بخش چهارم؛ آخرت آباد از دنیای آباد| ۲
پیامبر اکرم(ص) الگویی کامل برای مؤمنان
همچنین قرآن کریم گفته است:
لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ...[1]
هدف از ارسال رسول این بود که او اُسْوَه و الگویی برای شما باشد و شما از او تأسّی کنید و در تمام شؤون زندگی به او اقتدا کنید! اگر میخواهید معنای صحیح تأسّی از رسول(ص) را بفهمید توجّهی به گفتار امام امیرالمؤمنین(ع) بنمایید که میفرماید:
«لَقَدْ کُنْتُ أتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِیلِ أثَرَ اُمِّهِ».
من پیوسته دنبال پیامبر میرفتم مانند بچّه شتری که دنبال مادرش میرود.
چون بچّه شتر از مادر تغذیه میشود؛ حیاتش به او بستگی دارد و از شیر مادر زنده است. علی آن امیر عالم امکان، میفرماید: من از پیامبر تغذیه میشدم و حیات از او میگرفتم.
«یَرْفَعُ لِی فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنْ أخْلاقِهِ عَلَماً وَ یَأمُرُنِی بِالاِقْتِدَاءِ بِهِ».[2]
در هر روز از اخلاق خودش پرچمی برای من میافراشت و به من میگفت: از من پیروی کن!
جملهی «لَقَد کُنتُ»؛ که به اصطلاح ادبی همراه با «لام» قسم و «قد» تحقیق و «کان» دالّ بر ثبات و دوام است گویای این حقیقت است که من پیوسته و در همه جا و در همه حال مانند بچّهای که دنبال مادرش برود، دنبال رسول الله(ص) میرفتم و از برکات آسمانی آن «اَقرَب اِلی الله»[3] استفاضه[4] میکردم. علی آن قهرمانی که شجاعتش زبانزد دوست و دشمن است سخن از شجاعت پیامبر میگوید:
«کُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأسُ اتَّقَیْنَا بِرَسُولِ اللهِ(ص) فَلَمْ یَکُنْ أحَدٌ مِنَّا أقْرَبَ إِلَی الْعَدُوِّ مِنْهُ».[5]
در میدانهای جنگ وقتی تنور جنگ داغ و سرخ میشد و وضع بحرانی پیش میآمد و دلها میلرزید، ما به پناه رسول خدا میرفتیم و در کنار او آرامش خاطر مییافتیم؛ احدی از ما به دشمن نزدیکتر از او نبود!
پیامبر اکرم(ص) در صف اوّل جبهه و رو در روی دشمن میایستاد. علیّ(ع) آنچنان خضوع در برابر پیامبر داشت که در طول مدّت بیست و سه سال که با آن حضرت بوده است تاریخ نشان نداده که جایی خطبهای انشاء کرده و سخنرانی کرده باشد!! تمام خطبهها و نامهها و سخنان حکیمانهاش پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) است. در زمان آن حضرت، سکوت محض و خاموشی مطلق داشت و میگفت:
«اَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبیدِ مُحَمَّد».[6]
من بردهای از بردگان و غلامی از غلامان محمّدم.
تلاش برای پرورش جان خود
یک جملهی نورانی هم از امام امیرالمؤمنین(ع) بشنویم که فرمود:
«فَاللهَ اللهَ مَعْشَرَ الْعِبادِ».
ای بندگان خدا؛ خدا را، خدا را به یاد آورید [و از عذاب او بترسید].
«وَ أنْتُمْ سالِمُونَ فِی الصِّحَّةِ قَبْلَ السُّقْمِ».
در حالی که سالم هستید و بیمار نشدهاید. [از این تندرستی خویش استفاده کنید].
«وَ فِی الْفُسْحَةِ قَبْلَ الضِّیقِ».
و [هنوز] در فراخناکی و وسعت [در عمل] هستید و به تنگی [در قبر] نیفتادهاید.
هنوز میدان کار وسیع است و با آسودگی خاطر، رفت و آمد میکنید، مینشینید و برمیخیزید، بازار و مسجد میروید؛ امّا همیشه چنین نمیمانید، ناگهان مرگ فرا میرسد و این بدن را در کفن میپیچند و زیر خاک میگذارند.
«فَاسْعَوْا فی فَکاکِ رِقابِکُمْ مِنْ قَبْلِ أنْ تُغْلَقَ رَهائِنُها»؛
پس بکوشید گردنهای خودتان را [از زنجیرهایی که با دست خودتان بستهاید] آزاد سازید پیش از آنکه آن گردنها در گرو بروند [و دیگر رهایی ممکن نگردد].
«أسْهِرُوا عُیُونَکُمْ وَ أضْمِرُوا بُطُونَکُمْ وَ اسْتَعْمِلُوا أقْدامَکُمْ وَ أنْفِقُوا أمْوالَکُمْ».
چشمهای خود را بیدار نگه دارید [شبزندهدار باشید] شکمهایتان را لاغر سازید [روزه بگیرید] قدمهایتان را به کار برید [در کارهای خیر اقدام کنید] اموالتان را [در راه خدا] انفاق کنید.
برکات شب زندهداری در سه ماه قمری
در شبهای ماه رجب و شعبان و رمضان که باران رحمت ریزش دارد تا میتوانید از بیداری یک قسمت از شب بهره بگیرید که فرصت خواب بسیار داریم، آنقدر زیر خاک بخوابیم که بدنها بپوسد و کرمها در جمجمهها لانه کنند و فضله بریزند. خود را برای ورود به ماه مبارک رمضان آماده کنید که به مهمانسرای خدا دعوت شدهاید و بر سر سفرهی حضرت اکرم الأکرمین خواهید نشست. در این شبها منادی خدا ندا میدهد:
«هَلْ مِنْ سائِلٍ، هَلْ مِنْ داعٍ»؛
آیا خواهندهای هست [که از من بخواهد تا بدهم] آیا دعاکنندهای هست [که مرا بخواند تا جوابش بدهم]؟
تا زندهایم شرف بیداری ساعت آخر شب را از دست ندهیم. حدّاقل نیم ساعت آخر شب، یک ربع ساعت آخر شب قبل از سحر بیدار باشیم که نتایج و اسرار فراوان دارد. از روزهی ماه شعبان نیز استفاده کنیم و از پرخوری بپرهیزیم که پرخوری از شؤون حیوانات است.
«وَ اسْتَعْمِلُوا أقْدامَکُمْ».
این قدمها را به کار اندازید [و به اماکن عبادت بروید، امّا با قلب و روح و جانتان بروید].
«أخْرِجُوا مِنَ الدُّنْیا قُلُوبَکُمْ مِنْ قَبْلِ أنْ تَخْرُجَ مِنْها أبْدانُکُمْ».
پیش از اینکه بدنهایتان از دنیا بیرون برود شما قلبهایتان را از دنیا بیرون کنید.
«وَ أنْفِقُوا أمْوالَکُمْ».[7]
اموالتان را [در راه خدا] انفاق کنید.
این اموال، عاقبت از شما گرفته خواهد شد. پس تا در دست شماست از آن بهرهی خود را برگیرید.
اصالت نزد خدا با آخرت است نه با دنیا!
البتّه ما میدانیم که دین مقدّس اسلام برنامههایی جامع و کامل برای تنظیم امور زندگی دنیوی، آن هم در درجهی اعلا دارد؛ برای اقتصاد، سیاست و تشکیل حکومت و سایر ابعاد حیات اجتماعی و... خلاصه از آن لحظهای که نطفهی انسان در رحِم مادر منعقد میشود تا وقتی که جسد بیروحش را داخل قبر میگردد، در تمام این مراحل دستورات لازمالعمل دارد. امّا به این امور اصالت نمیدهد و زندگی دنیا را تطفّلی[8] و تَبَعی میداند. در منطق دین اصالت از آنِ آخرت است. این، صریح آیهی قرآن است که:
...تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللهُ یُرِیدُ اْلإخِرَةَ...[9]
شما متاع دنیا را میخواهید و خدا آخرت را میخواهد.
محور فکر شما دنیاست و یکسره دور این محور میچرخید؛ حتّی میخواهید دین را هم به استخدام دنیا درآورید و آن را نوکر دنیا قرار بدهید و از آیات قرآن و احادیث امامان(ع) انتظار این را دارید که تنها موجبات رفاه زندگی دنیا را تأمین کنند و کاری به آخرت ندارید! ولی خدا میخواهد رفاه زندگی آخرت را تأمین بنماید و دنیا را هم در مسیر آخرت قرار بدهد.
سفارش پیامبر اکرم(ص) به آخرتطلبی
به این جمله از کلام رسول خدا(ص) نیز توجّه بفرمایید:
«مَعاشِرَ أصْحابی، اُوصِیکُمْ بِاْلإخِرَةِ وَ لَسْتُ اُوصِیکُمْ بِالدُّنْیا».
ای گروههای اصحابم؛ من شما را به آخرت توصیه میکنم، دربارهی دنیا به شما سفارشی ندارم [که بگویم دنیا یادتان نرود و از خواب و خوراک و پوشاک و مسکن غفلت نکنید].
«فَإنَّکُمْ بِها مُسْتَوْصَونَ».
شما خودتان سفارش شدهی به دنیا هستید.
حالا که ما سفارش نکردهایم اینقدر طغیان میکنید و برای رسیدن به آن سر و دست میشکنید! وای، اگر سفارش کرده بودیم، آنوقت دیگر چهها میکردید.
آری؛ دنیاطلبی نیاز به سفارش ندارد. آنچه که به شدّت نیاز به سفارش دارد «آخرتطلبی» است.
امام امیرالمؤمنین(ع) نیز فرموده است:
«إنَّ أخْوَفَ ما أخافُ عَلَیکُمْ إثْنانِ: إتِّباعُ الْهَوی وَ طُولُ اْلاَمَلِ».
ترسناکترین چیزی که من بر شما میترسم دو چیز است: پیروی از هوای نفس و آرزوهای دراز.
«فَأمّا إتِّباعُ الْهَوی فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقَّ وَ أمّا طُولُ اْلاَمَلِ فَیُنْسِی اْلآخِرَةَ».[10]
پیروی از هوای نفس، آدمی را از راه حق باز میدارد و آرزوی دراز، آخرت را از یاد انسان میبرد.
پس انبیاء(ع) علیرغم روشنفکرمآبانی که یکسره داد دنیا میزنند تمام کارشان «آخرتطلبی» و «آخرتگرایی» است. آنها میخواهند انسان را به آخرت متوجّه سازند و با تعلیماتشان مایهای در جان بشر ایجاد کنند که با این مایه بتواند در عالم پس از مرگ از زندگی مرفّه جاودانه برخوردار گردد.
آخرتِ آباد از دنیای آباد
این نکته را هم باید دقیقاً متوجّه بود که انبیا هرگز دنیا را تخریب نمیکنند، بلکه آبادش میسازند؛ برای اینکه آنها دنیا را پُل و مَعبری برای رسیدن به آخرت میدانند و طبیعی است کسی که میخواهد به جایی برود باید گذرگاه و مَعبَرش را هم به قدر لازم و کافی آباد کند وگرنه به مقصد نمیرسد.
کدام عاقلی پل سر راهش را خراب میکند در صورتی که میخواهد به آن طرف پل برسد؟! خدا میخواهد انسان را به آخرت برساند دنیا را پل قرار داده و خواسته که آبادش کنید:
...هُوَ أنْشَأَکُمْ مِنَ اْلاَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها...[11]
اوست که شما را از زمین آفرید و آبادی آن را به شما واگذار کرد
«الدُّنْیا قَنْطَرَةٌ فَاعْبُرُوها وَ لاتَعْمُرُوها».[12]
دنیا پُل است، از آن عبور کنید و [بیش از حدّ لازم] آبادش نکنید.
شما در آبادسازی دنیا افراط میکنید تا آنجا که آخرت، یعنی مقصد نهایی سیر را تخریب مینمایید.
بهتر از سخن خدا که نمیشود سخنی گفت. حال بشنوید که چه میگوید:
وَ ابْتَغِ فی ما آتاکَ اللهُ الدّارَ اْلآخِرَةَ وَ لاتَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا...[13]
در آنچه که خدا [در دنیا] به تو داده است، خانهی آخرت را بطلب [و به دست آور] و نصیب خود را از دنیا فراموش نکن.
بهره و نصیب شما از این دنیا چیست؟ خوب خوردن و خوب پوشیدن و مرکب و مسکن زیبا به دست آوردن است؟! نه، اینها که بهرهی شما نیست. هرچه خوب بخورید و خوب بپوشید تحویل بدن دادهاید و بدن هم عاقبت، تحویل کرمهای زیر خاک داده خواهد شد. خودتان، روح و جانتان هستید! از این دنیا و اموال دنیا بهرهی جانتان را برگیرید و همراهتان به عالم پس از مرگ ببرید.
«إنَّما لَکَ مِنْ دُنْیاکَ ما أصْلَحْتَ بِهِ مَثْواکَ».[14]
همانا بهرهی تو از دنیایت همان است که با آن، خانهی قبرت را صالح و آباد گردانی.
خودآزمایی
1- قرآن کریم، هدف از ارسال رسول را چه عنوان کرده است؟
2- در منطق دین اصالت با چیست؟
3- ترسناکترین مواردی برای انسان که امام امیرالمؤمنین(ع) فرموده است، را بیان کنید.
پینوشتها
[1]ـ سورهی احزاب، آیهی ۲۱.
[2]ـ نهجالبلاغهی فیض، خطبهی ٢٣٤، قسمت ١٣.
[3]ـ نزدیکترین فرد به خدا.
[4]ـ طلب فیض نمودن، بهرهمند شدن.
[5]ـ نهجالبلاغهی فیض، غریب ٩، صفحهی ١٢٠٠.
[6]ـ توحید صدوق، صفحهی ١٧٤.
[7]ـ نهجالبلاغه، خطبهی 203.
[8]ـ طفیلی و وابسته.
[9]ـ سورهی انفال، آیهی ۶۷.
[10]ـ نهجالبلاغه، خطبهی ۴۲.
[11]ـ سورهی هود، آیهی ۶۱.
[12]ـ المحجّةالبیضاء، جلد ٦، صفحهی ١٢ از حضرت مسیح(ع).
[13]ـ سورهی قصص، آیهی ٧٧.
[14]ـ نهجالبلاغه، نامهی ٣١.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی