کد مطلب: ۶۵۴۹
تعداد بازدید: ۲۱۸
تاریخ انتشار : ۰۸ تير ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۰
پندهای امام صادق(ع) | ۱۹
این امید، در واقع یك رجاى كاذب است و واقعیت ندارد؛ زیرا خداوند براساس اعمال خود افراد، آنها را مى‌آمرزد و به بهشت مى‌برد و یا عذاب نموده و به جهنم مى‌برد. بنابراین، داشتن مرتبه‌اى از خوف كه مانع از گناه مى‌شود و نیز حدّى از رجا كه موجب انجام اعمال خوب مى‌گردد، واجب و لازم است. البته بین این دو عامل باید توازن برقرار باشد. اگر رجا طورى باشد كه بر خوف غلبه كند و خوف كم شود به حدّى كه دیگر انگیزه‌ی ترك گناه در انسان باقى نماند، انسان مبتلا به گناه مى‌شود كه در آن هلاكت است.

درس دهم | ۲


خوف و رجا از خدا، عامل حركت انسانى


ما علاوه بر این‌كه باید از برخى امور بترسیم، باید از كسانى هم كه آن امور به دست آنها است حساب ببریم. مثلاً، ما علاوه بر این‌كه باید از عذاب آخرت بترسیم، باید از كسى كه این عذاب به دست او است نیز حساب ببریم و او را بشناسیم. انسان گاهى از این مى‌ترسد كه مبادا مبتلا به وبا، سرطان و یا ایدز گردد و گاهى نیز كسى را مى‌شناسد كه مى‌تواند او را به این بیمارى‌ها مبتلا كند. از این‌روى، شناخت كسى كه توانایى وارد كردن عذاب و یا دفع آن را دارد، امرى لازم و ضرورى است. كسانى كه اعتقاد به معاد دارند؛ یعنى به زندگى پس از مرگ و نیز عذاب و ثواب آخرت معتقدند، اما نمى‌دانند كه اختیار این عذاب‌ها و ثواب‌ها در دست كیست، در واقع خداوند را نمى‌شناسند. از شواهد و قراین موجود چنین به دست مى‌آید كه در هزاران سال قبل، انسان‌هایى مى‌زیسته‌اند كه به عالم آخرت معتقد بوده و مى‌دانسته‌اند كه در آن‌جا گرسنگى و ناراحتى‌هایى هست. برخى از باستان‌شناسان در كاوش‌هاى خود به خوشه‌هاى گندمى برخورد كرده‌اند كه همراه با اجساد انسان‌هایى كه گویا از افراد سرشناس زمان خود بوده‌اند، دفن شده بودند. شاید آنها با این‌كار خود مى‌خواسته‌اند تا هنگام زنده شدن مردگان در عالم پس از مرگ، براى رفع گرسنگى خود از این گندم‌ها تناول كنند تا از گرسنگى تلف نشوند!
بنابراین اسلام فقط منادى وجود جهانى پس از مرگ و این‌كه در آن‌جا عذاب‌ها و ثواب‌هایى وجود دارد نیست، بلكه علاوه بر آن درصدد است تا به انسان بفهماند كه اختیار این عذاب‌ها و ثواب‌ها در دست خدا است و انسان اگر مى‌خواهد به آن عذاب‌ها مبتلا نشود، باید از خدا بترسد. البته این ترس اصالتاً ناشى از اعمال خود افراد در این دنیا است؛ یعنى اگر انسان‌ها كار بدى ‌بكنند، مبتلا به عذابى مى‌شوند كه آن عذاب را خداوند بر آنها نازل خواهد كرد. انسان باید نقطه بیم و امیدش خدا باشد تا هم به مصیبت‌ها و امور نامطلوب و دنیا و آخرت مبتلا نشود و هم امور مطلوب و پسندیده دنیا و آخرت را به دست آورد، و این امر تنها در پرتو اطاعت از خداوند امكان‌پذیر است.
عامل حركت انسانى از دیدگاه معرفت اسلامى، خوف از خدا و رجاى به خداوند است. دو عامل خوف و رجا موجب مى‌شود تا انسان‌ها بر حسب مراتب ایمان و معرفت خود، به عبادت خدا بپردازند؛ عبادت برخى افراد به دلیل ترس از عذاب جهنم است و كسانى كه از درجات بالاتر ایمان برخوردارند، از ترس این‌كه مبادا از چشم خدا بیفتند او را عبادت مى‌كنند:

فَهَبنى... صَبَرتُ عَلى عَذابِكَ فَكَیفَ اَصبِرُ على فِراقِكَ؛[1] اگر بر عذابت صبر كنم، چطور مى‌توانم بر فراقت صبر كنم؟


حد نصاب خوف و رجا


خوف و رجا امرى تشكیكى و ذومراتب است و داراى حد نصابى است كه مؤمن باید حداقل مرتبه‌ی آن را داشته باشد. اگر امید انسان به رحمت خداوند به گونه‌اى باشد كه فكر كند كارهاى او دیگر دخالتى در آن ندارد و آن‌قدر رحمت خدا واسع است كه همه را مى‌آمرزد، باعث مى‌شود تا انسان گستاخ شود و از ارتكاب گناهان باكى نداشته باشد. این امید، در واقع یك رجاى كاذب است و واقعیت ندارد؛ زیرا خداوند براساس اعمال خود افراد، آنها را مى‌آمرزد و به بهشت مى‌برد و یا عذاب نموده و به جهنم مى‌برد. بنابراین، داشتن مرتبه‌اى از خوف كه مانع از گناه مى‌شود و نیز حدّى از رجا كه موجب انجام اعمال خوب مى‌گردد، واجب و لازم است. البته بین این دو عامل باید توازن برقرار باشد. اگر رجا طورى باشد كه بر خوف غلبه كند و خوف كم شود به حدّى كه دیگر انگیزه‌ی ترك گناه در انسان باقى نماند، انسان مبتلا به گناه مى‌شود كه در آن هلاكت است. اگر خوف هم بیش از رجا باشد خطا است؛ یعنى فرد نباید فكر كند كه چون مرتكب گناهى شده است حتماً خدا او را به جهنم خواهد برد. چنین فردى باید توبه كند و با انجام كارهاى خوب، به رحمت و آمرزش خداوند امیدوار باشد.
مراتب دیگر خوف و رجا مخصوص كسانى است كه درجه ایمان و معرفتشان بیش‌تر است. معرفت این‌گونه افراد بعضاً تا بدان‌جا مى‌رسد كه حتى مى‌توانند سرنوشت خودشان را ببینند و از این‌كه خداوند در آن عالم چه چیزهایى به آنها خواهد داد، خبردار شوند. البته شاید تصور این حالت براى ما مشكل باشد. كسانى هم هستند كه صِرف توجه به صفات جلالیه‌ی الهى موجب خوفشان مى‌شود و یا از این‌كه خداوند چه عذاب‌هایى دارد، لرزه بر اندامشان مى‌افتد.


توازن بین خوف و رجا


كمال انسانیت این است كه بندگى خدا در تمام ابعاد وجود انسان ظهور پیدا كند. یكى از ابعاد وجودى انسان خوف است و كمال عبودیت اقتضا مى‌كند كه به عنوان عبادت در وجود انسان ظهور پیدا كند. از این‌رو این خوف حتى در معصومان(ع) و كسانى كه اصلاً گناهى مرتكب نشده‌اند نیز وجود دارد. آنها با این‌كه مى‌دانند مورد آمرزش خدا قرار مى‌گیرند، اما به دلیل توجهى كه به صفت قهاریت خداوند دارند، در حالاتى قهر خدا را مى‌بینند و خودشان را فراموش مى‌كنند. رجاى آنها نیز در اثر توجه به صفات جمالیه خداوند است. البته در این مرتبه نیز ممكن است در وجود بعضى افراد خوف بیش از رجا ظهور پیدا كند و یا برعكس. كامل‌ترین افراد كسانى هستند كه در وجودشان هر دو عامل خوف و رجا در حد تعادل وجود داشته باشد.
در این مورد داستانى را از گفت‌وگوى حضرت‌ یحیى(ع) و حضرت عیسى(ع)، كه هر دو پیامبر و تقریباً هم سن و هم زمان یكدیگر بوده‌اند، به این مضمون نقل مى‌كنند كه روزى حضرت یحیى(ع) خطاب به حضرت عیسى(ع) عرض كرد: آیا از عذاب الهى نمى‌ترسید كه این‌گونه آرام هستید؟ حضرت عیسى(ع) نیز در مقابل فرمود: آیا شما به رحمت خداوند امیدوار نیستید كه این قدر گریه مى‌كنید؟ حضرت یحیى(ع) از خوف خدا بسیار گریه مى‌كرد به گونه‌اى كه در اثر سوزش اشك چشم‌هایش، صورتش زخم شده بود و گوشت‌هاى صورتش ظاهر شده بود. آن حضرت آن‌قدر رقیق القلب بود كه اگر پدرش حضرت زكریا(ع) قصد موعظه در مسجد را داشت و مى‌خواست از عذاب الهى در آخرت سخن بگوید، مواظب بود كه حضرت یحیى(ع) حضور نداشته باشد؛ زیرا اگر این سخنان را مى‌شنید، آن‌چنان برآشفته مى‌شد كه دیگر نمى‌توانست تحمل كند. حضرت یحیى(ع) از بكائین عالم است كه آثار خوف و صفات جلالیه خداوند در او بیش‌تر ظهور پیدا كرده بود. در مقابل، رجا و رحمت خداوند؛ یعنى صفات جمالیه، بیش‌تر در وجود حضرت عیسى(ع) تجلّى یافته بود. اگر این نقل صحیح باشد، چنین برمى‌آید كه اگرچه حضرت عیسى(ع) و حضرت یحیى(ع) هر دو از پیامبران الهى بوده‌اند، اما صفات جلال و جمال الهى به یك اندازه در آنها ظهور پیدا نكرده بود. در حالى كه پیامبر ما حضرت محمد(ص) و نیز ائمه‌ی معصومین(ع) افضل از حضرت عیسى(ع) و حضرت یحیى(ع) هستند؛ زیرا این صفات هر دو به یك اندازه در آنها متجلى شده است. البته اگر بعضاً در روایاتى مشاهده مى‌كنیم كه آثار خوف و ترس از عذاب جهنم در نزد تعدادى از حضرات معصومین(ع) بیش‌تر وجود دارد، به دلیل توجه به صفات جلالیه خداوند و نیز حالات خاص آنان است. متقابلاً وقتى هم كه حالت انبساط پیدا مى‌كنند، فقط صفات جمالیه خداوند را مى‌نگرند. سایر اولیاى خداوند هم ممكن است به همین ترتیب بعضاً توجه بیش‌ترى به صفات جلالیه خدا داشته باشند و یا به صفات جمالیه خداوند، اما كامل‌ترین آنها كسانى هستند كه توجهشان به صفات جمال و جلال یكسان باشد.


خودآزمایی


1- اسلام درباره وجود جهانى پس از مرگ، در صدد فهماندن چه موضوعاتی به انسان است؟
2- كمال انسانیت در چیست؟

 

پی نوشت 


[1]. مفاتیح‌الجنان، دعاى كمیل.


دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: