذ اجانب را در تمام شئون زندگی مسلمانان، هموار و بلامانع ساخته و فرمودهی قرآن کریم را: «یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِاَیْدیهِمْ:[5] خانههای خود را با دست خود ویران میسازند» دربارهی خود، کاملاً مصداق دادهاند.
آری! دشمن همیشه در کمین است که به دسائس مختلف، تفرقه و تشتّت در صفوف فشردهی مسلمین ایجاد کرده و آنها را به صورت احزاب و دستهجات ضدّ هم در آورد و دور هر یک مرزی کشیده و از مرز دیگری و خود، بر اساس نقشهی خائنانهی «فَرِّقْ تَسُدْ: جدایی بینداز و آقایی کن»، کاخ سیادت و حاکمیّت خود را پیریزی نموده و استوار گرداند.
چه؛ خوب میداند و کاملاً بر او روشن است که به هم پیوستن یک امّت متشکّل برنامهدار و هدفدار که همه میگویند: «لا اِله اِلّا الله محمّدٌ رسولُ الله، برای او خطرناک است؛ امّتی که همگی بر اثر تربیت خاصّ مکتب آسمانی اسلام، مرگ را مانند پلی میدانند که آنها را از زندانی مضیّق به قصری وسیع و مزیّن، منتقل میسازد و غرق در لذّت و کامیابی بیپایان میگرداند و لذا، نه مجذوب زیور دنیا میگردند و نه مرعوب هیولای مرگ. بلکه در خون غلتیدن و در آتش سوختن را برای تحصیل رضای خدا و رسیدن به سعادت بیمنتها، با آغوش باز میپذیرند و در راه دفاع از حریم عقیده و ایمان و حیات جاودانی خود در برابر دشمن، چنان صف نیرومند و فشردهای تشکیل میدهند که به فرمودهی قرآن: «صَفّاً کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرصُوصٌ»[6] صفی که گویی، دیوار ساخته شدهی از سرب است.
آری! دشمن به خوبی میداند که این اتّحاد و به هم پیوستگی امّت اسلامی، تمام نقشههای شیطانی او را نقش بر آب نموده و روز روشن را در نظرش شب تار میسازد تا آنجا که اصلاً مجال زندگی به او نمیدهد تا چه رسد به سیادت و آقایی! این است که راه چارهای جز این نمییابد که برای ایجاد رخنه و شکاف در این «دیوار سربی» و صف محکم اسلامی، دست بکار پیاده ساختن نقشهی خائنانه و ناجوانمردانهی «تفریق و تشتیت» در میان جامعهی مسلمین بشود و لذا این نقشهی خیانت، دیر زمانی است طرح شده و تدریجاً به شکلی بسیار ماهرانه و عجیب در میان مسلمانان پیاده گردیده است، از طریق انتشار کتب و مقالات به صورت مذهبی و تحقیقی! و در واقع، به منظور تحریک دستهای علیه دستهای، با نشان دادن موارد اختلاف جزیی فرعی و مخصوصاً متّهم ساختن شیعه به افکار و عقاید و آرای موهومه در اصول و فروع که نتیجهاش، همان بدبینی و بغضاء عمیق در قلوب مسلمانان نسبت به یکدیگر میباشد.
تا آنجا که امروز میبینیم، متجاوز از یک و نیم میلیارد جمعیّت مسلمان، به یک خدا و یک پیغمبر و یک کتاب و یک قبله اعتقاد دارند و در صفوف حجّ و نماز پهلوی هم میایستند و مینشینند، ولی چنان از افکار همدیگر بیخبرند که گویی فرسنگها بینشان فاصله است و چنان در دل، بیزار از یکدیگرند که گویی از هم خون پدر میطلبند!
آمادهی اینند که به اندک بهانهای بخروشند و چهرهی یکدیگر بخراشند و شمشیر به روی هم بکشند.
این، همان خطر عظیمی است که رسول اکرم(ص) از پیش آمدن آن برای امّت اسلامی خائف بود که در آن مجمع عامّ روز عرفه در حجّةالوداع، بعد از دعوت مردم به اتّحاد و مُؤاخات و برادری و نهی شدید آنان ا(از) پیمودن راه اختلاف و نفاق و دورویی، تذکّر داد و فرمود:
فَلا تَرْجِعُنَّ كُفّاراً يَضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقابَ بَعْضٍ فَاِنّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ ما اِنْ اَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا: كِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتي اَهْلَ بَيْتي. اَلا هَلْ بَلَّغْتُ؟ اَللّهُمَّ اشْهَدْ.[7]
ای مسلمانان! مبادا چنین شود که بعد از من، این یگانگی و اتّحاد و برادری که در سایهی توحید و ایمان به خدا، بدست آوردهاید از دست بدهید و بعضی به جان بعض دگر افتاده و گردن یکدیگر را بزنید و بار دیگر به حال کفر و جاهلیّت اولی برگردید. چه آنکه من در میان شما چیزی باقی گذاشتهام که اگر همگی به آن تمسّک جویید و آن را مطاع خود سازید، هرگز به ضلالت و گمراهی نمیافتید و آن «کتاب خدا و عترت و اهل بیت من» است. آیا رساندم؟ خدایا! شاهد باش.
آری! آن پیشبینی رسول خدا(ص) امروز تحقّق یافته و آن خطر، دامنگیر مسلمانان شده است که هم از برنامهی سعادتآفرین «قرآن» جدا گشتهاند و هم از مکتب تربیتی «اهل بیت رسولالله(ع)»، بیبهره ماندهاند. نتیجه همین است که میبینیم، به جان هم افتادهاند و با دست خود، تیشه به ریشهی هستی خود میزنند!
نقشهی خائنانهی دیگری که دشمن با مهارتی خاص، تنظیم و پیاده نموده و آخرین رگ حیاتی امّت اسلامی را قطع کرده و یا در حال قطع کردن است، نقشهی «تحریک شهوات حیوانی» مردم است و آراستن چهرههای محرّک غریزهی جنسی و تزیین سایر مظاهر زندگی مادّی که نتیجهی قهری آن، تنفّر و انزجار نسل جوان نسبت به امور دینی و رهبران روحانی خواهد بود و همین راه خطرناک دیگری برای تفرقه و تشتّتی عمیقتر خواهد گشود که نه تنها صحنهی اجتماع را پر آشوب و سراسر تضادّ و تنازع میسازد، بلکه خانوادهها را نیز به هم میریزد و رشتهی ارتباط پدران و مادران و فرزندان، خواهران و برادران را به سرعت و شدّت قطع مینماید.
در میان یک خانواده، میدان جنگ و تشاجر تشکیل داده و تیپ متجدّد و متقدّم، روشنفکر و تاریکفکر، متمدّن و مرتجع، دخترِ روز و مادرِ امّل، بوجود آورده و همه را به جنگ و نبرد با هم وامیدارد.
اینجاست که سنگ روی سنگ نمیماند و کاخ حیات اجتماعی متلاشی گشته و فرومیریزد و امّت مسلمانان، مانند گوشت قربانی، قطعه قطعه شده و هر قطعهاش به چنگال گرگی افتاده و در معدهی گرسنهی خونخواری هضم میشود. درود و رحمت بیپایان خدا بر روان پاک تو یا رسولالله که ۱۴ قرن پیش، این سرنوشت شومِ غمانگیزِ وحشتناک را پیشبینی نموده و همچون زنگ خطر، زیر گوش مسلمانان به صدا در آوردی و فرمودی:
يُوشِكُ اَنْ تَداعى عَلَيْكُمْ الاُمَمُ کَما تَداعِيَ الاَكَلَةُ اِلی قَصْعَتِها! فَقالَ قائِلٌ: مِنْ قِلَّةٍ نَحْنُ يَوْمَئِذٍ؟ قالَ: بَلْ اَنْتُمْ يَوْمَئِذٍ لَكَثيرٌ وَلكِنَّكُمْ غُثاءٌ كَغُثاءِ السَّيْلِ وَ سَيَنْزَعَنَّ اللهُ مِنْ صُدُورِ عَدُوِّكُمُ الْمَهابَةَ مِنْکُمْ وَ لَيَقْذِفَنَّ في قُلُوبِكُمُ الْوَهْنَ قالَ قائِلٌ: يا رَسُولَ اللهِ وَ مَا الْوَهْنَ؟ قالَ: حُبُّ الدُّنْيا وَ كَراهِيَةُ الْمَوْتِ.[8]
دیری نگذرد و به همین زودی، ملّتهای دنیا، به طرف شما چنان هجوم آورند که یکدیگر را برای خوردن و بلعیدن شما بخوانند؛ آنطور که جمعی، دور یک کاسهی غذا جمع شوند و یکدیگر را برای خوردن غذای آن، بخوانند [شما هم، این چنین، خوردنی و بلعیدنی خواهید شد]. کسی عرض کرد: یا رسولالله! مگر جمعیّت ما مسلمانان در آن روز خیلی کم میشود که برای ملل عالم، مانند کاسهی غذا میشویم از برای گرسنگان؟ فرمود: نه! کم نیستید بلکه شما، در آن روز بسیار زیاد خواهید بود [صدها میلیون مسلمان] لیکن همگی، مانند «زباله و کف خاشاکی» خواهید بود که سیل، همراه خود به هر طرف میبرد! [جمعیّتی پوچ و بیمغز، دلها خالی از ایمان و اطمینان، مانند خاشاک سیل، با هر موجی میغلتید و با هر نسیمی متلاشی میشوید]. خدا، «مهابت» شما را از دل دشمنان شما برمیدارد و در دل شما، «وهن» و سستی میافکند. کسی گفت: یا رسولالله! چیست آن سستی که خدا در دل ما مسلمانان میافکند؟ فرمود: «دلبستگی به دنیا و بیزاری از مرگ».
آری! مردمی که دل به لذّات دنیا داده و از مرگ میگریزند، در راه نیل به تمنّیات نفسانی خود، تن به هرگونه ذلّت و پستی میدهند و در برابر هر انسان فرومایه و حیوانصفتی، خاضع میشوند و آنچه را که موجب علوّ طبع و کرامت روح است، با «ثَمَن بَخْسی» معامله کرده و در نظر مردم دنیا، جمعیّتی خوار و ذلیل و بیارزش محسوب میشوند.
امّا آن روز که مسلمانان در دنیا، هیبت و سطوتی داشتند و «رُعبی» از آنها در دل کفّار و مشرکین افتاده بود که قرآن میفرماید: «وَ قَذَفَ فی قُلُوبِهِمْ الرُّعْبَ»،[9] برای آن بود که این دو عامل وهن و سستی (حبّ دنیا و ترس از مرگ)، حاکم بر قلوبشان نبود. نه جلوهگریهای فریبندهی دنیا میتوانست آنان را بفریبد و نه قیافهی وحشتزای مرگ قادر بر این بود که تار و پود دلهای آنها را بلرزاند. مردمی بودند، بیاعتنای به دنیا و نشستهی در کمین مرگ که:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی/ تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او عمری ستانم جاودان / او ز من جسمی ستاند رنگ رنگ
چون چنین بودند، دنیا را با سطوت و هیبت خود، میلرزانیدند. امّا امروز که مجذوب دنیا شدهاند و مرعوب مرگ، ارزش جهانی خود را از دست داده و مصداق کلام رسولالله(ص) شدهاند:
وَلكِنَّكُمْ غُثاءٌ كَغُثاءِ السَّيْلِ.
کوتاه سخن آنکه: دین مقدّس اسلام برای پیشگیری از عملی گشتن نقشههای تخریبی بیگانگان، برنامههای اجتماعی خود را طوری تنظیم کرده است که پیوسته، زمینههای مساعد برای تجمّع و تألیف قلوب مسلمین در شرایط گوناگون فراهم باشد و مسلمانان دور از هم و بیخبر از یکدیگر نباشند که دشمن، از همان دوری و بیخبری استفاده نموده و در دگرگون ساختن وضع حیاتی آنان، تصمیم گرفته و اقدامی نماید.
از جملهی آن برنامهها، همان «بیتوتهی در منی» است و متوقّف ساختن انبوه جمعیّت حجّاج در آنجا که نه مشاغل دنیایی دارند تا مشغولشان سازد و نه موظّف به وظیفهی مهمّ دیگری از وظایف عبادی میباشند که به آن بپردازند بلکه تنها عملی که در این ایّام و لیالی بر آنها واجب است، همان «شب ماندن در منی و رمی جمرات ثلاث در روز» است تا فرصت کافی برای تجدید یا تشدید روابط حسنهی بینالمللی اسلامی و اتّخاذ تصمیمات عالیّه و اخذ نتایج مهمّهی اجتماعی بوجود بیاید.
چند شبانهروز در آن وادی، دور از همهگونه شواغل بمانند و با قلبی فارغ و فکری روشن، آن اجتماع عظیم را مشاهده نموده و در ارزش فوقالعاده بزرگ آن بیندیشند که با هیچ وسیله و هیچگونه اِعمال قدرتی نمیشود یک چنین مجمع پر سطوتی را به این سهولت و آسانی تشکیل داد و از قطار و نقاط دوردست دنیا، طبقات مختلف بشری را از نژادها و زبانهای گوناگون، از ایران و هند و افغانستان گرفته تا جاوه و سوماترا، همه را یک جا، گرد آورده و برادروار پهلوی هم نشانیده و زمینه را برای همهگونه فعّالیّتهای بزرگ و حیاتی و جهانی آماده گردانید، جز با نیروی ایمان به خدا و علاقهی به دین که قرآن میفرماید:
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَميعًا وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَيْكُمْ اِذْ كُنْتُمْ اَعْداءً فَاَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَاَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ اِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ فَاَنْقَذَكُمْ مِنْها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ.[10]
همگی، به رشته و ریسمان خدا [قرآن] چنگ بزنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خودتان، به یاد آورید که شما دشمن یکدیگر بودید و خدا دلهای شما را با هم الفت داد. پس به نعمت خدا با هم برادر گشتید و در حالی که بر کنار پرتگاهی از آتش بودید، خدا شما را از آن رهانید. خدا این چنین نشانههای خود را برای شما بیان میکند، تا شما راه یابید.
و هم میفرماید:
وَ اَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ اَنْفَقْتَ ما فِي الاَرْضِ جَميعاً ما اَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلكِنَّ اللهَ اَلَّفَ بَيْنَهُمْ اِنَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ.[11]
دلهای آنها را با هم الفت داد. اگر تمام آنچه را که در زمین است انفاق مینمودی، نمیشد که الفت در میان دلهای آنان بیفکنی، ولکن خدا، بین آنان الفت داد. چه؛ او غالب و استوار کار است.
آری! مسلمانان باید آن اجتماع عظیم منی را ببینند و در ارزش آن سرمایهی نفیس گرانقدر که بطور رایگان و آسان در اختیارشان قرار داده شده است، بیندیشند و آن زمینهی آماده و فرصت بسیار ارزنده را بیاخذ نتیجه و بدون گرفتن فایده از دست ندهند و در پیشبرد اهداف عالیهی اسلام و مرعوب ساختن دشمنان، تبادل افکار کرده و اتّخاذ تصمیم نمایند و شاید یکی از اسرار اینکه «شب» در منی بیتوته کنند و «روز» به رمی جمرات (سنگ زدن به ستونهای سنگی) بپردازند، همین باشد که سران کشورهای اسلامی در «خفا» به مشاوره و مبادلهی فکری دربارهی امور اصلاحی بنشینند و در «علن» در میدان سیاست جهانی با نقشههای حساب شدهی قبلی به مبارزهی با بیگانگان و سرکوب نمودن استعمارگران که ایادی ابلیس و عمّالشیطانند به پا خیزند.
پس بیتوته و رمی جمرات در منی در ایّام و لیالی تشریق، یک برنامهی تمرینی دیگری است برای ایجاد ائتلاف قلبی بین مسلمانان جهان و سپس یدِ واحدهای گشتن و صف واحدی تشکیل دادن، برای کوبیدن و در هم شکستن نیروی ستمگران، تا ما چگونه کار کنیم و چگونه بهره بگیریم. «هذا مِنْ فَضْلِ رَبّنا لَیَبْلُوَنا اَنَشْکُرُ اَمْ نَکْفُرْ».
خودآزمایی
1- یکی از دو کار مهم در منی را بیان کنید.
2- نتیجهی قهری نقشهی «تحریک شهوات حیوانی» و آراستن چهرههای محرّک غریزهی جنسی و تزیین سایر مظاهر زندگی چیست؟
3- آن روز که مسلمانان در دنیا، هیبت و سطوتی داشتند، به خاطر چه عواملی بود؟
4- دین مقدّس اسلام برای پیشگیری از عملی گشتن نقشههای تخریبی بیگانگان، برنامههای اجتماعی خود را چگونه تنظیم کرده است؟
پینوشتها
1 تشريق به يك معنى، قرار دادن گوشت است در آفتاب تا بخشكد و شايد از اين نظر، ايّام ثلاثه را به نام ايّام تشريق ناميدهاند كه بعضى از فقرا قسمتى از گوشتهاى قربانىها را در ظرف اين سه روز در حرارت آفتاب مىخشكانند و خیره مینمایند يا براى اينكه قربانىها بعد از شروق شمس و طلوع آفتاب كشته مىشوند. مجمعالبحرين، مادّهی شرق.
2 شرح و تفصيل مسأله را از مناسك حجّ آقایان فقها بدست آورید.
3 سورهی بقره، آیهی ۲۰۳.
4 كافى ، جلد ۴ ، صفحهی ۵١۶ .
5 سورهی حشر، آیهی ۲.
6 سورهی صفّ، آیهی ۴.
7 تحفالعقول، صفحهی ۳۰.
8 سنن ابیداوود، بابالفتن، ترجمهی الملاحم و الفتن سیّدبنطاووس، صفحهی ۱۴۷.
9 سورهی حشر، آیهی ۲.
10 سورهی آلعمران، آیهی ۱۰۳.
11 سورهی انفال، آیهی ۶۳.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی