فصل سوّم: معاد | ۵
رابطهی کیفر اخروی و گناه رابطه جعلی و قراردادی است (بجعل من الله تعالی) یا رابطهای علّی؛ یعنی گناه علت تامه است برای ایجاد کیفر؟
اگر رابطه جعلی باشد چه تناسبی است بین گناه در دنیا، و کیفرهای آنچنانی در آخرت؟
گناه و معصیت علت استحقاق لوم و ذم و توبیخ و جواز کیفر است و علت نفس کیفر و عقاب نیست که اگر گناهکار مجازات نشود تخلف معلول از علت لازم شود.
چنانکه اطاعت و امتثال علت استحقاق مدح و ستایش و اجر و ثواب است علی اشکال فی الاخیر[1].
و اما تناسب گناه و کیفرهای سخت برای عظمت گناه و کفر نعمت منعم حقیقی و خروج بر مولا و انکار خدائی و بیاعتنائی به عذاب خدا و گناهان آنچنانی است.
بلی فی الجمله میتوان گفت که گناه علت عذاب است به این معنی که بدون گناه عذاب نخواهد بود و کیفر متفرع بر گناه است چنانکه پاداش هم بدون اطاعت و امتثال نمیباشد.
و به عبارت دیگر عدم گناه مساوق با عدم کیفر است اما وجود گناه مساوی با وجود کیفر نیست پاداش و کیفر وعد و وعید است که اوّل از شخص کریم لازمالصدور و تخلف ناپذیر است اگر چه بر اساس تفضل باشد و دوّم لازم الصدور نیست بلکه عدم صدور آن گاه با کمال صفات و صفات کمال مناسب است.
مع ذلک احتمال اینکه بین بعض اعمال تکویناً با بعض عذابها و عقابها ربط وجود داشته باشد، به طور جزم قابل دفع نیست و ممکن است به مثل این آیه *الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا[2]* و به بعض روایات «مَثَلُ الظُلم ظُلماتِ یَومَ القیامه[3]»استناد شود.
مع ذلک هیچ یک علت تامه نیست و شرایط و موانع نیز که بسا بسیاری از آنها بر ما مخفی باشد مؤثرند و اجمالاً وعد و وعید و بشارت و انذار و جعل کیفر و پاداش بر حسب حکمت و بر حسب قاعده لطف لازم است و بسیاری یا بیشتر بدون آن به صلاح و فلاح نایل نمیشوند ولی تحقق و فعلیت آنها و مقدار و موارد آنها همه با خداوند علیم حکیم عادل غفور رحیم قاهر شدید الانتقام و الکبیر المتعال ... میباشد که چنان برنامهها پیاده خواهد شد که همه این صفات جلال و جمال در جای خود اعمال و مثل نظام این عالم همه این اسماء و صفات ظهور یافته و تعطیلی در آنها متصور نخواهد بود این حقیقت به اجمال ثابت است و احاطه بر تفاصیل و ارتباط همه امور با کل اسماء حداقل برای غیر تنی چند از مؤیدین من عندالله امکانپذیر نیست.
یفعل الله ما یشاء بقدرته و یحکم ما یرید بعزّته و حکمته و کل ذلک تقدیر العزیز العلیم.
بشر باید خود را در معرض ظهورات صفات جمالیه حق قرار دهد و از اینکه در معرض ظهورات صفات جلالیه و قهریه او قرار دهد با استعانت از حول و قوه او پرهیز نماید و این چنین برنامههای خداوند متعال را زیر سؤال و اعتراض نبرده و کشف حقایقی را که مجهول است و باید هم مجهول باشد وجهه نظر قرار ندهد و بداند که همه افعال الهی در دنیا و آخرت و محسوس و نامحسوس بر أتم نظام جاری است از ناحیه حضرت رب الارباب و ولی النعمات.
گفته نشود بعد از این بیانات اصل سؤال- که رابطه کیفر و پاداش با اعمال رابطهمعلول با علت است یا قراردادی و جعلی است- چگونه پاسخ داده شد؟
زیرا میگوئیم اینکه رابطه بین آنها رابطه علیت و معلولیت نیست از آنچه بیان شد معلوم میشود اگر آن چنان باشد *إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا[4]*و*وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاء[5]* معنی پیدا نمیکند.
آنچه به نظر نزدیکتر است این است که این ثوابها و عقابها همه جعلی و استصلاحاً لحال العبد است و تفاوت بین آنها نیز بر حسب حکمت و مصلحت باز هم همین جنبه استصلاحی و تربیتی را دارد و اگر این برنامه عذاب و عقاب و وعد و وعید نبود ربوبیت حضرت باری تعالی العیاذ بالله ناقص شمرده میشد.
در عین حال تعذیب عصاة و گناهکاران به هر یک از عذابهای مأثوره در کتاب و سنت حتی خلود در نار، ظلم نیست و در موارد فعلیت این عذابها چنان نیست که همه به یک چوب رانده شوند مثلاً در دار آخرت هم همه دزدها مثل این دنیا که علی السواء مجازات و با تحقق شرایط شرعی دستشان بریده میشود باشد بلکه در آنجا حساب دقیق است و تمام شرایط و ریزهکاریها و اوضاع و احوال مجرم ملاحظه میشود.
غرض این است که آنجا حاکم خداوند علام الغیوب و عالم السر و الخفیات است و هر جا کیفر مقتضی شد این دقایق رعایت میشود و دزد گرسنه و فقیر برابر با دزد غنی مجازات نمیشود و هلم جرّاً غرض این است که این آیات و روایات مدلول تفصیلی که مبین تمام جوانب باشد ندارند تا ما بتوانیم در موردی خدشه کنیم که العیاذ بالله مثلاً خلاف عدل است. در اینجا مطلب بسیار است ولی بیش از این مجال شرح نیست.
[1] توضیح اینکه: ثواب مبتنی بر تفضل است نه استحقاق
[2] سوره نساء، آیه 10
[3] کافی، 2/ 332
[4] سوره زمر، آیه
[5] سوره نساء، آیه و 116
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت