کد مطلب: ۵۹۹۴
تعداد بازدید: ۴۲۰
تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۸
امر به معروف و نهی از منکر| ۶۶
گاهی افراد برای رسیدن به اهداف گناه آلودِ نامقدس با هزینه کم تر، از پنهان کاری بهره می گیرند تا فساد آشکار نشود؛ حتی دیگران را با این شیوه تحت تأثیر قرار می دهند و خود را در صف مؤمنان و شایستگان جای می دهند و امکان مبارزه و کنترل گناه را عملا منتفی می سازند.

در نوشتار قبل در باره شیوه رازداری و پرده پوشی سخن گفتیم. اکنون به ادامه این بحث پرداخته و پس از آن به بررسی شیوه افشاگری می پردازیم.


پرده پوشی نسبت به گناه دیگران در سیره و گفتار اهل بیت علیهم السلام


در روایتی در مورد شیوه عملکرد امیر المؤمنین علیه السلام در برابر مشاهده خطای دیگران، چنین آمده است:

«أَنَّهُ قَالَ لَهُ النَّبِيُّ ص لَوْ رَأَيْتَ‏ رَجُلًا عَلَى‏ فَاحِشَةٍ قَالَ أَسْتُرُهُ قَالَ إِنْ رَأَيْتَهُ ثَانِياً قَالَ أَسْتُرُهُ بِإِزَارِي وَ رِدَائِي إِلَى ثَلَاثِ مَرَّاتٍ فَقَالَ النَّبِيُّ ص لَا فَتَى إِلَّا عَلِيٌّ».

رسول خدا صلی الله علیه و آله به ایشان (امیر المؤمنین علیه السلام) فرمودند: اگر مردی را هنگام ارتکاب گناه مشاهده کنی (چه می کنی؟) حضرت امیر عرضه داشتند: او را می پوشانم (و از گناهش پرده پوشی می کنم). رسول خدا فرمودند: اگر برای بار دوم او را (در حالت گناه) ببینی (چه می کنی؟) علی علیه السلام عرضه داشتند: او را با لباس و عبایم می پوشانم. تا سه مرتبه (این سوال و جواب ادامه پیدا کرد) سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هیچ جوانمردی نیست جز علی.[1] و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «اسْتُرُوا عَلَى إِخْوَانِكُم». (زشتی ها و خطاهای) برادرانتان را بپوشانید (و افشا نکنید).[2]‏
امام صادق علیه السلام به پسر جندب فرمودند:

«يَا ابْنَ‏ جُنْدَبٍ‏ إِنَ‏ عِيسَى‏ ابْنَ‏ مَرْيَمَ‏ ع قَالَ لِأَصْحَابِهِ أَ رَأَيْتُمْ لَوْ أَنَّ أَحَدَكُمْ مَرَّ بِأَخِيهِ فَرَأَى ثَوْبَهُ قَدِ انْكَشَفَ عَنْ بَعْضِ عَوْرَتِهِ أَ كَانَ كَاشِفاً عَنْهَا كُلِّهَا أَمْ يَرُدُّ عَلَيْهَا مَا انْكَشَفَ مِنْهَا قَالُوا بَلْ نَرُدُّ عَلَيْهَا قَالَ كَلَّا بَلْ تَكْشِفُونَ عَنْهَا كُلِّهَا فَعَرَفُوا أَنَّهُ مَثَلٌ ضَرَبَهُ لَهُمْ فَقِيلَ يَا رُوحَ اللَّهِ وَ كَيْفَ ذَلِكَ قَالَ الرَّجُلُ مِنْكُمْ يَطَّلِعُ عَلَى الْعَوْرَةِ مِنْ أَخِيهِ فَلَا يَسْتُرُهَا».

پسر جندب! عيسى بن مريم عليهما السّلام به يارانش فرمود: فكر مى ‏كنيد كه اگر يكى از شما از كنار برادر [خواب‏] خود عبور كند و ببيند قسمتى از لباسش كنار رفته و اندكى از عورتش پيدا شده [چه برخوردى مى‏ كند] آيا تمام جامه را كنار مي زند تا بقيّه عورت هم نمايان شود؛ يا لباس را به جاى اوّل بازگردانده تا پوشيده شود؟! ياران گفتند: بله؛ عورتش را مى‏ پوشانيم! فرمود: هرگز! بلكه تمام عورت را آشكار مى ‏سازيد- در اين جا بود كه ياران دريافتند كه اين مَثَلى است كه براى ايشان زده-، پرسيدند: اى روح اللّه، موضوع از چه قرار است؟ فرمود: [يعنى‏] فردى از شما چون از عيب برادرش آگاه شود آن را پوشيده نمي دارد.[3]
شیخ مفید در مورد زشتی افشای گناه دیگران و عوارض بدی که برای افشا کننده به جای می گذارد، روایتی از امام صادق علیه السلام نقل نموده که بسیار جالب توجه است، امام علیه السلام می فرمایند:

«مَنِ‏ اطَّلَعَ‏ مِنْ‏ مُؤْمِنٍ‏ عَلَى‏ ذَنْبٍ‏ أَوْ سَيِّئَةٍ فَأَفْشَى‏ ذَلِكَ‏ عَلَيْهِ‏ وَ لَمْ يَكْتُمْهَا وَ لَمْ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ لَهُ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ كَعَامِلِهَا وَ عَلَيْهِ وِزْرُ ذَلِكَ الَّذِي أَفْشَاهُ عَلَيْهِ وَ كَانَ مَغْفُوراً لِعَامِلِهَا وَ كَانَ عِقَابُهُ مَا أَفْشَى عَلَيْهِ فِي الدُّنْيَا مَسْتُورٌ عَلَيْهِ فِي الْآخِرَةِ ثُمَّ لَا يَجِدُ اللَّهَ أَكْرَمَ مِنْ أَنْ يُثَنِّيَ عَلَيْهِ عِقَاباً فِي الْآخِرَةِ».

هر کس از گناه یا خطای دیگران مطّلع شود و آن را افشا نموده و کتمان ننماید و برای او به درگاه خداوند استغفار نکند، نزد خداوند مانند عامل آن گناه است و وزر و سنگینی آن گناهی که آن را افشا نموده بر عهده او خواهد بود. و عامل آن گناه بخشیده خواهد شد و عقاب آن همان افشایی است که در دنیا اتفاق افتاده و در آخرت پوشیده خواهد بود. سپس (عامل گناه) خداوند را کریم تر از آن می یابد که برای بار دوم او را در آخرت عقاب نماید.[4]


توصیه امام جواد علیه السلام به افشا نکردن گناه


کتاب شریف امالی (مفید) جریانی را نقل می کند که بسیار قابل توجه و آموزنده است. یکی از شیعیان از امام علیه السلام در مورد رسوا کردن پدر ناصبی خود که دشمن اهل بیت علیهم السلام بود سؤال می کند و حضرت او را از این کار برحذر می دارند. در روایت چنین آمده است:
«عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ قَالَ‏ كَتَبَ صِهْرٌ لِي إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ص إِنَّ أَبِي نَاصِبٌ خَبِيثُ الرَّأْيِ وَ قَدْ لَقِيتُ مِنْهُ شِدَّةً وَ جَهْداً فَرَأْيُكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ فِي الدُّعَاءِ لِي وَ مَا تَرَى جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ فَتَرَى أَنْ أُكَاشِفَهُ‏ أَمْ أُدَارِيَهُ فَكَتَبَ ع قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِيكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرٌ فَاصْبِرْ فَ إِنَ‏ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ‏ ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَايَةِ مَنْ تَوَلَّيْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِي وَدِيعَةِ اللَّهِ الَّذِي لَا تَضِيعُ وَدَائِعُهُ قَالَ بَكْرٌ فَعَطَفَ اللَّهُ بِقَلْبِ أَبِيهِ عَلَيْهِ‏ حَتَّى صَارَ لَا يُخَالِفُهُ فِي شَيْ‏ءٍ».
بکر بن صالح می گوید: دامادی داشتم که برای امام جواد علیه السلام چنین نامه نوشت: پدرم ناصبی ای است که اعتقاد پلیدی دارد و (به همین خاطر) من از او شدّت و سختی دیده ام. فدایت شوم برایم دعا کنید و نظرتان در باره این که او را رسوا کنم یا با او مدارا نمایم (و رسوایش نسازم) چیست؟ امام علیه السلام در پاسخ نامه مرقوم فرمودند: نوشته تو و آن چه از پدرت گفتی را فهمیدم و اگر خدا بخواهد دعا برای تو را رها نخواهم ساخت. و مدارا کردن (با پدرت) برای تو بهتر از افشا نمودن است. همراه با سختی آسانی است پس صبر کن که همانا عاقبت از آنِ متقین است. خداوند تو را بر ولایت کسانی که ولایتشان را پذیرفته ای ثابت قدم بدارد. ما و شما در امان خدایی هستیم که امانت هایش را تباه نمی سازد. بکر می گوید: (پس از مدتی) خداوند چنان دل پدر را به او مهربان کرد که در هیچ امری با پسر مخالفت نمی نمود.[5]
انسان با انتخاب عقاید سخیف و اعمال زشت، خود را از مقام و منزلت رفیع و حرمت ویژه ای که خدا به او عنایت کرده، فرو می افکند و خود را از هر گونه شایستگی احترام و حفظ آبرو، محروم می کند. در این صورت، آبروی این گونه افراد، حرمتی ندارد؛ ولی نکته بسیار مهم، آن است که باید ملاحظه کرد و سنجید که افشاگری نسبت به این اشخاص، چه نتایج و عواقبی به بار می آورد و آیا باعث اصلاح آنان و یا اصلاح دیگران می شود و یا افشاگری، آنان را به لجاجت و عناد می کشاند و دیگران را نیز جری ساخته، حرمت گناه را در جامعه می شکند؟[6] همان طور که در روایت ملاحظه شد، گاهی پرده پوشی و مدارا کردن حتّی نسبت به کسانی که استحقاق حفظ آبرو را ندارند، باعث تحوّل و هدایت ایشان می شود.
با توجه به آن چه تاکنون در باره شیوه پرده پوشی در قبال گناه و خطای دیگران گفته شد، معلوم گردید که در بسیاری از موارد، افشا نکردن خطای گناهکار و حفظ آبروی او، زمینه ساز پشیمانی و تغییر رفتار در فرد خاطی می گردد. لذا در این موارد باید به اصل اوّلیه و راهکار اصلی یعنی پرده پوشی و حفظ آبروی مردم رجوع نمود و از پرده دری و بی آبرو نمودن فرد گناهکار خودداری کرد، چراکه هتک آبروی او نه تنها باعث هدایت او و ترک گناه نمی گردد، بلکه او را بر این کار جرّی نموده و باعث ترویج گناه در جامعه می شود و به مرور زمان ارتکاب آن را عادی جلوه داده و قبح آن را برطرف می سازد.


افشاگری


آن چه در بخش نخست پیرامون لزوم حفظ آبروی افراد و پرده پوشی و پنهان سازی گناهان آمد، یک اصل کلی است و هر اصل کلی، استثناهایی دارد. در برخی موقعیت ها و درباره بعضی گناهان و برخی افراد، آن اصل کلی شکسته شده، آبروی افراد، دارای حرمت و ارزش نخواهد بود و انسان می تواند نسبت به این افراد، افشاگری کند و حتی گاهی این افشاگری از چهره های ناسالم، یک وظیفه دینی و اجتماعی است.[7]
گاهی افراد برای رسیدن به اهداف گناه آلودِ نامقدس با هزینه کم تر، از پنهان کاری بهره می گیرند تا فساد آشکار نشود؛ حتی دیگران را با این شیوه تحت تأثیر قرار می دهند و خود را در صف مؤمنان و شایستگان جای می دهند و امکان مبارزه و کنترل گناه را عملا منتفی می سازند. در چنین فضایی اگر مصلحان جامعه نتوانند با تذکرات و روش های عادی آنان را اصلاح کنند و گریزی جز افشای ماهیت عمل آنان نباشد، باید دست به افشاگری زد و اسرار آنان را برملا ساخت تا روند تداوم گناه و نافرمانی مختل شود و نیز دیگران از آنان فاصله بگیرند و مرزها مشخص گردد و آنانی هم که ناخواسته با جریان گناه همراه شده بودند، بتوانند شناخت و قضاوت صحیحی داشته باشند. آیاتی از قرآن در این زمینه قابل استشهاد است که به یک نمونه آن اشاره می کنیم.[8]
خداوند متعال در سوره محمد (صلی الله علیه و آله) می فرماید:

«أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُمْ * وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمالَكُمْ * وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرِينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَكُمْ».

آيا كسانى كه در دل هايشان بيمارى است گمان كردند خدا كينه ‏هايشان را آشكار نمى ‏كند؟! * و اگر ما بخواهيم آن ها را به تو نشان مى ‏دهيم تا آنان را با قيافه‏ هايشان بشناسى، هر چند مى ‏توانى آن ها را از طرز سخنانشان بشناسى و خداوند اعمال شما را مى ‏داند * ما همه شما را قطعاً مى ‏آزمائيم تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از ميان شما كيانند، و اخبار شما را بيازماييم.[9]
بعضى از مفسران گفته ‏اند كه بعد از نزول آيه مورد بحث ديگر پيامبر به خوبى منافقان را از نشانه ‏هاى آن ها مى ‏شناخت. شاهد گوياى اين سخن اين كه به آن حضرت دستور داده شد كه هر گاه يكى از آن ها از دنيا برود بر او نماز نخواند، و كنار قبرش براى دعا و طلب آمرزش نايستد:

«وَ لا تُصَلِّ عَلى‏ أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى‏ قَبْرِهِ» (توبه- 84). مخصوصاً از مواقعى كه منافقان به خوبى چهره واقعى خود را آشكار مى ‏كردند موقع جهاد بود، قبل از جنگ به هنگام جمع ‏آورى كمك ها و آماده شدن براى ميدان نبرد، و در ميدان جنگ به هنگام حملات شديد دشمن، و بعد از جنگ به هنگام تقسيم غنائم كه در آيات فراوانى از قرآن مجيد مخصوصاً در سوره توبه و احزاب به آن ها اشاره شده است، و كار به جايى رسيده بود كه حتّى افراد عادى مسلمانان نيز منافقان را در اين صحنه‏ ها مى‏ شناختند.[10]


خودآزمایی


1- نمونه ای از سخنان یا سیره عملی اهل بیت علیهم السّلام را در مورد پرده پوشی از گناه دیگران بنویسید؟
2- شیوه افشاگری را با استناد به آیه ای از قرآن توضیح دهید؟

 

پی نوشت ها


[1] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ج ‏12 ص 426.
[2] همان.
[3] تحف العقول ص 305/ تحف العقول (ترجمه جعفرى) ص 287.
[4] الإختصاص (شیخ مفید) ص32.
[5] الأمالي (للمفيد) ص 191.
[6] امر به معروف و نهی از منکر: دو فریضه برتر در سیره معصومین علیهم السلام ج 2 ص 82.
[7] همان ص 83. (با دخل و تصرف)
[8] امر به معروف و نهی از منکر در آیینه قرآن کریم ص 343. (با تصرف)
[9] سوره محمد/ آیات 29 تا 31 (ترجمه مکارم).
[10] تفسير نمونه ج ‏21 ص 480.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

حجت‌الاسلام مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: