بخش اوّل: فرضیه عوامل اقتصادی | ۲۰
این دو عنوان نیز از عناوینی است که به آسانی میتواند برای ماتریالیستها و آنها که میکوشند وَصله استعماری به مذهب بچسبانند، دستاویزی شود، چرا که رضایت نسبت به وضع موجود و تسلیم در برابر هرگونه شرایط، آخرین آرزو و هدف استعمار جهانی است که به کمک آن میتواند ناهمواریهای راه را هموار، و مقاومتها را از سر راه خود برگیرد و از آن، افیون و مخدِّری برای استعمارزدگان خویش بسازد و در پناه آن از مقاومتها در امان بماند و یا آن را تقلیل دهد.
شاید چیزی که به این توهّم قوّت میبخشد، همان است که بیشتر اوقات این دو لفظ به طور مجرّد و تنها و به اصطلاح بدون ذکر متعلَّق به کار میروند و با صراحت گفته نمیشود رضا در برابر چه چیز؟ و تسلیم برای چه؟ و همین عدم ذکر متعلَّق میتواند راه را برای هر گونه تفسیر نابجا بگشاید که به عنوان مثال بگویند «رضا» در برابر وضع موجود به هر شکل و صورت و «تسلیم» در مقابل استعمار!!
امّا باید ابتدا منابع مذهبی را دربارهی این دو عنوان بررسی کرد که منظور از آن رضا و تسلیم در برابر چیست؟
از آیاتی که دانشمندان اسلامی برای این موضوع استدلال کردهاند، مفهوم این دو واژه روشن میگردد. از جمله آیاتی که در بحار الانوار روی آن تکیه شده آیات زیر است:
1ـ «کُتِبَ عَلَیْکُمْ الْقِتَالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسَی أَنْ تَکْرَهُواْ شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَ عَسَی أَنْ تُحِبُّواْ شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌ لَّکُمْ وَ اللهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ؛
جهاد در راه خدا بر شما مقرّر شده در حالی که برای شما ناخوشایند است، چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید و حال آن که شرّ شما در آن باشد و خدا میداند و شما نمیدانید».[1]
در این جا «تسلیم» به احکام مهمّی همانند جهاد مربوط میشود که فلسفهی آن بر بعضی مکتوم و ناشناخته بوده است.
2ـ «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُواْ مِنْهَا رَضُواْ وَ إِن لَّمْ یُعْطَواْ مِنْهَآ إِذَا هُمْ یَسْخَطُونَ * وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُواْ مَآ اتاهُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ قَالُواْ حَسْبُنَا اللهُ سَیُؤْتِینَا اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّآ إِلَی اللهِ راغِبُونَ؛
بعضی از آنها در تقسیم غنایم بر تو خرده میگیرد، هر گاه از آن به آنها داده شود راضی میشوند، و اگر داده نشود خشم میگیرند * (در حالی که) اگر به آن چه خدا و پیامبرش به آنان داده راضی شوند و بگویند خداوند برای ما کافی است، و به زودی خدا و رسولش از فضل خود به ما میبخشند ما رضای او را میطلبیم (برای آنها بهتر است)».[2]
در این جا «رضا» در برابر حقوق مختلف اجتماعی است که بعضی روی حسّ خودخواهی سعی دارند همه را به خود تخصیص دهند و به حقّ خود راضی نیستند.
3ـ «وَ أُفَوِّضَ أَمْرِی إِلَی اللهِ إِنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ * فَوَقاهُ اللهُ سَیِّئَاتِ مَا مَکَرُوا...؛
من کار خود را به خدا وامیگذارم، زیرا خداوند نسبت به بندگانش بیناست.
خداوند او را از نقشههای شوم آنان دور نگه داشت...».[3]
در این جا سخن از مبارزات مؤمن آل فرعون است که وقتی خود را در خطر دید، تفویض امر به خدا کرد و در برابر فرمان او تسلیم بود و خداوند نیز او را نجات داد.
4ـ «الَّذِینَ قَالَ لَهُمْ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیماناً وَ قَالُواْ حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ * فَانْقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللهِ وَ فَضْلٍ؛
آنها کسانی بودند که (بعضی از) مردم به آنها گفتند مردم (لشکر دشمن) برای (حمله به) شما اجتماع کردهاند از آنها بترسید، ولی این سخن بر ایمان (و استقامت) آنها افزود و گفتند خدا ما را کافی است، و او بهترین حامی ماست! ـ به همین جهت آنها با نعمت و فضل پروردگار (از این میدان) بازگشتند».[4]
در این جا نیز سخن از سربازان اسلام در غزوهی احد است که پس از خبر بازگشت دشمن پیروز به سوی مدینه، برای نابود ساختن باقیماندهی مسلمانان، شجاعانه به سوی دشمن شتافتند و با رضایت و تسلیم آمادهی دفاع شدند و تکیه بر خدا کردند و سرانجام پیروز گشتند.
در اصول کافی در باب رضا چنین میخوانیم:
1ـ امام صادق(ع) فرمود:
«رَأْسُ طَاعَةِ اللهِ الصَّبْرُ وَ الرِّضَا عَنِ اللهِ فِیمَا أحَبَّ العَبْدُ أوْ کَرِهَ؛ بالاترین اطاعت پروردگار صبر و استقامت، تسلیم و رضا در برابر فرمان اوست، خواه مطابق تمایل انسان باشد یا نه».[5]
با توجّه به مفهوم «صبر» - که پیش از این گفتیم، صبر معادل استقامت و پایداری در راه انجام وظیفه و مبارزه با مفاسد و ایستادگی در برابر حوادث ناگوار زندگی است ـ روشن میشود که رضا و تسلیم مفهومی هم ردیف آن دارد.
2ـ و نیز از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود:
إنَّ أعْلَمَ النّاسِ بِاللهِ أرْضَاهُمْ بِقَضَاءِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ؛[6]
با توجّه به این که رضای به قضا در این حدیث، نتیجهی علم و معرفت به خداوند شمرده شده، روشن میشود که منظور تسلیم در برابر فرمانهای الهی (قضای تشریعی) و یا نظام استوار علّت و معلول (قضای تکوینی) است.
3ـ امام محمد باقر(ع) میفرماید:
مَنْ رَضِیَ بِالْقَضَاءِ أَتَی عَلَیْهِ القَضَاءُ وَ عَظَمَ اللهُ أجْرَهُ وَ مَنْ سَخِطَ القَضَاء مَضَی عَلَیْهِ القَضَاءُ وَ أحْبَطَ اللهُ أجْرَهُ؛[7]
تعبیر به بزرگداشت «اجر» در برابر مصائبی است که در زندگی دنیا خواه ناخواه پیش میآید، مانند از دست دادن عزیزان و دوستان و حوادث پیشبینی نشدهی طبیعی و مانند آن که گاهی بیتابی در مقابل آنها انسان را به کلّی مأیوس و از زندگی ساقط میکند، ولی روح تسلیم و رضا به او قوّت میبخشد که همچنان آرامش خویش را حفظ کرده و به پایداری ادامه دهد.
از بررسی نمونههایی که از آیات و روایات اسلامی در مورد این دستور در بالا آوردیم، این واقعیّت به ثبوت میرسد که هیچگاه مفهوم آن، تسلیم در برابر استعمار و استثمار و یا تن دادن به ذلّت و خواری، و رضا دادن به وضع نامطلوب ـ آن چنان که افراد بیخبر فکر میکنند ـ نیست بلکه رضا و تسلیم در حقیقت به یکی از چند مطلب ذیل دعوت میکند:
الف) اجرای دستورها و قوانین اسلامی، هر چند آن قوانین در ظاهر موافق میل و منافع انسان نباشد، و کسی که دارای چنین روحی نباشد در عمق فکر خود، نسبت به آن قانون و قانونگذار معترض است و این با حقیقت ایمان سازگار نیست، و به همین جهت در احادیث فوق خواندیم:
«علم و عرفان نسبت به پروردگار ایجاب میکند که در برابر او تسلیم و نسبت به فرمان او راضی باشد».
ب) تسلیم در برابر اجرای حقّ و عدالت در ذائقهی انسان ناخوشایند است و میدانیم تا این روح تسلیم و رضا در جامعه به وجود نیاید و افراد به حقّ خود قانع نشوند، هرگز عدالت اجتماعی برقرار نخواهد شد، بلکه همه نسبت به اجرای عدالت معترض و در برابر آن کارشکنی خواهند کرد. آیهای که در مورد تقسیم بیت المال اسلام در میان افراد طبق استحقاق آنها در بالا داشتیم اشاره به همینگونه تسلیم میکند.[8]
ج) ایستادگی در برابر مشکلات و ناملایماتی که در راه انجام وظیفه وجود دارد و گاهی بعضی از افراد با دیدن چهرهی مشکلات چنان دستپاچه میشوند که از نیمه راه بازمیگردند، ولی پرورش روح رضا و تسلیم به انسان این امکان را میدهد که مشکلات را در خود هضم کرده و از مسیر خود منحرف نشود و کوشش و تلاش را تا رسیدن به نتیجهی نهایی ادامه دهد، آیهای که حال یاران پیغمبر(ص) را در غزوهی احد بیان میکرد، اشاره به این نوع رضا و تسلیم است.
د) مقاومت در مقابل مصائب و حوادث دردناکی که خواه ناخواه در زندگی هر کس پیش میآید و گاهی افراد را چنان منقلب میسازد که رشتهی زندگی را به کلّی از دستشان بیرون میبرد.
رضا و تسلیم در برابر چنین حوادث، به انسان روح صبر و پایداری و تلاش برای ساختن آیندهای بهتر و زدودن گرد و غبار یأس، از صفحهی خاطر میبخشد.
1- چرا رضا و تسلیم برای ماتریالیستها و آنها که میکوشند وَصله استعماری به مذهب بچسبانند، میتواند دستاویزی شود؟
2- در آیات 58 و 59 سوره توبه مفهوم رضا را بیان کنید.
3- رضا و تسلیم در حقیقت به کدام مطالب دعوت میکند؟
[1]. سورهی بقره، آیهی ۲۱۶.
[2]. سورهی توبه، آیهی 58 و 59.
[3]. سورهی غافر، آیهی 44 و 45.
[4]. سورهی آل عمران، آیهی 173 و 174.
[5]. اصول کافی، ج 2، ص 60.
[6]. اصول کافی، ج 2، ص 61.
[7]. همان، ص 62.
[8]. نمونهی روشن دیگری از اینگونه تسلیم همان است که در آیهی 65 سوره نساء در مورد کسانی که به داوریهای پیامبر(ص) که بر خلاف تمایلات شخصی آنها بود رضایت نمیدادند وارد شده، آن جا که میفرماید: فَلَا وَ رَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَایَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِّمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُواْ تَسْلِیماً؛ آیا این نوع رضا و تسلیم نخستین شرط استقرار عدالت اجتماعی نیست؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت