کد مطلب: ۳۶۳۰
تعداد بازدید: ۱۱۳۳
تاریخ انتشار : ۰۴ تير ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۰
امر به معروف و نهی از منکر| ۱۰
امر به معروف و نهی از منکر با برخی از علوم ارتباطی ویژه دارد، علومی مانند: کلام، فقه، سیاست و مدیریت، مبانی حقوق، اخلاق، ارتباطات، اصول و بسیاری علوم دیگر که با این دو فریضه پیوندی نزدیک دارد، امّا رابطه آن با سه دانش فقه، اصول و کلام، از نوع رابطه «بنیادین و عمقی» است...
پیش از این بیان شد که گستره شمول امر به معروف و نهی از منکر در مباحث نظری اسلام تا حدّی است که هر سه ساحت دین یعنی: 1- فقه و احکام، 2- کلام و عقاید، 3- اخلاق و تربیت را در برمی گیرد و به همین دلیل مورد توجّه و تأکید خاصّ پروردگار متعال و انبیاء و اولیاء علیهم السّلام بوده است. امر به معروف و نهی از منکر به جهت جایگاه ویژه و اهمّیّتی که دارد، از نگاه علوم مختلفی قابل تحقیق و بررسی است.
همچنین این فریضه الهی، مقوله ای است با رویکردهای گوناگون، که کند و کاو هر یک، به تحقیقی جامع و کامل نیاز دارد؛ از جمله: بسیاری از دستورهای اجتماعی اسلام، ارتباط وثیقی با مباحث جامعه شناسی دارد. در این نگاه، سهم امر به معروف و نهی از منکر، در تحوّلات اجتماعی تبیین می شود، مثلا مباحثی همچون: 1-نقاط اشتراک و افتراق ادیان الهی، در زمینه امر به معروف و نهی از منکر، 2-آشنایی با آثار مثبت این فریضه، در قلمرو اجتماع از نظر سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، بین المللی، 3-بازشناسی افراد، گروه ها و نهادهای دینی متکفّل این فریضه و یا مرتبط با آن و ...، در این علم می تواند مورد بررسی قرار گیرد. از منظر روان شناسی می توان با استمداد از روش های تجربی، پاره ای از تأثیر و تأثّرات امر به معروف و نهی از منکر بر افراد و جامعه را، مورد بررسی قرار داد.
همچنین موضوع امر به معروف و نهی از منکر از جهت حقوقی قابل کنکاش و بررسی است. در برخی از موارد ممکن است امر به معروف و نهی از منکر، با پاره ای از موازین حقوقی، به حسب ظاهر تنافی داشته باشد و چه بسا بعضی از مواد قانونی، مؤیّد و مؤکِّد این فریضه باشد. بنا بر این با توجّه به نقش حیاتی و سازنده قوانین در اصلاح و رشد افراد و جامعه، تحقیق و پژوهش در مورد این فریضه از نگاه دانش حقوق نه تنها ممکن است، بلکه لازم و ضروری می باشد. بُعد تاریخی امر به معروف و نهی از منکر، شایسته کند و کاوی جداگانه و فراخور است. سیر تحوّل این فریضه، در زمان ها و مکان های مختلف، شناخت دوران های ظهور و افول آن، کشف عوامل روی آوری یا روی گردانی مردم از آن و مباحثی از این دست، موضوعاتی است که می توان در دانش تاریخ بدان ها پرداخت.[1]
برخی از علمای دانش اخلاق، امر به معروف و نهی از منکر را جزو مباحث دانش اخلاق دانسته اند و فصلی از آن را به این بحث اختصاص داده اند. ارتباط امر به معروف و نهی از منکر با علم اخلاق از این رو است که در این علم، از فضایل و رذایل اخلاقی بحث می شود و امر به معروف و نهی از منکر نیز فضیلت بوده و ترک هر یک، رذیله اخلاقی به شمار می آید و از سوی دیگر، محبّت، معروف و عامل به آن، فضیلت و تنفّر از منکر و عاملان به آن، رذیلت است و هر یک از این محبّت و تنفّر، از مراحل امر به معروف و نهی از منکر است. برخی از عالمان شیعی، که این فریضه را در دانش اخلاق بررسی کرده اند، عبارتند از:
الف) ملّا محسن فیض کاشانی: ایشان بابی را تحت عنوان «کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر» مطرح کرده و در آن، به تفصیل درباره امر به معروف و نهی از منکر بحث کرده است. ب) ملّا محمّد مهدی نراقی: وی بحث امر به معروف و نهی از منکر را در مقام سوّم کتاب خود، جامع السّعادات، که به بیان برخی فضایل و رذایل قوای غضبیه و شهویه اختصاص دارد، مطرح کرده است؛ زیرا ترک هر یک از این دو فریضه، رذیلت است. ج) ملّا احمد نراقی: ایشان نیز مانند پدر بزرگوارش، مطالبی را در کتاب معراج السّعادة مطرح کرده است که شباهت بسیاری با مطالب جامع السّعادات دارد و جز در موارد اندکی، مانند مراتب امر به معروف و نهی از منکر، تفاوتی میان آن ها نیست. همچنین از جمله عالمان سنّی مذهب دانش اخلاق، که به تفصیل از امر به معروف و نهی از منکر بحث کرده اند، غزالی است. وی این بحث را در کتاب کیمیای سعادت و احیاء العلوم مطرح کرده است.[2]
امر به معروف و نهی از منکر با برخی از علوم ارتباطی ویژه دارد، علومی مانند: کلام، فقه، سیاست و مدیریت، مبانی حقوق، اخلاق، ارتباطات، اصول و بسیاری علوم دیگر که با این دو فریضه پیوندی نزدیک دارد، امّا رابطه آن با سه دانش فقه، اصول و کلام، از نوع رابطه «بنیادین و عمقی» است که با نفی این دو فریضه، تمام یا بخشی از مسائل این علوم فرو می ریزد. اینک به اختصار به این بحث می پردازیم:
 

امر به معروف و نهی از منکر و علم کلام
 

اهمّیت توجّه به امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه کلامی، بر کسی پوشیده نیست؛ زیرا: اولاً، بسیاری از چالش ها و شبهات مرتبط با این فریضه، در حوزه دانش کلام جای گرفته و پاسخ آن ها نیازمند تبیین مواضع دانش کلام خواهد بود؛ مثلاً شبهه تنافی میان آزادی و مختار بودن انسان در پذیرش دین و وجوب امر به معروف و نهی از منکر، یا تبیین مفهوم و گستره معروف و منکر، ارتباط وثیقی با این علم دارد. ثانیاً، می دانیم که آگاهی صحیح و کافی از مبانی اعتقادی شریعت، تأثیر مستقیمی بر انجام احکام و دستورات دینی دارد، لذا تبیین برخی از مفاهیم دانش کلام، نتیجه ی چشمگیری در برداشت های صواب یا ناصواب از امر به معروف و نهی از منکر دارد.
به هر حال، مباحث کلامی که در این بحث تأثیر بسزایی دارند، فراوانند؛ مثلاً: 1-میل به زندگی اجتماعی، امری است فطری و گریزی از آن نیست و زندگی جمعی، شرایط و لوازم ویژه ای را همراه دارد؛ از جمله، مسؤولیت در برابر جامعه و لزوم هم کاری برای سالم سازی آن. 2-تعیین قلمرو معروف و منکر، بدون تبیین قلمرو دین ممکن نیست؛ زیرا در باوری که دایره دین را تا حدّ یک تجربه درونی پایین می آورد و آن را از امور دنیوی و حکومت و اجتماع بیگانه می پندارد، امر به معروف و نهی از منکر در عرصه امور حکومتی، اجتماعی و اقتصادی، منتفی و بی موضوع خواهد بود، برخلاف کسی که رسالت دین را افزون بر امور درونی و فردی، نظارت بر امور دنیوی و حکومت نیز می داند و دین حدّاکثری را باور دارد، نه حدّاقلّی. 3-تبیین مفهوم معروف و منکر؛ زیرا در تعریف معروف، گفته شده: «کار نیک و شایسته» و در تعریف منکر، گفته شده: «کار ناشایست و ناپسند». شناخت دقیق این مفاهیم، نیازمند بحث از خیر و شر و حسن و قبح و خاستگاه هر یک است که در علم کلام از آن بحث می شود.[3]
جدای از آن چه درباره ارتباط علم کلام و این فریضه مطرح شد، خوب است بدانیم که امر به معروف و نهی از منکر یکی از پایه های بنیادین علم کلام است و همین نکته می تواند دلیل دیگری بر اهمیت این دو فریضه باشد. یکی از قواعد ثابت شده در علم کلام، «قاعده لطف» می باشد. تعریف این قاعده چنین است: «اللطف ما یقرّب العبد إلی الطّاعة و یبعّده عن المعصیة/ لطف، چیزی است که عبد را به اطاعت پروردگار نزدیک و از معصیت او دور سازد».
دین، چیزی جز امر به معروف و نهی از منکر از جانب خدا نیست. پروردگار متعال به بندگان خود دو گونه لطف دارد: «لطف تکوینی» که به تمام جهان هستی و نحوه تربیت و پرورش آن بر می گردد و «لطف تشریعی» که به شرع و تکلیف مربوط می شود. به عبارت دیگر، تا خدا بندگان خود را به معروف امر ننماید و آنان را از منکر نهی نفرماید، چیزی به نام «شریعت» و «دین» محقّق نخواهد شد تا بندگان با اطاعت از آن به کمال و سعادت دست پیدا کنند.
بنا بر این امر به معروف و نهی از منکر مجرای قاعده ی لطف الهی است و تنها چیزی که سبب قرب بندگان به اطاعت و دوری آنان از معصیت می گردد و آنان را به بندگی وامی دارد، همان امر به معروف و نهی از منکر از جانب خداست که زمینه «عبودیت» را آماده می نماید، لذا می توان گفت ریشه تمام شرایع نهفته در «امر به معروف و نهی از منکر» است. قرآن کریم می فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى‏ وَ يَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ».
خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديكان فرمان مى ‏دهد و از فحشا و منكر و ستم نهى مى ‏كند، خداوند به شما اندرز مى ‏دهد، شايد متذكّر شويد.[4]
عبودیّت، همان غرض اصلی و علّت غایی خلقت می باشد چنان که خدای متعال می فرماید: «
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونَ».
من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اين كه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند).[5] پس هر آن چه در تحقّق این هدف دخیل است و موجب تحصیل آن می شود، باید صورت پذیرد تا هدف حاصل گردد.
 

امر به معروف و نهی از منکر و علم اصول و فقه
 

امر به معروف و نهی از منکر با «اصول فقه» نیز ارتباط دارد و علمای اصولی بین این دو رابطه ای خاص برقرار کرده اند که عبارت است از: 1- تقریر معصوم 2- سیره عقلائیه و متشرّعه.
 

تقریر معصوم
 

یکی از راه های حجیّت یک عمل، به دست آوردن نظر معصوم از راه «تقریر» ایشان است؛ یعنی عملی در حضور معصوم انجام گیرد و برای ایشان مجال بیان حکم واقعی باشد (مانع و ضرورتی مانند تقیّه نباشد) ولی سکوت کنند، در این صورت از سکوت معصوم در برابر آن عمل فهمیده می شود که چنین عملی مشروع است. دلیل این مشروعیت آن است که مسأله از دو صورت خالی نیست:
الف) شخصی که در حضور معصوم عملی را غیر مطابق با شرع به جا آورده، از حکم شرعی بی اطّلاع بوده است، در این صورت «ارشاد جاهل» بر معصوم واجب است.
ب) شخصی که در حضور معصوم عملی را غیر مطابق با شرع به جا آورده، از حکم شرعی اطّلاع داشته است، در این صورت «امر به معروف و نهی از منکر» بر معصوم لازم و واجب بوده است. بنا بر این، از سکوت معصوم، به صحّت آن عمل پی برده می شود و این همان «تقریر» است که در اصول فقه از آن بحث می شود. پس حجیّت تقریر، فرع بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر بر معصوم می باشد.
 

سیره عقلائیه و متشرّعه
 

مورد دوّم از مواردی که رابطه بین امر به معروف و نهی از منکر و علم اصول فقه را روشن می سازد، «سیره عقلائیه و متشرّعه» می باشد؛ یعنی یکی از راه های کشف حکم شرعی است، البته با انضمام دو مقدّمه:
الف) این که عُقلا یا اشخاصی که خود را منتسب به دین می دانند، روش خاصی (سیره) را در زمان معصوم پیش گیرند.
ب) این که معصوم با وجود امکان رَدع (بازداشتن) مردم و جلوگیری از عمل غیر شرعی؛ آنان را از آن روش یا فعل منع نکرده باشد.
نتیجه این دو مقدمه این است که آن سیره و روش اشکالی ندارد و از جهت دینی مشروع است. به عنوان مثال: مردم در زمان معصومین علیهم السّلام به ظاهر گفتار یکدیگر ترتیب اثر می دادند و ائمّه علیهم السّلام نیز شاهد این اتّفاق بودند، ولی مردم را از این روش منع نکردند. پس ظواهر سخنان اشخاص حجّت است و می شود مردم را به ظاهر گفتارشان مؤاخذه نمود. این نتیجه تنها مبتنی بر آن است که امر به معروف و نهی از منکر بر معصوم واجب باشد؛ زیرا چنان چه واجب نباشد، هرگز راهی به نتیجه مزبور وجود نخواهد داشت. بر این اساس، بُعد دیگری از ارتباط امر به معروف و نهی از منکر با علم اصول پدیدار می گردد.[6]
در مورد «علم فقه» نیز پیش از این بیان گردید، از آن جا که امر به معروف و نهی از منکر از فروع دین و تکالیف عملی مکلّفین محسوب می شود، شرایط و احکام آن در این علم مورد بررسی قرار می گیرد. و از سوی دیگر بیان گردید که این فریضه در تقسیم بندی های متداول فقه، در جایگاه فقه سیاسی قرار می گیرد؛ زیرا هر چند انجام دادن این فریضه، ویژه ی حکومت نیست، ولی اجرای برخی از مراتب آن و نیز پشتیبانی، فضاسازی و تهیه ی ساز و کار لازم برای اجرای کامل و درست آن، از وظایف حکومت اسلامی به شمار می آید.
امّا نکته ای که در این رابطه قابل ذکر است، آن است که چون علم اصول فقه، مقدّمه استنباط احکام شرعی در علم فقه است، لذا همان طور که امر به معروف و نهی از منکر، مبنای حجیّت برخی از طرق استنباط احکام (تقریر معصوم و سیره) است، و با فرض نبود این فریضه، قسمتی از علم اصول فرو می پاشد، به همین دلیل قسمتی از ماهیت احکام شرعی و علم فقه نیز مبتنی بر این فریضه الهی می باشد.
 

خودآزمایی


1- در مورد ارتباط علم اصول با امر به معروف و نهی از منکر توضیح دهید؟
2- دو قاعده اصولی مبتنی بر امر به معروف و نهی از منکر را بیان کنید؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1] برگرفته از کتاب: امر به معروف و نهی از منکر در آینه اجتهاد ص 14 تا 16.
[2] همان ص 27 تا 31.
[3] همان ص 17 و 18.
[4] سوره نحل/ آیه 90 (ترجمه مکارم).
[5] سوره ذاریات/ آیه 56 (ترجمه مکارم).
[6] برگرفته از کتاب: امر به معروف و نهی از منکر در آیینه فتوا ص 67 تا 71.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: