کد مطلب: ۵۵۵۹
تعداد بازدید: ۳۰۹
تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱۴۰۱ - ۱۱:۵۳
وهابیت بر سر دو راهی | ۵
وهّابی‌های متعصّب (سلفی‌ها) به طور کامل در نقطه‌ی مخالف این منطق عاقلانه و عادلانه‌ی اسلامی قرار دارند. آنها معتقدند باید برداشت خود را در مسأله‌ی «شرک و توحید» بر دیگران تحمیل کرد، اگر چه از طریق تهدید به قتل و خونریزی و غارت اموال باشد که اسنادش در کتاب‌های بنیان‌گذار این مذهب موجود است و جلوتر به گوشه‌ای از آن اشاره شد.

فصل اوّل: عوامل سقوط |۵

 

خشونت و ضربه‌ی شدید بر پایه‌های اسلام


در طول تاریخ کمتر کسی به اندازه‌ی وهّابی‌های متعصّب به اسلام ضربه زده است، اسلامی که دین رأفت و رحمت بود و توصیه می‌کرد هر کاری را با نام «رحمان» و «رحیم» که بیانگر رحمت عام و خاص خداست شروع شود.[1]
اسلامی که می‌گوید حتّی مشرکان اگر برای تحقیق نزد شما آمدند آنها را پناه دهید تا آیات قرآن را بشنوند، سپس آنها را سالم به وطن خودشان برسانید (خواه اسلام را بپذیرند یا نه).[2]
اسلامی که می‌گوید در برابر بدی‌ها نیکی کنید تا دشمنان سرسخت شما از این همه محبّت (شرمنده شوند و) دوست شما گردند.[3]
اسلامی که می‌گوید: «هَلِ الدِّینُ إِلاَّ المَحَبَّةُ؛ آیا دین چیزی جز محبّت است؟»[4]
آری چنین اسلام لطیف، زیبا و پر از محبّت را آن چنان خشن نشان دادند که دوست و دشمن را از آن بیزار ساختند!
جاذبه‌ی اسلام در عصر ما آماده است که کار خودش را انجام دهد و به مصداق (یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللهِ أَفْوَاجاً)[5] گروه گروه مسلمان شوند، ولی اعمال این گروه خشن و متعصّب متأسّفانه سدّ راه گسترش اسلام شد و ضربه‌ی دردناکی به اسلام و مسلمین زد.
خدایا آنها را هدایت کن!


تضادّ عجیب


شگفت‌آور این که حکومت آنها که در سایه‌ی این مذهب روی کار آمده، بی توجّه به این گفته‌ها با تمام کشورهای جهان ـ از اسلامی گرفته تا غیر اسلامی ـ رابطه‌ی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارد، یعنی با همه‌ی مشرکان جهان دوست است!
و از آن فراتر، تمام مکّه و مدینه را به صورت کانونی از زیباترین هتل‌ها برای پذیرایی از مشرکان مسلمان! که همه ساله به عنوان مراسم حج و عمره به آنجا می‌آیند، درآورده‌اند و بهترین پذیرایی را از اهل شرک می‌کنند! و این مشرکان درآمد عظیم و سرشاری برای آنها دارند.
در حالی که قرآن مجید می‌گوید مشرکان نجس هستند و آنها را به مسجد‌الحرام راه ندهید و اگر از فقر می‌ترسید، خداوند شما را به فضل خود بی‌نیاز می‌کند، یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ؛[6]
راستی چرا در اینجا «مشرکان»، «موحّد» می‌شوند و به عنوان ضیوف الرحمان (مهمان‌های خداوند!) مورد مهر و محبّت و استقبال قرار می‌گیرند و کوچک و بزرگ، خانه‌هایشان را در اختیار آنان قرار می‌دهند.


به صراحت اعلام می‌کنیم


اینجانب به عنوان یکی از خادمان علوم اسلامی با صدای رسا می‌گویم آنچه را این گروه خشن (وهّابیان متعصّب) از اسلام ترسیم کرده‌اند اسلام واقعی نیست، یک برداشت شخصی از سوی افرادی است که بهره کمی از علوم اسلامی داشته‌اند و اکثریّت قریب به اتّفاق علمای اسلام با آن مخالفند.
ما در بخش آخر این کتاب بر اساس آیات صریح قرآن و روایات اسلامی، خطای آنها را در این برداشت روشن خواهیم ساخت تا افراد معتدلی که در میان آنها هستند و به دلیل و منطق پای بند می‌باشند بدانند صراط مستقیم اسلام جای دیگر است.
من در پیشگاه علمای اسلام سر تکریم فرود می‌آورم و از همه تقاضا می‌کنم دست به دست هم دهند و یکصدا بگویند این گروه اندک متعصّب که همه را ـ جز خودشان ـ «مشرک» می‌پندارند و به همین دلیل خون و مال آن‌ها را مباح می‌شمرند، نمایندگان اسلام واقعی نیستند. بدیهی است چنین مسلکی در دنیای امروز جایی ندارد و در سراشیبی سقوط است و پایان عمرش نزدیک می‌باشد و ما باید اسلام را که دین محبّت است در شکل واقعی‌اش به جهانیان عرضه کنیم تا مورد پذیرش قرار گیرد و اسلام همچنان به سیر خود در جهان ادامه دهد و قلوب و افکار را تسخیر کند.
از همه عجیب‌تر این که خشونت این گروه دامان حکومتی را که خودشان بر سر کار آورده‌اند (حکومت آل سعود) گرفته و ترورهای وحشتناکی را در کشور سعودی به راه انداخته‌اند، تا آنجا که دولت سعودی نیز به خطر آنها برای شهروندان خود اعتراف کرده و درصدد محدود کردن آنها برآمده است، تجدید نظر در تعلیمات مدارس دینی وهّابی را شروع نموده، و افراد تندرو را از امامت مساجد برکنار ساخته است، که این خود دلیل دیگری بر نزدیک بودن پایان عمر وهّابیّت متعصّب است، چرا که حتّی در کانون پیدایش خود نیز دیگر جایی ندارد!


 
۲ـ تحمیل عقیده

 

از اصول مسلّم اسلام این است، که تعامل فرق مختلف اسلامی با یکدیگر فقط باید از طریق بحث‌های منطقی و دوستانه باشد، حتّی در مورد غیر مسلمین نیز همین دستور داده شده است: ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ؛[7]
«با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما؛ و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن. پروردگارت، از هر کسی بهتر می‌داند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او هدایت یافتگان را بهتر می‌شناسد.»
و نیز می‌فرماید: وَلاَ تُجَادِلُوا أَهْلَ الْکِتَابِ إِلاَّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْنَا وَأُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُکُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ؛[8]
«با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانی از آنان که ستم کردند؛ و (به آنها) بگویید: ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده ایمان آورده‌ایم، و معبود ما و شما یکی است، و ما در برابر او تسلیم هستیم».
اسلام هرگز اجازه نمی‌دهد کسی مخالفان خود را به عنوان «جاهلان مشرک» و «اعداءالله» و «اعداء التوحید» و مانند آن خطاب کند، خود را محور اسلام پندارد و چوب کفر و شرک را بر سر همه بکوبد، همان کاری که این جمعیّت در اکثر کتاب‌های خود کرده‌اند.
مسلمانان در اصول تعلیمات و اعتقادات اسلام با هم مشترکند و علمای اسلام در اصول مسائل فقهی نیز با هم متّفقند، هر چند در شاخ و برگ‌ها و شرح بعضی از اصول، برداشت‌های مختلفی دارند.
نباید این اختلاف نظرها سبب نزاع، درگیری و خونریزی گردد، بلکه باید از طریق استدلال‌های منطقی و گفتمان و حوار صحیح، افکار را به هم نزدیک کرد.
وهّابی‌های متعصّب (سلفی‌ها) به طور کامل در نقطه‌ی مخالف این منطق عاقلانه و عادلانه‌ی اسلامی قرار دارند. آنها معتقدند باید برداشت خود را در مسأله‌ی «شرک و توحید» بر دیگران تحمیل کرد، اگر چه از طریق تهدید به قتل و خونریزی و غارت اموال باشد که اسنادش در کتاب‌های بنیان‌گذار این مذهب موجود است و جلوتر به گوشه‌ای از آن اشاره شد.
هنگامی که به عالمان آنها می‌گوییم اگر شما عالم هستید ما هم عالم هستیم و بیش از شما درس خوانده‌ایم و کتاب نوشته‌ایم. اگر شما مجتهد هستید ما هم مجتهد هستیم، علمای الازهر و حوزه‌های دینی دمشق و اردن و سایر بلاد اسلامی نیز مجتهدان بسیاری دارد. چه دلیلی دارد که دیگران مجبور باشند عقیده‌ی شما را (در باب شرک و توحید) که به طور قطع از نظر ما نادرست است، بپذیرند؟ می‌گویند حرف همین است که ما می‌گوییم و اسلام همین است که ما به آن رسیده‌ایم!!
شما چه امتیازی بر سایر علمای اسلام دارید که می‌خواهید عقیده‌ی خود را بر آنها تحمیل کنید، چرا با شلاق دیگران را می‌زنید؟! پاسخ منطقی ندارند.
گویی آنها چنین می‌پندارند که بر قلّه‌ی علم و ایمان نشسته‌اند و همه در درّه‌ی جهل و بی‌خبری فرو رفته‌اند!
این چیزی است که در دنیای امروز هیچ کس آن را نمی‌پسندد و جایگاهی برای آن در میان مسلمین نیست.
به همین دلیل می‌گوییم آنها به پایان عمرشان نزدیک شده‌اند.


خودآزمایی

 

1- یکی از تضادهای عجیب در حکومت وهابیان را بیان کنید.
2- از اصول مسلّم اسلام در تعامل فرق مختلف اسلامی چیست؟
3- دلیل عالمان وهابیت برای پذیرش عقایدشان توسط علمای مسلمان دیگر در باب شرک و توحید چیست؟

 

پی نوشت ها

 

[1]. کُلُّ أمر ذِی بالٍ لَمْ یُذْکَرْ فِیهِ اسْمُ اللهِ فَهُوَ أبْتَرُ (تفسیر البیان، جلد 1، صفحه‌ی 461).
[2]. توبه، آیه‌ی 6.
[3]. فصّلت، آیه‌ی 34.
[4]. خصال صدوق، صفحه‌ی 21 (عن الامام الصادق(ع)).
[5]. نصر، آیه‌ی 2.
[6]. توبه، آیه‌ی 28.
[7]. نحل، آیه‌ی 125.
[8]. عنکبوت، آیه‌ی 46.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: