کد مطلب: ۵۲۹۱
تعداد بازدید: ۸۱۲
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۷
نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی| ۸۵
هر چند حُسن خلق در واقع مربوط به فضایل نفسانی از قبیل عدالت، شجاعت، تواضع، جود، فداکاری و ایثار، سلامت نفس و... می‌باشد لکن به خوشرویی و خوش‌رفتاری با مردم نیز حسن خلق گفته می‌شود و کسانی که با مردم خوش‌برخورد و نیکورفتار باشند خوش‌اخلاق نامیده می‌شوند

فصل نوزدهم: حسن سُلوک و خوش رفتاری با مردم| ۱


چنانکه از پیش گوشزد کردیم یکی از نقاط آغاز در تهذیب و تزکیه، حسن سلوک و خوش رفتاری با مردم است و این نقطه در اخلاق اسلامی جایگاه خاصی دارد، چنانکه از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم آمده است:
أَفاضِلُكُمْ أَحْسَنُكُمْ أَخْلاقاً الْمُوَطِّئُونَ أَكْنافاً الَّذینَ یأْلِفُونَ وَ یؤْلَفُونَ.[1]
برترین شما نیکوکارترین شما از نظر اخلاق است، آنان که خود را آماده‌ی خدمت کرده و با دیگران با الفت و محبت زندگی می‌کنند.
در اینجا یادآوری چند نکته خالی از فایده نیست: نخست آنکه هر چند حُسن خلق در واقع مربوط به فضایل نفسانی از قبیل عدالت، شجاعت، تواضع، جود، فداکاری و ایثار، سلامت نفس و... می‌باشد لکن به خوشرویی و خوش‌رفتاری با مردم نیز حسن خلق گفته می‌شود و کسانی که با مردم خوش‌برخورد و نیکورفتار باشند خوش‌اخلاق نامیده می‌شوند، زیرا این خصیصه (حسن سلوک و خوش‌رفتاری با مردم) از فضیلت و سلامت روح نشأت گرفته و از پشتوانه‌ی خُلقی برخوردار است. خوش‌رفتاری با مردم دلیل بر بزرگواری و شخصیت ذاتی و تواضع و روح فداکاری و گذشت و حاکی از فضیلت و سلامت روح شخص است.
۲. در آئین مقدس اسلام در کلیه‌ی مسائل فقهی، حقوقی، سیاسی و در مسائل اخلاقی و وجدانی و در عبادات و معاملات و در یک کلمه در تمام مسائل فردی و اجتماعی، آداب و سنن فراوانی وارد شده که بسیاری از آنها به عنوان سنّتهای اخلاقی غیرالزامی تلقّی شده است و حال آنکه مسائل اخلاقی را نیز بایستی به دو دسته‌ی الزامی و غیرالزامی تقسیم نمود و به صرف آنکه یک مسئله در زمره‌ی سنّتها و اخلاقیّات آمده نباید آن را غیرالزامی دانست. مثلاً وفای به عهد، ایثار، احسان و... از مسائلی است که بعضی از درجات آن در شرایط و ظروف خاص قطعاً از واجبات است. هر چند موضوع در این‌گونه موارد موضوع اخلاقی است ولی رعایت آن لازم است و در حقیقت این‌گونه سنن پشتوانه‌ی سایر واجبات و فرایض است. چگونه ممکن است پشتوانه‌ی واجبات، امر مستحب و غیرالزامی باشد؟ به‌نظر حقیر اشتباه از اینجا ناشی شده که چون مسائل اخلاقی از امور وجدانی است و امور وجدانی قابل تعقیب قضایی نیست بعضی گمان کرده‌اند که آنها از امور مستحبّه است.
خداوند متعال در آیه‌ی شریفه‌ی «إِنَّ اللهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ»[2]، عدل و احسان را در یک ردیف قرار داده و با یک کلمه به هر دو امر می‌کند. امر در هر دو مورد از کلمه‌ی «یأمر» استفاده می‌شود و بر فرض که استعمال لفظ در بیشتر از یک معنی عقلاً جایز باشد ولی فهم عرفی با دو مفهوم متفاوت سازگار نیست و بسیار دور است که لفظ واحد دو مفهوم واجب و غیرواجب («بایستی» و «خوب است») را در یک خطاب تحمل کند (بدیهی است که مسائل لفظی و لغوی را با اصول عقلی و فلسفی نمی‌توان ارزیابی کرد). تا انسان دارای روحیه‌ی احسان و گذشت نباشد زیر بار عدل نمی‌رود زیرا در برابر احسان، خودخواهی و تنگ‌نظری و انحصارطلبی است و کسی که دارای چنین روحیّاتی باشد برای دیگران حقّی قائل نیست تا خود را ملزم به رعایت آن بداند. بنابراین احسان زیربنای عدل است. اصولاً هر مسئله‌ی حقوقی متّکی بر یک پشتوانه‌ی وجدانی و اخلاقی است. چیزی که هست مسائل حقوقی قابل پیگیری و تعقیب قضایی است و مسائل وجدانی و اخلاقی از این نظر قابل پیگرد نیست. ولی در واقع تنها معیار و ملاک کمال برای انسان همانا سلامت و کرامت روح اوست، چنانکه خداوند می‌فرماید:
یوْمَ لا ینْفَعُ مالٌ وَلا بَنُونَ إِلاّ مَنْ أَتَى اللهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ.[3]
روزی که هیچ مال و فرزندی به درد نمی‌خورد مگر آنکه با قلب سالم نزد خدا آید.
۳. بسیاری از سنّتهای اخلاقی ممکن است به تنهایی و به صورت فردی واجب نباشد ولی هنگامی‌که در ظرف اجتماع، و در راستای رشد و تکامل و تعالی یک جامعه ملحوظ گردد ـ یعنی به‌عنوان فرهنگ یک جامعه مطرح شود ـ حکم الزامی به خود می‌گیرد، زیرا جامعه‌ای که بخواهد انسانی و اسلامی زندگی کند و زندگی با صفا و حیاتی خداپسندانه و طیّب داشته باشد باید به این گونه آداب عملاً پای بند باشد. اگر انسانی و اسلامی زیستن لازم است (که هست) پس رعایت آدابش نیز ضرورت دارد. اصولاً فرهنگ جامعه و اخلاق آن با آداب و سنن درهم آمیخته و تفکیک میان آنها نامعقول و نادرست است. جامعه‌ی بی‌فرهنگ جامعه‌ای حیوانی و میان‌تهی است. در چنین جامعه‌ای پیوندهای انسانی و معنوی و اجتماعی از هم گسسته و رفتار و اخلاق عمومی بی‌پشتوانه خواهد بود.
4. همان‌طور که در عبادات از قبیل نماز، روزه، حج، خمس، زکات، امر به معروف و نهی از منکر... آدابی در ظاهر و باطن وجود دارد و بدون آن آداب عبادات مذکور هویت واقعی خود را از دست می‌دهد و جز اسکلتی بی‌محتوا و بی قواره چیزی از آن باقی نمی‌ماند، همچنین در برخوردها و معاملات و قراردادهای اجتماعی نیز سننی وارد است که بدون آن جز مبادلات صوری و حرکاتی سودجویانه فرایندی نخواهد داشت و به عبارت دیگر، با حذف این آداب و سنن، از انسان و اجتماع جز ماشینی بی روح و بی جان باقی نمی‌ماند و زندگی انسانی و خلیفة اللهی او به حیات حیوانی و ماشینی تبدیل می‌شود و انسان به صورت یک حیوان درنده و یا یک ماشین خودکار در می‌آید.
۵. در میان این همه آداب اخلاقی و سنّتهای اجتماعی، آداب معاشرت و حسن برخورد با عامه‌ی مردم در اخلاق اسلامی جایگاه ویژه‌ای دارد که با مطالعه در آیات و اخبار، اهمیّت مطلب کاملاً مشهود می‌شود و در این میان، احترام به شخصیّت و کرامت انسان از ارزش والایی برخوردار است:
وَلَقَدْ کَرَّمْنا بَنی ادَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَفَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً.[4]
ما بنی آدم را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا [بر مرکبهای راهوار] حمل کردیم و از ا نواع روزیهای پاکیزه به آنها دادیم و بر بسیاری از خلق خود برتریشان بخشیدیم.
۶. هر چند در اخلاق اسلامی به آداب و سننی که به طور مستقیم با تهذیب روح و تزکیه در ارتباط است بیشتر اهمیت داده‌اند ولی با توجّه به اینکه اسلام دین زندگی است و زندگی مطلقاً وسیله‌ای است برای تعالی و تکامل روحی، و در نتیجه هیچ گوشه‌ای از حیات انسان از حیات روحی او جدا نیست، بدین لحاظ به مسئله‌ی تهذیب و تزکیه از دیدگاه گسترده‌تر و شامل‌تر می‌نگرد و به عبارت دیگر اسلام در تعالیم اجتماعی نیز انسان را در فضای خالی و دور از واقعیتهای حیات انسانی رها نمی‌سازد. پس این تصور که بُعد اجتماعی و بُعد روحانی و نفسانی، از یکدیگر جدا هستند توهّمی بیش نیست، از این رو آداب زندگی و حسن سلوک با مردم از ویژگیهای یک مسلمان واقعی و دارای صبغه‌ی الهی و از وسایل تعالی و تزکیه‌ی جامعه‌ی اسلامی به شمار می‌رود. به عبارت روشن‌تر، هر حکمی در اسلام دارای دو بُعد است: بُعد معنوی و بُعد اجتماعی. آداب و سنن اجتماعی نیز در عین آنکه جنبه‌ی اجتماعی دارد از بُعد معنوی و عاطفی هم برخوردار است. مثلاً یک مسلمان خوش اخلاق با آغاز به سلام، هم به دیگران احترام گذارده و هم با اظهار تواضع روح خود را از کبر و غرور صیقل می‌دهد و با یک تیر دو هدف را نشانه می‌گیرد: از طرفی پیوند اجتماعی را مستحکم کرده و از طرف دیگر بُت خودخواهی را درهم می‌شکند. و به همین قیاس در تمام آداب و سنن می‌توان هر دو بُعد را منظور داشت، البته بشرطها و شروطها، و شرط و شروط آن است که انسان اسلام را به عنوان مکتب و مبنا برای کلیه‌ی شئون خویش بداند و با این دید به زندگی نگاه کند. ناگفته نماند که آداب و سنن اجتماعی در حقوق و اخلاق اسلامی چندان گسترده و وسیع است که ذکر تمام موارد آن نیاز به بحث و تفصیل بسیار دارد و این نوشتار را مجال آن نیست. بنابراین در این جا تنها به ذکر یک مورد که از اهمیت بیشتری برخوردار است بسنده می‌کنیم:
۱. حقوق بستگان و خویشاوندان (صله‌ی رحم)
۲. حقوق اخوان و برادران دینی
۳. حقوق همسایگان و آداب برخورد با آنان (حُسن جوار)
۴. عیادت بیماران و آداب آن
۵. آداب سخن و آفات زبان
۶. آداب گفتگو با رهبران و زعمای دینی
۷. آداب تعلیم و تعلّم (آداب‌المتعلّمین) و حقوق متقابل استاد و دانشجو
۸. آداب مجالس شورا و تصمیم‌گیری در مسائل عمومی و اجتماعی
۹. آداب ورود به منازل و خانه‌های مردم
۱۰. آداب دیدارها و برخوردها در محافل و مجالس عمومی
۱۱. آداب لباس پوشیدن و آرایش (آداب زیّ‌وتجمّل)
۱۲. عفو و اغماض
۱۳. اتحاد و همبستگی
۱۴. وفای به عهد و پیمان و...


خودآزمایی


1- یکی از نقاط آغاز در تهذیب و تزکیه چیست؟
2- چرا تا انسان دارای روحیه‌ی احسان و گذشت نباشد زیر بار عدل نمی‌رود؟
3- به چه دلیل، آداب زندگی و حسن سلوک با مردم از ویژگیهای یک مسلمان واقعی و از وسایل تعالی و تزکیه‌ی جامعه‌ی اسلامی به شمار می‌رود؟

 

پی‌نوشت‌ها

 

[1]. اصول کافی، ج ۲/ص ۱۰۲.
[2]. نحل / ۹۰.
[3]. شعراء / ۸۸و۸۹.
[4]. اسراء / ۷۰.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله محمدرضا مهدوی کنی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: