بخش اوّل: مشکلی به نام ازدواج | ۱۰
«هوس» یکى از مهمترین، و در عین حال خطرناکترین پایههاى ازدواج است.
«هوس» را نباید با لذتهاى مشروع جنسى که انگیزهی فطرى ازدواج است اشتباه کرد.
شک نیست که اکثریت قریب به اتفاق جوانان در ازدواج «لذت جنسى» مىجویند و به حکم فطرت و آفرینش که چنان غریزه نیرومندى در آنها آفریده، چنان حقى را هم دارند.
اما هوس چیزى بالاتر از این است.
«هوس» یک سلسله خیالات خام و محاسبات غلط و غیر عاقلانه است که با نوسانات بىرویه و کامجویىهاى شیطنتآمیز و حیوانى آمیخته است.
تکیهگاه هوس ارزشهاى زودگذر و ناپایدار و احیاناً کودکانه یا احمقانه است.
ازدواجهایى که بر اساس هوس چیده مىشود غالباً به جدایى مىانجامد، زیرا ضامن بقاى آن گاهى چیزهایى است به ناپایدارى یک حباب روى آب، یا یک برق آسمان!
ازدواجهاى هوسى نشانههاى فراوانى دارد:
مجلات هوسى پر است از این ازدواجهاى هوسى.
الگوى این ازدواجها گاهى فیلمهاى سینما، و گاهى ازدواجها و طلاقهاى خوانندهها و هنرپیشهها مىباشد.
غافل از اینکه این «کاسبکارها!» براى سر و سامان دادن به کسب و کار خود، و آجر نشدن نانشان، باید هر چند روز، کار تازهاى انجام دهند که اسم آنها در زبانها بیفتد، و به همین جهت مجبورند یک روز ازدواج و روز دیگر طلاق بگیرند، تا عکس و تفصیلات این جدایى، و آن اتصال، زینتبخش صفحات جراید بازارى گردد و موج تازه و رونق جدیدى به کسب و کارشان بیفتد.
این را نیز مىدانیم که صحنهها و چهرههاى سینمایى جز یک مشت صحنههاى ساختگى، و چهرههاى گریم کرده چیزى نیست، و در آن سوى چهرهها چهرههاى دیگرى وجود دارد.
اما هوسبازان بىمطالعه همهی اینها را جدى گرفته، و شالودهی زندگى خود را روى این «سرابها» و «حبابها» مىنهند و به دنبال آن هزارگونه ناراحتى خود و ناراحت کردن دیگران، هزارگونه دربهدرى خود و دربهدر کردن دیگران، به کفّارهی این هوسهاى زودگذر فراهم مىسازند.
نمونهی دیگرى از این ازدواجهاى هوسى آن است که به خاطر فلان ژست و ادا در کنار دریا، و مثلاً ابراز احساس بموقع، در هنگام مشاهدهی فلان مسابقه ورزشى و مانند آن، صورت مىگیرد.
اخیراً خبر جالب و در عین حال تأسفآورى در جراید به چشم مىخورد که:
زنى از دست همسرش به دادگاه شکایت کرده که شوهرم شیفتهی مسابقات فوتبال است و تا سرحدّ عشق، به آن مهر میورزد؛ هر مسابقه در هر کجا تشکیل شود نخستین مشترى پروپاقرص آن، اوست، فرضاً این توفیق نصیب او نشود که مسابقهی فوتبال را در محلّ تشکیل مسابقه ببیند، باید به هر قیمتى هست پاى تلویزیون بنشیند و یا به صداى گویندهی رادیو گوش کند.
مخصوصاً به هنگام تماشاى مسابقات روى شیشهی تلویزیون، همه چیز حتى شام و خواب و زن و فرزند خود را فراموش مىکند؛ او میل دارد تمام سخن از فوتبال در میان باشد، و نه چیز دیگر.
با اینکه خودش پا به توپ نمىزند، قسمت زیادى از پولهاى خود را روى شرطبندى فوتبال از دست مىدهد؛ گاهى هم مقروض مىشود!
اى کاش این عاشق فوتبال با خود «فوتبال» ازدواج مىکرد نه با من!
من از این زندگى خسته شدهام و دارم خفه مىشوم!
ولى این خانم که اکنون از همسرش یک بچه دارد نمىداند که اصلاً همسرش او را به خاطر فوتبال گرفته است!
چه اینکه خودش اعتراف مىکند به تماشاى یک مسابقه فوتبال رفته بودم، و به هنگامى که براى بازیکنان یک تیم ابراز احساسات مىکردم، این جوان هم براى همانها ابراز احساسات داشت و از همانجا با او آشنا شدم، و پایهی ازدواج ما به این ترتیب ریخته شد؛ گویا قدر مشترک روحى آنها همین ابراز احساسات به فلان دسته بازیکنان بوده است!
مىدانید شوهر او در برابر این شکایت چه گفت؟
گفت من اینطورم که مىبینى مىخواهى بمان و تحمل کن، نمىخواهى راهت را بگیر و برو!
فلان آقا در مجله در صفحهی مخصوص آگهىهاى ازدواج مىخواند:
«دوشیزهاى هستم 29 ساله! قد... سانتیمتر، دور کمر... سانتىمتر، دور سینه... سانتىمتر، دور رانها... سانتىمتر، درآمد... تومان در ماه، علاقهمند به موسیقى و رقص و گردش و تفریح و پیک نیک!
خواهان ازدواج با مردى سبزه و گندمگون که طول قامتش... سانتىمتر و دور کمرش... سانتىمتر و خوش تیپ و خوش آهنگ و خوش برخورد و خوش رو و خوش حرف باشد، درآمد مطرح نیست، هر چه آید خوش آید!...
این آگهى آبدار توجه او را به خود جلب مىکند و چون هم خود را واجد شرایط مىبیند و هم طرف را، از طریق دفتر همان مجله ـ با حفظ حق دلالى ـ با او تماس مىگیرد و طرح این ازدواج میمون با وساطت همان مجله صورت مىگیرد.
ولى همین که آبها از آسیاب فرو ریخت! و کمى به خود آمدند در فکر فرو مىروند که مگر مىخواستند تیرآهن و الوار خریدارى کنند که تنها با طول و عرض و قامت و کمر و رقص و لباس قناعت کردند و صفات انسانى که ضامن اصلى وفادارى و بقاى ازدواج است همه را فراموش نمودند.
ولى چون هیچیک از این صفات در متن عقد شرط نشده و نه جزء شرایط خارج عقد بوده و فقدان آنها لطمهاى به صحت ازدواج نمىزند ناچار با اندازهگیرى دقیق طول قامت و دور کمر و رانها و کم و زیاد بودن ـ ولو به اندازهی یک سانتیمتر! ـ دستاویز مناسبى براى جدایى پیدا مىکنند و سند این ازدواج کاغذى را پاره کرده، دور مىریزند و تا مدتها در زیر بار عواقب و گرفتارىها و بدهکارىهاى آن خواهند بود.
بعضى از ازدواجها مخلوطى است از «هوس» و «تجارت» و طبعاً جامع عیوب و بدبختىهاى هر دو است؛ و از آن بالاتر ازدواجهاى سیاسى است، و چه بهتر که سر بىدرد خود را به درد نیاوریم و سربسته بگذاریم و بگذریم.
پیشوایان بزرگ ما بیش از هر چیز روى مزایاى روحى و فکرى و اخلاقى دو همسر تکیه کردهاند؛ به همین دلیل، توجه به تربیت خانوادگى، اصالت، روح فداکارى، محبت و صمیمیت، پاکدامنى و نجابت، ایمان و تقوا را از هر چیز لازمتر شمردهاند.
روزى پیامبر گرامى ما به یاران خود فرمود: «از گیاهان خوش آب و رنگى که در نقاط متعفن و آلوده مىروید بپرهیزید!»
یاران عرض کردند: منظور شما از چنین گیاهان چیست؟
فرمود: منظورم زنان خوش آب و رنگى است که در محیطهاى ناپاک و خانوادههاى آلوده پرورش یافتهاند (و فاقد امتیازات اخلاقى هستند).
1- معنی و مفهوم «هوس» را بیان کنید.
2- چرا ازدواجهایى که بر اساس هوس چیده مىشود غالباً به جدایى مىانجامد؟
3- تکیهگاه هوس چیست؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی