فصل ششم: پیامهای سیاسی| ۶
۱۱. تدبیر و برنامهریزی
قیام عاشورا، یک نهضت حساب شده و با برنامه بود، نه یک شورش کور و بیهدف. برای لحظه به لحظه و روز به روز و مقطع به مقطع آن، دوراندیشی و تدبیر به کار گرفته شده بود و با پیشبینی همهی احتمالات و صورتهای حادثه، چارهاندیشیهای دقیق انجام یافته بود. چه آنچه که به جبههی حق امام حسین(ع) مربوط میشود و چه آنچه برای خنثی ساختن توطئههای دشمن، چنین تدبیری را میتوان دید.
ویژگی هر حرکت مبارزاتی موفق نیز، برخورداری از برنامهریزی است. حرکت عاشورا میتواند برای چنین مبارزهای در دل یک قدرت مسلّط باطل و در شرایط محدود و کنترلهای دقیق دشمن، الگو به شمار آید.
با مروری به حوادث عاشورا از آغاز حرکت امام حسین(ع) از مدینه تا پایان ماجرا، به نمونههایی از این برنامهریزیها و تدبیرها برمیخوریم که اشارهوار، از این قرار است:
ـ حفاظت شخصی (در دیدار امام با ولید در مدینه و مراقبت جوانان هاشمی از امام)
ـ تعیین نیروی گزارشگر در مدینه برای رساندن اطلاعات لازم به امام (محمد حنفیّه)
ـ خنثی کردن توطئهی ترور امام در مکّه که قرار بود توسّط عمرو بن سعید انجام گیرد
ـ جمعآوری اطلاعات از رهگذران و مسافران در طول مسیر به سمت کوفه
ـ جذب نیروی پشتیبان برای جبههی حق، نمونه اش زهیر بن قین
ـ تصفیهی نیرو از عناصر نامطمئن و بدون انگیزهی شهادتطلبانه
ـ آرایش نیرو در جبهی کربلا توسّط امام و کیفیّت نصب خیمهها و استقرار نیروها
ـ سازماندهی نفرات خودی و ایجاد مانع نفوذ دشمن به خیمههای امام
ـ مهلتخواهی شب عاشورا برای تقویت روحیّهی معنوی یاران
ـ مواظبت در میدان برای جلوگیری از غافلگیر شدن به دست نیروهای دشمن.
ـ استفاده از پوشش سپاه کوفه برای پیوستن به امام، توسّط برخی از نفرات.
ـ در دست داشتن ابتکار عمل در کربلا، از نظر نقطهی فرود و استقرار
ـ تلاش برای ایجاد اختلال در تصمیمگیری فرماندهان نظامی دشمن
- و... .
در زمینهی برنامهریزیهای روانی و تبلیغی به نفع جبههی حق و برضدّ تحرّکات سپاه کوفه و حکومتِ شام نیز به نمونه هایی اشاره میشود که هر یک از اینها میتواند به عنوان یک «تدبیر» به شمار آید:
ـ نامشروع دانستن خلافت یزید
ـ همراه آوردن شهود برای صحنههای عاشورا برای گزارشگریهای بعدی (زنان و اطفال)
ـ بهرهگیری از حضور زنان و کودکان در تأثیرگذاری عاطفی بر مردم دیگر
ـ نامهنگاری و پیامرسانی به کوفه و بصره و تبیین هدف قیام
ـ سنجش افکار و محاسبهی زمینهی موجود در کوفه با فرستادن نمایندهاش حضرت مسلم به کوفه
- اعلام مشروعیّت حرکت خویش و استناد به سخن پیامبر و امر به معروف و نهی از منکر دانستن اقدام خویش
- بهرهگیری عاطفی از مطرح کردن پیوستهی خویش به عنوان فرزند رسول خدا و فرزند فاطمه
ـ اتمام حجّت و معرّفی خویش و گرفتن هر بهانه از دست دشمن
ـ آمادهسازی روانی اهل بیت خویش و اصحاب برای رویارویی با حوادث
ـ جذب عاطفی حرّ و یاران دیگر
ـ جبران کمّیت اندک یاران با کیفیّت آنان و برخورداری از یاران شجاع و شهادتطلب
ـ تقویت بعد معنوی اصحاب با زمزمهها و مناجاتهای شب عاشورا
ـ خطابههای مکرّر امام و اصحاب برجسته در عاشورا، برای ایجاد تزلزل در دشمن
ـ بهرهگیری از رجزهای حماسی هنگام مبارزه و حملات
ـ افشاگریهای اسرای اهل بیت در کوفه و شام
ـ برگزاری مجالس یاد و سوگ، پس از بازگشت به مدینه
ـ تبلیغ فرهنگ ذکر و یاد و عزاداری توسّط امامان
ـ و ... .[1]
در دنیایی که القاء فکر یا مبارزه با یک اندیشه یا ترویج یک فرهنگ، با برنامهریزی و تدبیر انجام میگیرد و کارهای بدون برنامهریزی و آیندهنگری چندان ثمربخش و مؤثّر نیست، الهام از حادثهی عاشورا برای بهرهگیری از چنین شیوههایی در القاء تفکّر عاشورایی ضروری است. فرهنگ عاشورا و پیامهای این نهضت، اگر با تیزهوشی و درایت و برنامه عرضه و تبلیغ شود، میتواند در کشاندن مردم به این خطّ نورانی بسیار مؤثّر باشد.
۱۲. اصول انسانی و جنگ
هر چند که جنگ، معمولاً همراه با کشتار و خونریزی و مجروح شدن انسانها و خسارتهای مالی و جانی است، امّا مقرّرات ویژهای هم دارد، به خصوص در زمینهی مسائل انسانی، که رعایت آنها هم در گذشتهی دور، مورد توافق بوده است، و هماکنون جزو مقرّرات بین المللی و پذیرفتهشدهی میان کشورها است، مثل عدم تعرض به کودکان و زنان و غیرنظامیان، یا پایبندی به قراردادهای صلح و آتشبس، یا عدم استفاده از سلاحهای کشتار جمعی و میکروبی و شیمیایی، یا مصونیّت جان اسیران و... .
در فرهنگ دینی، برای این مسأله، ضوابط متعالیتری دیده میشود و «انسان» از کرامت و حرمت خاصّی برخوردار است.
در حادثهی کربلا، از سوی جبههی امام حسین(ع) به طور کامل پایبندی و مراعات اصول انسانی دیده میشود، اما که سپاه کوفه و فرماندهی دشمن، همهی اصول انسانی را در جنگ، زیر پا میگذارند. مثلاً: حملهی عمومی به یک نفر، تعرّض مسلّحانه به زنان و کودکان، اسیر گرفتن زن مسلمان، غارت خیمهها، بستن آب به روی اصحاب امام حسین(ع)، بریدنِ سرهای کشتگان و مثله کردن و... همه از جلوههای رفتار غیر انسانی و نقض مقرّرات جنگی بود که از سوی دشمن انجام گرفت.
امّا امام حسین(ع) در طول حرکت خویش، به اصول انسانی و اخلاقی کاملاً پایبند بود.
هنگام حرکت به سوی کوفه، وقتی اموال کاروانی وابسته به یزید را مصادره کردند، حضرت به افراد آن کاروان فرمود: هر کس میخواهد همراه ما به عراق بیاید، کرایهاش را میپردازیم و هم صحبتی و همسفری خوبی با او خواهیم داشت و هر کس هم بخواهد جدا شود، منعی نیست، میتواند برود.[2]
در مسیر راه، بارها وضعیّت و سرنوشت کاروان خود را به همراهان گفت، تا بدانند کجا میروند و از چه سرنوشتی استقبال میکنند. وقتی در میان راه، به سپاه تشنه و از راه رسیدهی حرّ بن یزید برخورد، همهی آنان را سیراب کرد و فرمود حتّی به اسبان آنان نیز آب دهند.[3]
روز عاشورا، وقتی شمر متعرّض خیمهگاه امام شده بود، مسلم بن عوسجه از امام اجازه میخواست که شمر را که از سرکشان جبّار بود، با تیر هدف قرار دهد. امّا امام نهی کرد و فرمود: دوست ندارم که آغازگر جنگ باشم «لا تَرْمِهِ، فَإِنّی اَکْرَهُ اَنْ اَبْدَأَهُمْ»[4]
امام حسین(ع) بر بالین همهی یاران شهیدش، حتّی غلام خود و غلام ابوذر هم آمد و دعایشان کرد. وقتی «جون»، غلام ابوذر که سیاهپوست بود بر خون خویش غلتید، امام به بالین او آمد و دعا کرد که: خدایا چهرهاش را سفید و بویش را خوش گردان و او را با نیکان محشور کن و میان او و محمد و آل محمد، شناسایی برقرار ساز.[5] این احترامی بود که به بردگان و سیاهپوستان نیز، به خاطر «انسان» بودنشان میگذاشت. همین برخورد را با غلام ترکی که به میدان رفت و بر زمین افتاد انجام داد، به بالین او آمد و گریست و چهره بر چهرهاش نهاد. غلام، چشمانش را گشود و لبخندی زد. آنگاه مرغ جانش به سوی خدا پرکشید.[6]
برخلاف رفتار جبههی باطل که برای انسانها هیچ حقّی قائل نبودند، نهضت عاشورا مظهر ارزشگذاری به حقوق انسانی و حرّیت و آزادگی آنان در انتخاب راه و برخورد شایسته از سوی پیشوا با مجموعهی زیردستان و یارانش بود.
امام حسین(ع)، حتی کسانی همچون «حرّ» را نیز که کاروان حضرت را در محاصره نگه داشت و او را در سرزمین خشک و دور از آب، فرود آورد، پذیرفت و هنگامی که حرّ، پشیمان شد و توبه کرد و روز عاشورا با ناامیدی به سوی امام روی آورد، امام حسین(ع) بزرگوارانه او را هم پذیرفت و عذرخواهی او را قبول کرد و پس از شهادتش نیز خود را به بالین او رساند.
خودآزمایی
1- نمونههایی که نشان میدهد قیام عاشورا، یک نهضت حساب شده و با برنامه بوده است را بیان کنید.
2- دو مورد از پایبندی کامل و مراعات اصول انسانی در حادثهی کربلا، از سوی جبههی امام حسین(ع) را ذکر کنید.
پینوشتها
[1]. نمونهها و شواهد یاد شده را به طور مستند و مشروح در «فرهنگ عاشورا» به همین قلم، ذیل مدخلِ «تاکتیکهای نظامی تبلیغی» مطالعه کنید.
[2]. وقعة الّطّف، ص 157.
[3]. بحارالأنوار، ج 44، ص 375؛ وقعة الطف، ص 168.
[4]. موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 415.
[5]. اعیان الشیعه، ج 1، ص 605.
[6]. همان، ص 607؛ بحارالانوار، ج 45، ص 30.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
جواد محدثی