کد مطلب: ۶۴۷۵
تعداد بازدید: ۲۱۷
تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۶:۴۱
عدالت در اسلام | ۸
عدل در قرآن، آن‏جا که به توحید یا معاد مربوط می‏شود، به نگرش انسان به هستی و آفرینش، شکل خاص می‏‌دهد و به عبارت دیگر، نوعی «جهان‏بینی» است؛ آن‏جا که به نبوت و تشریع و قانون مربوط می‏شود یک «مقیاس و معیار» قانون‏شناسی است و به عبارت دیگر، جای پایی است برای عقل که در ردیف کتاب و سنت قرار گیرد و جزء منابع فقه و استنباط به شمار آید.

فصل دوّم: جایگاه و اهمیت عدالت | ۲


گستره‌ی دامنه عدالت


از قانون‏گذاری و تنظیم روابط حقوقی گرفته تا سیاست، اقتصاد، روابط اجتماعی و حتی روابط افراد درون یک خانواده، مجال گسترده‏ای برای کاربست عدالت است. لذا قوانین و هنجارهای یک جامعه باید عادلانه باشد؛ چنان‏که قانون‏گذار و نیز مجری قانون باید عادل باشند.
در یک نظام اجتماعی عادلانه، انتظار می‏رود که نه تنها نهادهای رسمی جامعه، یعنی دولت و قانون عادلانه باشند، بلکه مناصب اجتماعی و سیاسی نیز عادلانه توزیع شوند. از سوی دیگر، بار مسئولیت‏ها، وظایف و دشواری‏های زندگی اجتماعی باید منصفانه و عادلانه میان افراد توزیع شده باشد.
در حوزه قضاء و دادرسی نیز مبحث عدالت، جایگاه رفیعی دارد؛ چنان‏که در حوزه فرهنگ و آموزش و بهداشت نیز سخن از سهم‏بری عادلانه افراد از این عرصه‏‌ها در میان است.
از حریم عمومی و ظرف اجتماع که فارغ شویم، در حوزه خصوصی نیز مبحث عدالت به طور جدی مطرح است. فیلسوفان و عالمان اخلاق، همواره از فضیلت عدالت به منزله برترین یا یکی از برجسته‏ترین فضایل اخلاقی بحث کرده‏اند.[1]


ابعاد گسترده عدل در قرآن


استاد شهید مرتضی مطهری می‏نویسد:
... در قرآن، از توحید گرفته تا معاد و از نبوت گرفته، حتی تا امامت و زعامت و از آرمان‏های فردی گرفته تا هدف‏های اجتماعی، همه بر محور عدل استوار شده است. عدل در قرآن، هم‏دوش توحید، رکن معاد، هدف تشریع نبوت، فلسفه زعامت و امامت، معیار کمال فرد و مقیاس سلامت اجتماع است.
عدل در قرآن، آن‏جا که به توحید یا معاد مربوط می‏شود، به نگرش انسان به هستی و آفرینش، شکل خاص می‏‌دهد و به عبارت دیگر، نوعی «جهان‏بینی» است؛ آن‏جا که به نبوت و تشریع و قانون مربوط می‏شود یک «مقیاس و معیار» قانون‏شناسی است و به عبارت دیگر، جای پایی است برای عقل که در ردیف کتاب و سنت قرار گیرد و جزء منابع فقه و استنباط به شمار آید. آن‏جا که به امامت و رهبری مربوط می‏شود، یک «شایستگی» است، آن‏جا که پای اخلاق به میان می‏‌آید، آرمانی انسانی است و آن‏جا که به اجتماع کشیده می‏شود یک «مسئولیت» است... .[2]
در تشریع و قانون‏گذاری، شهید مطهری می‏‌گوید:
«عدل تشریعی» یعنی این‏که در نظام جعل و وضع و تشریع قوانین، همواره اصل عدل، رعایت شده و می‏شود، نیز صریحاً مورد توجه قرار گرفته است.
در قرآن کریم تصریح شده که حکمت بعثت و ارسال رسل این است که عدل و قسط بر نظام زندگانی بشر حاکم باشد:
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»؛[3]

«همانا فرستادگان خویش را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آنان کتاب و مقیاس (قانون) فرستادیم تا مردم بدین وسیله عدل بپادارند.
بدیهی است که برقراری اصل عدل در نظامات اجتماعی، موقوف به این است که اولاً: نظام تشریعی و قانونی، نظامی عادلانه باشد و ثانیاً: عملاً به مرحله اجرا در آید. علاوه بر این اصل کلی که قرآن در مورد همه پیامبران بیان کرده است، در مورد نظام تشریعی اسلامی می‏‌گوید:
«قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ»[4] یا در مورد برخی دستورها می‏‌فرماید: «ذَلِکُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللهِ».[5]


فاصله ما تا عدالت


در انقلاب اسلامی و از زبان مسئولان جمهوری اسلامی، عدالت، ارزش مطلق است، چنان‏که آیة الله خامنه‏‌ای می‏‌گوید:
«در انقلاب اسلامی ما ـ که یک حرکت دینی بود ـ به طور طبیعی عدالت جایگاه ممتازی داشت و دارد در شعارهای مردمی، در قانون اساسی، در بیانات امام راحل، در گفتمان‏های موضعی و در زمان‏های مختلف و به مناسبت‏های مختلف که جمهوری اسلامی مطرح کرده، این جایگاه ممتاز دیده می‏شود. فرض کنید در دوران دفاع مقدس که هی می‌‏آمدند فشار می‌‏آوردند و شعار صلح را مطرح می‏کردند برای این‏که جمهوری اسلامی را از میدان خارج کنند، آن‏جا جمهوری اسلامی شعار «صلح عادلانه» را مطرح کرد. خب صلح یک ارزش مطلق نیست، یک ارزش نسبی است؛ یک جایی صلح خوب است، یک جایی صلح بد است، جنگ خوب است.
اما عدالت این‌جور نیست، عدالت یک ارش مطلق است؛ هیچ‏جا نداریم که عدالت بد باشد. خب، در جمهوری اسلامی این وضعیت وجود داشته، [عدالت] سرلوحه دغدغه‏‌های نظام، از اول انقلاب بوده؛ در بخش اجرای عدالت، انصافاً کارهای زیادی هم انجام گرفته؛ لیکن راضی‏کننده نیست... آن چیزی که ما نیاز داریم، آن چیزی که ما دنبالش هستیم، عدالت حداکثری است؛ نه صرفاً در یک حد قابل قبول؛ نه، ما دنبال عدالت حداکثری هستیم، ما می‏خواهیم ظلم در جامعه نباشد. تا این مرحله خیلی فاصله داریم. بنابراین، برای این باید تلاش کرد».[6]


عدالت نیاز دیروز و امروز و فردا


در سخنان مقام معظم رهبری ـ‏ مدظله العالی ـ آمده است:
«... احساس می‏کنم در کشور ظرفیت انسانی گسترده‏ای برای پیگیری و به‌سرانجام‌رساندن این بحث مهم ـ ‏یعنی بحث عدالت ـ وجود دارد. صاحب‏نظرانی هم که در این جلسه حضور ندارند، از نظر ما شرکای این بحث‏اند. حتماً در سرتاسر کشور، در دانشگاه‏‌ها‏، در حوزه‏‌ها در پژوهشگاه‏‌های گسترده‏ای که خوشبختانه در کشور وجود دارد، هستند کسانی از صاحب‌نظران که در این مقوله در این بحث یا تحقیقاتی دارند یا آماده هستند که تحقیقاتی را انجام دهند. ما آن‏ها را در این بحث شریک می‏دانیم... .
بحث عدالت بایستی به یک گفتمان نخبگانی تبدیل شود. باید این مسئله را دنبال کنیم و پیگیری این بحث را رها نکنیم؛ چون زمینه‌‏ها خیلی زیاد است، نیاز خیلی شدید است... امروز که ما به بحث عدالت می‏‌پرزدازیم... به این دلیل است که می‏خواهیم گفتمان عدالت، یک گفتمان زنده و همواره حاضر در صحنه باشد. در میان نخبگان، در میان مسئولان در میان مردم به‏خصوص در بین نسل‏های تازه، باید عنوان عدالت و مسئله عدالت، به عنوان یک مسئله اصلی به طور دائم مطرح باشد.[7]


شمول عدالت


اسلام در تعمیم و شمول عدالت، آن‏قدر تأکید دارد که دستور می‏‌دهد باید اجرا شود در هر جا، در هر حال، بر هر کس و در هر لحظه.
مثلاً قرآن کریم می‏‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید برای خدا قیام کنید و به عدل گواهی دهید و دشمنی با یک‏دیگر شما را وادار نکند که عدالت نورزید. عدالت ورزید که آن به تقوا نزدیک‏تر است و از خدا بترسید، همانا خدا به هرکاری که می‏کنید آگاه است».[8]
امام علی(ع) به فرزندش امام حسین(ع) چنین وصیت می‏فرماید: «تو را سفارش می‏کنم به تقوا داشتن از خدا در روزگار توانگری و تهیدستی... و به رعایت عدالت با دوست و دشمن».[9]


عدالت، فراتر از انسان


اجرای عدالت به‌قدری مهم است که بر اساس پاره‌ای از نصوص دینی معتقدیم، حیوانات نیز اگر ظلم کنند، مورد تقاص و بازخواست قرار می‏گیرند، ابوذر غفاری می‏‌گوید: روزی در محضر رسول خدا(ص) بودم که دو بُز به هم‏دیگر شاخ زدند، حضرت فرمود: آیا می‌دانید چرا این دو بز به هم شاخ زدند؟ اصحاب گفتند: نمی‏دانیم. حضرت فرمود: «اگر شما نمی‏دانید ولی خدای تعالی می‏داند و در آخرت، میان این‏ها داوری خواهد کرد».[10]
در حدیث دیگر آمده: «خداوند تمام این جنبندگان را در قیامت بر می‏انگیزاند و قصاص بعضی را از بعضی دیگر می‏گیرد حتی از حیوان شاخ‌داری که بی‌جهت به حیوان بی‌شاخ، زده است».[11]
در شرح آیه شریفه «وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ»[12] بسیاری از مفسران گفته‏اند: منظور آن است که در قیامت حیوانات وحشی را محشور کنند برای اجرای عدالت.[13]


حتی با یهودی‏ها


پیامبر خدا(ص) فرمود: «پروردگارم، مرا از ستم‌کردن بازداشته است؛ چه در حق هم پیمان و اهل ذمه و چه در حق هر کس دیگر».[14]
مردی یهوی به نام «جریجره» که چند دیناری از پیامبر خدا(ص) طلبکار بود از ایشان تقاضای پرداخت آن را کرد.
پیامبر(ص) به او فرمود: «ای یهودی، اکنون چیزی ندارم به تو بدهم».
یهودی گفت: ای محمد از تو جدا نمی‏شوم تا بپردازی.
فرمود: «پس با تو می‌‏نشینم».
حضرت نشست و در همان‌جا نماز ظهر، عصر، مغرب و عشا و نماز صبح روز بعد را خواند و یاران پیامبر(ص) یهودی را تهدید می‏کردند و می‌‏ترساندند. پیامبر(ص) وقتی متوجه شد، فرمود: «با او چه کار دارید؟»
گفتند: یا رسول الله یک یهودی شما را حبس کرده است.؟!
پیامبر خدا(ص) فرمود: «پروردگارم مرا از ظلم بازداشته چه در حق معاهَد و چه دیگری».
هنگامی که آن روز به پایان رسید، یهودی بسیار تحت تأثیر قرار گرفت، شهادتین بر زبان جاری کرد و ایمان آورد و گفت: نیمی از دارایی‏‌ام در راه خدا باشد به خدا سوگند من این کار را با تو نکردم جز برای آن‏که بدانم ویژگی‏های بیان شده در تورات را داری یا نه. که آن ویژگی‌‏ها چنین‌‏اند: محمد بن‏ عبدالله که در مکه مبعوث می شود و به مدینه هجرت می‏‌کند و فرمانروایی‏اش تا شام پیش می‏‌رود نه تند و خشن است نه در کوچه و بازار فریاد می‏‌زند و نه دشنام و ناسزا می‏‌گوید.
به این دلیل، مسلمان شدم و شهادتین می‏دهم به یکتایی خدا و رسالت تو، این دارایی من است پس به هرگونه که خدا می‏خواهد خرج کن. (آن یهودی هم مرد ثروتمندی بود).[15]
عدالت، اخلاقی است فرااسلامی، یعنی از اخلاق انسانیت فرد موحد قلمداد می‏‌شود نظیر صله رحم، یا ردِّ امانت که فراتر از جامعه مسلمانان است از طرفی مبنای عدالت، برابری اولیه همه آدمیان است پیامبر(ص) می‏‌فرماید: «النّاسُ سِوَاءٌ کَأسنانِ المِشْطِ» همه مردم برابرند، به‏سان دندانه‏‌های شانه».[16]
کسانی که از عدالت دم می‏زنند ولی به‌گونه دیگر رفتار می‏کنند در قرآن کریم با عنوان «الغاوون» معرفی شده‌اند، و عذابشان بسی دشوار است و به رو در جنهم می‏افتند: «و جهنم را در نظر کافرانِ اغواگر آشکار کنند».[17] و در چند آیه بعد می‏‌فرماید: «آن‏ها و کافران را سرنگون در جهنم اندازند».[18]
حضرت امام باقر(ع) در تفسیر آیه می‏‌فرماید: «این افرادِ مورد عذاب، قومی هستند که با زبانشان، عدلی را توصیف می‏کردند ولی در عمل، سراغ آن کار دیگر می‌‏رفتند».[19]


خودآزمایی


1- یک نظام اجتماعی عادلانه چگونه است؟
2- «الغاوون» چه کسانی هستند؟

 

پی نوشت ها


[1]. احمد واعظی، نقد و بررسی نظریه‏‌های عدالت، ص23 ـ 24.
[2]. عدل الهی، مرتضی مطهری، ص37.
[3]. حدید، آیه25.
[4]. اعراف، آیه29.
[5]. بقره، آیه282.
[6]. بیانات مقام معظم رهبری در دومین نشست اندیشه‏‌های راهبردی 27/2/1390، گفتارهایی در عدالت اجتماعی، ج1، ص27.
[7]. گفتارهایی در عدالت اجتماعی، ج‏1، عادل پیغامی و همکاران، دانشگاه امام صادق(ع)، عبارت پشت جلد کتاب.
[8]. مائده، آیه8: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللهَ إِنَّ اللهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ».
[9]. حرانی، تحف‏العقول، ص88: «أوصیكَ بِتَقَوَی اللهِ فِی الغِنَی وَ الفَقرِ... وَ بِالعَدلِ عَلَی الصِّدیقِ وَ العَدُوِّ».
[10]. طبرسی، مجمع‏البیان، ج4، ص461 و عروسی‏حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج1، ص715: «... لکن الله یدری و سیقضی بینهما».
[11]. همان: «إن الله یحشر هذه الأمم و یقص من بعضها لبعض حتی یتقص للجماء من القرناء».
[12]. تکویر، آیه5.

[13]. ر.ک: شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج4، ص129 و ج10، ص281؛ طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج4، ص461؛ سبزواری، إرشاد الأذهان الی تفسیر القرآن، ص591؛ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج7، ص73 ـ 76، ذیل آیه شریفه 5 در سوره تکویر؛ بحارالانوار، ج61، ص81 و طبرسی، جوامع‌‏المجامع، ج6، ص569.
[14]. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج2، ص678، ح4242؛ محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام حسین(ع)، ج14، ص156، ح3949: «مَنَعَنِی رَبِّی أن أظلِمَ مُعاهِداً وَ لَا غَیرِه».
[15]. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج2، ص678، ح4242؛ ابن‏عساکر، تاریخ دمشق، ج1، ص284 و متقی‏هندی، کنزالعمال، ج12، ص407، ح35443.
[16]. نهج‌‏الفصاحه، ص635، ح3149 و تاریخ یعقوبی، ج2، ص100: «الناس سواء کأسنان المشط».
[17]. شعراء، آیه91: «وَبُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِلْغَاوِینَ».
[18]. همان، آیه94: «فَکُبْکِبُوا فِیهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ».
[19]. کلینی، الکافی، ج1، ص47، ح4؛ و ر.ک: بحرانی، تفسیر‌البرهان، ذیل آیات مذکور.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: