بخش اوّل: صفات امام | ۴
مهمترين منبع علوم امامان، احاديثى است كه پيامبر گرامى اسلام، در آغاز در اختيار حضرت على قرار داد و به وسيله او ثبت و ضبط شد سپس در اختيار امام حسن و به همين صورت به تدريج در اختيار ساير امامان قرار گرفت.
جريان تدوين اين احاديث از اين قرار بود: احكام و قوانين شريعت اسلام در دوران 23 ساله رسالت به تدريج و به دو صورت بر پيامبر نازل گشت: به صورت قرآن كه معانى و الفاظ آن بر قلب نورانى آن حضرت وحى مىشد.
دوم به صورت حديث و خبر كه معانى آن، در موارد مختلف بر قلب آن حضرت وحى مىشد. پيامبر اكرم عين آيات قرآن را بر مسلمانان و به ويژه بر حضرت على(ع) قرائت مىكرد. و به آن حضرت، كه خواندن و نوشتن را مىدانست اكيداً سفارش مىكرد آنها را ثبت و ضبط و نگهدارى كند. تا براى آيندهی مسلمانان باقى بماند. البته كسان ديگرى نيز بودند كه همهی آيات را مىنوشتند يا از بر مىكردند. گروهى هم بعض آيات را مىنوشتند يا حفظ مىكردند.
اما در مورد احكام و قوانين غير قرآنى، وضع به گونهاى ديگر بود. گرچه رسول خدا(ص) احكام و قوانينى را كه از راه وحى دريافت مىكرد براى اصحاب بيان مىكرد اما آنها مقيّد نبودند عين كلمات و عبارتهاى پيامبر را بنويسند يا به طور دقيق حفظ كنند و به ديگران برسانند. يا نقل به معنا مىكردند يا بىتفاوت از كنار آنها مىگذشتند و بعد از چندى به فراموشى سپرده مىشد. البته در ميان اصحاب كسانى بودند كه به كتابت احاديث پيامبر يا حفظ آنها مقيّد بودند، ولى متأسفانه اينگونه افراد چندان زياد نبودند. با اينكه مسائل كلى و فروع فقهى اسلام بسيار گسترده بود و بايد براى كسانى كه در مدينه حضور نداشتند و مسلمانان زمانهاى بعد باقى مىماند. به علاوه بسيارى از مسائل فقهى در آن زمان و براى زندگى ساده مردم آن عصر و در جزيرةالعرب مطرح نبود تا از پيامبر سؤال كنند و پاسخ آنها را بشنوند. از سوى ديگر، دين اسلام هميشگى و همهجايى است و بايد براى تأمين سعادت بشر در همهی زمانها و مكانها، و با همه اوضاع شرايط پاسخگوى نيازها باشد.
پيامبر اكرم(ص) كه از وضع موجود و آينده امت اسلامى به خوبى آگاه بود بايد در تأمين اين نياز علمى چارهانديشى مىكرد و همه علوم و معارف و احكام و قوانين شريعت را در جاىگاه امنى كه از خطا و اشتباه و فراموشى مصونيت كامل داشته باشد ذخيره مىساخت. و چنين جايگاه امنى جز قلب نورانى على بن ابى طالب(ع) نبود. رسول خدا(ص) با الهام و تأييدات الهى از آغاز رسالت بدين امر مهم همت گماشت و تا هنگام مرگ ادامه داد. آنچه را از راه وحى دريافت مىكرد به حضرت على منتقل مىساخت. آن جناب هم در حفظ و ضبط دقيق آنها مىكوشيد و در انجام دادنِ اين مهم از تأييدات الهى برخوردار بود.
حضرت على مىفرمود: رسول خدا(ص) مرا در آغوش گرفت و فرمود: خداى متعال فرمان داده تا تو را به خودم نزديك سازم و دور نگردانم، و اين كه سخنان مرا بشنوى و حفظ كنى. پس اين آيه نازل شد «وَتَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ».[1]
ابن عباس از پيامبر نقل كرده كه فرمود: هنگامى كه آيهی «وَتَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ» نازل شد من از پروردگارم تقاضا كردم كه آن گوش شنوا و حافظ را گوش على قرار دهد. پس على آنچه را از رسول خدا شنيد حفظ و نگهدارى كرد و هيچگاه فراموش نكرد.[2]
حضرت على(ع) فرمود: به طور مرتب هر روز يك مرتبه بر رسول خدا(ص) وارد مىشدم، در آن ساعت ما دو نفر تنها بوديم. هر جا مىرفت با او بودم، اصحاب مىدانند كه رسول خدا چنين رفتارى را با غير من نداشت. گاهى آن حضرت به خانه من مىآمد، و بيشتر اوقات چنين بود... و گاهى كه من به منزل رسول خدا مىرفتم خلوت مىكرد و حتى همسرانش بيرون مىرفتند. ولى وقتى به منزل ما مىآمد فاطمه و فرزندانم بيرون نمىرفتند. هرگاه من سؤال مىكردم پاسخ مىداد و هنگامى كه پرسشهايم تمام مىشد و سكوت مىكردم آن جناب آغاز به سخن مىكرد. هر آيهاى كه تازه نازل شده بود برايم مىخواند و من با خط خود مىنوشتم، تأويل، تفسير، ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه، خاص و عام آنها را برايم بيان مىكرد. دعا كرده بود خدا قدرت فهم و حفظ آنها را به من عطا كند، پس هيچ آيهاى از كتاب الله و هيچ علمى را كه برايم املا كرده و نوشته بودم فراموش نكردم. همهی علومى را كه خدا به او تعليم كرده بود، از حلال و حرام، امر و نهى، از گذشته و آينده، و هر كتابى كه بر پيامبران نازل شده، هر عبادت و معصيت را به من تعليم كرد و من حفظ كردم و حتى يك حرف آن را فراموش نكردم. پس رسول خدا(ص) دستش را بر سينهی من نهاد و دعا كرد كه خداى متعال قلب مرا پر از علم و فهم و حكمت و نور گرداند. پس عرض كردم يا رسول الله! پدر و مادرم فدايت، از آن هنگام كه برايم دعا كردى چيزى را فراموش نكردم، آيا مىترسى فراموش كنم؟ فرمود: نه، از عروض نسيان و جهل بر تو نمىترسم.[3] به حضرت على(ع) گفته شد: چرا تو بيش از ساير اصحاب از رسول خدا حديث دارى؟ گفت: چون وقتى از رسول خدا(ص) سؤال مىكردم پاسخ مىداد و هنگامى كه ساكت مىشدم او ابتداى به سخن مىكرد.[4]
حضرت على(ع) فرمود: به خدا سوگند! هيچ آيهاى نازل نشده جز اين كه مىدانم! در چه موضوعى و كجا و دربارهی چه شخصى نازل شده است، چون پروردگارم قلب فهيم و زبانى گويا به من عطا كرده است.[5]
حضرت على(ع) در اثر هوش و استعداد فوقالعاده و تأييدات و توفيقات الهى و عنايت خاص پيامبر اكرم(ص) در تعليم و تربيت او توانست در دوران بيست و سه سالِ رسالت، مجموع علوم و معارف و احكام و قوانين شريعت را از رسول خدا فرا گيرد و حفظ كند به گونهاى كه خزينهدار علوم نبوّت شد.
چنان كه اين حقيقت مورد تصديق پيامبر قرار گرفت و بارها و بارها بدان تصريح كرد. به عنوان نمونه، پيامبر فرمود: اى ابوالحسن! علم گوارايت باد. همانا كه علم را نوشيدى و چه بسيار نوش جان كردى.[6]
رسول خدا(ص): من شهر علم مىباشم و على درب آن، هر كس خواستار علم است بايد از درب آن وارد شود.[7]
رسول خدا(ص) فرمود: من خانهی حكمت و على درب آن است.[8]
انس بن مالك از پيامبر اكرم نقل كرده: به حضرت على فرمود: تو بعد از من در موارد اختلاف امت حق را بيان خواهى كرد.[9]
سلمان فارسى از پيامبر اكرم(ص) نقل كرده كه فرمود: على بن ابى طالب اعلم امت من مىباشد.[10]
۱- مهمترين منابع علوم امامان را نام ببرید.
۲- چرا پيامبر اكرم(ص) همه علوم و معارف و احكام و قوانين شريعت را در جاىگاه امنى كه از خطا و اشتباه و فراموشى مصونيت كامل داشته باشد ذخيره مىساخت؟
[1]. بحارالانوار، ج 35، ص 327؛ حلية الاولياء، ج 1، ص 108؛ مناقب خوارزمى، ص 199: عن علي بن أبي طالب(ع) قال: ضمّني رسول الله(ص) و قال لي: إنّ الله أمرني أن أدنيك و لا أقصيك و أن تسمع و تعي و حقاً على الله أن تسمع و تعي فنزلت هذاه الاية «وَتَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ».
[2]. همان، ص 199: عن ابن عباس قال: لمّا نزلت: «وَتَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ» قال النبي(ص) سألت ربّي عزّوجلّ أن يجعلها أذن علي(ع). قال علي: ما سمعت من رسول الله شيئاً إلّاو حفظتُه و وعيتُه و لمأنسها مدى الدهر.
[3]. كافى، ج 1، ص 64.
[4]. الطبقات الكبرى، ج 3، ص 338: قيل لعلّي(ع): مالك أكثر أصحاب رسول الله(ص) حديثاً قال: إنّي كنت إذا سألت أنبأنى و إذا سكتّ ابتدأني.
[5]. همان، ص 33: قال عليّ(ع) و الله ما نزلت آية إلّا و قد علمت فيما نزلت و أين نزلت و على من نزلت، إنّ ربّي وهب لى قلباً عقولًا و لساناً ناطقاً.
[6]. ذخائر العقبى، ص 78: قال النبي(ص): ليهنئك العلم ـ أبالحسن ـ لقد شربت العلم شرباً و نهلته نهلاً.
[7]. ينابيع الموده، ص 82: قال رسول الله(ص): إنّا مدينة العلم و عليّ بابها، فمن أراد العلم فليأت الباب.
[8]. همان، ص 81: قال رسول الله(ص): أنا دار الحكمة و عليّ بابها.
[9]. مستدرك حاكم نيشابورى، ج 3، ص 122: أنس مالك عن النّبي(ص) قال لعلّي: أنت تبيّن لأمّتي ما اختلفوا فيه من بعدي.
[10]. همان، ص 80: سلمان الفارسي عن النّبي(ص) أنّه قال: أعلم أمّتي عليّ.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی