الف ـ یکی از رفتارهای رایج در روابط تجاری، سوگند خوردن و قسم خوردن یکی از طرفین (غالباً فروشنده) است تا سعی کند یک نوع اطمینان خاطری به طرف مقابل بدهد که آنچه میگوید راست و حقیقت است و قصد فریب خریدار را ندارد. از آنجا که سوگند خوردن یک امر معنوی است، میتواند منجر به تحت تأثیر قرار گرفتن طرف مقابل شود.
قرآن کریم در آیه ۲۲۴ سوره بقره میفرماید:
«وَلا تَجْعَلُوا اللهَ عُرْضَةً لِّأَیمَانِكُمْ...؛
خدا را در معرض سوگندهای خود قرار ندهید».
به همین خاطر در روایات حتی از قسم خوردن راست هم برحذر شده است کما اینکه امام جعفر صادق علیه السلام با استناد به این آیه شریفه فرموده است:
«هیچگاه به خدا سوگند یاد نکنید، چه راستگو باشید یا دروغگو».
اما از سوگند خوردن در معامله به شدت بیشتری نهی شده است:
۱ـ نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله فرموده است: «وای بر تاجران، بهخاطر سوگند خوردنشان در معامله».[1]
۲ـ همچنین آن حضرت فرموده است: «هر کس چهار چیز را رعایت کند، کسب و کارش پاکیزه و حلال خواهد بود: هنگام فروش از کالای خود تعریف بیجا نکند، هنگام خرید از جنس موردنظر، مذمت نکند، در معامله، تدلیس و دغلکاری نکند، در معامله، در هیچ حال سوگند نخورد».[2]
۲ـ امام علی علیه السلام در زمان حکومت خود همواره از بازار سرکشی میکرد و میفرمود: «ای گروه بازاریان، از خدا بترسید (تقوا پیشه کنید) و از قسم خوردن در معامله پرهیز نمائید».[3]
۳ـ امام جعفر صادق علیه السلام که فرمود: «خداوند متعال از کسی که با سوگند و قسم خوردن، کالای خود را بفروشد، نفرت دارد».
۴ـ همچنین در روایت آمده است: «از قسم خوردن بپرهیزید، چراکه کالا را تلف میکند و برکت را از بین میبرد».
۵ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «سوگند برای جلب مشتری مؤثر است؛ اما برکت را از کسب و کار میبرد».[4]
گاهی مشتری پس از خرید، پشیمان میشود و میخواهد جنس خریداری شده را پس دهد، پس گرفتن و یا تعویض جنس جزو واجبات تجارت نیست یعنی هیچ الزامی برای فروشنده برای تعویض و یا پس گرفتن جنس فروخته شده وجود ندارد اما این عمل جزء مستحبات تجارت میباشد و مستحب است فروشنده جنس را پس بگیرد و پول مشتری را برگرداند و از پول مشتری چیزی کم نکند.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«أیما عَبدٍ أقالَ مُسلِماً فی بَیعٍ أقالَهُ اللهُ عَثرَتَه یوم القِیامة؛
هر بندهای تقاضای اقاله[5] مشتری را بپذیرد و جنس فروخته شده را پس بگیرد، خداوند از لغزشهای او در روز قیامت میگذرد».[6]
بر این اساس برخی از متدینین بر سر درب مغازه خود مینوشتند: جنس فروخته شده پس گرفته میشود.
وام گرفتن و مدیون دیگران واقع شدن از مکروهات دین ماست و در روایات زیادی توصیه شده که تا میتوانید خود را بدهکار نکنید و قرض نگیرید؛ مگر آنکه واقعا به آن نیاز داشته باشید. هر اندازه که نیاز شدیدتر باشد، کراهت قرض گرفتن هم کمتر میشود. تا اندازهای که نیاز شدیدی در انسان وجود دارد که او را ناچار به قرض گرفتن میکند در این صورت کراهت این کار به دلیل احتیاج مالی از بین میرود، حتی گاهی قرض گرفتن واجب است، آن هم در شرایطی که جان شخصی در خطر است و یا آبرو و موقعیت انسان به مخاطره افتاده است.[7]
در قطعه دوم از دعای سی ام کتاب ارزشمند صحیفه سجادیه امام سجاد علیه السلام از خواری قرض به خدا پناه میبرند و میفرمایند:
«[بار خدایا]، بار پروردگارا، به تو پناه میآورم از اندوه وام و اندیشه آن، و از دل مشغولی به قرض و بیخوابی به خاطر آن. پس بر محمد و آل او درود فرست، و مرا از رنج وام به خود پناه ده. بار پروردگارا! از خواری قرض در طول زندگی و از پیامدهایش پس از مرگ به تو پناه میآورم. پس بر محمد و آل او درود فرست، و مرا با فراوانی مال، یا زندگانی همراه با کفاف، از آن در امان دار.»
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «از وام گرفتن بپرهیزید که آن اندوه شب و خواری روز است».
البته در صورتی که فرد نتواند مخارج زندگی خود را تأمین کند، در این صورت اجازه گرفتن وام به وی داده شده است.
امام کاظم علیه السلام میفرمایند: «هر که برای تأمین خود و خانوادهاش در پی کسب روزی از راه حلال برآید مانند مجاهد در راه خداست، اما اگر نتوانست به دست آورد به امید خدا و رسول او وام بگیرد و خوراک خانوادهاش را تأمین کند».
شاید یکی از حکمتهای سفارش به عدم مدیون شدن و وام گرفتن به خاطر تبعات و پیامدهای آن باشد. در روایات عدم توجه به این نکته و زیاده روی در بدهکاری را منجر به خروج از مسیر راستگویی و خوش قولی معرفی نمودهاند.
هر چند میزان سود در معامله تابع توافق طرفین است اما میزان آن نباید در حد اجحاف در حق مشتری و مشتریان باشد.
گاهی برخی معاملهگران در قیمت بازار دستکاری میکنند که از نظر اسلام مذموم است در این موارد روایتی از امام صادق(علیه السلام) نقل است که حضرت غلام خود به نام «مصادف» را احضار کرد و هزار دینار به او داد و فرمود: «آماده شو که (برای تجارت) به مصر بروی چون خانوادهام زیاد شده است (و هزینههای زندگیام افزایش یافته است)» مصادف کالاهایی را از مدینه خریداری و به طرف مصر حرکت کرد وقتی به مصر نزدیک شد کاروانی به استقبال آنها آمد و به اطلاعشان رساندند که در مصر از کالاهای آنها چیزی نیست. پس با هم عهد و پیمان بستند که کالاهای خود را به کمتر از یک دینار سود در یک دینار نفروشند. پس از فروش کالاها و گرفتن پول خود به مدینه برگشتند. مصادف با دو کیسه که در هر یک هزار دینار بود خدمت امام صادق رسید و عرض کرد:
«فدایت شوم این کیسه اصل سرمایه است و این یکی سود آن». حضرت فرمود: «این سود زیادی است، با کالاها چه کردی؟» مصادف برای امام توضیح داد که چه کردند و چگونه با هم عهد و پیمان بستند. حضرت فرمود: «سبحان الله، علیه گروهی مسلمان همپیمان میشوید که کالاهای خود را به آنان کمتر از یک دینار سود در یک دینار نفروشید؟» سپس یکی از دو کیسه را گرفت و فرمود: «این سرمایه من است و ما را به این سود نیازی نیست» آنگاه فرمود: «ای مصادف شمشیر زدن آسانتر از به دست آوردن مال حلال است».
یکی از نکات جالب توجه در آداب کسب و کار از منظر اسلامی، سفارشهایی است که نسبت به چانه زنی برای کم کردن قیمت و گرفتن تخفیف از فروشنده شده که اثر روانی پس از فرآیند خرید برای فرد به دنبال خواهد داشت و نوعی اطمینان و آرامش خاطر برای کسانی که کالای خود را بعد از چانه زنی خرید کردهاند، به وجود میآورد. امام باقر علیه السلام میفرماید:
«با خریدار چانه بزن، زیرا اگر چه زیاد هم پول بدهد چانه زدن موجب آرامش و رضایت خاطر بیشتری میشود. زیان در خرید و فروش کاری پسندیده یا سزاوار پاداش نیست».
ابوحنیفه به امام صادق علیه السلام عرض کرد: «دیروز مردم از آن همه چانه زدن شما بر سر خرید شتران قربانی تعجب کردند»، حضرت فرمود: «خدا راضی نیست که زیان مالی ببینم».
در تعالیم اسلامی توصیه شده است که در معامله با دیگران سهل البیع و آسانگیر باشید.
رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: بارَكَ الله، عَلى سَهلِ البَیعِ، سَهلِ الشِّراءِ، سَهلِ القَضاءِ، سَهلِ الاِقتِضاءِ؛
برکت خدا بر کسی باد که آسان میفروشد، آسان میخرد، آسان میپردازد، و آسان مطالبه میکند».[8]
در این مورد از امام علی(علیه السلام) روایت است که در بازارهای کوفه ندا میزد:
«یا مَعشَرَ التُّجّارِ ... قَدِّمُوا الاِستِخارَةَ، و تَبَرَّكوا بِالسُّهولَةِ؛
ای پیشه وران! ... تجارت را با طلب خیر آغاز کنید، و با آسانگیری برکت یابید».[9]
در معامله برخی امور هم مکروه است؛ یعنی بهتر است آنها را ترک کند که تعدادی از آنها از این قرار است:
۱. فروشنده جنس خود را تعریف کند (البته بیش از آنچه هست).
۲. مشتری از جنس خود (بیش از اندازه) تعریف کند.
۳. قَسَم راست برای خرید و فروش بخورد. روشن است که قسم دروغ، حرام است و جایز نیست.
۴. فروختن جنس در جایی که عیب جنس را پنهان میکند.
۵. گرفتن سود از شخص مؤمن مگر به مقدار ضروری.
۶. دریافت سود از کسی که به او وعده احسان داده است، مگر به مقدار ضروری.
۷. عرضه کردن کالا بین طلوع فجر و طلوع آفتاب.
۸. ورود به بازار قبل از همه و خروج از بازار بعد از همه.
۹. معامله با افرادی که به حرف و وعده خود اهمیت نمیدهند.
۱۰. تقاضای پایین آوردن قیمت بعد از قرارداد.
۱۱. وارد شدن در معامله کسی که مشغول معامله است که بعضی آن را حرام دانستهاند.
۱۲. رفتن به استقبال کاروان بازرگانان که کالای تجاری وارد میکنند و با شرایط خاص آن.[10]
1- سوگند خوردن در روابط تجاری چه حکمی دارد؟
2- چرا برخی از متدینین بر سر درب مغازه خود مینوشتند: جنس فروخته شده پس گرفته میشود؟
3- برخی امور مکروه در معامله را نام ببرید.
[1]. مستدرکالوسایل، ج ۱۳، ص ۲۵۱.
[2]. وسائلالشیعه، ج ۱۷، ص ۳۸۴.
[3]. کافی، ج ۵، ص ۱۵۳.
[4]. کنزالعمال، ح ۴۶۳۸۱.
[5]. اقاله که در اصطلاح فقه، درخواست کردن و موافقت فسخ معامله میباشد؛ یعنی اگر کسی بعد از خریدن یا فروش کالایی، پشیمان شده و از فروشنده یا خریدار درخواست بهم زدن معامله (فسخ و رفع عقد) را نماید و فروشنده یا خریدار این درخواست را قبول کند، این را «اقاله» گویند و اقاله در معامله، همان ترک و عفو و درگذشتن است.
[6]. کافی، ج ۵، ص ۱۵۵؛ تحریرالوسیله، کتاب التجارة، مساله ۲۲.
[7]. تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۶۵۲.
[8]. تهذیب الأحکام، ج ۱۶، ص ۱۸.
[9]. کافی، ج ۵، ص ۱۵۱، حدیث ۳.
[10]. تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۵۰۰، مسأله ۲۰.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حجتالاسلام والمسلمین جواد عبادی