کد مطلب: ۶۴۴۴
تعداد بازدید: ۱۸۵
تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۰
پیدایش مذاهب | ۲۲
بعضی آن‌چنان مسأله‌ی سوگواری را تحریف کرده‌اند که درست به نتیجه‌ای بر ضدّ اهداف اصلی آن رسیده‌اند، تا آن جا که ریختن یک قطره اشک را جانشین انجام تمام «رسالت‌ها» و «مسئولیّت‌ها» قرار داده، بلکه با انجام این عمل مصونیّتی برای خود، در مقابل هر گونه عمل خلاف، ظلم، ستم و گناه پنداشته‌اند، همان مظالم و گناهانی که ریختن قطرات خون شهیدان به خاطر مبارزه با آن بود.

بخش اوّل: فرضیه عوامل اقتصادی | ۲۱


سوگواری


در این زمینه نیز بحث‌های متعدّدی وجود دارد:
آیا گریستن اثر تخدیری ندارد و شعله‌ی احساسات را خاموش نمی‌کند و در نبرد اقتصادی میان «بورژواها» و «پرولترها» زمینه را برای پیروزی دسته‌ی اوّل فراهم نمی‌سازد؟ و سرانجام آن، تأیید فرضیّه‌ی پیدایش مذهب بر اثر انگیزه‌های کلنیالیستی نیست؟
آیا گریستن، نشانه‌ی ضعف و ناتوانی نیست؟ کسی که قدرت و توانایی دارد چرا بگرید؟ چرا به جای آن تلاش و کوشش نکند؟
و آیا گریستن به خاطر پیروزی است یا شکست؟ اگر عقیده‌ی نهایی این است که شهیدان و جانبازان راه خدا، همانند شهیدان کربلا به اهداف مقدّس خود که نشان دادن چهره‌ی اصلی بنی‌امیّه‌ی غاصب و ستمگر بود، رسیدند و در این زمینه پیروز شدند، پس در برابر پیروزی گریه برای چیست؟
اینها و سؤالاتی مشابه آن، مسائل گوناگونی است که در زمینه‌ی مراسم سوگواری که به خصوص در مذهب تشیّع وجود دارد، مطرح می‌گردد.


بحث و بررسی:


1ـ پیش از هر چیز باید به این حقیقت اعتراف کرد که متأسّفانه در زمینه‌ی سوگواری و گریستن، افراط و تفریط فراوان دیده می‌شود. همان طور که چسبیدن به تشریفات و فراموش کردن اهداف اصلی در این مورد نیز کم نیست؛ و ما هیچ‌گاه مایل به دفاع از هر شکل و هر صورت این مسأله نیستیم، و قدرت آن را نداریم؛ بحث ما فقط در ریشه‌های اصلی مسأله است.
بعضی آن‌چنان مسأله‌ی سوگواری را تحریف کرده‌اند که درست به نتیجه‌ای بر ضدّ اهداف اصلی آن رسیده‌اند، تا آن جا که ریختن یک قطره اشک را جانشین انجام تمام «رسالت‌ها» و «مسئولیّت‌ها» قرار داده، بلکه با انجام این عمل مصونیّتی برای خود، در مقابل هر گونه عمل خلاف، ظلم، ستم و گناه پنداشته‌اند، همان مظالم و گناهانی که ریختن قطرات خون شهیدان به خاطر مبارزه با آن بود. همان طور که گفتیم این برداشت‌های نادرست از این مسأله نه جزء دین است و نه با هیچ منطقی قابل دفاع.
2ـ کاری نداریم که «گریه» و «خنده» هر دو از خصایص و ویژگی‌های انسان‌هاست، و اگر آفرینش یا طبیعت یا هر چه بنامیم این دو ویژگی را به انسان داده، به طور قطع مورد نیاز او بوده است و به همین دلیل همان طور که خنده در جای خود غذای روح است، گریه نیز به موقع خود عامل تعدیل عواطف و احساسات می‌باشد و افرادی که این دو پدیده‌ی روحی را از زندگی خود حذف کرده‌اند، گرفتار ناراحتی‌های روانی شده‌اند. اینها برای ما مهمّ نیست، زیرا بحث ما بحث بهداشت روح و جسم نمی‌باشد، بحث ما در زمینه‌ی یک سلسله مسائل مذهبی از دریچه‌ی نگرش جامعه‌شناسی است.
بلکه آن چه در این جا مهم است این است که بدانیم سرچشمه‌ی پیدایش این مراسم از کجاست و چه هدفی را دنبال می‌کند؟ تاریخ می‌گوید، پس از تسلّط بنی امیّه بر تمام شئون کشورهای اسلامی، تمام قشرهای آگاه در برابر آن خفقان شدید به مبارزه برخاستند، حتّی به عقیده‌ی بعضی، زاهدان از کار افتاده و گوشه‌نشین با پوشیدن لباس پشمینه بر ضدّ بنی‌امیّه که اهمّیّت خاصّی به پوشیدن حریر حتّی برای غلامان و آشپزهای خود می‌دادند، دست به یک مبارزه‌ی بی سر و صدا زدند.[1]
سوگواری و یا ریختن قطره‌ای اشک، عاملی بود برای برانگیختن عاطفه‌ی عمومی بر ضدّ آن دستگاه. نقش مؤثّر این برنامه در برپا ساختن جنگ عواطف در آن عصر، و شکل دادن به مبارزات شیعه و سقوط بنی امیّه، برای هر کس که آگاهی مختصری از تاریخ آن زمان دارد، مخفی نیست.
پس از بنی امیّه که غاصبان دیگری به نام «بنی عبّاس» جای آنها را گرفتند و به اصطلاح، مردم را از چنگال گرگی رها کردند، و به گرگان دگر سپردند، این جنگ عواطف همچنان ادامه یافت.
قابل توجّه این که در روایاتی که در زمینه‌ی سوگواری وارد شده است، می‌بینیم که ریختن اشک در ردیف احیای برنامه‌ی پیشوایان اسلام قرار داده شده؛ به عنوان مثال در حدیثی می‌بینیم هنگامی که امام صادق(ع) می‌خواهد درباره‌ی سوگواری بحث کند، نخست می‌فرماید: «رَحِمَ اللهُ عَبْداً أحْیَا أمْرَنَا».
و به دنبال آن به انجام مراسم سوگواری تشویق می‌کند و به این ترتیب این سوگواری‌ها را در مسیر احیای هدف‌ها قرار می‌دهد.
3ـ شاید نیاز به تذکّر نداشته باشد که در مسأله‌ی سوگواری بر شهیدان و ابراز تنفّر از مخالفان آنها، تنها شخص امام حسین(ع) و شخص یزید مطرح نیست، بلکه بحث از دو مکتب فکری و عقیدتی و عملی است که امام حسین(ع) از یک سو و یزید از سوی دیگر، مظهر و سمبل آن بودند؛ مکتبی در مسیر توحید، آزادگی، عدالت و حمایت از انسان‌ها و در مقابل مکتبی وارث میراث جاهلیّت، تبعیض، ستم، ناپاکی و تزویر! ... این جاست که به این سؤال پاسخ گفته می‌شود، که می‌گویند پس از گذشتن دوران بنی‌امیّه و بنی‌عبّاس و تحقّق یافتن نسبی اهداف امام حسین(ع) و یارانش، ادامه‌ی مراسم سوگواری، بی‌دلیل به نظر می‌رسد، بلکه باید آن را متعلّق به تاریخ گذشته دانست و در بایگانی تاریخ دفن کرد؛ زیرا اگر سخن از شخصی در میان بود، با پایان یافتن تاریخ او و دشمنان شخصیش، تاریخ مراسم او نیز پایان می‌گرفت، امّا آن جا که سخن از مکتب در میان است، مکتبی که در طول تاریخ جریان داشته و دارد، آن چه مربوط به آن است پایان گرفتنی نیست.
4- برای پیوند با یک مکتب، تنها پیوند فکری که پشتوانه‌ی آن منطق و استدلال است، کافی نیست، بلکه پیوند عاطفی که از عشق و علاقه و محبّت سرچشمه می‌گیرد، نیز لازم است؛ زیرا برای پیشبرد اهداف یک مکتب، عقل به تنهایی نارساست، بلکه عقل و عشق باید به هم بیامیزند و چرخ‌های جامعه را در مسیر هدف به گردش درآورند.
همیشه زبان ترجمان عقل بوده، ولی ترجمان عشق، چشم است، آن جا که اشکی از روی احساس و درد و سوز می‌ریزد، عشق حضور دارد، ولی آن جا که زبان با گردش منظّم خود جمله‌های منطقی می‌سازد، عقل حاضر است.
بنابراین همان طور که استدلالات منطقی و کوبنده می‌تواند همبستگی گوینده را با اهداف رهبران آن مکتب آشکار سازد، قطره‌ی اشک نیز می‌تواند اعلان جنگ عاطفی بر ضدّ دشمنان آن مکتب محسوب گردد.


خودآزمایی


1- برخی چگونه مسأله‌ی سوگواری را تحریف کرده‌اند؟
2- سرچشمه‌ی پیدایش مراسم سوگواری از کجاست و چه هدفی را دنبال می‌کند؟
3- چرا برای پیوند با یک مکتب، پیوند عاطفی که از عشق و علاقه و محبّت سرچشمه می‌گیرد، نیز لازم است؟

 

پی نوشت 

 

[1]. به کتاب «الصلة بین التشیّع و التصوّف» مراجعه شود.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: