کد مطلب: ۵۶۶۹
تعداد بازدید: ۸۴۹
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ - ۲۰:۰۸
پرتوی از عظمت امام حسین (ع) | ۲۵
حتی وقتی جرثومه شرارت و خباثت، شمر ملعون روز عاشورا به خیام طاهره نزدیک شد و در پیرامون خیمه‌های جلالت و عظمت می‌گردید تا نقطه‌ای را که از آنجا می‌توان به خیام و لشکرگاه امام(ع) حمله کرد، معین سازد، خندقی را دید که آتش در آن افروخته‌اند؛ بانگ برداشت و به امام(ع) جسارت کرد.

بخش نخست: شخصیّت و فضایل امام حسین (ع) | ۲۴


صبر و شکیبایی امام حسین(ع)


این صفت از اصول اخلاق حمیده و ملکات پسندیده است و آیات شریفه و احادیث در فضیلت آن بسیار است، و در بیش از هفتاد موضع در قرآن مذکور است. ازجمله این آیات است:
إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ؛[1]
وَلَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ؛[2]
وَاصْبِرُوا إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِینَ؛[3]
وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا؛[4]
اِصْبِرُوا وَ صَابِرُوا؛[5]
وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ؛[6]
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوةِ إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِینَ؛[7]
و از روایات، این حدیث معروف و معتبر کافی است:
«اَلصَّبْرُ مِنَ الْإِیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ لا خَیْرَ فِی جَسَدٍ لا رَأْسَ مَعَهُ، وَلَا فِی إِیمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ»؛[8]
از حضرت امیرالمؤمنین(ع) نیز روایت است:
«إِطْرَحْ عَنْکَ وَارِدَاتِ الْهُمُومِ بِعَزَائِمِ الصَّبْرِ، وَحُسْنِ الیَقینِ».[9]
و از حضرت امام حسن مجتبی(ع) در حدیث است که فرمود:
«آزمایش کردیم، و آزمایش‌کنندگان آزمایش کردند، ندیدیم چیزی را که وجودش سودمندتر و عدمش زیان بارتر باشد از صبر. با صبر همه امور مداوا می‌شود، و صبر به غیر خود مداوا نمی‌شود».[10]
راجع به فضیلت صبر و تعریف و مراتب و درجات و اقسام آن، مراجعه به کتاب‌های حدیث و اخلاق مانند بحارالأنوار، المحجّةالبیضاء، جامع‌السّعادات و معراج‌السّعاده مفید و سودمند است.
راغب در مفردات‌القرآن می‌گوید:
اَلصَّبْرُ حَبْسُ النَّفْسِ عَلَی مَا یَقْتَضِیهِ العَقْلُ وَالشَّرْعُ أَوْ عَمَّا یَقْتَضِیَانِ حَبْسَهَا عَنْهُ؛[11]
صبر، وادارکردن نفس است بر آنچه که عقل و شرع می‌خواهد، یا حبس و بازداشتن نفس است از آنچه که عقل و شرع بازداشتن نفس را از آن لازم می‌شمارند.
از آیات و روایات، علاوه بر آنکه بلندی مقام و رتبه صابران معلوم می‌گردد، دانسته می‌شود که صبر، کلید برکات و مقدمه نیل به تمام مقامات معنوی و شرط توفیق در هر کار و کسب هر فضیلت است.
حسین(ع) در مقام صبر امتحانی داد که دوست و دشمن از آن در شگفتی شدند، بلکه فرشتگان آسمان (برحسب فقره زیارت ناحیه مقدسه: «وَلَقَدْ عَجَبَتْ مِنْ صَبْرِکَ مَلائِکَةُ السَّمَاءِ»[12] نیز از آن صبر و شکیبایی در تعجّب ماندند، و ظهور این فضیلت از آن حضرت به نوعی شد که سخن از صبر و خویشتن داری آن امام شهید(ع) از توضیح واضحات است مع‌ذلک از جهت فایده اخلاقی چند قسم از اقسام عالی صبر را بیان می‌کنیم و سپس موقف عظیم و بی‌نظیر آن حضرت را در هریک نشان می‌دهیم:
الف. صبر در جهاد:

صبر در جهاد این است که مجاهد فی سبیل الله به واسطه ورود جراحات و زخم اسلحه پشت به میدان نکند و از زخم‌های کاری، پریشان‌خاطر نشود و روحیه‌اش از یورش و حمله دسته جمعی قوای مسلّح دشمن ضعیف نگردد.
یکی از علل فتوحات مسلمانان در صدر اسلام همین حال صبرشان در جهاد بود که برای کسب ثواب و فوز به قرب خدا در میدان‌های نبرد، آسوده حواس و بااطمینان صابرانه جهاد می‌کردند. قرآن از این مردم مدح کرده، و صبر در حین بأس که در آیه:
وَالصَّابِرینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ؛[13]
ذکر شده همین صبر در هنگام جهاد و قتال است.
و در آیه دیگر می‌فرماید:
کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللهِ وَاللهُ مَعَ الصَّابِرِینَ؛[14]
این افتخار در میدان‌های جهاد اسلامی در درجه نخست نصیب علی(ع) و خاندانش بود که در هیچ یک از جنگ‌ها پشت به جهاد نکردند. علی(ع) در جنگ بدر، حنین، احزاب و غزوات دیگر که شرکت داشتند در نهایت صبر و تحمل، ثابت‌قدم بودند به طوری که در جنگ احد، نود جراحت بر بدنش رسید و همچنان رزم می‌کرد و از پیغمبر و اسلام مردانه و صادقانه دفاع نمود.[15] برادر آن حضرت جعفر بن ابی‌طالب در جنگ موته بیش از هفتاد زخم شمشیر و نیزه بر بدنش وارد شد، و آن مجاهد فی ‌سبیل الله پرچم اسلام را نگاه داشت تا دست‌هایش را قطع کردند، و همچنان مقاومت کرد تا او را برحسب بعضی تواریخ به دو نیمه ساختند.[16]
حسین(ع) به روایت ابن اثیر و مسعودی و نقل عقّاد، سی و سه طعن نیزه، و سی و چهار زخم شمشیر و خنجر برداشت که این شصت و هفت زخم به غیر از زخم تیرها بود.[17]
عقّاد نقل کرده که مجموع جراحاتی که اثرش در لباس آن حضرت بود صدوبیست جراحت بوده بلکه از بعضی روایات استفاده می‌شود که مجموع جراحات وارده بر آن بدن عزیز خدا از شمشیر و تیر و نیزه و سنگ، بیش از سیصدوده جراحت بوده است و به اتّفاق تمام این زخم‌ها از پیش رو و سینه مطهر بر آن حضرت رسید.[18]
با این کثرت جراحات جنگ می‌کرد و رجز می‌خواند و حمله‌های مردانه می‌کرد و تا ممکن بود سواره و سپس پیاده، و حتی آن وقتی که بر زمین افتاده بود با کمک شمشیر برمی‌خاست و آن مردمی را که ننگ عالم انسانیت شدند از خود دور می‌کرد، و دفاع می‌نمود و صبر داشت.
ب. صبر در مصیبت جوانان و برادران و اصحاب:

این نوع صبر از صبر بر جراحات، و آلام بدنی به مراتب دشوارتر، و از پا در آورنده‌تر است. اما حسین(ع) که صبر و شکیبایی‌اش از کوه‌های عالم بیشتر بود در داغ مرگ جوانان و برادران، و مصیبت بهترین اصحاب و یاران که همه را با لب تشنه در پیش رویش به فجیع‌ترین وضعی شهید می‌ساختند و بدنشان را پاره پاره می‌کردند، صبری کرد که از آغاز عالم تا به حال چنان صبری از کسی آشکار نشده است. طفل شیرخوارش را در بغلش تیر می‌زدند و هلاک می‌کردند. فرزند کوچک برادرش را در آغوشش بعد از آنکه دستش را با شمشیر قطع کردند به طوری که با پوست آویخته شد، شهید کردند.
کودک خردسال دیگرش را که لرزان از خیمه بیرون آمده بود با ضربت عمود، تشنه کام کشتند. در تمام این مصیبات جانکاه صبر می‌کرد، حتی کودکی را که شمشیر دشمن دستش را قطع کرده بود مانند مردان دنیا دیده؛ امر به صبر می‌کرد و می‌فرمود:
«یَا ابْنَ أَخِی اِصْبِرْ عَلَی مَا نَزَلَ بِکَ، وَاحْتَسِبْ فِی ذَلِکَ الخَیْرَ»؛[19]
«برادرزاده‌ام! صبر کن بر آنچه که بر تو وارد شده (از بلاها و مصیبت‌ها) و اینها را خیر حساب کن!».
اهل بیتش را در معرض اسیری می‌دید بااینکه این مصیبت برای او که مجسمه غیرت و مردانگی بود بسیار سخت و جانگداز بود صبر فرمود، و آنها را به صبر و وقار و خاموشی و خویشتن‌داری سفارش می‌کرد و به رحمت خدا مژده می‌داد و می‌فرمود:
«وَرَحْمَةُ اللهِ لَا تُفَارِقُکُمْ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ».[20]
ج. صبر در غضب و خشم:

از پیامبر اعظم(ص) روایت است که نیرومند کسی است که به هنگام خشم، مالک خویش گردد. حسین(ع) هرگز تحت‌تأثیر خشم و غضب، کاری را انجام نداد، در هنگام غضب بر خود مسلط بود؛ و اگر تمام عوامل خشم فراهم می‌شد آن حضرت از طریق اعتدال و میانه‌روی و راه صواب به قدر چشم برهم زدن بیرون نمی‌شد.
علایلی می‌گوید:
غلامی از غلامانش آب بر دست مبارکش می‌ریخت، ابریق از دستش در طشت افتاد، آب طشت بر روی مقدسش پاشید. غلام عرض کرد: ای آقای من! «وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ». فرمود: خشمم را فرو خوردم. غلام گفت: «وَالْعَافِینَ عَنِ النَاسِ». فرمود: عفو کردم از تو. عرض کرد: «وَاللهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ».[21]
فرمود:
«اِذْهَبْ فَأَنْتَ حُرٌّ لِوَجْهِ اللهِ الْکَرِیمِ»؛[22]
«برو که تو در راه خدا آزادی!».
و یکی از نمایش‌های حسن خلق و کرم آن حضرت که نشان می‌دهد آن امام شهید در برابر عوامل غضب و خشم و کینه، کمال قدرت و ایستادگی را داشت سیراب کردن لشکر حرّ است. وقتی در گرمگاه روز رسیدند و حضرت دید به سختی تشنه هستند، فرمان داد تا به آنها و اسب‌هایشان آب بدهند. برحسب امر امام(ع) تمام سپاه دشمن را از مرد و مرکب سیراب کردند و بر پاها و شکم چهارپایانشان آب پاشیدند.
علی بن طعان محاربی گفت: من پس از همه رسیدم آن بحر مکرمت و نور دیده ساقی کوثر مرا به آن حال دید، به زبان مبارک به نهایت لطف و مرحمت به لغت حجاز فرمود:
«یَا ابْنَ أَخِی أَنِخِ الرَّاوِیَةَ»؛
«برادرزاده! شتر را بخوابان».
من معنای کلام امام را ندانستم. امام دانست که نفهمیدم فرمود:
«أَنِخِ الْجَمَلَ».
من شتر را خوابانیدم، فرمود:
«إِخْنِثِ السِّقَاءَ»؛
«دهانه مشک را بر گردان و آب بنوش»!
من نتوانستم، امام پیش آمد و دهانه مشک را به دست مبارک پیچید تا آب نوشیدم.[23]
و دیگر از نمونه‌های صبر آن حضرت امتناعی است که از شروع کردن به جنگ داشت، بااینکه می‌دانست آن لشکر کفرپیشه به هیچ وجه بر او و عزیزانش رحم نمی‌کنند، و بااینکه از آنها کارها و حرکاتی سر می‌زد که صبر بر آن اعمال نکوهیده دشوار بود، آن حضرت حجت را بر آنها تمام ساخت، نه خود و نه اصحابش دست به اسلحه نبردند.
موقعی که نامه ابن زیاد به حرّ رسید و در آن دستور داده بود که حرّ بر حسین(ع) کار را تنگ بگیرد، و ایشان را در بیابانی بی‌آب و سبزه فرود آورد؛ زهیر بن قین به امام(ع) عرض کرد:
به خدا قسم! آن سپاهی که پس از اینها بیایند بسی بیشتر باشند، اجازه بده تا هم‌اکنون با این گروه نبرد کنیم.
آن حضرت فرمود:
«من ابتدا به جنگ نمی‌کنم».[24]
همچنین وقتی آب را بر روی امام(ع) و اصحابش بسته بودند و در لشکرگاه آن حضرت جانداری نبود از زن و مرد، کوچک و بزرگ، جوان و پیر، بیمار و سالم؛ حتی اسب‌ها و مراکب، مگر آنکه تشنه بود و صیحه‌ی تشنه‌کامان همواره به گوش امام(ع) می‌رسید از ابتدای به جنگ خودداری کرد.
حتی وقتی جرثومه شرارت و خباثت، شمر ملعون روز عاشورا به خیام طاهره نزدیک شد و در پیرامون خیمه‌های جلالت و عظمت می‌گردید تا نقطه‌ای را که از آنجا می‌توان به خیام و لشکرگاه امام(ع) حمله کرد، معین سازد، خندقی را دید که آتش در آن افروخته‌اند؛ بانگ برداشت و به امام(ع) جسارت کرد.
مسلم بن عوسجه که در تیراندازی مهارت داشت اجازه خواست شمر را با تیر بزند، و زمین را از لوث وجود خبیث آن دشمن خدا پاک سازد، حضرت اجازه نفرمود، چون از ابتدا کردن به جنگ کراهت داشت،[25] مثل اینکه می‌خواست جنگش با آنها صورت دفاع داشته باشد.
یکی دیگر از نمونه‌های گذشت و عفو و صبر آن حضرت ـ که به مفاد آیه شریفه:
وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَإِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ؛[26]
دلیل بر عزم محکم، و قوت تصمیم و بلندی همّت است ـ قبول توبه حرّ و آن همه ملاطفت و محبّتی است که نسبت به او از آن معدن صبر و حلم و عفو و بخشش صادر شد.
د. صبر در تشنگی: این شکیبایی سخت دشوار است، به خصوص اگر تشنگی در نهایت شدت باشد. تسلیم نشدن به دشمن با زحمت تشنگی، علامت تصمیم و عزم راسخ فوق‌العاده است. شاید در تاریخ موردی را پیدا نکنیم که آب را بر روی طرف بسته باشند و او از تسلیم خودداری کرده باشد.
برحسب تواریخ و کتاب‌های معتبر مقتل از روز هفتم محرم آب را بر روی آن حضرت و خاندان و اصحابش بستند از آن روز تا عاشورا اگر هم یکی دو مرتبه به وسیله حفر چاه و کوشش حضرت عباس قمر بنی هاشم(ع) آبی تهیه شد، طبعاً سالمندان و بزرگان از آن استفاده نمی‌کردند و فقط اطفال و خردسالان و مراکب زبان‌بسته را یکی دو وعده با آن آب دادند؛ بنابراین داستان تشنگی امام(ع) فوق‌العاده غم‌انگیز و شکیبایی آن حضرت بر رنج تشنگی تحیّرآمیز است.
کسانی که گرمای عراق را دیده‌اند می‌دانند که تحمل تشنگی چند ساعت در آنجا طاقت فرساست. زحمت جهاد در آفتاب سوزان و کثرت جراحات و ریزش خون، همه باعث شدت تشنگی است ولی آن امام تشنه‌کام بر این رنج عظیم صبر فرمود، و تسلیم آن ناکسان نگردید. صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللهِ.
ﻫ. صبر در اطاعت فرمان خدا: معلوم است که ظهور تمام اقسام صبر از آن حضرت برای اطاعت فرمان خدا بود، و برای امتثال امر خدا از آن همه بلاها و مصیبت‌ها استقبال کرد و پیشنهادهایی را که دوستان یا دشمنان دادند که با یزید بیعت کند یا به نحوی با او به سازش و سکوت رفتار نماید نپذیرفت و ردّ کرد.
خواننده گرامی! شخصیت عظیم و مناقب و کرائم اخلاق حضرت سیدالشهدا(ع) در هر ناحیه آن‌قدر وسیع است که با بسط مقال یا تألیف کتاب‌های مستقلّ هم نمی‌توان جمال آفتاب تمثال آن خلق و خوی را نشان داد، لذا ناچار به ایجاز و اختصار پرداختیم، و به‌طور جامع و خلاصه می‌گوییم که آن حضرت در علم و معرفت و حلم و فصاحت و بلاغت[27] و خلق و خوی سرآمد تمام خلق بود.


خودآزمایی


1- صبر به چه معناست؟
2- حدیثی از حضرت امام حسن مجتبی(ع) در مقام صبر را بیان کنید.
3- یکی دیگر از نمونه‌های گذشت و عفو و صبر حضرت امام حسین(ع) ـ که به مفاد آیه 43 سوره شوری است- را بیان کنید.

 

پی نوشت ها

 

[1]. زمر، 10. «به درستی که صبرکنندگان را به صورت کامل و بدون حساب پاداش خواهد داد».
[2]. نحل، 96. «به درستی که اجری که به صبرکنندگان می‌دهیم، بسیار بهتر از عملی است که انجام داده‌اند».
[3]. انفال، 46. «و صبور باشید که خداوند با صبرکنندگان است».
[4]. سجده، 24. «و برخی از آنها (بنی اسرائیل) را امام و پیشوایانی قرار دادیم که خلق را به امر ما هدایت کنند، به خاطر اینکه (در راه حق) صبر کردند».
[5]. آل عمران، 200. «صبور باشید و یکدیگر را به صبر سفارش کنید».
[6]. مریم، 65. «و در راه بندگی او صبر کن».
[7]. بقره، 153. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از صبر و نماز یاری بجویید، به درستی که خداوند با صبرکنندگان است».
[8]. طبرسی، مشکاةالانوار، ص61؛ حلوانی، نزهةالناظر، ص51؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج18، ص232؛ سید رضی، خصائص‌الائمه، ص94؛ فتال نیشابوری، روضةالواعظین، ص422. «جایگاه صبر از ایمان همانند سر از بدن است. جسدی که سر ندارد در آن خیری نیست و ایمانی هم که همراه با صبر و شکیبایی نباشد فایده‌ای ندارد».
[9]. نهج‌البلاغه، نامه31 (ج3، ص55)؛ ابن شعبه حرانی، تحف‌العقول، ص83؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج1، ص324. «غم و اندوه‌ها که بر تو روی آورده به وسیله‌ی صبر و شکیبایی و یقین زیبا آنها را از خود دور کن».
[10]. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج1، ص319.
[11]. راغب اصفهانی، مفردات، ص273.
[12]. و به راستی از صبر و استقامّت تو ملائکه آسمان به شگفت آمده‌اند.
[13]. بقره، 177. «و صبرکنندگان در سختی و رنج و هنگام کارزار».
[14]. بقره، 249. «چه بسیار شده که گروهی اندک به اذن خداوند، بر گروهی بسیار، پیروز شدند و خدا با شکیبایان است».
[15]. قمی، تفسیر، ج1، ص116؛ مجلسی، بحارالانوار، ج20، ص54؛ ج108، ص279.
[16]. ابن هشام، السیرةالنبویه، ج3، ص833؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج4، ص279؛ همو، السیرةالنبویه، ج3، ص462.
[17]. مسعودی، مروج‌الذهب، ج3، ص62؛ ابن اثیر جزری، الکامل فی‌التاریخ، ج4، ص79؛ ر.ک: معتمدالدوله، قمقام زخار، ج2، ص468.
[18]. عقّاد، ابوالشّهداء، ص250.
[19]. طبری، تاریخ، ج4، ص344.
[20]. سپهر، ناسخ‌التواریخ، ج2، ص360. «رحمت خدا در دنیا و آخرت از شما جدا نخواهد شد».
[21]. سخنان این غلام اقتباسی است از قسمتی از آیه 134 سوره آل عمران: ...وَ الْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ.
[22]. علایلی، سموالمعنی فی سموالذات، ص161.
[23]. ابومخنف، مقتل الحسین(ع)، ص82؛ طبری، تاریخ، ج4، ص302؛ مفید، الإرشاد، ج2، ص78؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج44، ص376؛ معتمدالدوله، قمقام زخار، ج1، ص350 و سایر کتب مقتل.
[24]. ابن‌داوود دینوری، الاخبارالطوال، ص251 ـ 252؛ مفید، الإرشاد، ج2، ص83 ـ 84؛ عقّاد، ابوالشّهداء، ص188.
[25]. مفید، الإرشاد، ج2، ص96؛ طبرسی، اعلام‌الوری، ج1، ص458؛ معتمدالدوله، قمقام زخار، ج1، ص 390؛ عقّاد، ابوالشّهداء، ص237.
[26]. شوری، 43. «و هرکس صبر کند و ببخشد این عزم در امور خداوند است».
[27]. کلمات معجزآسا، و خطبه‌های فصیحه و بلیغه و مواعظ و نصایح جامع و ادعیه‌ای که از آن حضرت نقل شده و در کتب عامه و خاصه ضبط است هریک برهان این است که آن حضرت نیز مانند پدر بزرگوارش مالک ملک فصاحت و حاکم اقالیم بلاغت بوده است. معاویه در وصف آن منطق شیوا و گفتار رسا به یزید گفت: لَکِنَّهَا اَلْسِنَةُ بَنِی هَاشِمِ الْحُدَادِ الَّتِی تَفْلِقُ الصَّخْرَ وَتَغْرِفُ مِنَ الْبَحْرِ؛ لکن زبان‌های بنی‌هاشم از تیزی، سنگ را می‌شکافد و از دریا بهره می‌گیرد (همچنان که هرچه از دریا بردارند، آب دریا کم نمی‌شود، آنها هم هر قدر سخن بگویند، مطالبشان تمام نمی‌شود)». امین عاملی، اعیان‌الشیعه، ج1، ص583؛ علایلی، سموالمعنی فی سموالذات، ص162.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: