بخش پنجم: سیره علمای ربانی در صرف بیتالمال |۳
منظور دوم: اینکه صاحبان اصلی انقلاب ایران همین طبقات زحمتکش، کارگران، محرومان و مستضعفان بوده و در آینده نیز همینها خواهند بود و ما هم به همینها نیاز داریم. بنابراین، برای قدردانی و راضی نگهداشتن آنان باید مسئولان حکومت اسلامی در حدّ توان تلاش کنند.
انجام چنین کار مهمی آسان نیست و به صرف پرداخت یارانه در موضوع نیازهای عمومی یا تخصیص مبلغی به عنوان هزینه زندگی برای تعدادی مردم محروم و فقیر نمیتوان بسنده کرد، چنانکه تاکنون چنین بوده است ـ بلکه به تهیه یک طرح و برنامه وسیع و منسجم اقتصادی و کوشش در اجرای آن نیازمندیم، چنان که در بعضی از کشورهای غربی اجرا شده است. امام راحل در توضیح مطلب میفرمود: اکنون دو نوع برنامه اقتصادی بر جهان حاکمیت دارد. یکی برنامههای سرمایهداری و دیگری برنامههای سوسیالیستی که در بعضی کشورهای شرق به اجرا درآمده و هیچ یک از اینها نتوانسته عدالت اجتماعی را برقرار و فقر را ریشهکن سازد. تنها برنامهای که میتواند این آرمان را تحقق بخشد، قوانین و برنامههای اقتصادی اسلام است. و برای تنظیم برنامههای اقتصادی اسلام پیشنهاد میکرد که فقها و علمای اسلام باید با همکاری کارشناسان اقتصادی چنین برنامهای را تنظیم نمایند. اما مشروط به اینکه فقهای اسلام قوانین اقتصادی اسلام را با توجه به حکومت اسلامی مورد بررسی و اجتهاد قرار دهند، نه با قطع نظر از حکومت. اگر پذیرفتیم که اسلام حکومت دارد و حاکم اسلامی موظف است و میتواند با اجرای قوانین اسلام عدالت اجتماعی را برقرار سازد، فاصلههای طبقاتی را کم کند و فقر را ریشهکن سازد، در این صورت مثلاً مسائل مربوط به زکات و خمس و اَنفال[1] و بیع و اجاره و دیگر مسائل اقتصادی اسلام را به گونهای دیگر اجتهاد و استنباط خواهد کرد. در مقدار زکات و اموال مورد تعلق زکات و همچنین غنایم و انفال به گونهای دیگر استنباط خواهد کرد. در این صورت زکات در غَلاّت اربعه (گندم، جو، خرما، کشمش) و دامها (شتر و گاو و گوسفند) و سکهها (طلا و نقره) منحصر نخواهد شد، زیرا زکات و خمس باید بهگونهای باشد که همه نیازهای فقیران و عمران و آبادی کشور و امور اداری و دستگاههای قضایی و اداری کشور را تأمین کند.
امام میفرمود: به عهده علمای اسلام و محققین و کارشناسان اسلامی است که برای جایگزین کردن سیستم ناصحیح اقتصادی حاکم بر جهان اسلام طرحها و برنامههای سازنده و در برگیرنده منافع محرومین و پابرهنهها را ارائه دهند و مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت به درآورند.[2] و میفرمود: مجموعه قواعد اسلامی در مسائل اقتصادی هنگامی که در کل پیکره اسلام به صورت یک مکتب منسجم ملاحظه شود و همهجانبه پیاده شود، بهترین شکل ممکن خواهد بود. هم مشکل فقر را از میان میبرد و هم از فاسد شدن یک عده به وسیله تصاحب ثروت جلوگیری میکند و در نتیجه کلّ جامعه را از فساد حفظ میکند.[3] و به همه روحانیان میفرمود: آن چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و با تبلیغات دیگران از میدان در رَوند، حمایت از محرومین و پابرهنهها است، چرا که هر کسی از آن عدول کند از عدالت اجتماعی اسلام عدول کرده است. ما باید تحت هر شرایطی خود را عهدهدار این مسئولیت بزرگ بدانیم. اگر در تحقق آن کوتاهی کنیم، خیانت به اسلام و مسلمین کردهایم.[4]
امام برای تحقق این هدف تلاش و جدّیت عموم روحانیان را لازم و مفید میدانستند. عموم روحانیان را در دفاع از محرومان و مستضعفان مسئول میدانستند، چون فقرستیزی و دفاع از محرومان یک وظیفه اسلامی است روحانیان باید همواره از حقوق محرومان دفاع کنند و به مسئولان تذکر دهند، بنویسند، بگویند، در مجلس شورای اسلامی و تصویب قوانین، حقوق محرومان را منظور بدارند. روحانیان چون خود غالباً از طبقات محروماند و طعم تلخ فقر را چشیدهاند، بهتر از دیگر قشرها باید در این باره بکوشند و از انحراف نظام از خطّ حمایت از محرومان جلوگیری کنند.
زندگی زاهدانه و ساده مرجع تقلید جهان تشیع حضرت آیةالله بروجردی(ره)[5] چراغ راه کسانی است که بخواهند در مسیر کسب علم و معارف دین قدم بردارند و رهبری جامعه را به دست گیرند. زندگی شخصی ایشان و فرزندانشان بسیار ساده و بیآلایش بود.
مرحوم آیةالله محسنی ملایری میگفت: روزی داماد آیةالله بروجردی که از علما بود، به من گفت: برای شرکت در درس خارج نیاز به کتاب جواهر[6] دارم و امکان خریدش را ندارم، شما به آقا عرض کنید پول یک دوره کتاب جواهر را به من عطا کند تا من آن را بخرم. من خدمت آیةالله بروجردی(ره) رفتم و گفتم: شما دامادتان را خوب میشناسید، طلبه خوبی است و وضع زندگیاش را میدانید. آقا فرمودند: بله، طلبه فاضلی است. بعد گفتم: ایشان تقاضا کردهاند 160 تومان مرحمت کنید تا ایشان یک دوره کتاب جواهر بخرد. آقا فرمودند: با اینکه میدانم آقا جعفر، طلبه خوب و زحمتکشی است اما مگر همه طلبههای قم کتاب جواهر دارند؟ داماد من هم مثل دیگران به کتابخانه بروند و مطالعه کنند. آن عالم گفت: هر چه اصرار کردم آقا قبول نکردند.
یکی از فرزندزادگان آیةالله بروجردی[7] میگوید: پدرم نقل کرد: آقا احمد فرزند ایشان کتاب منظومه سبزواری را دوازده تومان خرید و از من خواست پولش را از آقای بروجردی بگیرم. خدمت ایشان عرض کردم، فرمودند: احمد اگرچه طلبه است، هنوز احتیاج فعلی به کتاب منظومه ندارد و پول آن را نداد و مرحوم آیةالله محسنی ملایری نقل کردند از قول فرزند آقا یعنی آقا محمد حسن که وقتی خداوند به ما بچهای عطا کرد و بستگان برای تبریک و دید و بازدید به خانه ما رفت و آمد داشتند، برای پذیرایی از مهمانان خود پانصد تومان مقروض شدیم. آن شخص نقل کرد: فرزند آقا به من گفت: پانصد تومان قرض دارم و نمیتوانم بپردازم. شما اگر صلاح میدانید به آقا عرض کنید تا قرض من را ادا کند. گفت خدمت آیةالله بروجردی(ره) رفتم و خواستهی فرزندشان را عرض کردم. ایشان تأمّلی کردند و گفتند: که اگر آقا محمدحسن پایش را از گلیمش دراز نمیکرد و صرفهجویی میکرد، مبتلا به قرض نمیشد. طلبه نباید زیادهروی کند و دنبال تجملات برود. ایشان خوب کاری نکرده که مقروض شده است. حالا هم به او بگویید مدتی در زندگیاش صرفهجویی کند تا تدریجاً قرضش را ادا کند.
در قضیه دیگری یکی از علما گفت: زمانی آقازاده آیةالله بروجردی به من گفت: آقا هر ماه صد تومان به من شهریه میدهد و من درآمدِ دیگری هم ندارم و زندگیام خیلی سخت اداره میشود. شما مشکل من را به آقا عرض کنید بلکه بیشتر هزینه زندگیام را تأمین کند و شهریه بیشتری به من بدهد. آن شخص میگوید خدمت آقا عرض کردم: آقا! فرزند شما چنین خواستهای دارند؛ اگر امکان دارد بیشتر به ایشان شهریه بدهید. آقا فرمودند: من ماهی صد تومن به آقا محمد حسن شهریه میدهم، با وجودی که حدّ اعلای شهریه طلبههای متأهّل که در درس خارج شرکت میکردند، کمتر است. من گفتم: آقا! طلبههای دیگر هم با این وضع نمیتوانند زندگی خود را اداره کنند، در حالی که آنها منبر میروند و فعالیتهای دیگری هم دارند! اما آقازاده فعالیتی به آن صورت ندارد. ایشان فرمود: من نمیتوانم بیشتر شهریه بدهم. به او بگویید صرفهجویی کند تا بتواند مانند طلبههای دیگر زندگی کند.
در قضیه دیگری یکی از بستگان بیت آیةالله بروجردی از خانم ایشان نقل میکرد: دکتر مدرّسی برای طبابت آیةالله بروجردی میآمد. غذای ما معمولاً آش عدس بود که عدس را بدون گوشت میکوبیدیم و میخوردیم، یا آش کشک بود یا آبگوشت؛ گاهی هم برنج و یک خورش معمولی. دکتر مدرّسی همواره اعتراض میکرد که: این پیرمرد نود ساله با غذاهایی که برایش تهیه میکنید، ضعیف میشود و فشارش میافتد پایین. چرا یک غذای مقوّی برای آقا تهیه نمیکنید؟ خانمِ آقا گفت: روزی مرغی خریدیم و آماده کردیم و موقع ناهار، خدمت آقا آوردیم. آقا نگاهی کرد و گفت: این دیگر چیست؟ گفتیم آقا! دکتر مدرّسی به ما عتاب کرده، ما هم این مرغ را [برایتان]تهیه کردیم، قرار شده بعضی وقتها به جهت ضعف شما کباب یا مرغی تهیه کنیم. آقا فرمود: مردم بچههایشان را برای درس به امید من میفرستند قم و با شهریهای که به آنان میدهم، نان و ماست و پنیر هم به سختی میشود تهیه کرد. شما انتظار دارید من مرغ و کباب بخورم و طلبههایی که فرزندانم هستند و با امیدی به این شهر و حوزه آمدهاند، نان و ماست را هم به سختی تهیه کنند؟ اگر من این کار را بکنم، جواب امام زمان(ع) را در قیامت چه بدهم؟ خانمِ آیةالله بروجردی نقل میکند: آقا مرغ را میل نفرمود و همان غذای سابق را خورد.
خانمش در قضیه دیگری نقل کرده بود: پردهای جلوی درِ اتاق ما بود از جنس چِلوار، که گوشهاش پاره شده بود، به آقا عرض کردم: آقا! این پرده پاره است، دستور بدهید کمی پارچه بخرند تا آن را عوض کنیم. گفتند: مگر این چه عیبی دارد؟ وصلهاش کنید، درست میشود. گفتم: رفت و آمد به خانه زیاد است و جلوی مهمانها خوب نیست. آقا فرمودند: مردم که به خانه من میآیند، برای تجملاتم نمیآیند بلکه مسئله دارند، کار دارند، حالا پردهی خانه پاره باشد! و گفت: پرده نخرید.
حضرت آیةالله بروجردی تا پایان عمر در خانه اجارهای زندگی میکرد. در سال آخر عمرشان شخص محترمی منزل مسکونی آقا را از صاحبش خرید و به آقا اهدا کرد. ایشان هم در وصیتنامهاش قسمت بیرونی منزل را برای مراسم روضهخوانی وقف[8] کردند و اندرونی را برای سکونت خانوادهاش قرار داد. وقتی آیةالله بروجردی از دنیا رفتند، ششصد هزار تومان مقروض بود که آیةالله سید عبدالله شیرازی[9] بعد از ایشان قرضشان را دادند. در آن زمان عموماً زندگی مردم سخت و نامناسب بود، اما در همان وضع ایشان مساوات و عدالت را رعایت میکرد. مردم از علما انتظار دارند در زندگی و مساوات را رعایت کنند و دور از تجملگرایی و مادّیات، جامعه را به سرمنزل سعادت برسانند.
قیام حضرت مهدی(ع) و تأسیس حکومت واحد جهانی اسلام یک عقیده اسلامی است که در احادیث متواتر و قطعی آمده و شیعیان و اهل سنّت بدان عقیده دارند؛ با این تفاوت که امامیه او را فرزند بلافصل امام حسن عسکری(ع) میدانند ولی اهلسنّت معتقدند در آخرالزمان از نسل پیامبر و فاطمه متولد میشود و قیام میکند.
یکی از مهمترین اهداف قیام حضرت مهدی(ع) عدالت جهانی است. از احادیث فراوان استفاده میشود که بزرگترین هدف آن حضرت مبارزه جدی و قاطع با ظلم و ستم و اجرای کامل عدالت اجتماعی در تمام شؤون زندگی و در همه جهان است. در اکثر احادیث مربوط به مهدی موعود، این جملهها دیده میشود. «يَمْلَأُ الأرضَ قِسطاً و عَدلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظِلْماً و جَوْراً» نفی کامل ظلم و اجرای کامل عدل یک خواسته انسانی است. عموم انسانها تشنه عدل هستند. با اجرای عدالت زندگی شیرین و زیبا میشود.
امام صادق(ع) فرمود: عدالت از عسل شیرینتر، از کره نرمتر و از مشک خوشبوتر است.[10]
ظلمستیزی و عدالتخواهی مهمترین هدف پیامبران به ویژه پیامبر اسلام بوده است. انگیزهی اکثر نهضتها و قیامهای اجتماعی که رجال بزرگ و خیراندیش و اصلاحطلب رهبری آن را برعهده داشتند، ظلمستیزی و عدالتخواهی بوده است. عدالت آن قدر شیرین است که هر جا ندای عدالتخواهی برخیزد، مردم به سویش میشتابند و سر و جانشان را در این راه فدا میکنند. رهبران و شخصیتهای عدالتطلب، محبوب مردم هستند. بشر در طول تاریخ برای رسیدن به عدل اجتماعی مبارزات طولانی داشته و به پیروزیهایی هم رسیده، ولی بدبختانه اکثر این نهضتها و قیامها یا با شکست مواجه یا از مسیر اصلی منحرف گشتهاند. بعد از چندی باز استثمارگران و ستمکاران بر اوضاع مسلط شده و به ستمکاری خود ادامه دادهاند. محرومان هم چنان محروم مانده و استثمارگران و رفاهطلبان مانند سابق و گاهی بدتر و به صورتی دیگر به ستمکاری ادامه دادهاند. پیآمد نهضتهای ظلمستیزی و عدالتخواهی در جهان چنین بوده است، بهگونهای که برخی مصلحان و خیراندیشان مأیوس شده و در امکان تحقق چنین ایدهای تردید کردهاند.
اما اسلام به ویژه شیعیان به آینده جهان خوشبین و امیدوارند. قرآن میگوید: ما اراده کردیم که بر مستضعفان در زمین منّت گذارده و آنها را پیشوایان خَلق قرار دهیم و وارث [ملک و جاه فرعونیان] گردانیم.[11] قرآن عقیده دارد حرکت تاریخی عدالتخواهی، سرانجام به پیروزی محرومان خواهد رسید، و این آرمان بزرگ بشر را بهطور کامل و در همه جهان امام مهدی موعود که از اولاد پیامبر اکرم و فاطمه زهرا(س) است، محقَّق خواهد فرمود. به امید آن روز.
پایان
1- یکی از کارهایی که امام خمینی به عهده علمای اسلام و محققین و کارشناسان اسلامی میدانست را بیان کنید.
2- یکی از مهمترین اهداف قیام حضرت مهدی(ع) چیست؟
[1]. اَنفال (جمعِ نَفْل): ثروتهاى همگانى همچون: كوهها، جنگلها، معدنها و سرزمينهاى بى صاحب اضافه بر مِلك و دارايى مردم است. همچنين زمينها و غنايم جنگى مسلمانان با كفّار و... كه به خداوند متعال و رسول و جانشين او تعلق مىگيرد و اختيارشان به دست پيشواى مسلمانان است كه براى منافع عُموم مردم از آنها بهرهبردارى مىشود.
[2]. صحيفه نور، ج20، ص128.
[3]. همان، ج4، ص176.
[4]. همان، ج 2، ص 244.
[5]. آيةالله العظمى حاج سيّد حسن طباطبائى بروجردى(ره) (1292 ـ 1380 ق).
[6]. دائرةالمعارف عظيم فقه شيعه، كه از مآخذ و منابع فقه شيعى محسوب مىشود و هيچ كتابى مانند آن به گستردگى و شمول بر اقوال و ادله عالمان و تشريح دقيق آن ادله چاپ نشده بود. اين كتاب، تمام ابواب فقهى را دربر مىگيرد و از نظمى واحد و شيوهاى واحد پيروى مىكند؛ به گونهاى كه مجتهد را از بسيارى از آثار فقهى ديگر بىنياز مىسازد و...؛ ن.ك: روزنامهی اطلاعات، 11/4/1391، ص 6.
[7]. حضرت آيةالله سيد جواد علوى بروجردى از علماى حوزه علميه قم.
[8]. وقف: انسان، ملكيّت خود را از مالى سلب كند و مفعت آن را در راه خدا و خير قرار دهد؛ كه بر دو نوع: عام: وقف زمين براى مسجد، و خاص: وقف چيزى براى دانشجويان يك مدرسه، تقسيم مىشود؛ ن.ك: امام خمينى، تحريرالوسيله، ج 2، ص 62 و 70، م 34.
[9]. مرجع عالىقدر جهان تشيع، حضرت آيةالله حاج سيد عبدالله طاهرى شيرازى، كه كوششهاى بىوقفه ايشان در پاسدارى از دين و مكتب، از گذشتههاى دور در شهرهاى شيراز ـ بيت معزّز آيةالله شيرازى در استان فارس و شهر شيراز با عنوان خانوادگى طاهرى، معروفند ـ، نجف و اخيراً مشهد مقدس، بر كسى پوشيده نيست.
[10]. بحارالانوار، ج 75، ص 353: العدلُ أحلى من الشّهدِ، و ألينُ من الزَّبدِ، و أطيبُ ريحاً من المسك.
[11]. قصص، آيه 4: «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الوارِثِينَ».
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت