کد مطلب: ۶۶۵۹
تعداد بازدید: ۲۷۱
تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۲
جهاد | ۳۱
به همین دلیل است که امامان معصوم ما در ادعیه و مناجات های خود با خداوند متعال، از علمی که با عمل پیوند نخورده و تبعات سوء جهل را به دنبال دارد، به خدا پناه می برند و با لسان دعا و نیایش به انسان جویای سعادت می آموزند: علمی که زمینه ساز هدایت و تقرّب الی الله نباشد، مساوی با جهل است.

جهاد علمی | ۴

در نوشتار قبل در باره حقیقت علم از منظر اسلام سخن گفتیم و بیان شد دانشی که باعث تقرّب انسان به خداوند متعال نشده و زمینه ساز سعادت او نگردد، در واقع جهل است و آثار آن به مراتب بدتر از جهالت می باشد. اینک به ادامه این بحث می پردازیم.


جاهلانِ عالم نما


آیا دانشی که به وسیله آن ظالمانه جان و مال و ناموس مردم به تصرّف ظالمین در می آید و کشورها تحت سلطه و تجاوز مستبدّین عالم قرار می گیرد، سرمایه های انسانی به بردگی گرفته شده و منابع طبیعی به تاراج می رود، علم محسوب می شود؟! و آیا می توان آن را نور پُر فروغ هدایت و فضیلتِ کمال آور برای بشریت نامید؟! کسانی که در لباس علم و دانش و با سوء استفاده از معلومات خود، لکه ننگی بر دامن بشریّت شده اند، در واقع جاهلانی هستند که خود را عالم و دانشمند نشان می دهند. رسول خدا صلی الله علیه و آله اوصافی را برای جاهلان بر می شمرند که به خوبی بیان گر این واقعیّت است که نه تنها این گروه از جوهر علم محروم اند، بلکه خداوند متعال نعمت عقل را هم از ایشان سلب نموده است، همان عقلی که جوهر علم و دانش راهنمای او به سمت کمال و سعادت است.
آن حضرت می فرمایند:

«وَ صِفَةُ الْجَاهِلِ أَنْ يَظْلِمَ مَنْ خَالَطَهُ وَ يَتَعَدَّى عَلَى مَنْ هُوَ دُونَهُ وَ يَتَطَاوَلَ عَلَى مَنْ هُوَ فَوْقَهُ كَلَامُهُ بِغَيْرِ تَدَبُّرٍ إِنْ تَكَلَّمَ أَثِمَ وَ إِنْ سَكَتَ سَهَا وَ إِنْ عَرَضَتْ لَهُ فِتْنَةٌ سَارَعَ إِلَيْهَا فَأَرْدَتْهُ وَ إِنْ رَأَى فَضِيلةً أَعْرَضَ وَ أَبْطَأَ عَنْهَا لَا يَخَافُ ذُنُوبَهُ الْقَدِيمَةَ وَ لَا يَرْتَدِعُ فِيمَا بَقِيَ مِنْ عُمُرِهِ مِنَ الذُّنُوبِ يَتَوَانَى عَنِ الْبِرِّ وَ يُبْطِئُ عَنْهُ غَيْرَ مُكْتَرِثٍ لِمَا فَاتَهُ مِنْ ذَلِكَ أَوْ ضَيَّعَهُ فَتِلْكَ عَشْرُ خِصَالٍ مِنْ صِفَةِ الْجَاهِلِ الَّذِي حُرِمَ الْعَقْلَ».[1]

(ترجمه): و نشان نادان: ستم نمودن به دوست، درازدستى به زير دست، و تكبّر بر بالادست است، و گفتارش بدون انديشه است و سكوتش غفلت، و در صورت ابتلاى به فتنه در گرداب آن هلاك شود، و اگر رفتار شايسته ‏اى بيند روى برگردانده و كندى كند، از گناهان گذشته خود هراسى ندارد، و در باقى عمر دست از گناهان نشويد، در كار نيك سستى كرده، و در آن كندى نمايد، و براى آن چه از دست داده يا از بين برده هيچ اهمّيتى قائل نيست، پس اين ها ده صفت فرد نادان محروم از عقل مى‏ باشد.[2] باید توجه داشت که در قرآن کریم واژه «علم» به صورت جمع به کار نرفته، زیرا علم یکى بیش نیست و آن شناخت حق تعالى و آثار و آیات بى کران اوست که در آفاق و انفس پراکنده شده و جلوه نموده است.[3]
لذا رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«رُبَّ حَامِلِ‏ فِقْهٍ‏ غَيْرُ فَقِيهٍ». چه بسا حامل فقهی که فقیه نیست.‏[4] یعنی در صندوقچه سینه خود تنها حامل اصطلاحاتی از معارف دین است که فقط آن ها را آموخته اما برای سعادت خود به عرصه عمل نرسانده است؛ بنا بر این او از این دانش برای خداشناسی و عمران آخرت طرفی نبسته و لذا در زمره جاهلان قلمداد می شود، با این تفاوت که مَثَل این چنین عالمانی در قرآن جزء بدترین مَثل هاست. همچون عالمان یهودی که به کتاب آسمانی موسی (تورات) عمل نکرده و تنها مانند الاغی آیات آن را حمل می کردند:

«مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ».

كسانى كه مكلّف به تورات شدند ولى حق آن را ادا نكردند، مانند درازگوشى هستند كه كتاب هايى حمل مى ‏كند، (آن را بر دوش مى ‏كشد اما چيزى از آن نمى ‏فهمد)! گروهى كه آيات خدا را انكار كردند مثال بدى دارند، و خداوند قوم ستمگر را هدايت نمى ‏كند.[5]
یکی دیگر از مثال های قرآنی که در مورد عالمانی که به علم خود عمل ننموده اند، زده شده است، سگ هار است. قرآن کریم می فرماید:

«وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ * وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ».

و بر آن ها بخوان سرگذشت آن كس را كه آيات خود را به او داديم ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شيطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد * و اگر مى‏ خواستيم، (مقام) او را با اين آيات (و علوم و دانش ها) بالا مى ‏برديم (امّا اجبار، بر خلاف سنت ماست پس او را به حال خود رها كرديم) و او به پستى گراييد، و از هواى نفس پيروى كرد! مثل او همچون سگ (هار) است كه اگر به او حمله كنى، دهانش را باز، و زبانش را برون مى ‏آورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همين كار را مى ‏كند (گويى چنان تشنه دنياپرستى است كه هرگز سيراب نمى ‏شود!) اين مثل گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند، اين داستان ها را (براى آن ها) بازگو كن، شايد بينديشند (و بيدار شوند).[6]
اين آيه به روشنى اشاره به داستان كسى مى ‏كند كه نخست در صف مؤمنان بوده و حامل آيات و علوم الهى گشته، سپس از اين مسير گام بيرون نهاده، به همين جهت شيطان به وسوسه او پرداخته، و عاقبت كارش به گمراهى و بدبختى كشيده شده است. تعبير «انسلخ» كه از ماده «انسلاخ» و در اصل به معنى از پوست بيرون آمدن است، نشان مى ‏دهد كه آيات و علوم الهى در آغاز چنان به او احاطه داشت كه همچون پوست تن او شده بود، اما ناگهان از اين پوست بيرون آمد و با يك چرخش تند، مسير خود را به كلى تغيير داد. از تعبير «فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ» چنين استفاده مى ‏شود كه در آغاز شيطان تقريبا از او قطع اميد كرده بود، چرا كه او كاملا در مسير حق قرار داشت، اما پس از انحراف مزبور، شيطان به سرعت او را تعقيب كرد و به او رسيد و بر سر راهش نشست و به وسوسه‏ گرى پرداخت، و سرانجام او را در صف گمراهان و شقاوتمندان قرار داد. او به جاى اين كه با استفاده از علوم و دانش خويش هر روز مقام بالاترى را بپيمايد، به پستى گرائيد و بر اثر پيروى از هوى و هوس مراحل سقوط را طى كرد.[7]
جالب این جاست که قرآن کریم به صراحت می فرماید اگر می خواستیم او را به واسطه این علوم بالا می بردیم ولی چون از اطاعت از نور علم روی برگرداند و به تبعیت از هوای نفس پرداخت، نه تنها بالا نرفت و رشد نکرد، بلکه از گمراهان و شقاوتمندان عالم شد، به طوری که خداوند متعال او را به سگ هار تشبیه می کند.
مولا امیر المؤمنین علیه السلام در روایتی می فرمایند:

«لَا تَجْعَلُوا عِلْمَكُمْ‏ جَهْلًا وَ يَقِينَكُمْ شَكّاً إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا وَ إِذَا تَيَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا».

علمتان را جهل، و یقینتان را شک قرار ندهید. هر گاه علم پیدا کردید پس (بدان) عمل کنید و هر زمان یقین کردید (طبق یقین خود) اقدام نمایید.[8] به عبارت دیگر، علم و یقینی که بر اساس آن عملی صورت نگیرد به منزله جهل است و همان آثار و تبعات را به دنبال دارد. چه بسیار به ظاهر عالمانی که از نور علم خود بهره ای نبرده اند و در ظلمات جهل در قعر درّه گمراهی و شقاوت سقوط کرده و نابود شده اند. چنان چه امیر المؤمنین علیه السلام در این باره فرموده اند:

«رُبَّ‏ عَالِمٍ‏ قَدْ قَتَلَهُ‏ جَهْلُهُ‏ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ [لَمْ يَنْفَعْهُ‏] لَا يَنْفَعُهُ». ‏چه بسیار عالمی که جهلش او را کشته و دانشی که به همراهِ خود داشته به او سودی نرسانده است.[9]
به همین دلیل است که امامان معصوم ما در ادعیه و مناجات های خود با خداوند متعال، از علمی که با عمل پیوند نخورده و تبعات سوء جهل را به دنبال دارد، به خدا پناه می برند و با لسان دعا و نیایش به انسان جویای سعادت می آموزند: علمی که زمینه ساز هدایت و تقرّب الی الله نباشد، مساوی با جهل است. از جمله امام صادق علیه السلام در مناجاتی به خداوند متعال عرضه می دارند:

«أَعُوذُ بِكَ ... مِنْ شَرِّ مَا أَعْلَمُ وَ مِنْ شَرِّ مَا لَا أَعْلَمُ وَ أَعُوذُ بِكَ‏ مِنْ‏ أَنْ‏ أَشْتَرِيَ‏ الْجَهْلَ‏ بِالْعِلْمِ». (خدایا!) به تو پناه می برم از شرّ آن چه می دانم و نمی دانم و پناه می برم به تو از این که به وسیله علم، خریدار جهل باشم.[10] با دقت در دعای امام علیه السلام در می یابیم که برخی از علوم برای انسان مانند جهل، شر و نکبت به بار می آورد و آن هنگامی است که علم مورد نظر یا از جهت محتوا و یا از حیث عمل، رنگ الهی نداشته باشد. و در لسان مبارک امام علیه السلام عالمی که چنین علمی در سینه دارد، مانند خریداری است که با بذل دانش خود، ثمنی جز جهل خریداری نکرده است. و چه بد معامله ای است معامله علم با جهل.
ادامه این بحث را در نوشتار بعد دنبال خواهیم کرد، ان شاء الله.


خودآزمایی


1- آیه ای از قرآن در باره عالمان بی عمل بنویسید؟
2- آیا از منظر اسلام، عالم می تواند به منزله جاهل باشد؟ با استناد به روایات توضیح دهید.

پی نوشت ها


[1] تحف العقول ص 29.
[2] تحف العقول (ترجمه جعفری) ص 33 و 34.
[3] سایت پرتال جامع علوم انسانی، برگرفته از مقاله: نظریه قرآن در باب چیستى علم (نیم نگاهى به نهضت تولید علم)، مظاهری سیف، حمیدرضا، منبع: معرفت 1383 شماره 83.
[4] تحف العقول ص 42.
[5] سوره جمعه/ آیه 5 (ترجمه مکارم).
[6] سوره اعراف/ آیه 175 و 176 (ترجمه مکارم).
[7] تفسير نمونه ج ‏7 ص 12 و 13. (با تلخیص)
[8] نهج البلاغة، حکمت 274.
[9] نهج البلاغة (للصبحي صالح) حکمت 107.
[10] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏2 ص 592.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

حجت‌الاسلام مسلم زکی‌زاده
برچسب ها: جهاد جهاد فرهنگی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: