بخش اوّل: جهان بینیِ الهی و مادی؛ آثار و نتایج | ۳
انسان مؤمن، خدای خویش را شناخته و به علم و قدرت و لطف و مهربانی او کاملاً ایمان دارد. خدای خوب و مهربان را مالک تمام جهان هستی میداند و قدرت و ارادهاش را در همه جا نافذ میبیند. خدا را در همه جا حاضر و ناظر و به همه چیز آگاه میداند، انسان مؤمن باور دارد که خدا خیر و صلاح بندگانش را میخواهد و رحمان و رحیم است و فیضش را هیچگاه از آنها دریغ نخواهد کرد. به همین جهت از آرامش قلب برخوردار است، اضطراب و نگرانی ندارد، دلش به یاد خدا و همواره با او انس و الفت دارد. انسان مؤمن، کشتی وجودش را به خدا سپرده و یقین دارد که با هدایت و رهبری او از میان همهی گردابها و امواج هولانگیز و طوفانها میگذرد و نجات مییابد و به سر منزل مقصود و ساحل سعادت خواهد رسید.
انسان مؤمن، هدف از زندگی و راه نیل به هدف را شناخته و اطمینان دارد که با پیمودن آن طریق به مقصد نهایی و سعادت ابدی خواهد رسید. لذا آرام است و از آرامشی عمیق برخوردار است. چرا آرامش نداشته باشد؟ با این که او خدا را دارد، خدایی که منبع تمام خیرات و خوبیها است چرا اضطراب و نگرانی داشته باشد؟! با این که او یقین دارد که از کمکهای غیبی پروردگارش برخوردار است و تنها و بییاور نخواهد ماند.
اما کافر چگونه است؟ در بینش شخص کافر، جهان و حوادث آن به منزله دریایی است متلاطم و طوفانی که امواج بلا و رنج و مصیبت از هر سو حمله میکنند، نه کشتی نجاتی هست و نه نجات دهندهی آگاه و خبیر و دلسوزی، حوادث جهان در نگاه او از یکدیگر بیگانه و بیهدف و سرگردانند. کافر خودش را در این دریای طوفانی ناتوان و بیپناه مشاهده میکند که از هر سو مورد هجوم امواج میباشد، شناگر خستهای است که نجات دهندهی دلسوز و توانایی نمیشناسد، از خیزش هر موجی به خود میلرزد و هر صدایی را صدای دشمن میپندارد به چیزی نمیتواند دلگرم و آرام باشد، چگونه؟! در صورتی که همه را در معرض تلف و هلاکت میداند.
چگونه میتواند آرامش داشته باشد؟ در صورتی که اعماق قلبش از غمها و غصهها، شکستها و ناکامیها، دشمنیها و کینهتوزیها، ترس از بیماریها و تنگدستیها، بیتفاوتیها و بی مهریها، ترس از پیری و مرگ ... انباشته است. کافر چگونه میتواند آرامش داشته باشد؟ او که برای خودش در این جهان پناهگاه نیرومند و دلسوزی را نیافته تا به وی دل ببندد و بدین وسیله قلب پریشانش را آرام سازد.
کافر، چون از عقیدهی حق و استواری برخوردار نیست، برای زندگی خویش هدف درست و ثابتی هم ندارد تا در راه آن در تلاشی پیگیر و مستمر باشد. او که وجود خود و حوادث جهان را بیهوده و بیهدف میپندارد چگونه میتواند هدف ثابت ارزشمندی را برگزیند؟ او که سرانجامی همراه با هلاکت و نابودی محض در پیش دارد، چگونه میتواند دلگرم و آرام باشد. کافر چون به جهان آخرت ایمان ندارد، آیندهی خویش را تاریک میبیند، از تصور مرگ به خود میلرزد و پیوسته در اضطراب به سر میبرد.
انسان در طول زندگی با مشکلات و گرفتاریها، رنجها و مصائب، محرومیتها، ناکامیها، بیماریها، ناتوانیها و ... مواجه میگردد، که چگونگی برخورد با آنها در زندگی انسان تأثیر به سزایی دارد. پارهای از این حوادث قابل پیشگیری هستند و بعضی نه، حوادثی هم که رخ میدهند بعضی قابل علاجاند و برخی نه و در تمام این مراحل و در برخورد آنها انسان مؤمن با کافر یکسان نخواهد بود.
انسان مؤمن با استمداد از نیروی ایمان و استفاده از رهنمودهای پیامبران، بهتر از دیگران میتواند از وقوع حوادث قابل پیشگیری، جلوگیری کند و از تعداد رویدادها بکاهد. همچنین انسان مؤمن نسبت به حوادثی که به وقوع پیوسته و قابل علاج است با استمداد از نیروی لایزال الهی و امید به تأییدات غیبی و با صبر و بردباری، بهتر در حل مشکلات و علاج آنها تلاش و جدیت میکند و بدین وسیله بهتر از دیگران میتواند بر مشکلات و گرفتاریها فایق آید.
انسان مؤمن چون هدفی روشن و انگیزهای الهی دارد و در همه حال به عنوان انجام وظیفه تلاش میکند، بهتر از دیگران میتواند در برابر مشکلات، پایداری و مقاومت کند و برای حل آنها بکوشد، در این راه از هیچ نیرویی نمیهراسد و همانند کوه استوار خواهد بود.
در مورد حوادثی که معمولاً قابل پیشگیری نیستند، برخورد انسان مؤمن چگونه است؟ معمولاً حوادثی مانند پیری، بیماریهای غیر قابل علاج، تصادفات، حوادث غیر قابل پیشبینی، مرگ ناگهانی عزیزان وجود دارند، ایمان مذهبی انسان را در برابر این قبیل دشواریها پایدار و مقاوم میسازد، آن قدر انسان مؤمن در برابر اینگونه حوادث پر تحمل و مقاوم است که گویی با حادثهی شیرین و لذتبخشی روبهروست. انسان مؤمن میداند که حوادث جهان بیحساب و بیبرنامه نیست و در صورتی که انسان در طریق ایفای وظیفه باشد میتواند از همهی حوادث تلخ و شیرین برای تکمیل نفس و فضائل اخلاقی و نیل به سعادت اخروی استفاده کند. انسان مؤمن در عین تلاش و کوشش برای انجام وظیفه در برخورد با حوادث، آرامش دارد و به آنچه خدا میخواهد راضی و صبور است و معتقد است که این صبر و رضا همراه با سعی و تلاش موجب پرورش نفس و رشد فضائل نفسانی او خواهد شد و هیچ زیانی متوجه او نخواهد گشت، چرا که پاداشِ صبر و رضا و سعی و تلاش خود را در جهان آخرت از سوی پروردگار مهربانش دریافت خواهد نمود.
به سبب همین ایمان و نگرش و بینش است که انسان مؤمن از حوادث و مشکلات زندگی با آغوش باز استقبال میکند، هیچگاه جزع و فزع نمیکند و پایدارتر و استوارتر از کوه برای مقابله و حل آنها تا آن جا که میتواند میکوشد.
به طور خلاصه: انسان مؤمن بر اساس ایمانش به خدا و به جهان آخرت و ایمانش به صدق پیامبران الهی و اخذ برنامههای زندگیاش از پیامبران و اوصیای آنان از مزایای زیر برخوردار است:
1. بر هوسها و تمنیّات نفسانی خود مسلّط است و کنترل دارد و صبور است لذا از کارهایی که موجب شکست و ذلت و بدبختی او میشود، جدّاً اجتناب میکند.
2. با اعتمادی که به یاری پروردگار جهان و نصرتهای غیبی او دارد در مسیر انجام وظیفه و سعی و تلاش، صبور است و با پشتکار و همت از وقوع حوادث قابل پیشگیری، جلوگیری مینماید.
3. با صبر و پایداری کامل به مبارزه با حوادث میپردازد و در حل و رفع آنها کوشا و جدی است.
4. در برابر حوادث و مصیبتهای سنگین خود را نمیبازد و آرامش درونی خود را از دست نمیدهد و به سبب خشنودی خدا و تقرب به او صبر و استقامت میکند.
شخص کافر چگونه میتواند از چنان صبر و مقاومتی برخوردار باشد؟
در صورتی که از میوههای درخت بلند ایمان بهرهای ندارد کافر اسیر خواستهها و تمایلات پست نفسانی است و این هوسها هر ساعت او را به سویی میکشند. کافر در برابر تمایلات نفسانی خود زبون و ذلیل است و نمیتواند به درستی آنها را تعدیل کند و از انحراف مصون بدارد. کافر در طریق مبارزه با مشکلات و گرفتاریها نقطهی اتکایی ندارد تا بتواند پایداری و استقامت کند به همین جهت در برخورد با مشکلات و گرفتاریها استقامت و پایداری خود را از دست میدهد و از نیل به هدف مأیوس میگردد. کافر در برابر حوادثِ غیر قابل علاج، مانند پیری و برخی بیماریها و نزدیک شدن مرگ یا مرگ عزیزان و از دست دادن اموال، نیروی پایداری و صبر خود را از دست میدهد و راه چاره را بر خود مسدود میبیند و در غم و غصه فرو میرود و به جزع و فزعْ میافتد. لذا کافر از رخداد اینگونه حوادث جداً نگران و بیزار است، ولی کاری از او ساخته نیست.
شخص کافر که در زندگی هدفی جز لذتجوییهای پست و کامیابیهای دنیوی و خوردن و نوشیدن و خوابیدن ... ندارد، چگونه میتواند در برابر حوادث و مشکلات و مصیبتها که این زندگی را بر هم میزند پایداری و استقامت کند؟
انسان مؤمن چون از روی بصیرت قدم برمیدارد و کارهای خود را بر اساس یقین به خدا و صدق وعدههای او انجام میدهد بهتر از دیگران آرامش روحی دارد و کمتر به بیماریهای روانی گرفتار میشود، خود را نمیبازد و نگرانی و پریشانی را به دل راه نمیدهد و در نتیجه، از ابتلای به پارهای از بیماریهای جسمانی هم که معلول بیماریهای روانی هستند نیز در امان خواهد بود. با تقویت ایمان و توجه به ارزشهای ایمانی معالجهی افراد مؤمن هم زودتر و بهتر امکانپذیر میباشد، زیرا روح و جسم در یکدیگر تأثیر متقابل دارند.
به علاوه، مؤمن چون به رهنمودهای متین پیامبران الهی در مورد بهداشت تن و روان دسترسی دارد و به درستیشان باور دارد، آنها را به کار میبرد و از این طریق سلامت بهترِ جسم و روان خود را تأمین مینماید.
اما شخص کافر چگونه است؟ کافر چون از ایمان به خداوند دانا و توانا برخوردار نیست و وجود خودش و همهی جهان را بیهوده و بیهدف میپندارد، احساس پوچی و بیهدفی و سرگردانی میکند، به همین جهت از ثبات و آرامش روحی برخوردار نیست و کوچکترین حادثهای میتواند یأس و نگرانی و اضطراب را بر وجودش مستولی سازد و بیماریها و عوارضی را در بدنش ایجاد کند. همچنین ممکن است ضعف روحی، حالت جنایت و گناه را در او پدید آورد تا به این وسیله بر نگرانی و اضطراب درونی خود سرپوش گذارد. کافر بیشتر از مؤمنین در معرض بیماریهای روانی و نگرانی و اضطراب درونی و ابتلا به بیماریهای تن ـ روانی خواهد بود.
به علاوه، به رهنمودی که متکی به پیام متین الهی باشد، در مورد بهداشت جسم و جان باور ندارد و به آداب بسیار مفید بهداشتی که مؤمنان به آنها عمل میکنند، ایمان ندارند، لذا زودتر توان برخورد با مسائل و مشکلات را از دست میدهد و بیشتر به امراض روانی و یا روان ـ تنی مبتلا میگردد.
۱- به کدام دلیل مؤمن از آرامش قلب برخوردار است؟
۲- چرا مؤمن از حوادث و مشکلات زندگی با آغوش باز استقبال میکند؟
۳- مزایایی که انسان مؤمن از آن برخوردار است را بیان کنید.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی