و هم از جملهی كبائر است 4ـ عقوق والدین چه آنكه خداوند تعالى شخص «عاق» را جبّار شقّى (یعنى ستمگرى بدبخت) به شمار آورده است، در این گفتار خود (از زبان حضرت مسیح(ع) كه به قوم خود مىگفت):
وَ بَرًّا بِوالِدَتِى وَ لَمْ یجْعَلْنِى جَبّاراً شَقِیا؛[1]
خداوند مرا نسبت به مادرم مهربان و خوشرفتار قرار داده و مرا ستمگرى بدبخت قرار نداده است.
و نیز از آن قبیل است 5ـ قتلِ نفس و كشتن انسانى كه خدا كشتن او را جز تحت عنوانى از عناوین حقّه، تحریم فرموده است، زیرا مىفرماید:
وَ مَنْ یقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها...؛[2]
هر كس شخص باایمانى را از روى عمد به قتل برساند، كیفر او جهنّم است در حالی كه همیشه در آن خواهد ماند...
و دیگر 6ـ قَذْفِ مُحْصَنات یعنى زنان پاكدامن را به خلاف عفاف متّهم نمودن كه خدا مىفرماید:
إنَّ الَّذِینَ یرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ؛[3]
آنان كه به زنان پاكدامن نسبت زنا مىدهند در حالتی كه آنها زنان باایمان و بیخبر از آن نسبت مىباشند، در دنیا و آخرت طرد و لعن شده [از رحمت حق] بوده و براى آنان شكنجه و عذابى بزرگ است.
و و دیگری 7ـ خوردن مال یتیم است كه خدا میفرماید:
إنَّ الَّذِینَ یأْكُلُونَ أمْوالَ الْیتامى ظُلْماً إنَّما یأْكُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیصْلَوْنَ سَعِیراً؛[4]
كسانى كه اموال یتیمان را به ستم مىخورند، هر آینه در شكم خویش آتش مىخورند و به زودى به آتشى شعلهور در مىآیند.
و دیگری 8ـ فرار از میدان جهاد زیرا خدا مىفرماید:
وَ مَنْ یوَلِّهِمْ یوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إلاّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیزاً إلى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ؛
هر كس در آن هنگام [موقع روبهرو شدن با كفّار در میدان نبرد] به آنها پشت كند [مگر در صورتى كه هدفش كنارهگیرى از میدان به منظور حملهی مجدّد و یا به قصد پیوستن به گروهى [از مجاهدان] بوده باشد، [چنین كسى] گرفتار غضب پروردگار خواهد شد و مأواى او جهنّم است و چه بد جایگاهى است [جهنّم].
و دیگری 9ـ رباخوارى چه آنكه خدا مىفرماید:
الَّذِینَ یأْكُلُونَ الرِّبا لا یقُومُونَ إلاّ كَما یقُومُ الَّذِی یتَخَبَّطُهُ الشَّیطانُ مِنَ الْمَسِّ...؛[5]
كسانى كه ربا مىخورند، برنمىخیزند مگر مانند كسى كه بر اثر تماسّ شیطان دیوانه شده [و نمىتواند تعادل خود را حفظ كند، گاهى زمین مىخورد و گاهى به پا مىخیزد]...
و مىفرماید:
فَإنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ...؛[6]
اگر [چنین] نكنید [دست از رباخوارى برندارید] بدانید كه خدا و رسولش به جنگ با شما خواهند برخاست...
و دیگر 10ـ سحر زیرا خدا مىفرماید:
...وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِى الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ...؛[7]
به طور مسلّم مىدانستند كه هر كس خریدار اینگونه متاع [سحر حرام] باشد، بهرهاى در آخرت نخواهد داشت...
و 11ـ زنا چه آنكه خدا مىفرماید:
...وَ مَنْ یفْعَلْ ذَلِکَ یلْقَ أَثاماً * یضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ یخْلُدْ فِیهِ مُهاناً؛[8]
كسى كه چنین كارى [شرك و قتل و زنا] مرتكب شود، دچار كیفرى [شدید] خواهد شد. عذاب او در روز قیامت دو چندان مىگردد و با ذلّت و خوارى در عذاب مخلّد[9] مىشود.
و 12ـ یمین غَموس یعنى قسم و سوگند دروغ كه آدمى را در گناه و سپس در عذاب فرو مىبرد. زیرا خدا مىفرماید:
إنَّ الَّذِینَ یشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللهِ وَ أَیمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً اُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ...؛[10]
كسانى كه پیمان الهى و سوگندهاى خود را [به نام مقدّس او] با بهاى اندكى معامله مىكنند، بهرهاى در آخرت نخواهند داشت...
و 13ـ غُلُول (یعنى خیانت) كه خدا فرموده است:
...وَ مَنْ یغْلُلْ یأتِ بِما غَلَّ یوْمَ الْقِیامَةِ...؛[11]
هر كس خیانت كند، در روز قیامت آنچه را كه در آن خیانت كرده است [بر دوش خود یا به همراه خود به عنوان سند خیانت] به صحنهی محشر مىآورد.
و 14ـ مَنع زكات واجب چه آن كه خدا مىفرماید:
یوْمَ یحْمى عَلَیها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوی بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ...؛[12]
در روزى كه آنها را [گنجینههاى زكات داده نشده را] در آتش جهنّم به صورت سوزان و گدازان درمىآورند و آنگاه با آنها پیشانیها و پهلوها و پشتهاى آنان [ذخیرهكنندگان مانعالزّكات] را داغ مىكنند.
و 15ـ شهادت دروغ و 16ـ كتمان شهادت زیرا خداوند مىفرماید:
...وَ مَنْ یكْتُمْها فَإنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ...؛[13]
...هر كس آن را [شهادت را] كتمان كند، قلبش گناهكار است...
و 17ـ شرابخوارى كه خدا آن را برابر بتپرستى به حساب آورده است.
و 18ـ ترك نماز از روى عمد و ترك هر چه خدا آن را واجب دانسته است؛ چه آنكه رسول خدا(ص) مىفرماید:
مَنْ تَرَكَ الصَّلاةَ مَتَعَمِّداً، فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ اللهِ وَ ذِمَّةِ رَسُولِهِ؛
هر كس از روى عمد، ترك نماز نماید، از پیمان و امان خدا و رسولش تهیدست و بىنصیب گشته است.
و 19ـ «پیمان شكنى» و 20ـ «قطع رحم» كه خدا مىفرماید:
...اُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ؛[14]
...آنان [كه پیوندهایى را كه خدا دستور برقرارى آنها را داده است قطع مىكنند] براى آنهاست لعنت و بدىِ [مجازاتِ] سراى آخرت.
در این موقع (كه بیان امام صادق(ع) به اینجا رسید) عَمروبن عُبید از محضر امام(ع) بیرون آمد در حالی كه از گریه مىنالید و مىگفت: هر كه به رأى خود در تفسیر قرآن، چیزى گفت و با شما خاندان وحى و نبوّت در فضل و دانش به ستیزگى ایستاد، به هلاکت افتاد.
ضمن جملهی مورد شرح از دعاى شریف آمده است:
وَ بَواطِنِ سَیئاتِى وَ ظَواهِرِها؛
پروردگارا! از زشتكاریهاى باطن وبدكاریهاى ظاهر خود توبه مىكنم.
چنانكه قرآن كریم نیز مىفرماید:
وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإثْمِ وَ باطِنَهُ...؛[15] گناه ظاهر و باطن را رها كنید...
در این كه مراد از سیئات ظاهر و باطن چیست، آقایان علما و مفسّران قرآن احتمالاتى دادهاند؛ از این قرار:
1ـ گناه ظاهر، گناهى است كه انسان به طور آشكارا و علنى آن را مرتكب مىشود و گناه باطن، گناهى است پنهان كه در خفا انجام مىپذیرد.
۲ـ اعمال زشتى كه با اعضاى بدن انجام مىشود گناه ظاهر است؛ از قبیل: قتل نفس، زنا، شرب خمر و قمار و ملكات بدى كه به صورت اخلاق رذیله در روح حاصل مىگردد، گناه باطن است؛ از قبیل: عُجب، ریا، شرك، نفاق، كبر، بخل و حسد.
3ـ عزم و تصمیم و نیت قلبى به ارتكاب گناه، هر چند بر اثر موانعى به حدّ عمل نرسد، گناه باطن است و اگر به حدّ عمل رسید و در اعضاى بدن ظاهر شد، گناه ظاهر است؛ چنانكه قرآن كریم مىفرماید:
...وَ إنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یحاسِبْكُمْ بِهِ اللهُ فَیغْفِرُ لِمَنْ یشاءُ وَ یعَذِّبُ مَنْ یشاءُ...؛[16]
...آنچه در دل دارید، چه آشكارش كنید و چه پنهان نگهش بدارید، خداوند شما را بر طبق آن مورد محاسبه قرار مىدهد. سپس هر كه را بخواهد، مىآمرزد و هر كه را بخواهد عذاب مىكند...[17]
4ـ معصیتى كه قبح و زشتى آن آشكار و شآمت[18] پایانش روشن است، گناه ظاهر است؛ از قبیل: شرك، ظلم، سرقت و اِفساد در بین مردم. ولى معصیتى كه در ظاهر امر، عاقبت شومش روشن نیست و زشتى آن بر همه كس آشكار نمىباشد، گناه باطن است؛ مانند: مجسّمهسازى، استعمال ظروف طلا و نقره و خوردن مردار و گوشت خوك و نظایر اینها كه درك قبح آن نیاز به ارشاد از طریق وحى الهى دارد.
در ضمن همین فراز از دعا آمده است:
وَ سَوالِفِ زَلاّتِى وَ حَوادِثِها؛
خدایا توبه مىكنم از لغزشهاى گذشته و تازهام.
انسان در هر مرحله از مراحل مختلف عمر، آلوده به یك سنخ خاصّ از گناهانى مىشود كه در مراحل بعد اصلاً زمینه و اقتضاى آن را از دست داده و از ارتكاب آن ناتوان مىگردد؛ ولى نتایج شوم و آثار ظلمانى آن معاصى در صفحهی روحش باقى مىماند. چنانكه امام امیرالمؤمنین علی(ع) مىفرماید:
اُذْكُرُوا انْقِطاعَ اللَّذَّاتِ و بَقاءَ التَّبِعاتِ؛[19]
به یاد آورید انقطاع و بریدهشدن لذّتها و خوشیها و برجا ماندن آثار شوم گناهان را.
و همچنین، معصیتهایى در مرحلهی حاضرِ از عمر، زمینهی تازه و اقتضاى جدید پیدا مىكند كه در مراحل پیشین، از آن، نشانه و آثارى نبوده و الحال، سایهی شوم خود را بر فضاى قلب مىافكند. مثلاً در سنین جوانى، دست به گناهانى مىآلاید كه در روزگار پیرى از تصوّر آن نیز استنكاف مىورزد؛ در صورتى كه همین آدم به دورانِ پیرى دچار گناهانى مىشود كه در سنینِ نخستین عمر اصلاً به ذهنش خطور نمىكرده است و لذا محتمل است كه مراد از «سَوالف» و «حوادث» زلّات در كلام امام(ع) این دو قسم از معاصى باشد.
توبهی كامل از گناه، آنگاه حاصل مىشود كه چنان تنفّر و انزجارِ از معصیت در دل به وجود آید كه درِ خانهی قلب به كلّى به روى آن بسته شود تا آنجا كه از خُطور و مرور آن بر فضاى دل هر چند به طور گذرا و «حدیث نفس» نیز جلوگیرى به عمل آید و اندیشهی عود و بازگشت به آن گناه هرگز به صفحهی دل راه نیابد، چنانكه امام سجّاد(ع) در همین جملهی مورد شرح از دعا مىگوید:
تَوْبَةَ مَنْ لا یحَدِّثُ نَفْسَهُ بِمَعْصِیةٍ، وَ لا یضْمِرُ أنْ یعُودَ فِى خَطِیئَةٍ؛
توبه مىكنم من از گناهانم مانند توبهی آن كسى كه خیال گناهى را در دلش نگذراند و فكر بازگشت به خطایى را به نهانخانهی جان راه ندهد.
وَفَّقَنَا اللهُ تَعالى لِمِثْلِ هذِهِ التَّوبَةِ الكامِلَةِ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ؛
1- سه مورد از گناهان کبیره را نام ببرید.
2- مراد از سیئات ظاهر و باطن چیست؟ شرح دهید.
3- توبهی كامل از گناه، چه زمانی حاصل مىشود؟
[1]ـ سورهی مریم، آیهی ۳۲.
[2]ـ سورهی نساء، آیهی 93.
[3]ـ سورهی نور، آیهی ۲۳.
[4]ـ سورهی نساء، آیهی ۱۰.
[5]ـ سورهی بقره، آیهی ۲۷۵.
[6]ـ همان، آیهی ۲۷۹.
[7]ـ همان، آیهی ۱۰۲.
[8]ـ سورهی فرقان، آیات ۶۸ و ۶۹.
[9]ـ محتمل است مراد از خلود دربارهی قاتل و زانی طول مدّت باشد.
[10]ـ سورهی آل عمران، آیهی 77.
[11]ـ همان، آیهی 161.
[12]ـ سورهی توبه، آیهی ۳۵.
[13]ـ سورهی بقره، آیهی ۲۸۳.
[14]ـ سورهی رعد، آیهی ۲۵.
[15]ـ سورهی انعام، آیهی ۱۲۰.
[16]ـ سورهی بقره، آیهی ۲۸۴.
[17]ـ روایاتی که دلالت بر این دارند که نیّت و عزم بر گناه بدون ارتکاب عملی، گناه محسوب نمیشود و عقاب ندارد، مربوط به موردی است که بر اثر خوف از خدا از تصمیم و نیّت خود برگردد که در این صورت آن نیّتِ گناه نه تنها گناه نخواهد بود، بلکه حسنه هم نوشته خواهد شد. (جامعالسّعادات، ج 1، ص 162)
[18]ـ شامت: شوم بودن.
[19]ـ شرح نهجالبلاغهی فیضالاسلام، بابالحکم، حکمت 425.