فصل دوّم: جایگاه و اهمیت عدالت | ۲
از قانونگذاری و تنظیم روابط حقوقی گرفته تا سیاست، اقتصاد، روابط اجتماعی و حتی روابط افراد درون یک خانواده، مجال گستردهای برای کاربست عدالت است. لذا قوانین و هنجارهای یک جامعه باید عادلانه باشد؛ چنانکه قانونگذار و نیز مجری قانون باید عادل باشند.
در یک نظام اجتماعی عادلانه، انتظار میرود که نه تنها نهادهای رسمی جامعه، یعنی دولت و قانون عادلانه باشند، بلکه مناصب اجتماعی و سیاسی نیز عادلانه توزیع شوند. از سوی دیگر، بار مسئولیتها، وظایف و دشواریهای زندگی اجتماعی باید منصفانه و عادلانه میان افراد توزیع شده باشد.
در حوزه قضاء و دادرسی نیز مبحث عدالت، جایگاه رفیعی دارد؛ چنانکه در حوزه فرهنگ و آموزش و بهداشت نیز سخن از سهمبری عادلانه افراد از این عرصهها در میان است.
از حریم عمومی و ظرف اجتماع که فارغ شویم، در حوزه خصوصی نیز مبحث عدالت به طور جدی مطرح است. فیلسوفان و عالمان اخلاق، همواره از فضیلت عدالت به منزله برترین یا یکی از برجستهترین فضایل اخلاقی بحث کردهاند.[1]
استاد شهید مرتضی مطهری مینویسد:
... در قرآن، از توحید گرفته تا معاد و از نبوت گرفته، حتی تا امامت و زعامت و از آرمانهای فردی گرفته تا هدفهای اجتماعی، همه بر محور عدل استوار شده است. عدل در قرآن، همدوش توحید، رکن معاد، هدف تشریع نبوت، فلسفه زعامت و امامت، معیار کمال فرد و مقیاس سلامت اجتماع است.
عدل در قرآن، آنجا که به توحید یا معاد مربوط میشود، به نگرش انسان به هستی و آفرینش، شکل خاص میدهد و به عبارت دیگر، نوعی «جهانبینی» است؛ آنجا که به نبوت و تشریع و قانون مربوط میشود یک «مقیاس و معیار» قانونشناسی است و به عبارت دیگر، جای پایی است برای عقل که در ردیف کتاب و سنت قرار گیرد و جزء منابع فقه و استنباط به شمار آید. آنجا که به امامت و رهبری مربوط میشود، یک «شایستگی» است، آنجا که پای اخلاق به میان میآید، آرمانی انسانی است و آنجا که به اجتماع کشیده میشود یک «مسئولیت» است... .[2]
در تشریع و قانونگذاری، شهید مطهری میگوید:
«عدل تشریعی» یعنی اینکه در نظام جعل و وضع و تشریع قوانین، همواره اصل عدل، رعایت شده و میشود، نیز صریحاً مورد توجه قرار گرفته است.
در قرآن کریم تصریح شده که حکمت بعثت و ارسال رسل این است که عدل و قسط بر نظام زندگانی بشر حاکم باشد:
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»؛[3]
«همانا فرستادگان خویش را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آنان کتاب و مقیاس (قانون) فرستادیم تا مردم بدین وسیله عدل بپادارند.
بدیهی است که برقراری اصل عدل در نظامات اجتماعی، موقوف به این است که اولاً: نظام تشریعی و قانونی، نظامی عادلانه باشد و ثانیاً: عملاً به مرحله اجرا در آید. علاوه بر این اصل کلی که قرآن در مورد همه پیامبران بیان کرده است، در مورد نظام تشریعی اسلامی میگوید:
«قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ»[4] یا در مورد برخی دستورها میفرماید: «ذَلِکُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللهِ».[5]
در انقلاب اسلامی و از زبان مسئولان جمهوری اسلامی، عدالت، ارزش مطلق است، چنانکه آیة الله خامنهای میگوید:
«در انقلاب اسلامی ما ـ که یک حرکت دینی بود ـ به طور طبیعی عدالت جایگاه ممتازی داشت و دارد در شعارهای مردمی، در قانون اساسی، در بیانات امام راحل، در گفتمانهای موضعی و در زمانهای مختلف و به مناسبتهای مختلف که جمهوری اسلامی مطرح کرده، این جایگاه ممتاز دیده میشود. فرض کنید در دوران دفاع مقدس که هی میآمدند فشار میآوردند و شعار صلح را مطرح میکردند برای اینکه جمهوری اسلامی را از میدان خارج کنند، آنجا جمهوری اسلامی شعار «صلح عادلانه» را مطرح کرد. خب صلح یک ارزش مطلق نیست، یک ارزش نسبی است؛ یک جایی صلح خوب است، یک جایی صلح بد است، جنگ خوب است.
اما عدالت اینجور نیست، عدالت یک ارش مطلق است؛ هیچجا نداریم که عدالت بد باشد. خب، در جمهوری اسلامی این وضعیت وجود داشته، [عدالت] سرلوحه دغدغههای نظام، از اول انقلاب بوده؛ در بخش اجرای عدالت، انصافاً کارهای زیادی هم انجام گرفته؛ لیکن راضیکننده نیست... آن چیزی که ما نیاز داریم، آن چیزی که ما دنبالش هستیم، عدالت حداکثری است؛ نه صرفاً در یک حد قابل قبول؛ نه، ما دنبال عدالت حداکثری هستیم، ما میخواهیم ظلم در جامعه نباشد. تا این مرحله خیلی فاصله داریم. بنابراین، برای این باید تلاش کرد».[6]
در سخنان مقام معظم رهبری ـ مدظله العالی ـ آمده است:
«... احساس میکنم در کشور ظرفیت انسانی گستردهای برای پیگیری و بهسرانجامرساندن این بحث مهم ـ یعنی بحث عدالت ـ وجود دارد. صاحبنظرانی هم که در این جلسه حضور ندارند، از نظر ما شرکای این بحثاند. حتماً در سرتاسر کشور، در دانشگاهها، در حوزهها در پژوهشگاههای گستردهای که خوشبختانه در کشور وجود دارد، هستند کسانی از صاحبنظران که در این مقوله در این بحث یا تحقیقاتی دارند یا آماده هستند که تحقیقاتی را انجام دهند. ما آنها را در این بحث شریک میدانیم... .
بحث عدالت بایستی به یک گفتمان نخبگانی تبدیل شود. باید این مسئله را دنبال کنیم و پیگیری این بحث را رها نکنیم؛ چون زمینهها خیلی زیاد است، نیاز خیلی شدید است... امروز که ما به بحث عدالت میپرزدازیم... به این دلیل است که میخواهیم گفتمان عدالت، یک گفتمان زنده و همواره حاضر در صحنه باشد. در میان نخبگان، در میان مسئولان در میان مردم بهخصوص در بین نسلهای تازه، باید عنوان عدالت و مسئله عدالت، به عنوان یک مسئله اصلی به طور دائم مطرح باشد.[7]
اسلام در تعمیم و شمول عدالت، آنقدر تأکید دارد که دستور میدهد باید اجرا شود در هر جا، در هر حال، بر هر کس و در هر لحظه.
مثلاً قرآن کریم میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید برای خدا قیام کنید و به عدل گواهی دهید و دشمنی با یکدیگر شما را وادار نکند که عدالت نورزید. عدالت ورزید که آن به تقوا نزدیکتر است و از خدا بترسید، همانا خدا به هرکاری که میکنید آگاه است».[8]
امام علی(ع) به فرزندش امام حسین(ع) چنین وصیت میفرماید: «تو را سفارش میکنم به تقوا داشتن از خدا در روزگار توانگری و تهیدستی... و به رعایت عدالت با دوست و دشمن».[9]
اجرای عدالت بهقدری مهم است که بر اساس پارهای از نصوص دینی معتقدیم، حیوانات نیز اگر ظلم کنند، مورد تقاص و بازخواست قرار میگیرند، ابوذر غفاری میگوید: روزی در محضر رسول خدا(ص) بودم که دو بُز به همدیگر شاخ زدند، حضرت فرمود: آیا میدانید چرا این دو بز به هم شاخ زدند؟ اصحاب گفتند: نمیدانیم. حضرت فرمود: «اگر شما نمیدانید ولی خدای تعالی میداند و در آخرت، میان اینها داوری خواهد کرد».[10]
در حدیث دیگر آمده: «خداوند تمام این جنبندگان را در قیامت بر میانگیزاند و قصاص بعضی را از بعضی دیگر میگیرد حتی از حیوان شاخداری که بیجهت به حیوان بیشاخ، زده است».[11]
در شرح آیه شریفه «وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ»[12] بسیاری از مفسران گفتهاند: منظور آن است که در قیامت حیوانات وحشی را محشور کنند برای اجرای عدالت.[13]
پیامبر خدا(ص) فرمود: «پروردگارم، مرا از ستمکردن بازداشته است؛ چه در حق هم پیمان و اهل ذمه و چه در حق هر کس دیگر».[14]
مردی یهوی به نام «جریجره» که چند دیناری از پیامبر خدا(ص) طلبکار بود از ایشان تقاضای پرداخت آن را کرد.
پیامبر(ص) به او فرمود: «ای یهودی، اکنون چیزی ندارم به تو بدهم».
یهودی گفت: ای محمد از تو جدا نمیشوم تا بپردازی.
فرمود: «پس با تو مینشینم».
حضرت نشست و در همانجا نماز ظهر، عصر، مغرب و عشا و نماز صبح روز بعد را خواند و یاران پیامبر(ص) یهودی را تهدید میکردند و میترساندند. پیامبر(ص) وقتی متوجه شد، فرمود: «با او چه کار دارید؟»
گفتند: یا رسول الله یک یهودی شما را حبس کرده است.؟!
پیامبر خدا(ص) فرمود: «پروردگارم مرا از ظلم بازداشته چه در حق معاهَد و چه دیگری».
هنگامی که آن روز به پایان رسید، یهودی بسیار تحت تأثیر قرار گرفت، شهادتین بر زبان جاری کرد و ایمان آورد و گفت: نیمی از داراییام در راه خدا باشد به خدا سوگند من این کار را با تو نکردم جز برای آنکه بدانم ویژگیهای بیان شده در تورات را داری یا نه. که آن ویژگیها چنیناند: محمد بن عبدالله که در مکه مبعوث می شود و به مدینه هجرت میکند و فرمانرواییاش تا شام پیش میرود نه تند و خشن است نه در کوچه و بازار فریاد میزند و نه دشنام و ناسزا میگوید.
به این دلیل، مسلمان شدم و شهادتین میدهم به یکتایی خدا و رسالت تو، این دارایی من است پس به هرگونه که خدا میخواهد خرج کن. (آن یهودی هم مرد ثروتمندی بود).[15]
عدالت، اخلاقی است فرااسلامی، یعنی از اخلاق انسانیت فرد موحد قلمداد میشود نظیر صله رحم، یا ردِّ امانت که فراتر از جامعه مسلمانان است از طرفی مبنای عدالت، برابری اولیه همه آدمیان است پیامبر(ص) میفرماید: «النّاسُ سِوَاءٌ کَأسنانِ المِشْطِ» همه مردم برابرند، بهسان دندانههای شانه».[16]
کسانی که از عدالت دم میزنند ولی بهگونه دیگر رفتار میکنند در قرآن کریم با عنوان «الغاوون» معرفی شدهاند، و عذابشان بسی دشوار است و به رو در جنهم میافتند: «و جهنم را در نظر کافرانِ اغواگر آشکار کنند».[17] و در چند آیه بعد میفرماید: «آنها و کافران را سرنگون در جهنم اندازند».[18]
حضرت امام باقر(ع) در تفسیر آیه میفرماید: «این افرادِ مورد عذاب، قومی هستند که با زبانشان، عدلی را توصیف میکردند ولی در عمل، سراغ آن کار دیگر میرفتند».[19]
1- یک نظام اجتماعی عادلانه چگونه است؟
2- «الغاوون» چه کسانی هستند؟
[1]. احمد واعظی، نقد و بررسی نظریههای عدالت، ص23 ـ 24.
[2]. عدل الهی، مرتضی مطهری، ص37.
[3]. حدید، آیه25.
[4]. اعراف، آیه29.
[5]. بقره، آیه282.
[6]. بیانات مقام معظم رهبری در دومین نشست اندیشههای راهبردی 27/2/1390، گفتارهایی در عدالت اجتماعی، ج1، ص27.
[7]. گفتارهایی در عدالت اجتماعی، ج1، عادل پیغامی و همکاران، دانشگاه امام صادق(ع)، عبارت پشت جلد کتاب.
[8]. مائده، آیه8: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللهَ إِنَّ اللهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ».
[9]. حرانی، تحفالعقول، ص88: «أوصیكَ بِتَقَوَی اللهِ فِی الغِنَی وَ الفَقرِ... وَ بِالعَدلِ عَلَی الصِّدیقِ وَ العَدُوِّ».
[10]. طبرسی، مجمعالبیان، ج4، ص461 و عروسیحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج1، ص715: «... لکن الله یدری و سیقضی بینهما».
[11]. همان: «إن الله یحشر هذه الأمم و یقص من بعضها لبعض حتی یتقص للجماء من القرناء».
[12]. تکویر، آیه5.
[13]. ر.ک: شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج4، ص129 و ج10، ص281؛ طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، ج4، ص461؛ سبزواری، إرشاد الأذهان الی تفسیر القرآن، ص591؛ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج7، ص73 ـ 76، ذیل آیه شریفه 5 در سوره تکویر؛ بحارالانوار، ج61، ص81 و طبرسی، جوامعالمجامع، ج6، ص569.
[14]. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج2، ص678، ح4242؛ محمدی ریشهری، دانشنامه امام حسین(ع)، ج14، ص156، ح3949: «مَنَعَنِی رَبِّی أن أظلِمَ مُعاهِداً وَ لَا غَیرِه».
[15]. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج2، ص678، ح4242؛ ابنعساکر، تاریخ دمشق، ج1، ص284 و متقیهندی، کنزالعمال، ج12، ص407، ح35443.
[16]. نهجالفصاحه، ص635، ح3149 و تاریخ یعقوبی، ج2، ص100: «الناس سواء کأسنان المشط».
[17]. شعراء، آیه91: «وَبُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِلْغَاوِینَ».
[18]. همان، آیه94: «فَکُبْکِبُوا فِیهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ».
[19]. کلینی، الکافی، ج1، ص47، ح4؛ و ر.ک: بحرانی، تفسیرالبرهان، ذیل آیات مذکور.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت