بخش اوّل: جهان بینیِ الهی و مادی؛ آثار و نتایج | ۴
دوران نوجوانی و بلوغ دوران بسیار حساس و سرنوشتسازی است، در این دوران گویی زندگی از نو آغاز میشود. در این مرحله، نیروی تعقل و تفکر انسان شکوفا میگردد و آیندهی انسان پایهگذاری میشود و جوان باید در این دوران حساس برای آیندهاش تصمیم بگیرد و برنامهریزی کند.
از دست دادن چنین فرصت گرانبهایی، زیانهای غیر قابل جبرانی به دنبال دارد، زیرا فرصت میگذرد و عمر رفته دوباره باز نمیگردد.
انسان موجودی عاقل و اندیشمند است و نمیتواند همانند حیوانات صرفاً پیرو غرائز و خواستههای نفسانی باشد، باید از نیروی عقل استفاده کند و وظیفهی خویش را در این جهان مشخص سازد، باید راه انسانیت و نیل به سعادت حقیقی خویش را بیابد و دنبال کند. انسان عاقل و اندیشمند فرصت گرانبهای عمر را بیهوده از دست نمیدهد بلکه دو چیز را برای خود ضروریترین نیازها میشمارد و برای به دست آوردن آنها میکوشد: سیستم فکری صحیح و برنامهی منسجم و حساب شده.
جوان باید از این فرصت به خوبی استفاده کند، هدف واقعی زندگی را بشناسد و برای آیندهی خود تصمیم بگیرد، راه سعادت واقعی خود را بیابد و با آگاهی و بصیرت کامل در آن قدم بگذارد و برای رسیدن به مقصد تلاش کند.
اما روشن است که انتخاب برنامهی منسجم و حساب شده و راه سعادت، تابعِ عقیده و جهانبینی انسان است. هر انسانی بر طبق شناخت و برداشتی که از جهان هستی دارد، هدف زندگی و مسیر خود را تعیین میکند و برای آیندهاش تصمیم میگیرد و برنامهریزی میکند. هر چه شناخت ما از مسائل اساسی جهان هستی کاملتر و صحیحتر باشد، بهتر میتوانیم هدف زندگی را بشناسیم و برای وصول به آن برنامهریزی کنیم. بر عکس اگر شناخت ما از مسائل اساسی جهان هستی (جهانبینی) غلط باشد و به عقاید باطلی معتقد باشیم، در انتخاب هدف و راه و برنامه نیز دچار لغزش و خطا خواهیم شد و در وادیهای هلاکت ابدی سقوط خواهیم کرد.
بنابراین، تحکیمِ پایههای عقاید و انتخاب یک جهانبینی درست، نخستین ضرورت برای یک انسان اندیشمند است، برای هر انسان خردمندی ضرورت دارد که در نخستین مراحل زندگی ـ در ایام جوانی ـ آگاهانه به تحکیم باورهای خویش بپردازد و با استدلال و برهان، پایههای عقاید خود را استوار سازد و بدین وسیله خویشتن را از سرگردانی و تحیر و پیمودن راههای غلط رهایی بخشد.
اصولاً تحقیق و کنجکاوی در کشف اسرار جهان هستی، برای عقل اندیشهگر انسان، امری فطری است. چگونه انسان میتواند از این خواست طبیعی و فطری خود صرفنظر کند و چراغ عقل خود را خاموش سازد؟
در این صورت امتیازش بر سایر حیوانات چه خواهد بود؟
شناخت و تصوری که انسان از جهان هستی دارد «جهانبينى» نامیده میشود؛ به عبارت دیگر، جهانبینی مجموعهی مسائل بنیادی و اساسی است که در بُعد اندیشه به این قبیل سؤالها پاسخ میدهد:
آیا این جهان خود به خود به وجود آمده است یا ذاتی برتر آن را آفریده و اداره میکند؟ اگر آفریدگاری دارد، وجودش چگونه است؟ چه صفاتی دارد؟ هدف از آفرینش انسان و جهان چیست؟ آیا زندگی انسان در این جهان پایان مییابد؟ یا این که جهان دیگری ـ جهان آخرت ـ هست، که انسان بعد از مرگ به آن جا انتقال مییابد تا نتیجهی اعمال و رفتار خود را بیابد؟ جهان آخرت، بهشت و دوزخ چگونه است؟ انسان چگونه موجودی است و چه استعدادهایی در وجودش نهاده شده است؟ آیا انسان در این جهان وظیفه و مسئولیتی دارد ...؟
آیا انسان میتواند برای تأمین سعادت دنیوی و اخروی خویش برنامهی کاملی تنظیم کند؟ یا این که ضرورتاً باید از رهنمودها و برنامههای پیامبران ـ که به وسیلهی وحی با آفریدگار جهان ارتباط دارند ـ استفاده نماید؟ پیامبران چه افرادی بودهاند و چه ویژگیهایی داشتهاند؟ و ...؟
آیا برای حفظ و نگهداری و اجرای صحیح احکام و قوانین شرع و برای رهبری امت و حفظ نظام اجتماعی و برقرار ساختن عدالت در جامعه و برای تداوم راه انبیا، به شخص آگاه و توانایی که صلاحیت او به وسیلهی پیامبر و از جانب خدا تأیید شده باشد، نیازی هست؟
پاسخ افراد به اینگونه سؤالها یکسان نیست، بلکه هر گروهی طبق عقیده و جهانبینی خاص خود جوابهایی خواهند داد. مجموعه پاسخهای آنها یک نظام فکری را تشکیل میدهد که جهانبینی نامیده میشود.
بعد از انتخاب جهانبینی نوبت به ایدئولوژی میرسد. ایدئولوژی اصطلاحاً به یک برنامهی منسجم و هدفدار و یک خط مشی کلی برای زندگی و یک نظام فکری که وظیفهی انسان را مشخص و معین میسازد، اطلاق میشود.
بنابراین اصطلاح، «جهانبينى» به منزلهی زیر بنا و شالوده است و «ايدئولوژى» رو بنا و محصول یعنی انتخاب یک ایدئولوژی توقف دارد بر انتخاب یک جهانبینی، در حقیقت جهانبینی شناخت یا بینش کلی نسبت به «هستى» میباشد؛ لیکن ایدئولوژی شناخت و آشنایی با وظایف و بایدها و نبایدها و ارزشهاست.
پاسخهایی که به این قبیل سؤالها داده میشود اصطلاحاً ایدئولوژی نامیده میشود:
وظیفهی ما در این جهان چیست؟ چه مسئولیتی داریم؟ سعادت و کمال واقعی انسان در چه کارهایی است؟ چه کارهایی خوب و چه کارهایی بد است؟ و ...؟
خیرات بشر در چه چیزهایی است؟ چه کارهایی را باید انجام دهیم و چه کارهایی را باید ترک کنیم؟ ...؟
برای همهی جوانان کنجکاو و دانشآموزان و دانشجویان حقیقت طلب، چنین سؤالهایی مطرح شده و میشود و پاسخ شایسته میطلبند. جوانی دوران کنجکاوی و تحقیق و پرسشگری و هنگامهی شکوفاییِ عقل و اندیشه و مرحلهی تحصیل ایمان و عقیده است، از این رو لازم است در این دوران، شناخت صحیحی از جهان داشته و به تحکیم عقاید خویش بپردازید، بیندیشید و تحقیق کنید و برای هر یک از سؤالهای مذکور، پاسخ یقینآور بیابید.
بنابراین، تهیهی یک جهانبینی صحیح و قاطع و یک ایدئولوژی روشن و متین از هر چیزی برای شما ضروریتر است. چون شما عاقل و اندیشمند هستید و عقل کنجکاو و پژوهشگر شما اجازه نمیدهد که از کنار این مسائل بنیادی بگذرید، سطحی گذشتن از این مسائل بنیادی، انسان را به دلهره و اضطراب و زندگی را به پرتگاه مهیب پوچی و سرگردانی میکشاند.
به سؤالهایی که در بحث جهانبینی مطرح شد دوباره بنگرید، میتوان آن سؤالها و نظایر آنها را به چهار دسته تقسیم کرد:
۱. سؤالهای مربوط به مبدأ هستی و آفریدگار جهان و صفات او، که این بحث «خداشناسى» نامیده میشود.
۲. سؤالهای مربوط به آینده انسان و زندگی بعد از مرگ که «معادشناسى» گفته میشود.
۳. سؤالهای مربوط به نیاز انسان به یک برنامهی منسجم و نیاز به پیامبران و نیاز به رهبری و رهنمودهای آنان که نبوت یا «پيامبرشناسى» نامیده میشود.
۴. پرسشهای مربوط به نیاز انسان به رهبران الهی که وجودشان برای ادارهی عادلانه اجتماع و حفظ و اجرای قوانین آسمانی و هدایت انسانها به سوی خدا ضروری است که این بحث «امامشناسى» نام دارد.
۵. سؤالهای مربوط به برنامهها و تکالیف و مسئولیتهای دینی که توسط پیامبران فرستاده شده است.
۱- ضروریترین نیازها که انسان عاقل برای به دست آوردن آنها میکوشد را ذکر کنید.
۲- جهانبینی یعنی چه؟
۳- اصول جهانبینی را نام ببرید.
[1]. ايدئولوژى، واژهاى لاتين است كه مركب از: «ايده+ لوژى» مىباشد. «ايده» به معناى فكر، عقيده، تصور است و «لوژى» به معناى شناخت و بررسى نظر مىباشد. بنابراين ايدئولوژى يعنى: عقيدهشناسى، انديشهشناسى، بررسى و تحقيق در عقايد. اما اين واژه فعلاً بيشتر در معناى زير استعمال مىشود: 1. عقيده و سيستم فكرى كه واقعيتهاى خارجى را تبيين مىكند؛ كه تقريباً مرادف با جهانبينى است. 2. سيستم فكرى كه خط مشى كلى زندگى و وظايف انسان و بايدها و نبايدها و ارزشها را تعيين مىكند كه در اين معنا از آثار و نتايج جهانبينى به شمار مىرود. در اين جا كلمهی ايدئولوژى را در معناى دوم به كار بردهايم.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی