بخش اوّل: فرضیه عوامل اقتصادی | ۸
یکی دیگر از مفاهیم مذهبی که دستاویز طرفداران فرضیّهی تخدیری بودن مذاهب شده، مسألهی دعوت به صبر است، چه این که صبر، با تسلیم در برابر مصائب اجتماعی و از جمله استعمار و استثمار تفاوت چندانی ندارد، و لازمهی آن تحمّل، سکوت و تن دادن به ظلم و ستم است؛ بنابراین وجود امثال این مفاهیم در منابع مذهبی کافی است که انسان را نسبت به انگیزهی گرایش به مذاهب بدبین کند.
همانطور که قبلاً هم اشاره شد متأسّفانه بسیاری از این مفاهیم مذهبی به علل مختلفی دستخوش تحریف معنوی شده است، و مفهوم خود را به کلّی از دست داده، و یا در نقطهی مقابل مفهوم اصلی قرار گرفته است، البتّه نقش مطالعات محدود، و همچنین گرایشهای خاصّ ضدّ مذهبی را در این گونه تحریفات نباید از نظر دور داشت.
برای روشن شدن مفهوم واقعی «صبر» باید موارد استعمال و همچنین تفسیرهایی را که در لغت و منابع مذهبی برای این کلمه رسیده، به طور دقیق مورد بررسی قرار داد.
با بررسی این منابع روشن میشود که صبر درست بر خلاف آن چه این دسته اندیشیدهاند، به معنای ایستادگی در برابر حوادث و درگیری مداوم با مشکلات و فرار نکردن از مقابل آن است.
صبر به معنای تسلیم نشدن و ادامهی مقاومت و ادامهی مبارزه است، نه به معنای تسلیم شدن و دست کشیدن از کوشش و تلاش برای رسیدن به هدف.
اسناد زیادی برای اثبات این واقعیّت در دست داریم که به قسمتی از آنها اشاره میشود:
1ـ قرآن یکی از عوامل پیروزی مسلمانان را در برابر تعداد زیاد دشمنان در میدان جهاد، مسألهی صبر قلمداد میکند.
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتَالِ إِن یَکُنْ مِّنکُمْ عِشْرُونَ صَبِرُونَ یَغْلِبُواْ مِاْئَتَیْنِ وَ إِن یَکُنْ مِّنکُم مِّاْئَةٌ یَغْلِبُواْ أَلْفاً مِّنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّایَفْقَهُوَن؛
ای پیامبر مؤمنان را به جنگ (با دشمنان) تشویق کن. هر گاه بیست نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر غلبه میکنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از کسانی که کافر شدند پیروز میگردند، چرا که آنها گروهی هستند که نمیفهمند».[1]
اگر صبر به معنای تسلیم و ترک مقاومت بود چگونه ممکن بود طبق این آیه بیست نفر از سربازانی که واجد این صفتند، بر دویست نفر، یعنی ده برابر خود، پیروز گردند، بلکه به عکس، چنین صبری باید سبب شکست هزاران نفر در برابر عدّهی معدودی شود، آیهی فوق به مسلمانان دستور میدهد که حقّ عقبنشینی و متارکه در میدان جنگ در برابر دشمن ندارند، حتّی اگر نفرات آنها به یک دهم جمعیّت دشمن برسد!
این نسبت را در آیهی بعد به نصف تقلیل داده و میفرماید:
«اَلانَ خَفَّفَ اللهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً فَإِن یَکُنْ مِّنکُم مِّاْئَةٌ صَابِرَةٌ یَغْلِبُواْ مِأَتَینِ وَ إِنْ یَکُن مِّنکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللهِ وَ اللهُ مَعَ الصَّابِرِینَ؛
هم اکنون خداوند به شما تخفیف داد و دانست که در شما ضعفی است، بنابراین هر گاه یکصد نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر پیروز میشوند و اگر یکهزار نفر باشند بر دو هزار نفر به فرمان خدا غلبه خواهند کرد و خدا با صابران است».[2]
گرچه مفسّران میگویند:
دستور اوّل مربوط به آغاز اسلام و مجاهدان بدر و مانند آنها بوده که از صلابت فوقالعادهای بهرهمند بودهاند و دستور دوّم مربوط به زمانهای بعد است که نفرات تازه و ضعیفی به مسلمانان پیوستند، ولی هر چه باشد، صفت صبر در این دو آیه سبب شده است که عدم موازنهی نفرات جنگی به وسیلهی آن جبران گردد.
2ـ در ترسیمی که از صحنهی مبارزه طالوتِ حقطلب در برابر جالوتِ ستمگر شده است چنین میفرماید:
«وَ لَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَ جُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنَا وَ انْصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ * فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللهِ»؛
و هنگامی که در برابر جالوت و لشکرش قرار گرفتند گفتند: خداوندا به ما صبر عنایت کن و قدمهای ما را استوار بدار و بر کافران پیروز گردان و سرانجام جالوت و لشکرش را به فرمان خدا شکست دادند».[3]
مطالعهی چگونگی این مبارزه در آیات قرآن و تواریخ نشان میدهد که طالوت، چند بار ارتش خود را تصفیه کرد و افراد فاقد استقامت را کنار زد، با این حال اگر «صبر» با مفهوم «تسلیم» مساوی باشد، چه معنایی دارد که به هنگام روبهرو شدن با صفوف دشمن از خداوند تقاضای صبر کنند. جالب توجّه این که، تثبیت اقدام (استواری گامها در میدان جنگ) و «نصرت بر دشمن» به دنبال این تقاضا قرار گرفته و نیز به دنبال همهی اینها:
«فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللهِ؛ آنها را به فرمان خدا شکست دادند».
با فاء تفریع آمده است، که جای هیچ گونه تردیدی در مفهوم صبر باقی نمیگذارد.
3ـ نیز میخوانیم:
«و کَأیِّنْ مِنْ نَبیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنُوا لِمَا أصَابَهُمْ فِی سَبِیلَ اللهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکَانُوا وَ اللهُ یُحِبُّ الصَّابِرینَ»؛
چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند، آنها هیچ گاه در برابر آن چه در راه خدا به آنان میرسید سست و ناتوان نشدند و خداوند استقامتکنندگان را دوست دارد».[4]
در این جا نیز صبر در مورد مجاهدان به کار رفته و در نقطهای مقابل «وهن»، «ضعف» و «استکانت» قرار گرفته که به ترتیب به معنای سستی نشان دادن در برابر حادثه، ناتوانی روحیّه و تسلیم میباشد، و با توجّه به قرینهی مقابله روشن میشود که مفهوم صبر، بر ضدّ این سه موضوع است.
در آیات قرآن بارها کلمهی «صبر» در مورد مجاهدان راه خدا به کار رفته است، مانند:
«ثُمَّ جَهَدُوا وَ صَبَرُواْ؛ سپس جهاد کردند و (در راه خدا) استقامت نمودند».[5]
و نیز:
«وَ إِن تَصْبِرُواْ وَ تَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً؛ و اگر (در برابرشان) استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید نقشههای آنان به شما زیانی نمیرساند».[6]
و نیز:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اصْبِرُواْ وَ صَابِرُواْ وَ رَابِطُواْ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید (در برابر مشکلات و هوسها) استقامت کنید و در برابر دشمنان پایدار باشید و از مرزهای خود مراقبت کنید».[7]
و مانند اینها، که بدیهی است، صبر در مورد مجاهدان چیزی جز مقاومت و استقامت نمیتواند باشد.
4ـ در موارد مختلفی نیز مسألهی صبر در مورد رهبران و پیشوایان ذکر شده و آنها را دعوت به تحمّل انواع شداید که خواه ناخواه در مسیر رهبریها وجود دارد دعوت میکند، مانند:
«فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُواْ الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ؛ استقامت کن همان گونه که پیامبران اولوالعزم استقامت کردند».[8]
و آیات متعدّد دیگر.
این آیات و مانند آن که دربارهی پیامبر(ص) و سایر رهبران الهی بحث میکند، به مشکلات طاقت فرسایی که آنها در مسیر رهبری و هدایت مردم و مبارزه با خرافات، فساد، تبعیض و ستم داشتند، اشاره کرده و آنها را به مقاومت و استقامت در برابر دشمنیها، جهالتها، تعصبّها، و مانند آن دعوت میکند که تضادّ آن با تسلیم و سکوت بدیهی و روشن است.
5ـ در موارد متعدّدی دعوت به صبر در برابر مصائب و مشکلات زندگی است که انسان از بزرگی مصیبت نهراسد و مأیوس و مضطرب نشود و با دستپاچگی و اضطراب، نیروهای خود را به هدر ندهد، بلکه با روحی بزرگ به مقابلهی مصیبت بپردازد و برای جبران آن تا آن جا که ممکن است به پا خیزد، نقطهی مقابل صبر در این گونه موارد «جزع» و بیتابی است، مانند:
«وَ اصْبِرْ عَلَی مَآ أَصَابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ؛ در برابر حوادث و مصائبی که به تو میرسد شکیبا باش که این از کارهای مهم است».[9]
حتّی گاهی این صبر در ردیف صبر در جهاد قرار گرفته است.
«والصَّابِرِینَ فِی البأْسَاءِ و الضَّرَّاءِ و حینَ البَأْسِ»؛ و در برابر محرومیّتها و بیماریها و در میدان جنگ استقامت میکنند».[10]
ناگفته پیداست که صبر به معنای تسلیم نه از «عزم امور» است و نه میتواند در ردیف صبر در جهاد و هنگام نبرد قرار گیرد، بلکه به معنای مقاومت و خویشتن داری در مقابل عظمت حادثه است.
6ـ دانشمندان اسلامی با استفاده از آیات و منابع حدیث، «صبر» را به سه شعبه تقسیم کردهاند: «صبر بر اطاعت»، «صبر بر معصیت» و «صبر بر مصیبت» که شاهد دیگری است بر این که مفهوم صبر همان استقامت و پایداری است، زیرا در مسیر اطاعت و انجام وظیفه همواره مشکلاتی وجود دارد که جز افراد مقاوم نمیتوانند با آنها درگیر شوند، همچنین برای ترک گناه نیز مقاومت شدید در برابر وسوسهها و انگیزههای گناه لازم است و همچنین در برابر مشکلات و مصائب.
7ـ در روایات متعدّدی صبر به منزلهی «سَر» نسبت به «بدن» شمرده شده است، در نهج البلاغه میخوانیم:
«وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَإنَّ الصَّبْرَ مِنَ الإیمَانِ کَالرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ».[11]
از امام سجّاد(ع) نقل شده که فرمود:
«الصَّبْرُ مِنَ الإیمَانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ وَ لَا إیمَانَ لِمَنْ لَا صَبْرَ لَهُ».[12]
و از امام صادق(ع) نقل شده:
«الصَّبْرُ رَأْسُ الإیمَانِ».[13]
از این روایات اهمّیّت صبر در منطق اسلام به وضوح معلوم میشود، زیرا میدانیم مرکز فرماندهی تمام دستگاههای بدن مغز است، به علاوه تمام وسایل ارتباطی انسان با جهان خارج تقریباً در سر قرار دارد و از آن جا که برای پیشبرد هر گونه هدفی از اهداف ایمان اعمّ از هدفهای تربیتی، اجتماعی، انسانی، علمی، فرهنگی و سیاسی، مقاومت و استقامت شرط نخستین است، رمز این تأکید آشکار میشود.
از مجموع آن چه گفته شد نتیجه میگیریم که صبر یک مفهوم به تمام معنا سازنده در مسائل اجتماعی، تربیتی، معنوی و مادّی دارد و نقطهی مقابل تخدیر و تسلیم است، و به انسان نیرو میبخشد و او را از مردم بینیاز میکند.
از امام باقر(ع) سؤال کردند صبر جمیل چیست؟ فرمود:
«ذَلِکَ صَبْرٌ لَیْسَ فِیهِ شَکْوَی إلَی النَّاسِ؛ صبری است که در آن شکایت به مردم نباشد».[14]
و نیز صبر سبب پیروزیها میگردد، چنان که در ضربالمثل معروف عرب نیزآمده است:
«إصْبِرْ تَظْفَرْ؛ استقامت کن تا پیروز شوی».
و در شعر معروف عرب نیز میخوانیم:
إنِّی رَأَیْتُ و لِلأیّامِ تَجربةٌ / للصَّبْرِ عَاقِبَةٌ مَحْمُودةُ الأثَرِ
و قل مَن جَدَّ فِی أمْرٍ یُطالبه / فَاستَصْحَبِ الصَبْرَ إلّا فَازَ بالظَّفَرِ
«من تجربهای دارم که صبر سرانجام نیکی دارد ... کمتر کسی در تحصیل چیزی جدّیت و صبر به خرج داده مگر این که به مقصود خود رسید».
قال رسول الله(ص): «الصَّبْرُ ثَلَاثةٌ صَبْرٌ عِندَ المُصِیبةِ و صَبرٌ عَلَی الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ المَعْصِیَةِ».[15]
از بحثهای گذشته به طور اجمال روشن شد که صبر مفهومی معادل مقاومت، سرسختی، پایداری، حوصله، تحمّل، خویشتنداری و یا مفهومی بر ضدّ بیتابی و جزع، دستپاچگی، ضعف و ناتوانی روحیه دارد.
سرچشمهی همهی این مفاهیم، ایمان به یک حقیقت و آگاهی کامل از آن و عشق و علاقهی شدید نسبت به آن است، آنها که ایمانی ضعیف و اطّلاعاتی ناچیز و علاقهای مختصر نسبت به هدفی دارند، هرگز در راه آن صبر و استقامت به خرج نمیدهند و به سرعت از میدان حوادث بیرون میروند.
و امّا از نظر نتیجه، صبر آثاری از نظر روانی و اجتماعی دارد که در روایات اسلامی به آنها اشاره شده است.
از امام باقر یا امام صادق(ع) نقل شده که فرمود:
«مَنْ لَا یَعد الصَّبْرَ لِنَوَائِبِ الدَّهْرِ یَعْجُزُ؛ کسی که صبر در برابر حوادث ندارد ناتوان میگردد».[16]
امام باقر(ع) میفرماید:
«مُرُوةُ الصَّبْرِ فِی حَالِ الحَاجَةِ وَ الفَاقَةِ وَ التَّعَفُفِ وَ الغِنَاءِ أَکْثَرُ مِنْ مُرُوةِ الإعْطَاءِ؛ اگر چه کمک به دیگران و بخشش به نیازمندان نشانهی شخصیت است امّا استقامت در حال نیازمندی و در رنجها و سختیها و دست نیاز به سوی دیگران دراز نکردن، بلکه متّکی به خویشتن بودن، نشانهی بارزتری بر شخصیّت انسان است».[17]
چنان که در روایتی میخوانیم:
«لَوْلَا أنَّ الصَّبْرَ خُلِقَ قَبْلَ البَلَاءَ لَتَفْطَرُ المُؤْمِنُ کَمَا تَتَفَطَّرُ البِیضَةُ عَلَی الصَّفَا؛ اگر نیروی مقاومت در آدمی قبل از بروز حوادث و مشکلات، آفریده نمیشد، افراد با ایمان در برابر حوادث آن چنان از هم متلاشی میشدند که تخم مرغ بر اثر خوردن به سنگ متلاشی میشود».![18]
افراد فاقد مقاومت نمیتوانند طرفدار حق باشند، زیرا اجرای حق در برابر افراد تجاوزطلب و هوسران و سودجو همواره مشکلاتی دارد که ایستادگی در برابر آنها بدون نیروی صبر ممکن نیست. در حدیثی از امام سجّاد(ع) میخوانیم:
«اِصْبِرْ عَلَی الحَقِّ وَ اِنْ کَان مُرَّاً؛ در برابر حق شکیبا باش اگر چه تلخ است».[19]
هیچ گام مثبتی بدون مانع نیست و بدون استقامت پیش نمیرود، چنان که در حدیثی از امیرالمؤمنین علی(ع) میخوانیم:
«إذَا فَارَغَ الصَّبْرُ الأمُورَ فَسَدَتْ الأمُورُ؛ هنگامی که صبر از کارها جدا شود فاسد خواهند شد».[20]
اسارتها مولود فقدان مقاومت است، چنان که ابو بصیر از امام صادق(ع) نقل میکند:
«إنّ الحُرَّ حُرٌّ علی جَمِیعِ أحْوَالِهِ إن نَابَتْهُ نَائِبَةٌ صَبَرَ لَهَا وَ إنْ تَدَاکَتْ عَلَیْهِ المَصَائِبُ لَنْ تَکْسِرْهُ؛ آزاد مرد در همه حال آزاده است، در برابر حوادث ناگوار استقامت میکند و انبوه مصائب او را درهم نمیشکند».
تمام سطور تاریخ جهان حاکی از این حقیقت است که پیروزیها در سایهی استقامتها به دست آمده است، به همین جهت در آخرِ روایتی طولانی که از امام صادق(ع) نقل شده، چنین میخوانیم:
فَمَنْ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّی یُقِرُّ اللهُ لَه عَیْنَهُ فِی أعْدَائِهِ؛[21]
منظور از احتساب، در این حدیث این است که انسان کاری را برای خدا انجام دهد و به حساب او بگذارد؛ هر کس چنین کند از دنیا نمیرود مگر این که بر دشمن پیروز خواهد شد.
1- کدام مفاهیم انسان را نسبت به انگیزهی گرایش به مذاهب بدبین میکند؟
2- صبر به چه معناست؟
3- چرا افراد فاقد مقاومت نمیتوانند طرفدار حق باشند؟
[1]. سورهی انفال، آیهی 65.
[2]. سورهی انفال، آیهی 66.
[3]. سورهی بقره، آیهی 250 و 251.
[4]. سورهی آل عمران، آیهی 146.
[5]. سورهی نحل، آیهی 110.
[6]. سورهی آل عمران، آیهی 120.
[7]. سورهی آل عمران، آیهی 200.
[8]. سورهی احقاف، آیهی 35.
[9]. سورهی لقمان، آیهی 17.
[10]. سورهی بقره، آیهی 177.
[11]. نهج البلاغه، کلمات قصار 82.
[12]. اصول کافی، ج 2، ص 89.
[13]. اصول کافی، ج 2، ص ۸۷.
[14]. اصول کافی، ج 2، ص ۹۳.
[15]. اصول کافی، ج 2، ص ۹۱.
[16]. همان، ص 93.
[17]. اصول کافی، ج 2، ص 93، ح 22.
[18]. همان، ح 20.
[19]. همان، ح 13.
[20]. اصول کافی، ج 2، ص 93، ح 9.
[21]. همان، باب صبر، ح 3.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت