کد مطلب: ۶۶۴۵
تعداد بازدید: ۲۵۷
تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۸
پندهای امام صادق(ع) | ۲۵
چه بسا یكى از دلایل وقوع سیل‌ها، زلزله‌ها و گرفتارى‌هاى عجیب و غریب این باشد كه مردم آن جوامع به افراد فقیر و تهیدست بهایى نمى‌دهند و توانمندانشان به فكر افزایش هر چه بیش‌تر قدرت و ثروت خود هستند، هرچند این كار به بهاى محروم‌تر شدن محرومان جامعه باشد.

درس چهاردهم


پاداش‌هایی بزرگ برای شیعیان واقعی


یَا ابْنَ جُندب اَلْماشى فى حاجةِ اَخیه كالسّاعى بَینَ الصَّفا وَالمروَةِ وَ قاضى حاجَتِه كَالمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فى سَبیلِ اللهِ یَومَ بدرٍ و اُحُدٍ و ما عَذَّبَ اللهُ اُمَّةً اِلّا عِندَ اسْتِهانَتِهِمْ بحُقوقِ فُقَراءِ اِخوانِهِم. یَا ابْنَ جُندب بَلِّغْ مَعاشِرَ شیعَتِنا و قُل لَهُم لا تَذهَبَنَّ بِكُمُ المَذاهِبُ فَواللهِ لا تُنالُ وِلایَتُنا اِلّا بِالوَرَعِ وَ الاِجتِهاد فى الدّنیا وَ مُواساةِ الاِخْوان فِى الله وَ لَیسَ مِن شیعتِنا مَنْ یَظْلِمُ النّاسَ.


انگیزه و اخلاص، ملاك عمل


امام صادق(ع) در این قسمت از روایت شریف مى‌فرماید: كسى كه در برآورده ساختن حوایج برادر ایمانى‌اش قدمى بردارد، مانند كسى است كه سعى بین صفا و مروه انجام مى‌دهد و اگر شخصاً نیاز برادر ایمانى خود را برآورده سازد، ثواب كسى را دارد كه در راه خدا و در جنگ بدر و احد جهاد كرده و در خون خویش غلتیده است.
نظیر این‌گونه تعبیرات، در روایات دیگر هم به چشم مى‌خورد و تشبیهات عجیب و ثواب‌هاى بسیار بزرگى براى انجام اعمالى به ظاهر كوچك بیان شده است. البته ممكن است سوء تعبیرهایى نیز از این روایات بشود. از یك سو، ممكن است كسانى كه این تعبیرات برایشان سنگین است، به بهانه‌ی صحیح نبودن سند این‌گونه روایات، به كلى آنها را رد كنند و از سوى دیگر، كسانى فكر كنند اگر هر كارى را به هر صورتى انجام دهند، همه‌ی این ثواب‌ها را مى‌برند. هر دوى این برداشت‌ها غلط و افراط و تفریط است.
شاید بعضى از عبادات در ظاهر چندان اهمیتى نداشته باشند، اما در حقیقت بسیار بزرگ و باارزش باشند و خداوند متعال اجر زیادى براى آن قرار داده باشد. اجر و ثواب عبادات تنها به كمیّت آنها بستگى ندارد، بلكه بیش از هر چیز انگیزه، نیّت، سعى و تلاش و اخلاص انسان ملاك عمل است. این‌گونه تشبیهات در مقام این است كه بگوید، مثلاً خدمت به برادر ایمانى مى‌تواند به شكلى انجام بگیرد كه ثواب شهید را داشته باشد؛ یعنى چنین امكان و استعدادى در این عمل هست، اما این‌گونه نیست كه این عمل را هر كسى، به هر نیّتى و در هر شرایطى انجام دهد چنین ثوابى داشته باشد. مثلاً اگر شخص میلیاردرى صدتومان به فردى نیازمند كمك نماید، این‌طور نیست كه ثواب شهادت در جنگ بدر و احد را داشته باشد. اما كسى كه براى رفع نیاز خودش هم مشكل دارد، اگر از نیازمندى‌هاى خانواده‌اش بگذرد و در حد توانش مبلغى ـ هر چند اندك ـ را براى رفع حاجت برادر ایمانى‌اش صرف كند، این ثواب شامل حال او مى‌شود.
ما در زندگى طلبگى خودمان شاهد مواردى از این قبیل بوده‌ایم؛ نمونه‌هاى بسیارى كه شاید در نظر برخى افسانه جلوه كند! بعضى از طلبه‌ها با این‌كه نهایت احتیاج را به شهریه‌ی ناچیز آن زمان داشتند، اگر شخصى نیازمندتر از خودشان را مى‌دیدند، شهریه‌ی مزبور را به صورتى كه آن شخص متوجه نشود و رعایت حفظ عزّت و كرامت وى نیز شده باشد، در راه رفع نیاز او خرج مى‌كردند. درست است كه این پول از نظر مقدار، قابل توجه نبود، اما براى كسى كه به آن احتیاج داشت و چه بسا براى این‌كه به رفیقش كمك نماید، باید شب را گرسنه بخوابد، بسیار با ارزش بود.
ارزش ایثار به گونه‌اى كه انسان، دیگرى را بر خودش مقدم بدارد، آن هم نه براى اغراض مادى و دنیوى، بلكه براى این كه خدا دوست دارد، از بعضى جهادها كم‌تر نیست:

... وَ یُؤْثِروُنَ عَلى أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ... .[1] بنابراین، ما نباید تعجب كنیم از این‌كه چرا كمك به برادران ایمانى ثواب شهادت در جنگ بدر و احد را دارد؛ زیرا اگر ارزش‌یابى دقیقى از فداكارى و گذشتى كه فرد انجام داده است به عمل آوریم، متوجه خواهیم شد كه ارزش كار او كم‌تر از ایثار و از خودگذشتگى شهداى جنگ‌هاى بدر و اُحد نیست. علاوه بر آن، مسأله‌ی تفضلات الهى، فوقِ اجر و ثوابى است كه شخص استحقاق پیدا مى‌كند. خداوند براى بعضى اعمال، چندین برابر پاداش قرار داده است:

وَ اللهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللهُ واسِعٌ عَلِیمٌ؛[2] و مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها... .[3] بنابراین، تحقق تعبیراتى كه در این‌گونه روایات آمده است بستگى به شرایط خاصى دارد. حضرت امام رضا(ع) در حدیث مشهور سلسلة الذهب، خطاب به مردم نیشابور مى‌فرمایند:

كَلِمةُ لا اِلهَ اِلّا الله حِصْنى فَمَن دَخَلَ حِصنى أمِنَ مِن عَذابى ... بِشروطِها وَ اَنا مِن شُروطِها.[4] آرى، كلمه‌ی «لا اله الا الله» چنین توانى دارد كه انسان را از عذاب الهى حفظ كند، اما به شرطها و شروطها. داشتن ولایت اهل بیت(ع)، یكى از شروط تأثیر این كلمه است. به عبارت دیگر، آن كلمه چنین اقتضایى دارد، اما به طور مطلق عمل نمى‌كند، بلكه شرایطى دارد. این‌گونه مسایل در امور طبیعى هم مصداق دارد؛ مثلاً درست است كه آتش مى‌سوزاند، اما نه هر چیزى را و نه در هر شرایطى؛ باید جسم قابل احتراقى باشد، اكسیژن در محیط وجود داشته باشد و ... . پس اگر گفتند فعلى چنین تأثیرى دارد، معنایش این نیست كه به طور مطلق داراى چنین تأثیرى است، بلكه مى‌تواند در شرایط خاصى، چنین اثرى داشته باشد.


آثار بى‌اعتنایى به حقوق برادران ایمانى


امام صادق(ع) در ادامه با اشاره به جنبه‌ی سلبى قضیه، به تبیین یك سنت الهى مى‌پردازند. مى‌فرمایند بسیارى از اقوام گذشته كه مستوجب عذاب الهى شدند، مادامى كه حقوق فقرایشان را رعایت مى‌كردند، از عذاب خداوند در امان بودند، اما زمانى كه از پرداخت حقوق مستمندان و فقرا غفلت می‌ورزیدند و این گناه را مرتكب مى‌شدند، عذاب الهى بر ایشان مسجّل مى‌شد. نمونه‌ی بسیار مشهور در این زمینه، تأخیر چند ساله‌ی عذاب فرعون و فرعونیان از جانب خداوند متعال مى‌باشد. مادامى كه عده‌ی زیادى از مردم فقیر و تهیدست سر سفره‌ی فرعون غذا مى‌خوردند و سیر مى‌شدند، خداوند عذابش را بر آن قوم نازل نكرد.
بنابراین بى‌اعتنایى به حقوق برادران ایمانى، عذاب الهى را به دنبال خواهد داشت؛ خواه در این دنیا باشد و خواه در آخرت. عذاب‌هاى اجتماعى مخصوص جامعه‌اى است كه افرادش حقوق محرومان و مستضعفان را رعایت نمى‌كنند. چه بسا یكى از دلایل وقوع سیل‌ها، زلزله‌ها و گرفتارى‌هاى عجیب و غریب این باشد كه مردم آن جوامع به افراد فقیر و تهیدست بهایى نمى‌دهند و توانمندانشان به فكر افزایش هر چه بیش‌تر قدرت و ثروت خود هستند، هرچند این كار به بهاى محروم‌تر شدن محرومان جامعه باشد. توجه به این نكات مى‌تواند پاسخ بسیارى از سؤالات را براى ما روشن نماید؛ سؤالاتى از این قبیل كه: چرا خداوند افرادى را كه مستحق عقاب بودند، عذاب نكرد و یا چرا بعضى انسان‌ها خیلى زود مستوجب عذاب الهى شدند؟


لزوم توجه به شرایط تحقق وعده‌هاى الهى


نكته‌ی مهمى كه حضرت در این روایت به آن اشاره مى‌كنند و شیعیان را از آن بر حذر مى‌دارند این است كه انسان نباید با نادیده گرفتن شرایط تحقق وعده‌هاى الهى، فریب شیطان را خورده و از این مسأله سوء استفاده نماید. در تاریخ به نمونه‌هاى زیادى از سوء برداشت انسان‌ها از وعده‌هاى الهى برمى‌خوریم. مثلاً وقتى بنى‌اسرائیل در چنگال فرعونیان بودند، خداى متعال توسط پیامبرانش به آنان وعده داد كه اگر ایمان بیاورید، نجات خواهید یافت و بر دشمنانتان پیروز خواهید شد. آیات زیادى هم در قرآن وجود دارد كه براى بنى اسرائیل (فرزندان حضرت یعقوب(ع)) امتیازهاى ویژه‌اى قایل شده است؛ از جمله:

یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْكُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِینَ؛[5] یا این آیه: ... وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمِین.[6] بنى اسرائیل بر این باور بودند كه خداوند، هم عزّت و سعادت دنیاى آنان را تضمین كرده است و هم نجات از عذاب آخرت را:

وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ إِلاّ أَیّاماً مَعْدُودَةً...؛[7] و یهود گفتند كه هیچ وقت خدا ما را در آتش عذاب نكند، جز چند روزى معدود. آنان حتى خود را فرزندان و عزیز كرده‌هاى خدا مى‌دانستند:

... نَحْنُ أَبْناءُ اللهِ وَ أَحِبّاؤُهُ... .[8] امروز هم صهیونیست‌ها مدعى‌اند كه از نسل حضرت یعقوب(ع) و ملت برگزیده‌ی خدا هستند و چون همه‌ی انسان‌ها به طفیل آنها خلق شده‌اند، باید مطیع و فرمانبردار آنان باشند!
در زمان ائمه(ع) هم عده‌اى از مسلمانان كه به طوایف مُرجئه معروف بودند چنین اعتقاداتى داشتند؛ یعنى مى‌گفتند صِرف داشتن ایمان، انسان را از عذاب آخرت نجات مى‌دهد اگرچه همه‌ی كبایر را هم مرتكب شده باشد. این گروه از مسلمانان با داشتن چنین عقایدى، در واقع خودشان را فریب مى‌دادند.
متأسفانه در میان شیعیان هم كسانى با شنیدن و یا مشاهده‌ی روایاتى كه در شأن و منزلت ائمه‌ی اطهار(ع) و در امان بودن محبّان ایشان از عذاب آخرت بیان شده است، به چنین توهمات و اعتقادات افراطى دچار شده‌اند؛ یعنى فكر مى‌كنند چون دوستدار اهل بیت(ع) هستند، حتى اگر مرتكب بزرگ‌ترین گناهان كبیره نیز شوند! آمرزیده مى‌شوند. چنین عقایدى حتى در زمان امام باقر و امام صادق(ع) نیز در بین شیعیان شایع شده بود. از جمله كارهایى كه امامان ما ـ خصوصاً از زمان امام باقر(ع) به بعد ـ براى مقابله با این‌گونه افكار انحرافى انجام دادند، تلاش براى زدودن این اعتقادات غلط از میان شیعیان بود. امام رضا(ع) در ضمنِ روایتى به این موضوع اشاره نموده و مى‌فرمایند:

اِنَّه لَیس بین اللهَ و بین اَحَدٍ قَرابَةٌ؛[9] خداوند با كسى خویشاوندى ندارد. امام باقر(ع) نیز در روایتى مى‌فرمایند:

مَن كانَ لِلّه مُطیعاً فَهوَ لَنا وَلىٌّ وَ مَن كانَ لِلّه عاصیاً فَهوَ لنا عَدوٌّ؛[10] هر كس مطیع فرمان الهى باشد، دوست ما و هر كه از فرمان خداوند سرپیچى نماید دشمن ما است.
فلسفه‌ی دعوت به محبت اهل بیت(ع) این نیست كه مردم نسبت به انجام گناه جرى‌تر شده و گستاخانه به معصیت خدا بپردازند، بلكه این دعوت، دعوتى است در راستاى انجام آنچه مرضى خدا است؛ چرا كه راه اهل بیت(ع) جز راه خدا نیست. بنابراین كسانى كه ادعاى محبت اهل بیت(ع) را دارند، نباید مرتكب اعمالى شوند كه رضاى الهى در آنها نیست. امام باقر(ع) در همین روایتى كه در سطر بالا به آن اشاره كردیم بر این مطلب تأكید مى‌ورزند كه محبت اهل بیت(ع) باید داراى ریشه و عمق باشد تا در عمل و رفتار انسان اثر بگذارد. اگر صِرف گفتن «اُحِبُّ علیاً» بتواند نجات دهنده‌ی انسان از عذاب آخرت باشد، به طریق اولى گفتن «احبُّ محمداً» براى این منظور مؤثر است؛ چرا كه پیامبر(ص) افضل از حضرت على(ع) است!
امام صادق(ع) خطاب به عبدالله بن جندب مى‌فرمایند: این مطلب را به همه‌ی شیعیان ما برسان كه بى‌جهت این سو و آن سو نروند و راه را گم نكنند؛ زیرا دسترسى به ولایت ما جز در پرهیز از گناه و جدیت در انجام وظایف میسر نخواهد شد. سپس حضرت مى‌فرمایند: شرط دیگر رسیدن به ولایت ما، برطرف كردن نیاز برادران ایمانى مى‌باشد؛ یعنى همان‌طور كه انسان براى زندگى خویش تلاش مى‌كند، باید براى رفع نیازهاى برادران ایمانى‌اش هم تلاش كند و مشكل آنها را مشكل خود بداند و در حلّ آن تلاش كند. هم‌چنین كسى كه به دیگران ظلم مى‌كند، شیعه‌ی اهل بیت(ع) نیست، شیعه‌ی واقعى بودن شرایط خاصى دارد و صِرف اظهار محبت به اهل بیت(ع)، خواندن اشعار در مدح آنان، شركت در عزادارى‌ها و ... براى اهل ولایت بودن كافى نیست. البته حتى داشتن مرتبه‌اى ضعیف از محبت اهل بیت(ع) ـ كه عده‌ی زیادى از آن محرومند ـ گوهر گران‌بهایى است و خواه ناخواه اثراتى هم خواهد داشت، اما شیعه‌ی واقعى بودن صرفاً در محبت اهل بیت(ع) خلاصه نمى‌شود.


خودآزمایی


1- اجر و ثواب عبادات به کدام عوامل بستگى دارد؟
2- فلسفه‌ی دعوت به محبت اهل بیت(ع) چیست؟

 

پی نوشت ها

 

[1]. حشر (59)، 9.
[2]. بقره (2)، 261.
[3]. انعام (6)، 160.
[4]. بحارالانوار، ج 49، باب 11، روایت 4.
[5]. بقره (2)، 47.
[6]. جاثیه (45)، 16.
[7]. بقره (2)، 80.
[8]. مائده (5)، 18.
[9]. بحارالانوار، ج 7، باب 9، روایت 11.
[10]. همان، ج 70، باب 47، روایت 4.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: