کد مطلب: ۵۸۰۱
تعداد بازدید: ۳۷۵
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۴۰۱ - ۲۰:۵۶
پرتوی از عظمت امام حسین (ع) | ۵۲
البتّه پیروزی یک فرد سیاسی که به مصلحت شخصی و برای رسیدن به مقام و منصب تلاش و مبارزه می‌کند، در این است که در قیام سیاسی بر حریف غالب و او را از صحنه سیاست خارج و مقام مقصود را تصرّف کند و اگر نتوانست به هدف سیاسی خود برسد مغلوب و قیامش بی‌نتیجه خواهد شد و اگر پیروز شود، پیروزی او پیروزی فردی و محدود به همان زمان و دوران ریاست و فرمانروایی است.

بخش چهارم: نتایج فواید قیام امام حسین(ع) | ۱

نتایج قیام امام حسین(ع)


هر نهضت و قیامی که به‌منظور ایجاد سازمان نوین و نظام جدید و اصلاحات معنوی و اجتماعی و اقتصادی یا هر مقصد دیگر برپا شود خواه‌وناخواه در افکار و اوضاع و احوال جامعه، عکس‌العمل‌هایی مساعد یا نامساعد خواهد داشت، خواه منظور قیام‌کننده حمایت از حقّ و نجات انسان‌ها و اصلاح امور و برقراری عدالت اجتماعی و کمک به طبقات محروم و ستمدیده، دفاع از حریم شرف و فضیلت و آزادی و سایر هدف‌های صحیح و انسانی باشد، یا آنکه غرض او از انقلاب، مقاصد شخصی و مادی و هدف‌های سیاسی باشد.
البتّه پیروزی یک فرد سیاسی که به مصلحت شخصی و برای رسیدن به مقام و منصب تلاش و مبارزه می‌کند، در این است که در قیام سیاسی بر حریف غالب و او را از صحنه سیاست خارج و مقام مقصود را تصرّف کند و اگر نتوانست به هدف سیاسی خود برسد مغلوب و قیامش بی‌نتیجه خواهد شد و اگر پیروز شود، پیروزی او پیروزی فردی و محدود به همان زمان و دوران ریاست و فرمانروایی است.
اما پیروزی و ظفر مصلحین حقیقی، و کسانی که برای حقّ و مصالح عالیه اجتماع قیام می‌کنند، در این است که حقّ، حاکم و مصالح جامعه، تأمین و عدالت بر ظلم، و نظم و قانون بر بی‌نظمی و قانون‌شکنی، غالب و پیروز شود.
این اشخاص اگرچه نتوانند در ظاهر طرف را مغلوب سازند و از پای در آورند، و در میدان نبرد حقّ و باطل، جان خود را در راه حمایت از حقّ از دست بدهند؛ اما واکنش‌های طبیعی عمل آنها که موافق با فطرت پاک هر بشر است، قلوب را به سوی حقّ متوجّه می‌سازد. فداکاری و علوّ همّتشان باعث میل و گرایش جامعه به خیر و صلاح و عدالت و حق‌پرستی می‌شود و برای دیگران و آیندگان سرمشق سودمند و علّت احترام حقّ در نفوس و تنفّر همگان از اهل باطل می‌گردد.
این است که این مردم، چون برای مصلحت عموم و نجات بشر و طرف‌داری از حقّ قیام می‌کنند، در مبارزه‌ای که آغاز می‌نمایند شکست نمی‌خورند، چه در ظاهر نبرد را ببرند یا ببازند برنده و پیروز هستند و چون عملشان با حقّ و مصلحت نوع مربوط است و نوع، باقی و حقّ، پایدار است، پیروزی آنان هم جاودان و ابدی است.
برخلاف آنکه عملش راجع به مصلحت فرد باشد که عمرش کوتاه و ناپایدار است، پس آن مظفّریّت جاودانی خواهد داشت و اینکه جنبه‌ی فردی دارد، چند صباحی بیشتر باقی نیست.
پس هم از جنبه روانی و هم از جنبه حوادث تاریخی، این مطلب قابل‌انکار نیست که عکس‌العمل قیام رجال اصلاح و پیشوایان آزادی‌خواه و حق‌پرست، عکس‌العمل مساعد و مثبت و پایدار است.
نتایج و عکس‌العمل فداکاری بی مانند سیدالشهدا(ع) ازهرجهت موافق و مساعد با هدف و مقصد آن حضرت شد، و امام(ع) در این فداکاری و معامله‌ای که با خدا کرد، نه فقط خسارت و زیان نکرد بلکه آن‌قدر سود و فایده برد که غیر از خدا کسی حساب و مقدارش را نمی‌داند.
این هم یک امر بدیهی و فطری است که در مبارزاتی که بین اهل حقّ و باطل واقع می‌شود، هرکسی اهل حقّ را برنده می‌داند و هرکس دلش می‌خواهد در صف اهل حقّ و جبهه‌ی حق‌پرستان نامش برده شود.
از وقتی حادثه جانسوز کربلا واقع شد، تا حال کسی پیدا نشده که مایل باشد همکار شمر و حرمله باشد، یا از اعمال آنها متنفّر نباشد، در مقابل در هر عصر و زمان میلیون‌ها مردم آرزومند بوده و هستند که از یاران حسین(ع) شمرده شوند.
ما با یک مقایسه و نشان دادن یک مثال ثابت می‌کنیم که حسین(ع) این مبارزه را بُرد، و یزید و اهل باطل مغلوب و شکست خوردند.
دو نفر را مثال می‌آوریم که هر دو به صورت، دارای یک سابقه بودند، هر دو از سپاه ابن زیاد بودند، هر دو در شمار لشکری بودند که برای کشتن حسین(ع) اعزام شده بودند. یکی از آنها در نیمه راه، ریاست و فرماندهی و جایزه و تمام امتیازات را ترک کرد، و به دنیا و مال و ثروت و آنچه داشت پشت پا زد و خود را به خدا فروخت و آن دیگری از ستم و دشمنی با خاندان رسالت و خدمت به دودمان ابی‌سفیان و قساوت و بی‌رحمی چیزی فروگذار نکرد.
نام نامی شخص اول حرّ بن یزید ریاحی و نام منفور دومی، شمر بن ذی‌الجوشن بود.
حرّ اگر در جنگ با پسر پیغمبر(ص) اصرار می‌ورزید و با سپاه بنی‌امیه همکاری می‌کرد و به طمع جایزه و ترفیع رتبه و مقام، در صف اول سپاه کوفه قرار می‌گرفت و هرچه می‌توانست ظلم و ستم می‌کرد و فرضاً ـ العیاذ بالله ـ اگر روز عاشورا چند ساعت دیگر با عمر بن سعد مانده بود و اعمال شمر و سنان و حرمله و بیشتر از آن را هم مرتکب شده بود، سرانجام از این اصرار جز اینکه نامش در تاریخ در ردیف شمر و حرمله ذکر می‌شد، چه سودی می‌برد؟
ولی حرّ، هم‌قطار سپاه عمر سعد نبود، جسمش اگرچه چند صباحی در لشکر کوفه بود اما با روح و فکر و علوّ همّتش در اصحاب حسین(ع) بود.
او به تمام امور مادّی پشت پا زد و با یک جهش و پرواز تاریخی از دنیا به سوی آخرت و از ظلمت به سوی نور و از باطل به سوی حقّ و از کفر به سوی اسلام شتافت، و خود را به سعادت جاودانی رسانید، کاری کرد که تاریخ نام او را در ردیف زهیر و حبیب و مسلم بن عوسجه ثبت کرد.
حرّ اگر به سوی امام حسین(ع) باز نمی‌گشت، جز آنکه ابن زیاد جایزه به او می‌داد و درجه او را بالا می‌برد و حقوقش را زیاد می‌کرد چه سودی می‌برد؟
ولی امروز از هرکس بپرسید که حرّ و شمر کدام یک بردند و کدام باختند، همه پاسخ می‌دهند: حرّ برنده شد، حر سربلند شد، حرّ افتخار یافت؛ شمر سرنگون شد، شمر پست و خوار شد، شمر به لعن ابد گرفتار شد.
به همین قیاس هرکدام از اصحاب ابی‌عبدالله(ع) را با سران لشکر کوفه مقایسه کنیم، می‌بینیم که فتح و پیروزی نصیب اصحاب آن حضرت است.
مسلم بن عوسجه را با شبث بن ربعی، حبیب بن مظاهر را با عمرو بن حجاج، عمرو بن قرظه انصاری را با برادرش که در لشکر ابن‌سعد بود، مقایسه کنید.
امروز نام مسلم و حبیب و عمرو بن قرظه محبوب دل‌هاست و نام آن ملعونان در شمار کفار و اشقیاست.
پس در نتیجه‌ی فداکاری‌های مردان خدا و توفیق و مظفّریّت آنها شکی نیست، و این حکم فطری و عقلی و شرعی است که اعمال مصلحین مثمر ثمر و نتیجه‌بخش است، و در دنیا و آخرت فداکاری آنها مأجور و مشکور است:
إِنَّ اللهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ؛[۱]
«به راستی که خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌کند».
ما اگرچه درضمن فصل‌های گذشته قسمتی از فواید قیام و نتایج نهضت حسینی را تذکر دادیم، مع‌ذلک برای آنکه در این موضوع هم تا حدّی که با وضع این کتاب سازگار باشد، به مقدار بصیرت و اطلاع ناقص خود بحث را ادامه می‌دهیم و چون با مطالب گذشته ارتباط دارد اگر در بعضی موارد ناگزیر از تکرار شدیم، از خوانندگان ارجمند پوزش می‌طلبیم:


۱. تقرب و ارتقای درجه


یکی از بزرگ‌ترین نتایج قیام سیدالشهدا(ع)، ثمرات قرب و ارتقای درجه آن حضرت در نزد خداوند متعال است.
به‌طوری که از احادیث و اخبار استفاده می‌شود، فداکاری حسین(ع)، و تحمل آن نوائب و مصائب در راه خدا و نجات دین خدا، نتایج عظیمه و برکات کثیره بخشید که زبان و قلم ما از توصیف و تشریح آن عاجز است.
بهتر این است که خوانندگان، خود کتاب‌های حدیث و مقاتل مانند عوالم‌العلوم، بحارالانوار، نفس‌المهموم و کتاب‌های فارسی مثل ناسخ‌التواریخ را مطالعه کنند و اخباری را که در فضیلت و تقدیر از فداکاری حسین(ع) و اصحاب و دوستان و شیعیان و زوّار و گریه‌کنندگان در مصیبت آن حضرت و انشاد شعر و گریانیدن و یاد از تشنگی آن شهید مظلوم در هنگام نوشیدن آب، روایت شده بخوانند تا بدانند خداوند متعال حسین(ع) را به چه انعامات عالیه و اکرامات عظیمه مخصوص گردانیده است.
فقط ما برای تیمّن و تبرّک یکی از آن احادیث را در اینجا نقل می‌کنیم:
شیخ صدوق(ره) به سند خود از حضرت امام باقر(ع) یا حضرت امام صادق(ع) روایت کرده که پیغمبر(ص) در خانه امّ‌سلمه بود، و به او فرمود: کسی بر من وارد نشود، در این اثنا حسین(ع) آمد و امّ‌سلمه نتوانست او را منع کند، حسین(ع) بر پیغمبر(ص) وارد شد، و امّ‌سلمه نیز به دنبال او شرفیاب شد، دید حسین(ع) بر سینه پیغمبر(ص) است، و پیغمبر(ص) گریه می‌کند، و در دستش چیزی است که آن را می‌گرداند، پس فرمود: «ای امّ‌سلمه این جبرئیل است که به من خبر می‌دهد، این (حسین(ع)) مقتول است و این خاک زمینی است که در آن کشته می‌شود، آن را نزد خود نگهدار، وقتی که تبدیل به خون شد، حبیب من کشته شده است». امّ‌سلمه عرض کرد: یا رسول الله از خدا بخواه تا کشته شدن را از او دفع کند، فرمود: «خواستم، پس‌خدا وحی کرد که برای او درجه‌ای است که به آن درجه احدی از مخلوق نمی‌رسد، و همانا که برای او شیعه‌ای است که شفاعت می‌کنند، و شفاعتشان پذیرفته می‌شود، و همانا مهدی(عج) از فرزندان اوست، پس خوشا به حال کسی که از دوستان حسین(ع) باشد، و شیعیان او به خدا سوگند روز قیامت رستگارند».[۲]


خودآزمایی


1- پیروزی و ظفر مصلحین حقیقی در چیست؟
2- یکی از بزرگ‌ترین نتایج قیام سیدالشهدا(ع) را بیان کنید.

 

پی نوشت ها


[۱]. توبه، 120.

[۲]. صدوق، الامالی، ص203؛ ر.ک: مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص225؛ بحرانی، اصفهانی، عوالم‌العلوم، ص128 ـ 129؛ محدث قمی، نفس‌المهموم، ص65 ـ 66، ح24.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: