کد مطلب: ۶۷۸۱
تعداد بازدید: ۴۱۹
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۴۰۲ - ۲۳:۱۲
وحی در ادیان آسمانی | ۱۴
گاهی جبرئیل به صورت انسانی زیبا برایش تمثّل می‌یافت و اکثر اوقات چنین بود و گاهی به صورت حقیقی خودش تجلّی می‌کرد. البته نوع دوم خیلی کم اتفاق می‌افتاد، دو مرتبه یا کمی بیشتر. مرتبه اول در آغاز وحی و در کوه حرا به وقوع پیوست. پیامبر جبرئیل را به صورتی دید که مشرق و مغرب را پر کرده است، از مشاهده‌ی او بیهوش شد، پس به صورت یکی از مردم درآمد و پیامبر را در آغوش گرفت، پس به هوش آمد.

انواع وحی


وحی و مکالمه‌ی خداوند سبحان با پیامبر سه نوع بوده که در قرآن بدان اشاره شده است.
قرآن می‌فرماید:
وَما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللهُ إِلاّ وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولاً فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکیمٌ؛[1]
هیچ بشری را نرسد که خدا با او تکلم کند جز از طریق وحی، یا از پشت پرده، یا فرشته‌ای را می‌فرستد تا به فرمان او آنچه را بخواهد به او وحی کند. همانا که خدا بلندپایه و حکیم است.
در آیه‌ی مذکور به سه نوع وحی اشاره شده‌است:


نوع اول


سخن گفتنِ خفی و بدون واسطه خداوند سبحان با پیامبر که در آیه‌ی مذکور با عبارت «إِلاّ وَحْیاً» بدان اشاره شده‌است. تکلم خدا در نوع دوم به قید «مِنْ وَراءِ حِجابٍ» و در نوع سوم به قید «أَوْ یُرْسِلَ رَسُولاً» مقید شده، برخلاف نوع اول «إِلاّ وَحْیاً» که قیدی ندارد. بنابراین، تکلمی است سریع و خفی و بدون واسطه. این نوع وحی گاهی در حال بیداری انجام می‌گیرد چنان‌که قبلاً گفته شد. و گاهی در حال خواب.
از بعض احادیث استفاده می‌شود که نبوت بعض پیامبران این گونه بوده که علوم و معارف و وظایف، در حال خواب، به‌طور صریح و روشن در قلب آنها القاء می‌شده و آنها حقائقی را مشاهده می‌کرده و می‌شنیده‌اند.
بعض پیامبران در آغاز بعثت، بدین گونه وحی را دریافت می‌کرده‌اند تا تدریجاً برای دریافت وحی مستقیم آماده شوند. امام محمدباقر(ع) فرمود: «پیامبران پنج نوع بوده‌اند: بعض آنها صدای وحی را همانند صدای زنجیر آهنین می‌شنیده‌اند، و بدین‌وسیله معانی و مطالب را دریافت می‌کرده‌اند؛ دسته‌ی دیگر در حال خواب بر آنها وحی می‌شده، مانند یوسف و ابراهیم؛ دسته دیگر فرشته‌ی وحی را مشاهده می‌کرده‌اند؛ گروه چهارم و پنجم کسانی هستند که حقائق علمی در قلب آنها یا در گوششان القاء می‌شده است.»[2]
زراره از امام محمدباقر(ع) سؤال کرد: «رسول و نبی و محدّث چه کسانی هستند؟» پاسخ داد: «رسول کسی است که جبرئیل در برابرش ظاهر می‌شود، او را می‌بیند و با او سخن می‌گوید، اما نبی کسی است که در خواب به او وحی می‌شود. همان‌گونه که ابراهیم(ع) خواب دید و حضرت محمد(ص) قبل از بعثت در خواب مشاهده می‌کرد تا این که جبرئیل از جانب خدا رسالت را برایش آورد. وقتی مقام نبوت و رسالت برایش جمع شد جبرئیل از جانب خدا نازل می‌شد و با او سخن می‌گفت. بعض پیامبران هم در خواب، فرشته بر آنها نازل می‌شد، روح می‌آمد و با آنها سخن می‌گفت بدون این که در حال بیداری او را مشاهده کنند. اما محدَّث کسی است که برایش حدیث گفته می‌شود و او می‌شنود ولی نه در بیداری او را می‌بیند نه در خواب.»[3]
درباره‌ی پیامبر اسلام نوشته‌اند: قبل از بعثت گاهی حقائقی را در خواب می‌دید که صدق آنها کاملاً آشکار می‌گشت.
عایشه می‌گوید: «نخستین مرحله‌ی نبوت حضرت محمد(ص)، در زمانی که خدای متعال تکریم او و رحمت بر بندگان را اراده کرد، خواب‌های خوب و صادق بود. خوابی نمی‌دید جز این که همانند سپیده‌ی صبح روشن می‌شد.»[4]
حلبی می‌نویسد: «وحی بر حضرت محمد بدین جهت از رؤیای در خواب شروع شد تا برای مشاهده‌ی جبرئیل و دریافت وحی آماده شود، زیرا مشاهده‌ی جبرئیل و شنیدن صدای او و تحمّل وحی امری است بسیار دشوار.»[5] بنابراین، خواب انبیاء نوعی وحی است چنان که امیرالمؤمنین(ع) فرمود.[6]
البته خواب دیدن پیامبران با خواب دیدن سایر انسان‌ها بسیار متفاوت است. خواب آنها نوعی مشاهده‌ی حقائق به صورت روشن و واضح است که با بیرون نیز کاملاً انطباق دارد. تخیلات و وسوسه‌های شیطانی در وجودشان راه ندارد، زیرا در حال خواب نیز قلبشان کاملاً بیدار و هوشیار است، گرچه چشم و گوش آنان مانند سایر انسان‌ها در خواب است.
رسول خدا(ص) فرمود: «چشم ما به خواب می‌رود ولی قلبمان همواره و در همه حال بیدار است، پشت سرمان را می‌بینیم چنان‌که پیش رو را مشاهده می‌کنیم.»[7]


نوع دوم


دومین نوع وحی، وحی از پشت پرده است، که در قرآن به عنوان «من وراء  حجاب» معرفی شده است. در این نوعِ وحی، خداوند سبحان بدون وساطت فرشته با پیامبر سخن می‌گوید، پیامبر هم کلام خدا را می‌شنود، لیکن این کلام از جایی یا شی‌ء خاصی شنیده می‌شود. همان‌گونه که از درخت با موسی(ع) سخن گفت. در قرآن می‌گوید:
فَلَمّا أَتاها نُودِی مِنْ شاطِی‌ءِ الْوادِ الأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یا مُوسی إِنِّی أَنَا اللهُ رَبُّ الْعالَمِینَ؛[8]
وقتی موسی به آن آتش نزدیک شد از جانب وادی ایمن، در آن بارگاه مبارک، از آن درخت ندا رسید که ای موسی، من خدا و پروردگار جهان هستم.
چنان‌که ملاحظه می‌فرمایید در آیه‌ی مذکور خداوند سبحان از درخت سخن گفته است. صدا در واقع بدون وساطت فرشته از خدا بوده لیکن از درخت شنیده می‌شد.
علاّمه طباطبایی (قدس‌ سره) می‌نویسد:
«در این نوعِ از وحی واسطه‌ای وجوددارد که به عنوان حجاب معرفی شده، لیکن این واسطه سخن نمی‌گوید، بلکه صدا از ماورای آن شنیده می‌شود. ناگفته نماند که ماوراء به معنای پشت سر نیست بلکه به معنای خارج از شی‌ء و محیط به آن است، چنان‌که در قرآن می‌گوید:

«وَاللهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِیطٌ».[9]


نوع سوم


نوع سومِ وحی توسط جبرئیل انجام می‌گرفته که در آیه‌ی مذکورِ صدر بحث، به تعبیر «أَوْ یُرْسِلَ رَسُولاً فَیُوحِی بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ»[10] ادا شده است.
در این نوع، ارتباط خداوند سبحان با پیمبر توسط جبرئیل به وقوع می‌پیوسته و بلاواسطه نبوده است. جبرئیل از جانب خدا نازل می‌شده و علوم و معارف و پیام‌هایی را که تحمل کرده بر قلب مبارک پیامبر القاء می‌نموده و پیامبر آنها را با گوش قلب می‌شنیده است.
این نوع از وحی به چند صورت تحقق می‌یافته است: گاهی صدای فرشته را می‌شنیده ولی خود او را مشاهده نمی‌کرده است. و گاهی خود او را نیز مشاهده می‌کرده است.
حارث از پیامبر سؤال کرد: «چگونه وحی بر شما نازل می‌شود؟» فرمود: «گاهی صدایی را که شبیه صدای زنگ است می‌شنوم، و برایم شدید است. وقتی این حالت برطرف می‌شود آنچه را گفته در حافظه دارم. و گاهی فرشته‌ی وحی به صورت مردی برایم تمثّل می‌جوید و با من سخن می‌گوید. و آنچه را گفته همه را ضبط می‌کنم.»[11]
امام صادق(ع) فرمود: «وقتی جبرئیل بر پیامبر نازل می‌شد مانند بنده در برابرش می‌نشست و بدون اذن او وارد نمی‌شد.»[12]
گاهی جبرئیل به صورت انسانی زیبا برایش تمثّل می‌یافت و اکثر اوقات چنین بود و گاهی به صورت حقیقی خودش تجلّی می‌کرد. البته نوع دوم خیلی کم اتفاق می‌افتاد، دو مرتبه یا کمی بیشتر. مرتبه اول در آغاز وحی و در کوه حرا به وقوع پیوست. پیامبر جبرئیل را به صورتی دید که مشرق و مغرب را پر کرده است، از مشاهده‌ی او بیهوش شد، پس به صورت یکی از مردم درآمد و پیامبر را در آغوش گرفت، پس به هوش آمد.[13]
مرتبه‌ی دوم به تقاضای خود آن جناب بود. از جبرئیل خواست که به صورت واقعی، خودش را ظاهر سازد. جبرئیل عرض کرد: «طاقت مشاهده را نداری.» فرمود: «آن را دوست دارم.» پس پیغمبر(ص) در شبی مهتاب به سوی مصلا رفت. پس جبرئیل به صورت واقعی برایش تجلّی نمود. رسول خدا از مشاهده‌ی او بیهوش شد ولی بعداً به هوش آمد.[14]
در خاتمه تذکر این نکته را لازم می‌دانم که در سلسله مراتبِ نزولِ وحی، جبرئیل یک مقام طبیعی و واقعی دارد. علوم و معارفی که از جانب خدا نازل می‌شود باید از این طریق عبور کند، حتی در مورد وحی مستقیم خداوند متعال. تفاوت مراتب وحی در مقدار صعود نفس پیامبر است. گاهی پیامبر به مقام فرشته‌ی وحی صعود می‌کند پس جبرئیل را مشاهده می‌کند و کلامش را می‌شنود. و گاهی از آن مقام بالاتر می‌رود به گونه‌ای که حتی جبرئیل را مشاهده نمی‌کند و کلام را به طور مستقیم از جانب خدا دریافت می‌کند. ولی به هر حال جبرئیل واسطه است.
علامه‌ی طباطبائی در این باره می‌نویسد: «وحی از وراء حجاب یا توسط فرشته‌ی وحی با تکلم مستقیم خداوند سبحان منافات ندارد. زیرا وحی فعل خداست و مانند سایر افعال با وسائط انجام می‌گیرد. تفاوت در انواع وحی دائرمدار مقدار توجه و التفات مخاطب است. اگر پیامبر به واسطه‌ی وحی که کلام خدا را تحمل می‌کند، یعنی جبرئیل، توجه و التفات نمود کلام خدا را از او دریافت می‌نماید. و اگر به جبرئیل التفات نداشت کلام را مستقیماً از خدا می‌شنود. و اگر به چیزی توجه داشت که حامل وحی نیست، مانند درختِ حضرت موسی، کلام خدا از وراء حجاب شنیده می‌شود، ولی در هرحال وساطت جبرئیل محفوظ است.»[15]

خودآزمایی

1- انواع وحی را شرح دهید.
2- چرا وحی از وراء حجاب یا توسط فرشته‌ی وحی با تکلم مستقیم خداوند سبحان منافات ندارد؟

پی نوشت ها

[1]. شوری(۴۲)، آیه‌ی 51.
[2]. زراره عن ابی جعفر(ع) قال: الانبیاء علی خمسة انواع: منهم من یسمع الصوت مثل صوت السلسلة، فیعلم ما عنی عنه. و منهم من ینبّأ فی منامه مثل یوسف و ابراهیم. و منهم من یعاین، ومنهم من ینکت فی قلبه وینقر فی اذنه. (بحارالانوار، ج11، ص 53)
[3]. عن الاحول قال: سمعت زراره یسأل اباجعفر(ع) قال: اخبرنی عن الرسول و النبی و المحدَّث؟ فقال ابوجعفر(ع): الرسول الذی یأتیه جبرئیل قبلاً فیراه ویکلّمه فهذا الرسول. و اما النبی فانّه یری فی منامه علی نحو ما رأی ابراهیم ونحو ما کان رأی رسول‌الله من اسباب النبوة قبل الوحی حین اتاه جبرئیل من عندالله بالرسالة وکان محمد(ص) حین جمع له النبوة و جائته الرسالة من عندالله، یجیئه بها جبرئیل و یکلّمه بها قبلاً. و من الانبیاء من جمع له النبوة و یری فی منامه، یأتیه الروح فیکلّمه و یحدّثه من غیر ان یکون رآه فی الیقظة. وامّا المحدّث فهو الذی یحدّث فیسمع و لایعاین و لایری فی منامه. (بحارالانوار، ج11، ص 54)
[4]. عن عایشه قالت: اول ما بدء به رسول‌الله(ص) من النبوة حین اراد الله کرامته و رحمة العباد به الرؤیا الصالحه، لایری رؤیا إلاّ جاءت کفلق. (السیرة الحلبیه، ج1، ص 256)
[5]. السیرة الحلبیة، ج 1، ص 256.
[6]. عن علی(ع) قال: رؤیا الانبیاء وحی. (بحارالانوار، ج61، ص181)
[7]. زراره عن ابی جعفر(ع) قال، قال رسول‌الله(ص): انا معاشر الانبیاء تنام عیوننا و لاتنام قلوبنا، و نری من خلفنا کمانری من بین ایدینا. (بحارالانوار، ج 11، ص 55)
[8]. قصص(۲۸)، آیه‌ی 30.
[9]. المیزان، ج18، ص75 و آیه‌ی 20 از بروج(۸۵).
[10]. شوری(۴۲)، آیه‌ی 51.
[11]. بحارالانوار، ج 18، ص 260.

[12]. همان، ج18، ص 256.
[13]. همان، ج 18، ص 247.
[14]. همان، ج56، ص 259.
[15]. المیزان، ج14، ص 149.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: