از امام صادق(ع) منقول است:
اِنَّ اَهْوَنَ النّاسِ عَذاباً یَوْمَ الْقِیامَةِ لَرَجُلٌ فِی ضَحْضاحٍ مِنْ نارٍ عَلَیْهِ نَعْلانِ مِنْ نارٍ وَ شِراکانِ مِنْ نارٍ یَغْلی مِنْها دِماغُهُ کَما یَغْلِی الْمِرْجَلُ. ما یَری اَنَّ فِی النّارِ اَحَداً اَشَدَّ عَذاباً مِنْهُ وَ ما فِی النّارِ اَحَدٌ اَهْوَنَ عَذاباً مِنْهُ.[1]
در روز قيامت فردی سبكترين عذاب را دارد كه ميان آتشی اندک و کمعمق[2] [از آتشهای دوزخ] قرار گرفته و يک جفت كفش بنددار آتشين به پا دارد كه بر اثر آن مغز سرش میجوشد آن چنان كه ديگ مسی میجوشد و او چنین میپندارد که میان جهنّم کسی از او عذاب سختتری ندارد. در حالی كه كسی در جهنّم عذابش از او سبکتر نيست.
وَ اعْلَمُوا أنَّهُ لَیْسَ لِهَذَا الْجِلْدِ الرَّقِیقِ صَبْرٌ عَلَی النَّارِ! فَارْحَمُوانُفُوسَکُمْ! فَإِنَّکُمْ قَدْ جَرَّبْتُمُوهَا فِی مَصَائِبِ الدُّنْیَا.
أفَرَأیْتُمْ جَزَعَ أحَدِکُمْ مِنَ الشَّوْکَةِ تُصِیبُهُ وَ الْعَثْرَةِ تُدْمِیهِ وَ الرَّمْضَاءِ تُحْرِقُهُ؟! فَکَیْفَ إِذَا کَانَ بَیْنَ طَابِقَیْنِ مِنْ نَارٍ ضَجِیعَ حَجَرٍ وَ قَرِینَ شَیْطَانٍ؟! أ عَلِمْتُمْ أنَّ مَالِکاً إِذَا غَضِبَ عَلَی النَّارِ حَطَمَ بَعْضُهَا بَعْضاً لِغَضَبِهِ وَ إِذَا زَجَرَهَا تَوَثَّبَتْ بَیْنَ أبْوَابِهَا جَزَعاً مِنْ زَجْرَتِهِ؟.[3]
بدانيد اين پوست نازک [بدن شما] تاب تحمّل آتش را ندارد. پس به خود رحم كنيد [و خود را مستحقّ آتش نسازید] شما كه خود را در دنيا به مصائب دنيا آزمودهايد [و میدانيد كه چگونه در برابر كوچکترين سختی و ناملايم بيچاره و ناتوان میشويد].
آيا ديدهايد يكی از شما اگر خاری به بدنش فرو برود چه نالان میشود؟ و از لغزيدنی كه او را خونين كند و از ريگ گرم بيابان كه او را بسوزاند چگونه جزع میكند و اظهار درد و ناراحتی مینمايد؟
پس [اين انسان ناتوان] چه حالی خواهد داشت وقتی [خود را در ميان آتش جهنّم ببیند] كه بين دو تابهی آتش باشد در حالی كه همخواب سنگ سوزان و همنشين شيطان است.
آيا میدانيد كه مالک دوزخ هرگاه بر آتش خشم كند، از خشم او آتش [به جوش و خروش آمده] بعضی از آن بعضی ديگر را میمالاند [و بر روی هم میغلطند] و هرگاه آن را زجر كند [و بانگ بر آن زند] بر اثر زجر او نالهكنان در ميان درهای دوزخ میجهد؟
اين جمله را نيز از امام اميرالمؤمنين علی(ع) بر صفحهی قلب بسپاريم:
فَاتَّقَی عَبْدٌ رَبَّهُ! نَصَحَ نَفْسَهُ وَ قَدَّمَ تَوْبَتَهُ وَ غَلَبَ شَهْوَتَهُ. فَإِنَّ أجَلَهُ مَسْتُورٌ عَنْهُ وَ أمَلَهُ خَادِعٌ لَهُ وَ الشَّیْطَانُ مُوَکَّلٌ بِهِ یُزَیِّنُ لَهُ الْمَعْصِیَةَ لِیَرْکَبَهَا وَ یُمَنِّیهِ التَّوْبَةَ لِیُسَوِّفَهَا حَتّی تَهْجُمَ مَنِیَّتُهُ عَلَیْهِ أغْفَلَ مَا یَکُونُ عَنْهَا.
فَیَا لَهَا حَسْرَةً عَلَی کُلِّ ذِی غَفْلَةٍ أنْ یَکُونَ عُمُرُهُ عَلَیْهِ حُجَّةً وَ أنْ تُؤَدِّیَهُ أیَّامُهُ إِلَی شِقْوَةٍ.[4]
[خردمندانهترين راه تحصيل سعادت آن است كه] بنده از پروردگار خويش پروا داشته و تقوا پيشه كند [بدينگونه كه] خود را پند دهد و توبهاش را [تا آنجا كه در توانش هست] جلو بيندازد و بر شهوت [و خواهش نفس] خویش مسلّط گردد. چه آن که مدّت عمرش از وی پنهان است و آرزويش فريبش میدهد و شيطان [پيوسته] ملازم و همراه او میباشد [و علیالدّوام] معصيت را در نظر وی میآراید تا انجامش دهد و او را نسبت به توبه اميدوار میسازد تا [نگران نگردد و] آن را به تأخير اندازد. تا اين كه ناگهان، مرگ بر وی هجوم آورد در حالتی كه بيش از هر چيز از مرگ در غفلت و بیخبری باشد. حال ای حسرت و اندوه بر آن آدم غافلی كه عمرش [در روز حساب] بر علیه او حجّت شود [که چرا با فراهم بودن انواع وسايل به بطالت گذرانيده و الحال به شقاء افتاده] و ایّام دنیویاش او را به بدبختی کشانَد [بر اثر نافرمانی در دنیا به عذاب ابدی گرفتار گردد].
فَاللهَ اللهَ ـ مَعْشَرَ الْعِبَادِ! ـ وَ أنْتُمْ سَالِمُونَ فِی الصِّحَّةِ قَبْلَ السُّقْمِ وَ فِی الْفُسْحَةِ قَبْلَ الضِّیقِ.
فَاسْعَوا فِی فَکَاکِ رِقَابِکُمْ مِنْ قَبْلِ أنْ تُغْلَقَ رَهَائِنُهَا! أسْهِرُوا عُیُونَکُمْ! وَ أضْمِرُوا بُطُونَکُمْ! وَ اسْتَعْمِلُوا أقْدَامَکُمْ! وَ أنْفِقُوا أمْوالَکُمْ! وَ خُذُوا مِنْ أجْسَادِکُمْ فَجُودُوا بِهَا عَلَی أنْفُسِکُمْ وَ لا تَبْخَلُوا بِهَا عَنْهَا.[5]
حال ای گروه بندگان! از خدا پروا كنيد! از خدا پروا كنيد! هم اكنون كه بدنی سالم و جايگاهی وسيع داريد، در فكر تأمين سعادت خود باشيد، پيش از آن كه به چنگال بیماری و مرگ افتيد و به تنگنای قبر درآييد. در رهایی گردنهای خویش [از گرفتاریهای پس از مرگ] پيش از آن كه در گرو بروند [و آزاد كردنشان ناممکن شود] تلاش کنید. چشمهای خود را بیدار نگه دارید [از شبزندهداری شبهای دنیا به عبادت بهره بردارید] شکمهای خود را [با روزهدار بودن و کم خوردن] لاغر سازید. قدمهای خود را [در کارهای خیر] به كار اندازيد. اموال خود را [در راه خدا] انفاق نماييد و از بدنهايتان [به نفع روح و جانتان] بهره برگيريد. اجسادتان را [كه به زودی فانی گشته و در خاک خواهد پوسید] فدای جانهايتان بسازيد و در اين كار امساک ننماييد و بخل نورزيد.
فَاعْمَلُوا وَ الْعَمَلُ یُرْفَعُ وَ التَّوْبَةُ تَنْفَعُ وَ الدُّعَاءُ یُسْمَعُ وَ الْحَالُ هَادِئَةٌ وَ الْأقْلامُ جَارِیَةٌ وَ بَادِرُوا بِالْأعْمَالِ عُمْراً نَاکِساً أوْ مَرَضاً حَابِساً أوْ مَوْتاً خَالِساً.[6]
هم اكنون كه عمل بالا میرود [مقبول واقع میشود] و «توبه» سود میبخشد و دعا مسموع میگردد و زمان، زمان آرامش است [اضطراب و نگرانی از مرگ در بين نيست و در حال احتضار و اشراف به مرگ نمیباشيد] و قلمها [برای نوشتن اعمال نیک و بدی از سوی فرشتگان خدا] در جريان است، كار كنيد [توشهی راه برداريد] و به انجام اعمال [از طاعات و عبادات] مبادرت نمایید، پیش از آن که عُمر رو به پايين نهاده [يعنی پيری و واماندگی] یا بیماری بازدارنده یا مرگِ رُباینده [و ناگهانی] رو به شما آورد و از كار بازتان بدارد.
كنون بايد ای خفته بيدار بود / چو مرگ اندر آيد ز خوفت چه سود
كنونت كه چشم است اشكی ببار / زبان در دهان است عذری بیار
نه پيوسته باشد روان در بدن / نه همواره گردد زبان در دهن
كنون بايدت عذر تقصير گفت / نه چون نفس ناطق ز گفتن بخفت
غنيمت شمر اين گرامی نَفَس / كه بی مرغ قيمت ندارد قفس
مكن عمر ضايع به افسوس و حيف / كه فرصت عزيز است و الوقت ضيف[7]
امام صادق(ع) دربارهی گفتار خداوند عزّوجلّ که میفرماید: «... تُوبُوا إلَی اللهِ تَوْبَةً نَصُوحاً...».[8] فرموده است:
هُوَ صَوْمُ یَوْمِ الاَرْبَعاءِ وَ الْخَمیسِ وَ الْجُمْعَةِ.[9]
آن، روزه گرفتن در روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه است.
شيخ صدوق(رض) در معنای حديث فرموده است: يعنی اين روزها را روزه بگيرد و آنگاه توبه كند.
مردی در حضور امام صادق(ع) عرضه داشت: من گاهی كه در خانهی خود داخل مستراح میشوم، صدای ساز و آواز از خانهی همسایه به گوشم میرسد. چه بسا توقّفم را در آنجا بيشتر میکنم و به صدای آنها گوش میدهم. امام(ع) فرمود:
«لا تَفْعَلْ». اين كار را نكن. مرد گفت: به خدا قسم من نزد آنها نمیروم و در مجلس آنها شركت نمیكنم. تنها به صدای آنها گوش میدهم. حضرت فرمود: آیا نشنیدهای كه خدا میفرمايد:
... إنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ اُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً.[10]
... به يقين گوش و چشم و دل [در روز قيامت] مورد بازخواست قرار میگيرند [هر يک دربارهی آنچه كه ديده و شنيده و اعتقاد پيدا كردهاند پرسش میشوند].
مرد گفت: بله به خدا قسم گويی من تاكنون اين آيهی قرآن را از احدی از عرب و عجم نشنيده بودم و هم اكنون از خدا میخواهم مرا بيامرزد و ـ اِنشاءالله ـ آنچنان باشم که پس از اين نيز اين عمل از من صادر نشود. امام(ع) فرمود:
قُمْ فَاغْتَسِلْ وَ صَلِّ مَا بَدا لَکَ فَإنَّکَ کُنْتَ مُقیماً عَلَی أمْرٍ عَظِیمٍ! مَا کَانَ أسْوَأ حَالَکَ لَوْ مِتَّ عَلَی ذَلِکَ! اِحْمَدِ اللهَ وَ سَلْهُ التَّوْبَةَ مِنْ کُلِّ مَا یَکْرَهُ فَإنَّهُ لا یَکْرَهُ إلّا کُلَّ قَبیحٍ. وَ الْقَبیحَ دَعْهُ لِأهْلِهِ فَإنَّ لِکُلٍّ أهْلاً.[11]
برخيز و غسل كن و هر چه كه خواهی نماز بخوان. چه آن كه تو مداومت بر گناه بزرگی داشتهای و چه بدبخت و تیرهروزی بودی که اگر به همان حال میمردی! شکر خدا کن [که توفیق تنبّهت داد] و از او بخواه از هر چه که او ناخوش دارد، توبهكار شوی. زیرا هر چه که او نمیپسندد زشت است و كار زشت را به اهلش واگذار كه هر چیزی اهلی دارد.
جملهی ذرّات عالم در نهان / با تو میگويند روزان و شبان
ما سميعيم و بصير و باهُشیم / با شما نامحرمان ما خامُشیم
چون شما سوی جمادی میرويد / مَحرم جانِ جمادان كی شويد
از جمادی در جهان جان رَويد / غُلغُل اجزاء عالم بشنويد
فاش تسبيح جمادات آيدت / وسوسهی تأويلها بزدايدت
اُسْتُن حنّانه از هجر رسول / ناله میزد همچو ارباب عقول
نطق آب و نطق خاک و نطق گل / هست محسوس حواس اهل دل
حال ای خداوند كريم، به حرمت محمّد و آل محمّد(ع) مخصوصاً به حرمت صاحب اين دعا امام سیّدالسّاجدین زینالعابدین(ع) که بدین وسیله، سر به آستان اقدسش نهاده و دست توسّل به دامن اطهرش زده، رو به درگاهت آمدهام، اين بندهی روسياه بينوا را بپذير و از گناهانم درگذر و مرا در زمرهی «توّابین» محسوب بدار.
اَللّهُمَّ اَحْیِنی حَیاةَ مُحَمَّدٍ وَ ذُرِّیَّتِه. وَ اَمِتْنی مَماتَهُمْ. وَ تَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِهِمْ وَ احْشُرْنِی فِی زُمْرَتِهِمْ. وَ لا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُم طَرْفَةَ عَیْنٍ اَبَداً فِی الدُّنْیا وَ الاخِرَةِ.
و خوب میدانی ـ ای خداوند منّان ـ که در هر دو جهان وسيله و دستاويزی جز ولاء و محبّت آن بزرگواران ندارم و به همين نعمت دلگرمم و از همين راه انتظار كرم و اميد عفو و رحمت و مغفرتت را دارم.
ای خدا زین رتبهام عاری مکن / سعی بسيارم چو بيگاری مکن
هر سگی چندی که در طوفِ دری / طوقِ ذلّت را خرید از بدسری
از تهِ ته مانده و پس ماندهی / ساير سگهای آن در لقمهای
گاه و بيگاهی ز صاحبخانهاش / از كرم آخر شدی در كاسهاش
چون شود كاين لقمه را در كاسهام / بالعيان بينم ز صاحبخانهام
تا شود آسان مرا جان دادنم / هان كه من هم يک سگی زين خانهام
گرچه بودم زشت فعل و بد خصال / ليک صاحبخانهام بس با جلال
اَلْحَمْدُلِلّهِ اَوَّلاً و آخِراً وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ.
پايان
1- سبکترین عذاب قیامت چیست؟
2- امام صادق(ع) دربارهی گفتار خداوند عزّوجلّ که میفرماید: «... تُوبُوا إلَی اللهِ تَوْبَةً نَصُوحاً...» چه فرموده است؟
[1]ـ بحارالانوار، ج 8، ص 295، قسمت آخر حدیث 44.
[2]ـ ضحضاح: آب کمی را گویند بر روی زمین که وقتی پا در آن گذارند، درست روی پا را نپوشاند. (مجمعالبحرین) و در این حدیث بر سبیل «استعاره» به معنای «آتش اندک» آمده است. (لسانالعرب)
[3]ـ شرح نهجالبلاغهی فیضالاسلام، خطبهی 182، قسمت دوّم خطبه.
[4]ـ شرح نهجالبلاغهی فیضالاسلام، خطبهی 63.
[5]ـ شرح نهجالبلاغهی فیضالاسلام، خطبهی 182، قسمت سوّم خطبه.
[6]ـ شرح نهجالبلاغهی فیضالاسلام، خطبهی 221.
[7]ـ سعدی.
[8]ـ سورهی تحریم، آیهی 8.
[9]ـ بحارالانوار، ج 6، ص 22، ح 21، نقل از معانیالاخبار صدوق.
[10]ـ سورهی اسراء، آیهی 36.
[11]ـ کافی، ج 6، ص 432، ح 10 و وسائل، ج 2، ص 957.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت