مقصود از آداب، آن چیزهایی است که رعایت آنها در حصول غرض و گرفتن نتیجه، مؤثّر است مانند: لینت و نرمیکلام و اجتناب از درشتی و خشونت و استعمال الفاظ توهینآمیز و رعایت نزاکت و خوش خلقی و احترام اشخاص؛ مگر در مواردی که گرفتن نتیجه، بی خشونت و درشتی میسر نباشد.
مقصود از امر به معروف و نهی از منکر انجام یک وظیفه اخلاقی و نوعپروری است و به این جهت باید تا امکان دارد طوری ادای این وظیفه را نمود که باعث آزردگی و رنجش خاطر طرف نشود و او را در مقام لجاجت نیندازد.
چو کاری بر آید به لطف و خوشی / چه حاجت به تندی و گردن کشی
خداوند به حضرت موسی و هارون(ع) که برای دعوت فرعون مأمورشان ساخت دستور داد که او را با کلام لیّن و نرم بخوانند:
فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَّیِّناً؛[1]
در بحارالانوار از کتاب مصباح الشّریعه روایتی از پیغمبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود:
«امر کننده به معروف باید دانا به حلال و حرام باشد و از آنچه راجع به خود اوست فراغت یافته باشد، نصیحت کننده مردم باشد و با آنها مهربانی و مدارا نماید، با لطف و بیان خوش، آنان را دعوت کند. آگاه به تفاوت اخلاق مردم باشد تا با هر کسی مطابق اخلاق و عادات او رفتار کند. دانا به مکر نفس و مکاید شیطان باشد و در آنچه که از مردم به او میرسد از اذیت و ابتلا، صبر نماید و در مقام مکافات و تلافی برنیاید و از آنها شکایت نکند و آمرانه و حاکمانه امر به معروف ننماید و از برای خود، با کسی درشتی و خشونت نکند، بلکه با نیت پاک برای خدا امر به معروف کند و از او یاری بخواهد و اگر نافرمانی او را نمودند و جفا بر او روا داشتند، صبر نماید و اگر از او پذیرفتند از آنها تشکّر کند کار خود را به خدا واگذار کند و عیب خود را ببیند».[2]
یکی از آدابی که رعایت آن بسیار لازم است این است که جز در مورد ضرورت عیب کسی را در پیش دیگران نگوید و تا ممکن است عیوب مردم را بپوشاند و آنها را در خلوت به عیبشان آگاه سازد.
یکی دیگر از آداب مهمّه این است که: امر کننده به معروف، تارک آن و نهیکننده از منکر، عامل به آن نباشد تا سخن او در دلها اثر کند.
در نهج البلاغه از حضرت امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که فرمود:
«مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَعَلَيْهِ أَنْ يَبْدَأَ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ، وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالإِجْلالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ»؛[3]
«کسی که خود را پیشوای مردم قرار دهد باید پیش از آنکه به تعلیم دیگران مشغول شود خود را تعلیم دهد، و باید با رفتار خود به مردم ادب بیاموزد، پیش از آنکه با زبان آنها را ادب کند و کسی که خود را تعلیم میدهد و ادب میکند سزاوار است به احترام و تجلیل از کسی که تعلیمدهنده مردم و ادبآموز ایشان است».
و نیز در کتاب مذکور از آن حضرت نقل شده که فرمود:
«لَعَنَ اللهُ الآمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِكينَ لَهُ، وَالنَّاهِينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعَامِلِينَ بِهِ»؛[4]
«خدا لعنت کند امرکنندگان به معروفی را که آن را ترک میکنند و نهیکنندگان از منکر را که به آن عمل میکنند».
یکی از بزرگترین عوامل موفقیت پیغمبر اکرم(ص) به شهادت تاریخ در کار هدایت مردم، ایمان محکم و پایدار آن حضرت به آنچه از طرف خدا بر او وحی میگردید بود[5] که میفرمود:
«اگر آفتاب را در دست راستم و ماه را در دست چپم گذارند که از دعوتم دست بردارم، نمیپذیرم».[6]
در تمام تعالیم اسلامی، خود آن بزرگوار و اهل بیتش پیشقدم بودند و رفتار و اخلاق آن حضرت مردم را شیفته و دلباخته اسلام میساخت.
آن کس که امر به معروف و نهی از منکر میکند و خود به خلاف گفته خود رفتار مینماید، نتیجه مهمّی نخواهد گرفت و زحماتش بیشتر به هدر میرود.
و غیر تقی یأمر النّاس بالتّقی / طبیب یداوی النّاس وهو مریض[7]
و
خشک ابری که بود ز آب تهی / ناید از او صفت آبدهی[8]
در قرآن مجید راجع به حضرت شعیب پیغمبر ـ علی نبینا وآله وعلیه السلام ـ آمده است که به قوم خویش میفرمود:
وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ إِلَی مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ؛[9]
معنی آیه شریفه بنا بر بعضی تفاسیر، این است که حضرت شعیب(ع) میفرمود:
«من نمیخواهم با شما در آنچه که از آن نهی میکنم مخالفت نمایم».
و در سوره فصلت میفرماید:
وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّن دَعَا إِلَی اللهِ وَ عَمِلَ صَالِحاً وَ قَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ؛[10]
«چه کسی قول و گفتهاش بهتر است از آنکه میخواند به سوی خدا و عمل صالح و گوید من از مسلمینام».
و از کسانی که به موعظه و دعوت خود عمل نمیکنند خداوند متعال آنان را مذمّت نموده و میفرماید:
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ؛[11]
«آیا امر میکنید مردم را به برّ و نیکی، و خود را فراموش مینمایید».
با اینکه این مطالب را باید کاملاً در نظر گرفت، امّا کسی هم حق ندارد که از امر به معروف به اسم اینکه من خود به آن عمل نمیکنم خودداری نماید؛ زیرا امر به معروف تکلیفی است که مستقلاً در عهده انسان است و باید آن را ادا نماید.
در اخبار رسیده است که:
«مُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَإنْ لَمْ تَعْمَلُوا بِهِ كُلِّهِ»؛[12]
و همچنین کسی حقّ ندارد از شنیدن مواعظ و نصایح به این دلیل که گوینده و واعظ، عمل به گفته خود نمیکند و کردارش را مانند گفتار نساخته، سر بتابد و به اعتراض پردازد، زیرا در پیشگاه شرع و وجدان، این عذر از او پذیرفته نیست.
از حضرت امیرالمؤمنین(ع) روایت شده که فرمود:
«خُذِ الْحِکْمَةَ أنَّی کَانَتْ فَإنَّ الْحِکْمَةَ تَکُونُ فِی صَدْرِ الْمُنافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِی صَدْرِهِ حَتَّی تَخْرُجَ فَتَسْکُنَ إلَی صَوَاحِبِهَا فِی صَدْرِ الْمُؤْمِنِ»؛[13]
«حکمت را هر جا که باشد فراگیر پس همانا حکمت در سینهی منافق مضطرب میشود، تا از آن بیرون آمده و در دل مؤمن که صاحب آن است، قرار بگیرد».
مرد باید که گیرد اندر گوش / ور نوشته است پند بر دیوار
باطل است آنچه مدّعی گوید / خفته را خفته کی کند بیدار
1- در روایتی که از پیغمبر اکرم(ص) نقل شده، امر کننده به معروف باید دارای چه خصوصیاتی باشد؟
2- یکی از بزرگترین عوامل موفقیت پیغمبر اکرم(ص) چه بود؟
[1]. طه، ۴۴. «پس با او به نرمی سخن بگویید».
[2]. مجلسی، بحارالانوار، ج۹۷، ص۸۳ـ۸۴، ح۵۲ (باب وجوب الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر وفضلهما).
[3]. نهجالبلاغه، ترجمه فیضالاسلام، حکمت ۷۰، ج۶، ص۱۱۱۷.
[4]. نهجالبلاغه، ترجمه فیضالاسلام، خطبه ۱۲۹، ج۲، ص۴۰۳.
[5]. اشاره به آیه: آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا اُنْزِلَ إلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ. بقره، ۲۸۵.
[6]. قمی، تفسیر، ج۲، ص۲۲۸؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۶۷؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج ۳، ص ۵۶؛ مجلسی، بحارلانوار، ج۱۸، ص۱۸۲.
[7]. وَ هُوَ سَقیم.
[8]. شعر از ابوعثمان الحبری است.
[9]. هود، ۸۸.
[10]. فصلت، ۳۳.
[11]. بقره، ۴۴.
[12]. حر عاملی، وسائلالشیعه، ج۱۱، ص ۴۲۰. «امر به معروف کنید گرچه به همهی آن عمل نکنید».
[13]. نهجالبلاغه، ترجمه فیضالاسلام، حکمت ۷۶، ج۶، ص۱۱۲۲.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی