فصل دهم: زکات | ۲
خداوند متعال مقدار نیاز فقرا را میدانسته و طبق آن زکات را معلوم کرده است. میدانسته این مقدار برای آنها کافی است. این همه فقیر که پیدا شدهاند برای این است که زکات اموال پرداخت نمیشود. امام صادق(ع) در اینباره فرمود:
زکات به منظور آزمودن توانگران و کمک به مستمندان وضع شده است. اگر مردم زکات اموال خود را میپرداختند هیچ مسلمانی نیازمند نمیماند و به سبب آنچه خداوند عزّوجلّ برای او واجب کرده بینیاز میشد. مردم، فقیر و نیازمند و گرسنه و برهنه نشدند، مگر به سبب گناهان ثروتمندان، که از پرداخت زکات سرباز میزنند، و شایسته است خداوندِ تبارک و تعالی رحمت خود را از کسی که زکات نمیدهد، بگیرد.[1]
همچنین در روایت دیگری میفرماید:
همانا خداوند عزّ و جلّ برای هر 1000 درهم، 25 درهم زکات قرار داده، زیرا اوست که خلق را آفریده و فقیر و ثروتمند، ضعیف و قوی مخلوقات را میداند. پس، از هر هزار نفر، 25 نفر را فقیر قرار داده و اگر جز این بود، خداوند سهم زکات را بیش از این مقدار واجب میکرد. چون او خالق موجودات است و به وضع آنها داناتر است.[2]
قرآن کریم میفرماید:
و کسانی که طلا و نقره را گنجینه [و ذخیره و پنهان] میسازند و در راه خدا انفاق نمیکنند، به مجازات دردناکی بشارت دِه در آن روز که آن را در آتش جهنم، گرم و سوزان کرده و با آن صورتها و پهلوها و پشتهایشان را داغ میکنند [و به آنها میگویند:] این همان چیزی است که برای خود اندوختید [و گنجینه ساختید!] پس بچشید چیزی را که برای خود میاندوختید.[3]
بعضی در وجه تخصیص این مواضع گفتهاند: وقتی غنی، فقیر را میبیند ابتدا صورت خود را دَر هم میکشد، بعداً رویش را بر میگرداند، سپس به فقیر پشت میکند. لذا حکمت زکات از این قرار است. اوّل: از فقر مسلمانان و عاجزان جلوگیری میکند. دوم: امتحان اغنیا برای ادای واجب مالی است. سوم: تعدیل سرمایه و جلوگیری از طغیان اغنیاست. چهارم: ادای شُکر مُنعم حقیقی است. پنجم: ادای زکات، مطهِّر و (پاک کننده) مال و نفس از صفت بخل است. ششم: سبب اتصاف به صفت احسان و نیکوکاری است. هفتم: سبب مَحبت و اخوت اغنیا و فقراست. هشتم: مالی که مورد علاقه و محبت انسان است و با مردن زایل میشود، با زکات، حفظ میشود برای عالم بقا.
إِنَّ الإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً * إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَـزُوعاً * وَ إِذا مَسَّهُ الخَیْرُ مَنُوعاً * إِلاّ المُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُونَ * وَالَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسّائِلِ وَالمَحْرُومِ؛[4]
به یقین انسان حریص و کمطاقت آفریده شده است، هنگامی که بدی به او رسد بیتابی میکند، مگر نمازگزاران، آنها که نمازها را پیوسته به جا میآورند و آنان که در اموالشان حقّ معلومی است برای تقاضاکننده و محروم.
از آیات و روایات استفاده میشود که به جز زکات و صدقات واجب، حقّ دیگری نیز برای فقرا در مال اغنیا وجود دارد.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
اوست که باغهای معروش [باغهایی که درختانش روی داربستها قرار دارد] و باغهای غیر معروش [باغهایی که نیاز به داربست ندارد] را آفرید. همچنین نخل و انواع زراعت را که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند و [نیز] درخت زیتون و انار را که از جهتی با هم شبیه و از جهتی تفاوت دارند [برگ و ساختمان ظاهریشان شبیه یکدیگر است؛ در حالی که طعم میوهی آنها تفاوت دارد] از میوهی آن، هنگامی که به ثمر مینشیند، بخورید! و حقّ آن را هنگام درو، بپردازید! و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.[5]
حقِّ مورد اشاره در آیهی یاد شده، غیر از زکات است.
حاصل این حق آن است که هر کسی که توانایی دارد به اندازهی درآمد خویش مقداری را معین کند و هر جمعه یا هر روز یا هر ماه، به مصرف فقرا و درماندگان برساند و کسی که زارع و کشاورز است، هنگام برداشت غَلّه و میوه اگر فقیری را میشناسد، قدری به آنها بدهد. این حقّی است برای فقرا بر عهدهی اغنیا. البته در وجوب یا استحباب آن بین علما اختلاف وجود دارد. همچنین در مقدار آن حق، جماعتی قائل به وجوب شدهاند و بر فرض هم که مستحب باشد، مستحب مؤکد است. قرآن کریم، معلوم کردن این حق را از صفات نمازگزاران، متقین و محسنین شمرده و فرموده است:
به یقین، پرهیزکاران در باغهای بهشت و در میان چشمهها قرار دارند و آنچه پروردگارشان به آنها بخشیده دریافت میدارند، زیرا پیش از آن [در سرای دنیا] از نیکوکاران بودند! آنها کمی از شب را میخوابیدند و سحرگاهان استغفار میکردند و در اموال آنها حقّی برای سائل و محروم بود!.[6]
این سیره در گذشته بین مسلمانان، بسیار رایج بوده است. «حسین بن زید» میگوید: دیدم عمویم؛ عمر بن علی بن الحسین(ع) را که شرط میکرد بر خریداران صدقات علی(ع)؛ یعنی کسانی که میوهی بساتین را میخریدند، شکافی در دیوار بگذارند تا اگر کسی خواست، بتواند داخل شود و منع نکنند کسی را که داخل میشود![7] افسوس که این اخلاق اسلامی در بین ما کمرنگ شده است.
1- زکات به کدام منظور وضع شده است؟
2- حکمتهای زکات را نام ببرید.
[1]. «إنّما وضعتِ الزّکاةُ اختباراً للأغنیاءِ و مَعونَةً لِلفقراءِ، ولو أَنّ النّاسُ أدّوا زکاةَ أموالِهِمْ مَا بَقِیّ مسلمٌ فقیراً محتاجاً، و لاسْتَغْنی بِما فَرَض اللهُ له أنّ الناسَ مَا افتقرُوا، و لاَ احتَاجُوا، وَ لاَ جَاعُوا، وَ لاَ عَرُوا إلاّ بِذُنوبِ الأغنیاءِ، وَ حَقیقٌ عَلَی اللهِ أنْ یمْنَعَ رَحمتَهُ مِمّن مَنَعَ حَقّ اللهِ فی مالِهِ» (حرّ عاملی، وسائلالشّیعه، ج9، ص12).
[2]. «إنّما جَعَلَ الله الزّکاةَ فی کلّ ألفِ، خَمسةَ و عِشْرینَ دِرْهماً، لِأنّه عَزّوجلّ خلق الْخلق فعلم غَنیهم و فَقیرهم، وَ قَوّیهُم وَ ضَعیفُهم، فَجَعَلَ مِن کلّ ألفِ خمسةَ و عَشرینَ مِسْکیناً، لَولا ذلک لِزَادَهم الله، لأنّه خَالقهُم و هُوَ أعلَمُ بِهمْ» (سیدحسین بروجردی، جامع احادیث الشّیعه، ج8 ، ص35).
[3]. «وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالفِضَّةَ وَلا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ * یَوْمَ یُحْمی عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکُوی بِها جِباهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ» (توبه، آیهی 34 ـ 35).
[4]. معارج، آیهی 19 ـ 25.
[5]. «وَهُوَ الَّذِی أَنْشَأَ جَنّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَغَیرَ مَعْرُوشاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُکُلُهُ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمّانَ مُتَشابِهاً وَغَیرَ مُتَشابِهٍ کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ وَلا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» (انعام، آیهی 141).
[6]. «إِنَّ المُتَّقِینَ فِی جَنّاتٍ وَعُیونٍ * آخِذِینَ ما آتاهُمْ رَبُّهُم إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُحْسِنِینَ * کانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیلِ ما یَهْجَعُونَ * وَبِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ * وَفِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسّائِلِ وَالمَحْرُومِ» (ذاریات، آیهی 15 ـ 19).
[7]. مجلسی، جلاء العیون، ص840.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت