کد مطلب: ۴۹۸۲
تعداد بازدید: ۸۵۴
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۴۰۰ - ۰۹:۴۲
جهاد | ۱۴
یکی از بارزترین جلوه‌ های تبلیغی حضرت ابراهیم علیه السلام، برائت و بیزاری جستن از شرک و بت پرستی و اعتقاد به تعدد الهه است، که بارها حتی جان خود را بر سر آن در طبق اخلاص نهاده است.
در درس قبل به مسئله هجرت، که یکی از وظایف مهم مجاهد فرهنگی در عرصه تبلیغ است، پرداختیم. در این درس به وظایف دیگر مجاهد فرهنگی در عرصه تبلیغ خواهیم پرداخت.


کناره‌ گیری و برائت از بی ‌ایمانان


تمام انبیاء الهی، ضمن دوستى با مؤمنان و نرم ‌خویی با مخاطبان، در برابر لجاجت و حق‌ ناپذیرى بى ‌دلیل عده ای گمراه لجوج، روش برائت را با درجات مختلف در پیش می گرفتند، چنانچه حضرت موسی ع  برائت خود را از این دسته افراد این چنین آشكار می کند:
«وَ قالَ مُوسى‌ إِنِّى عُذتُ بِرَبِّى وَرَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لایؤْمِنُ بِیوْمِ الحِسابِ»،
من به پروردگارم و پروردگار شما پناه مى ‏برم از هر متكبرى كه به روز حساب ایمان نمى ‏آورد[1]. در آیه دیگر، مرحله دیگر، یعنى كناره‌ گیرى یا برائت عملى بیان مى‌ شود؛ «وَإِنِّى عُذتُ بِرَبِّى وَرَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ وَإِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِى فَاعْتَزِلُونِ»، و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‏ برم از این كه مرا متهم (یا سنگسار) كنید. و اگر به من ایمان نمى ‏آورید لا اقل از من كناره ‏گیرى كنید.[2]
یکی از بارزترین جلوه‌ های تبلیغی حضرت ابراهیم علیه السلام، برائت و بیزاری جستن از شرک و بت پرستی و اعتقاد به تعدد الهه است، که بارها حتی جان خود را بر سر آن در طبق اخلاص نهاده است.  لحن و محتوای تعداد زیادی از آیات، بیان گر آن است که قرآن نیز بر این جنبه از جوانب دعوت ابراهیم ع عنایت ویژه ای دارد و حتی همین عنصر اساسی دعوت ابراهیمی، موجب شده است که پس از رسول خدا(ص)، حضرت ابراهیم ع و پیروان او اسوه مؤمنان معرفی می شوند:
«قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَینَنا وَ بَینَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلاَّ قَوْلَ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ ما أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَی‏ءٍ رَبَّنا عَلَیكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَیكَ أَنَبْنا وَ إِلَیكَ الْمَصِیرُ»،
براى شما تاسى نیكى در زندگى ابراهیم ع و كسانى كه با او بودند وجود داشت، هنگامى كه به قوم مشرك خود گفتند: ما از شما و آن چه غیر از خدا مى ‏پرستید بیزاریم، ما نسبت به شما كافریم، و میان ما و شما عداوت و دشمنى همیشگى آشكار شده است، و این وضع هم چنان ادامه دارد تا به خداى یگانه ایمان بیاورید، جز آن سخن ابراهیم كه به پدرش (عمویش آزر) وعده داد كه براى تو طلب آمرزش مى ‏كنم، و در عین حال در برابر خداوند براى تو مالك چیزى نیستم[3].
سبب اسوه شدن او در برائت نیز بدان جهت است که صف بندی مشرکان و کافران در مقابل ابراهیم ع، جبهه ای وسیع و نیرومند تشکیل داده بود و مؤمنان پس از غلبه منطقی بر مخالفان، چون با حق ناپذیری و عناد آنان مواجه شدند، شجاعانه و با پشتکار و جدیت، مسیر دعوت را پیمودند و به صورت‌ های مختلف و متناسب با شرایط، بیزاری و نفرت عمیق خویش را از شرک مشرکان و کفر کافران ابراز نمودند[4].


مبارزه با انحرافات و خرافه‌ ها


وقتى بنى‌ اسرائیل پس از هلاكت فرعون، وارث زمین و عهده ‌دار حكومت شدند در معرض آزمایشى حساس قرار گرفتند و در مسیر بازگشت از حركت شبانه خود، بر قومى بت ‌پرست گذشتند. رسوبات فرهنگ شرك و بت‌ پرستى در ذهن و دل این مردم موجب شد که این كار در نظرشان مطلوب افتد و از موسى ع خواستند معبودى برای ایشان قرار دهد؛ «وَ جاوَزْنا بِبَنِی إِسْرائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى‏ قَوْمٍ یعْكُفُونَ عَلى‏ أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا یا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُون‏»،  و بنى اسرائیل را از دریا (سالم) عبور دادیم در مسیر خود به جمعیتى رسیدند كه اطراف بت هایشان با تواضع و خضوع گرد آمده بودند (در این هنگام بنى اسرائیل) به موسى ع گفتند تو هم براى ما معبودى قرار ده همان گونه كه آنها معبودان (و خدایان) دارند! گفت: شما جمعیتى جاهل و نادان هستید[5].
موسى ع، بى ‌درنگ با پاسخى قاطع و ناشى از خشمى فروخفته، آنان را به نادانى نسبت داد و دلایل قانع ‌كننده‌ اى بر بطلان خواسته آنها عرضه فرمود: «إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِیهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا یعْمَلُون‏»، این ها (را كه مى ‏بینید) سرانجام كارشان نابودى است و آنچه انجام مى‏ دهند باطل (و بیهوده) است[6]. و به این استدلال نیز بسنده نكرد و با تغییر لحن، وجدان ایشان را پریشان و تحت‌ تأثیر قرار داد: «قالَ أَغَیرَ اللَّهِ أَبْغِیكُمْ إلهاً وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى العالَمِینَ * وَ إِذ أَنْجَیناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یسُومُونَكُمْ سُوءَ العَذابِ یقَتِّلُونَ أَبْناءَكُمْ وَ یسْتَحْیونَ نِساءَكُمْ وَ فِى ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِیمٌ»،  (سپس) گفت: آیا غیر از خداوند، معبودى براى شما بطلبم؟! خدایى كه شما را بر جهانیان (و مردم عصرتان) برترى داد * (به خاطر بیاورید) زمانى را كه از (چنگال) فرعونیان نجاتتان بخشیدیم! آنها كه پیوسته شما را شكنجه مى ‏دادند، پسرانتان را مى ‏كشتند، و زنانتان را (براى خدمتكارى) زنده مى‏ گذاشتند و در این، آزمایش بزرگى از سوى خدا براى شما بود[7].
همچنین هنگامى كه موسى ع با گروهى از نخبگان بنى ‌اسرائیل به میقات طور رفت و چهل روز از قوم غایب شد، مردم ظاهربین و سطحى‌ نگر دنباله ‌رو سامرى، گوساله‌ پرست شده و به ‌سادگی به پرستش گوساله طلایى دست‌ ساز او پرداختند. موسى ع پس از بازگشت، مبارزه جدى خود را با آفت جدیدی كه به جان ایمان و توحید مردم افتاده بود آغاز کرد:
«رَجَعَ مُوسى‌ إِلى‌ قَوْمِهِ ‌غَضْبانَ أَسِفاً قالَ یا قَوْمِ أَلَمْ یعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَفَطالَ عَلَیكُمُ العَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ یحِلَّ عَلَیكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِی»،
موسى خشمگین و اندوهناك به سوى قوم خود بازگشت و گفت: اى قوم من! مگر پروردگارتان وعده نیكویى به شما نداد؟! آیا مدّت جدایى من از شما به طول انجامید، یا مى‏ خواستید غضب پروردگارتان بر شما نازل شود كه با وعده من مخالفت كردید؟![8].
حضرت موسی ع در ابتدا با استدلال و توجه دادن فطرت مخاطبان و در انتها با برخورد قهرآمیز در محو آثار شرك جدید كوشید؛ او گفت: پس برو كه بهره تو در زندگى این است كه هرکسی به نزدیكت آمد بگویى به من دست نزنید و تو را موعدى خواهد بود كه هرگز از آن تخلف نخواهد گشت و اینکه آن خدایى كه پیوسته ملازمش بودى بنگر، آن را قطعاً مى ‌سوزانیم و خاكسترش مى ‌كنیم و در دریا فرو مى ‌پاشیم[9].


وفات ابراهیم فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله


یکی از همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله به نام ماریه قبطیه، فرزندی به دنیا آورد که پیامبر صلی الله علیه و آله نام او را ابراهیم نهاد. این پسر مورد علاقه شدید رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار گرفت، اما هنوز 18 ماه از عمر این کودک نگذشته بود که از دنیا رفت. پیغمبر صلی الله علیه و آله که کانون عاطفه و محبت بود از این مصیبت به شدت متأثر شد و اشک ریخت، و فرمود: ای ابراهیم دل می سوزد و اشک می ریزد و ما محزونیم به خاطر تو، ولی هرگز بر خلاف رضای خدا چیزی نمی گوئیم. تمام مسلمین از این مصیبت متأثر بودند، زیرا آن ها می دیدند که غباری از حزن و اندوه بر دل پیغمبر صلی الله علیه و آله نشسته است، آن روز تصادفاً خورشید هم گرفته بود.
با مشاهده این وضع مسلمین همگی ابراز داشتند که: گرفتن خورشید نشانه هماهنگی عالم بالا با عالم پائین و رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد، لذا این اتفاق جز به خاطر فوت فرزند پیغمبر صلی الله علیه و آله چیز دیگر نمی تواند باشد، البته این مطلب به تنهایی مانعی ندارد، بلکه به خاطر رسول خدا صلی الله علیه و آله ممکن است دنیا هم زیر و رو شود، اما در آن موقع این اتفاق روی این جهت نبود و در حقیقت یک مسئله طبیعی بود ولی مردم چون این دو حادثه را در یک روز مشاهده می کردند به هم مربوط می دانستند و در نتیجه سبب می گردید که ایمان و اعتقاد آن ها به رسول خدا صلی الله علیه و آله بیشتر شود.
این مطلب به گوش رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید، به جای این که آن حضرت از این تعبیر مردم خوشحال شود و موقعیت را برای تبلیغات غنیمت بشمرد و از این عواطف و احساسات مردم به نفع اسلام استفاده کند، نه تنها چنین نکرد، بلکه سکوت را هم جایز ندانسته و به مسجد آمد و به منبر رفت و مردم را آگاه نمود و صریحاً اعلام داشت که خورشید گرفته است، اما هرگز به خاطر بچه من نبوده است. زیرا رسول صلی الله علیه و آله هرگز نمی خواست حتی برای هدایت مردم و پیشرفت اسلام هم از نقاط ضعف و جهالت جامعه استفاده کند، بلکه تلاش می نمود تا از نقاط قوت و علم و معرفت و بیداری مردم استفاده شود[10].


خود آزمایی


- با توجه به آیات 20 و 21 سوره دخان، یکی از وظایف مبلغ فرهنگی را توضیح دهید؟
- یکی از وظایف مبلغ فرهنگی، مبارزه با خرافات است، برای تبیین آن یک نمونه قرآنی بنویسید؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1] سوره غافر آیه 27/ترجمه مکارم
[2] سوره دخان آیات 20و21/ترجمه مکارم
[3] سوره ممتحنه آیه4/ترجمه مکارم
[4] دانشنامه عقاید طهور ( کتاب اینترنی سایت قائمیه اصفهان) ص19552
[5] سوره اعراف آیه 138/ ترجمه مکارم
[6] سوره اعراف آیه 139/ترجمه مکارم
[7] سوره اعراف آیه 140 و 141/ترجمه مکارم
[8] سوره طه آیه 86/ترجمه مکارم
[9]  برگرفته از پورتال جامع پژوهه تبلیغ، مقاله روش شناسی تبلیغ حضرت موسی ع (مصطفی عباسی مقدم).
[10] سبک زندگی (محمود اکبری) مقاله چاپ شده در سایت حوزه 

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مجید رضایی
برچسب ها: جهاد جهاد فرهنگی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: