فصل چهارم: امامت | ۲
آیا در آیه تطهیر اذهاب رجس مستلزم ثبوت رجس در رتبه سابقه نیست؟
فعل مضارع در مثل این موارد معنای استقبالی و آینده و حصول ما لم یحصل را ندارد چنانکه فعل ماضی که در مثل *وَکَانَ اللّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا[1]* معنی ماضی ندارد در *إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ[2]* و *وَیُرِیدُ اللّهُ أَن یُحِقَّ الحَقَ [3]* معنای آیه تعلق اراد الله تکویناً بر اذهاب رجس از اهلبیت است که تکویناً و با وجود آنها متحقق است یعنی وجودشان مطهر وجود مییابد نه اینکه رجس موجودی را از آنها میبرد و بعبارة اخری اخبار از این است که آنها را مطهر قرار داده است.
محتمل و ممکن است طبق توضیح مفصلی که حقیر در تفسیر آیه دادهام [4]. مراد از اذهاب رجس از آن بزرگواران اراده جدی بعث و زجر آنها از اوامر و نواهی الهی است که امر آنها به آنچه در شرع مأمور به و نهی از آنچه در شرع منهی عنه است با اذهاب رجس و عدم ابتلای آنها به ارتکاب بعض افعال یا ترک بعض اعمال و پاک ماندن آنها باشد که امر آن بزرگواران به آن اعمال و نهی آنها از آن افعال امر تشریعی صرف- که با علم به عدم اطاعت مأمور نیز هست- نیست. بلکه این امر چون با علم به اطاعت مأمور و امتثال او است مورد اراده جدی و طلب حقیقی است تا بنده مطیع در مواردی که نباید واقع شود واقع نشود.
این معنایش وجود رجس و اذهاب رجس نیست این معنایش حراست از وقوع رجس و هدایت بنده به طهارت است و معنی ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله است.
[1] سوره نساء، آیه 158
[2] سوره احزاب، آیه 33
[3] سوره انفال، آیه 7
[4] رجوع کنید به معارف دین ج 1، 111
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت