کد مطلب: ۴۷۱۸
تعداد بازدید: ۵۴۰
تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۷
شرح دعای مکارم‌الاخلاق| ۹۶
یکی از عواملی که موجب نرم شدن دل ها و جلب محبّتِ دیگران می شود، و تجربه بسیاری از مردم نیز به خوبی آن را تأیید می کند، زیارت، دست دادن (مصافحه) و در آغوش کشیدن (معانقه) و بوسیدن دوستان، خانواده و بستگان، و به طور کلّی مؤمنین است.

زیارت مؤمن، دست دادن، در آغوش کشیدن و بوسیدن او


یکی دیگر از عواملی که موجب نرم شدن دل ها و جلب محبّتِ دیگران می شود، و تجربه بسیاری از مردم نیز به خوبی آن را تأیید می کند، زیارت، دست دادن (مصافحه) و در آغوش کشیدن (معانقه) و بوسیدن دوستان، خانواده و بستگان، و به طور کلّی مؤمنین است.
امام صادق (ع) فرمودند:
«إِنَّ الْمُؤْمِنَینِ إِذَا اعْتَنَقَا غَمَرَتْهُمَا الرَّحْمَةُ فَإِذَا الْتَزَمَا لَا یرِیدَانِ بِذَلِكَ إِلَّا وَجْهَ اللَّهِ وَ لَا یرِیدَانِ غَرَضاً مِنْ أَغْرَاضِ الدُّنْیا قِیلَ لَهُمَا مَغْفُوراً لَكُمَا فَاسْتَأْنِفَا ...».
چون دو مؤمن یكدیگر را در آغوش كشند، رحمت خدا آن ها را فرا گیرد و چون به یكدیگر چسبند و از آن جز رضاى خدا نخواهند و غرض دنیوى نداشته باشند، به آن ها گفته شود: آمرزیده شدید، عمل را از سر گیرید (كنایه از این كه نامه گناهان گذشته شما باطل شد)... .[1] آن حضرت در مورد بوسیدن نیز می فرمایند:
«إِنَّ لَكُمْ لَنُوراً تُعْرَفُونَ بِهِ فِی الدُّنْیا حَتَّى إِنَّ أَحَدَكُمْ إِذَا لَقِی أَخَاهُ قَبَّلَهُ‏ فِی‏ مَوْضِعِ‏ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ».
به درستی که برای شما (مؤمنین) نوری است که در دنیا با آن شناخته می شوید تا آن جا که یکی از شما هر گاه برادرش را ملاقات کند، جای آن نور را در پیشانیش ببوسد.[2]
از امام صادق (ع) روایت است که فرمودند: «تَصَافَحُوا فَإِنَّهَا تَذْهَبُ بِالسَّخِیمَةِ». با یکدیگر مصافحه کنید (دست بدهید) که مصافحه کینه را از بین می برد.[3] شاید این کار به ظاهر کار ساده و بی اهمیتی باشد، ولی آن چنان تأثیری در از میان بردن کینه و دشمنی و تقویت دوستی ها و محبّت ها دارد که شاید نتوان برای آن جایگزینی پیدا کرد. از همین جاست که در دین اسلام به این کار سفارش شده و خداوند متعال برای آن پاداش بزرگی قرار داده است. ِ از امام باقر (ع) روایت است که فرمودند: «إِنَّ الْمُؤْمِنَینِ إِذَا الْتَقَیا فَتَصَافَحَا أَقْبَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیهِمَا بِوَجْهِهِ وَ تَسَاقَطَتْ عَنْهُمَا الذُّنُوبُ كَمَا یتَسَاقَطُ الْوَرَقُ مِنَ الشَّجَرِ». به درستی که دو مؤمن هر گاه یکدیگر را ملاقات کنند و با هم دست بدهند، خداوند به آن ها روی می آورد و گناهانشان مانند برگی که از درخت می ریزد، از آن دو خواهد ریخت.[4]
و نکته قابل توجّه آن است که طبق روایات اهل بیت (ع)، فاصله بین هر مصافحه (دست دادن) نباید طولانی باشد، بلکه به مدّت کوتاهی هم اگر دو مؤمن از همدیگر فاصله گرفتند، مستحب است که دوباره به هنگام ملاقات، با یکدیگر دست بدهند. هشام بن سالم می گوید: از امام صادق (ع) حدّ (میزان) مصافحه را پرسیدم، فرمودند: گردش دور درخت خرماست (یعنى اگر چه به مقدار گردش دور درخت خرما از یكدیگر جدا شوند مستحب است با یكدیگر مصافحه كنند).[5]
این روایت و امثال آن اهمیت این رفتار را به وضوح نشان می دهد و در این میان هر کس مقیّدتر باشد، از فضیلت بیشتری بهره مند خواهد شد، چنان چه در روایتی از امام باقر (ع) آمده است:
«إِذَا صَافَحَ الرَّجُلُ صَاحِبَهُ فَالَّذِی یلْزَمُ التَّصَافُحَ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الَّذِی یدَعُ أَلَا وَ إِنَّ الذُّنُوبَ لَتَتَحَاتُّ فِیمَا بَینَهُمْ حَتَّى لَا یبْقَى ذَنْبٌ».
هر گاه مردى با رفیقش دست دهد، آن كه دستش را نگه دارد، اجرش بیشتر است از آن كه رها می كند، و آگاه باش كه گناهان از آن ها بریزد تا آن جا كه گناهى باقى نماند.[6]
امام صادق (ع) فرمودند: «مَا صَافَحَ رَسُولُ اللَّهِ ص رَجُلًا قَطُّ فَنَزَعَ یدَهُ حَتَّى یكُونَ هُوَ الَّذِی ینْزِعُ یدَهُ مِنْهُ».
هرگز رسول خدا (ص) با مردی دست ندادند به این صورت که دست خود را زودتر از دست او جدا کنند، بلکه این دیگری بود که دست خود را از دست آن حضرت جدا می کرد (یعنی هر گاه پیامبر با کسی دست می دادند، دست خود را زودتر از آن شخص جدا نمی کردند).[7]


مهرورزى، عطوفت و گرامى داشتن یكدیگر


قرآن كریم پیامبر اكرم (ص) و پیروان آن حضرت را با وصف مهربانى و رحمت و عطوفت نسبت به یكدیگر معرفى مى ‏كند، بنا بر این وظیفه مسلمانان است كه به این كمال، خود را متّصف نموده و به آن حضرت و كسانى كه با ایشان هستند تأسّى نمایند: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ ... رُحَماءُ بَینَهُمْ». محمّد رسول خداست، و كسانى كه با اویند ... میان خودشان مهربانند.[8] امام صادق (ع) به اصحاب خود مى ‏فرمودند:
«اتَّقُوا اللَّهَ‏ وَ كُونُوا إِخْوَةً بَرَرَةً مُتَحَابِّینَ فِی اللَّهِ مُتَوَاصِلِینَ مُتَرَاحِمِینَ...».
از خدا پروا كنید و برادرانى خوش ‏رفتار باشید، به خاطر خدا با هم دوستى كنید و پیوستگى داشته باشید و به هم مهر ورزید.[9]
و یا در جای دیگر فرمودند:
«یحِقُّ عَلَى الْمُسْلِمِینَ الِاجْتِهَادُ فِی التَّوَاصُلِ وَ التَّعَاوُنُ عَلَى التَّعَاطُفِ وَ الْمُوَاسَاةُ لِأَهْلِ الْحَاجَةِ وَ تَعَاطُفُ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ حَتَّى تَكُونُوا كَمَا أَمَرَكُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رُحَماءُ بَینَهُم‏ مُتَرَاحِمِینَ مُغْتَمِّینَ لِمَا غَابَ عَنْكُمْ مِنْ أَمْرِهِمْ عَلَى مَا مَضَى عَلَیهِ مَعْشَرُ الْأَنْصَارِ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص».
سزاوار است كه مسلمانان در پیوستگى باهم، و یارى كردن بر مهرورزى، و مواسات با نیازمندان، و عطوفت نسبت به یكدیگر كوشا باشند تا چنان شوید كه خداى عزّ و جلّ به شما دستور داده كه «رُحَماءُ بَینَهُمْ». یعنى مؤمنان نسبت به یكدیگر مهربانند، شما نسبت به مسلمان‏ هایى كه غایب هستند نیز مهر بورزید، بر همان روشى كه گروه انصار در زمان رسول خدا (ص) بودند.[10]
چرخ آسیاى جامعه ایمانى با محبت و پیوستگى و حفظ كرامت ‏ها مى گردد و به همین سبب رحمت ‏هاى واسعه الهى شامل حالشان مى ‏شود.[11]
امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل كرده اند:
«مَنْ‏ أَكْرَمَ‏ أَخَاهُ‏ الْمُسْلِمَ‏ بِكَلِمَةٍ یلْطِفُهُ بِهَا وَ فَرَّجَ عَنْهُ كُرْبَتَهُ لَمْ یزَلْ فِی ظِلِّ اللَّهِ الْمَمْدُودِ عَلَیهِ الرَّحْمَةُ مَا كَانَ فِی ذَلِكَ».
هركه به برادر مسلمانش سخن محبت ‏آمیزى گوید و گرفتاریش را گشایش دهد، تا زمانى كه در این كار باشد زیر سایه رحمت واسعه الهى باشد.[12]
مواردی که تاکنون مطرح شد، نمونه هایی از عوامل جلب محبّت و دوستی بود. اکنون لازم است تا قدری از اسباب ایجاد بغض، نفرت و دشمنی سخن بگوئیم تا با رعایت دسته اوّل (عوامل جلب محبت) و ترک دسته دوّم (اسباب دشمنی)، گامی در جهت تألیف قلوب مؤمنین برداریم.


اسباب ایجاد نفرت و دشمنی


دوستی ها و دشمنی ها خود به خود به وجود نمی آیند بلکه معلول عواملی هستند که محبّت ها و دشمنی ها را در قلوب دیگران ایجاد یا تقویت می نماید. بدیهی است آشنایی با این عوامل می تواند انسان را در راستای القاء محبّت و دوستی و پرهیز از دشمنی و کینه توزی دیگران، یاری نماید. با برخی از عوامل جلب دوستی و محبّت آشنا شدیم، امّا نوبت به بررسی اسباب ایجاد دشمنی و کینه رسیده است که به بررسی تعدادی از آن ها می پردازیم.


قهر کردن و دوری نمودن


غیر از معصومین (ع)، سایر افراد ممکن است مرتکب گناه، خطا و غفلتی شوند که باعث رنجش خاطر دیگران گردد. یکی از بدترین عکس العمل ها در برابر خطای دیگران، قهر کردن و دوری نمودن است. قهر کردن باعث می شود تا پیوندهای عاطفی و محبّت میان افراد متزلزل شده و رو به افول بگذارد. به طور مسلّم هر وقت نور از میان رود، جای آن را ظلمت خواهد گرفت. وقتی نور مهر و محبّت در میان مؤمنین که از منبع مهربانیِ خداوند ودود نشأت گرفته است، کم رنگ شود، سایه و ظلمت قهر و کینه و وساوس شیطانی جای آن را پُر خواهد نمود. اساساً قهر و دوری، یکی از ابزارهای شیطان رجیم است تا الفت و برادری میان مؤمنین را ضعیف نموده و رفته رفته از میان بردارد. به همین جهت دین اسلام با پدیده شوم قهر و دوری به شدّت مخالف است و مؤمنین را از آن پرهیز می دهد.
رسول خدا (ص) می فرمایند:
«أَیمَا مُسْلِمَینِ تَهَاجَرَا فَمَكَثَا ثَلَاثاً لَا یصْطَلِحَانِ إِلَّا كَانَا خَارِجَینِ مِنَ الْإِسْلَامِ وَ لَمْ یكُنْ بَینَهُمَا وَلَایةٌ فَأَیهُمَا سَبَقَ إِلَى كَلَامِ أَخِیهِ كَانَ السَّابِقَ إِلَى الْجَنَّةِ یوْمَ الْحِسَابِ».
هر دو نفر مسلمانى كه از همدیگر قهر كنند و سه روز بر آن حال بمانند و با هم آشتى نكنند، هر دو از اسلام بیرون روند، و میانه آن ها پیوند و دوستى دینى نباشد، پس هر كدام از آن دو به سخن گفتن با برادرش پیشى گرفت، او در روز حساب پیشرو (سبقت گیرنده) به بهشت باشد.[13] همان طور که از حدیث رسول خدا پیداست، خروج از اسلام به واسطه قهر کردن بیش از سه روز، کنایه از شدّت کراهت خداوند متعال از قهر مؤمنین است و همین نشان دهنده آثار سوئی است که این قهر در پی خواهد داشت.
ادامه این بحث را در نوشتار بعدی دنبال خواهیم کرد، ان شاء الله.


خودآزمایی


1- روایتی در باب زیارت مؤمنین و فضیلت آن بیان کنید؟
2- یکی از اسباب ایجاد نفرت و دشمنی را نام برده و توضیح دهید؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1] أصول الكافی (ترجمه مصطفوى) ج ‏3 ص 266.
[2] الكافی (ط - الإسلامیة) ج ‏2 ص 185.
[3] همان ص 183.
[4] همان ص 180.
[5] أصول الكافی (ترجمه مصطفوى) ج ‏3 ص 261.
[6] همان ص 262.
[7] الكافی (ط - الإسلامیة) ج ‏2 ص 182.
[8] سوره فتح/ آیه 29.
[9] الكافی (ط - الإسلامیة) ج ‏2 ص 175.
[10] همان.
[11] سیری در سپهر اخلاق (كانون نشر و ترویج فرهنگ اسلامى حسنات اصفهان‏) ص 461 تا 463. [با تلخیص و دخل و تصرف].
[12] الكافی (ط - الإسلامیة) ج ‏2 ص 206.
[13] أصول الكافی (ترجمه مصطفوى) ج ‏4 ص 45.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حجت‌الاسلام مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: