از رسول اكرم(ص) روايت شده است كه فرمود: «هَلْ تَدْرُونَ مَنِ الْمُفْلِسُ». آيا میدانيد، تهیدست و مفلس چه كسی است؟ گفتند:
اَلْمُفْلِسُ فینا یا رَسُولَ اللهِ مَنْ لا دِرْهَمَ لَهُ وَ لا مَتاعَ.
مفلس در ميان ما ای رسول خدا آن كسی است كه نه پولی دارد و نه متاعی.
رسول خدا(ص) فرمود:
اَلْمُفْلِسُ مِنْ اُمَّتِی مَنْ یَأْتِی یَوْمَ الْقِیامَةِ بِصَلاةٍ وَ زَکاةٍ وَ صِیامٍ وَ یَأْتِی قَدْ شَتَمَ هذَا وَ قَذَفَ هذا وَ اَکَلَ مالَ هذا وَ سَفَکَ دَمَ هذا وَ ضَرَبَ هذا، فَیُعْطَی هذا مِنْ حَسَناتِهِ وَ هذا مِنْ حَسَناتِهِ وَ اِنْ فَنِیَتْ حَسَناتُهُ قَبْلَ اَنْ یُقْضَی ما عَلَیْهِ، اُخِذَ مِنْ خَطایاهُمْ فَطُرِحَتْ عَلَیْهِ ثُمَّ طُرِحَ فِی النّارِ.[1]
مفلس از امّت من كسی است كه روز قيامت در حالی كه نماز و روزه و زكات بسيار آورده است وارد محشر میشود. ولی از سوی ديگر [گناهانی آورده، از قبيل] اين را دشنام داد و آن را متّهم به بیعفتّی كرده، مال اين را خورده و خون آن را ريخته و ديگری را زده است و لذا از حسناتش بر میدارند و به اين و آن میدهند و اگر حسناتش به پايان رسيد و هنوز حقّ مردم بر ذمّهی اوست، از گناهان ذویالحقوق میگيرند و بر او میافكنند و سپس او را به آتش میاندازند.
آه آه، از صحنهای چنين رسواگر و شرمآور! و واغوثاه از موقفی چنان نقّاد و خُردهبين و حسابگر! كه در همان حال كه انسانهای بینوا با ذلّت و خواری عجیب، برهنه و عریان، دِهشَت زده و حيران، با ترس و وحشتی عظيم به هر سو مینگرند و ملتمسانه فريادرسی میطلبند، به يكباره مورد هجوم هزاران خصم طالب حق قرار گيرند!
در حالتی كه اين، دست به گريبانش افكنده و آن ناصيهاش را چسبيده و ديگری به گردنش درآويخته است. آن میگويد دشنامم دادهای. اين میگويد در معامله مغبونم كردهای، آن يكی میگويد در غياب من به من تهمتها زدهای، اين يكی میگويد در همسايگی به من اذیّت و آزارها نمودهای!...
از یک سو اَرحام به مخاصمه برخاستهاند و از ديگر سو رفقا و آشنايان از دور و نزديک به مُدّاقهی[2] در حساب پرداختهاند! تا آنجا که حتّی یک فرد اجنبی كه اين بدبخت در تمام عمر خود تنها يک بار با او هم مجلس يا همسفر شده و حقّی از او هر چند به قدر یک درهم مثلاً تضييع كرده و يا يک گوشهی چشمی به گونهی تحقير به وی نگريسته است، در آن موقف پربلا به مطالبهی حقّ خويش ايستاده است.
آری، اين صحنه همان است كه خداوند متعال در كتاب حكيمش پيش از وقوع، از آن خبر داده كه:
اَلْیَوْمَ تُجْزی کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْیَوْمَ إنَّ اللهَ سَرِیعُ الْحِسابِ.[3]
امروز، هر كسی به آنچه كه به دست آورده است جزا داده میشود. امروز ظلم و ستمی نيست، چه آن كه خداوند سريعالحساب است [بیدرنگ و بی سهو و خطا، به حساب و جزای هر كسی آن چنان كه بايسته و شايسته است رسيدگی مینمايد].
تا باب فضل و احسان خداوندی به روی ما بندگان خطاكار و مجرم مفتوح نگردد و به ميزان عدل اگر بخواهند دربارهی ما به تصفيهی حساب بنشينند، دشواریها بسيار است و گرفتاریهای عظیم بس فراوان آنگونه که تخلّص از عذاب به صورت قریب به مُحال بهنظر میآيد.
در دعا آمده است:
اِلهَنا! عامِلْنا بِفَضْلِکَ وَ لا تُعامِلْنا بِعَدْلِکَ.
خدای ما! با ما به فضلت معامله بفرما و به عدلت با ما معامله مفرما.
از برخی عارفان نقل است كه يک تخلّف از فرمان خدا كافی است كه آدمی را مستحقّ عذاب بسازد تا آنجا كه تمام حسنات وی با تمام كثرتش در مقابل آن به حساب نيايد.
زيرا گناه و طغيان بر خدا بدون هيچگونه شرطی در دنبالهی آن عذاب و عقاب است. امّا عفو و مغفرت خدا مشروط به توبه است و توبه هم موقوف بر قبول است و قبول هم بسته به خواست خداوند است. اگر بخواهد میپذيرد وگرنه كه رد میكند.
حال اگر پذيرفت «تفضّلاً» پذيرفته است و اگر رد كرد از روی «عدل و حق» رد كرده است. چه آنكه با ارسال رسول و اعطای عقل اتمام حجّت فرموده است.[4]
امّا باب رحمت حق اگر گشوده شود و تفضّل و احسان خدای اگر دامن بگستراند، ديگر مجالی برای اثرگذاری عصيان انسان باقی نمیماند. تا آنجا كه شيطان نيز در شمول آن رحمت دربارهی خويش طمع میورزد! چنان كه امام صادق(ع) جعفربن محمّد(ع) میفرماید:
اِذا کانَ یَومُ الْقِیامَةِ نَشَرَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی رَحْمَتَهُ حَتّی یَطْمَعَ اِبْلیسُ فِی رَحْمَتِهِ.[5]
چون روز قيامت شود، خداوند تبارک و تعالی رحمت خود را گسترش دهد تا آنجا كه شيطان نيز در رحمتِ او طمع نمايد.
از رسول خدا(ص) منقول است:
اِنَّ لِلّهِ تَعالی مِائَةَ رَحْمَةٍ اَنْزَلَ مِنْها رَحْمَةً واحِدَةً بَیْنَ الْجِنِّ وَ الاِنْسِ وَ الطَّیْرِ وَ الْبَهائِمِ وَ الْهَوامّ. فَبِها یَتَعاطَفُونَ وَ بِها یَتَراحَمُونَ وَ اَخَّرَ تِسْعاً وَ تِسْعینَ رَحْمَةً یَرْحَمُ اللهُ بِها عِبادَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ.[6]
خدا را صد رحمت است، یک قسمت از آن صد رحمت را نازل فرموده و در بين جنّ و انس و بهائم و طیور و وحوش تقسيم نموده است و بر اثر همان [يک صدم] رحمت است كه خلايق عالم به يكديگر تعاطف[7] میورزند و با هم به مهربانی و رحمت تلاقی مینمايند و نود و نه قسمت آن را تا روز قيامت تأخير انداخته است كه با آن در آن روز به بندگان خود ترحّم فرماید.
آوردهاند: در يكی از ميدانهای جنگ در هوای داغ و سوزان، پسر بچّهای را دیدند روی ریگهای تفتیدهی صحرا ايستاده است. ناگهان زنی از ميان خيمه بيرون دويد و با شتاب تمام خود را به آن بچّه رسانيد و او را در آغوش گرفت و خودش روی ریگهای داغ خوابید و بچّه را به سینهاش چسبانيد تا حرارت سوزان زمين به پای طفل نرسد و آنگاه دمبدم میگفت: پسرم! پسرم!
مردم از ديدن اين صحنه رقّت كردند و گريان شدند. رسول اکرم(ص) باخبر گشت و از مشاهدهی آن جريان كه نموداری از رحمت و عطوفت انسانی بود، اظهار مسرّت نمود و سپس به مردم بشارت داد و فرمود:
اَعَجِبْتُمْ مِنْ رَحْمَةِ هذِهِ لابْنِها؟!
آيا از مهربانی اين زن نسبت به پسرش تعجّب كرديد؟
گفتند: آری يا رسول الله. فرمود:
فَاِنَّ اللهَ تَعالَی اَرْحَمُ بِکُمْ جَمیعاً مِنْ هذِهِ بِابْنِها.
حقيقت آنكه خداوند تعالی مهربانتر است نسبت به تمام شما از اين زن نسبت به پسرش.
مسلمانان از شنيدن اين گفتار از رسول خدا(ص) بشارتی عظيم به دست آوردند و خوشحالی فوقالعاده شديد در قلبِ خويش احساس نمودند.[8]
مردی بادیهنشین از اِبن عبّاس شنید که این آیه را تلاوت میکرد:
... وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأنْقَذَکُمْ مِنْها...[9]
... شما بر لب گودالی از آتش بوديد، خدا از آن نجاتتان بخشيد...
مرد اعرابی گفت:
وَ اللهِ ما اَنْقَذَکُمْ مِنْها وَ هُوَ یُریدُ اَنْ یُوقِعَکُمْ فیها.
به خدا سوگند، او كه شما را از آتش رهانیده است، در این صدد نبوده که مجدّداً شما را به آتش بیفکند.
يعنی او اگر میخواست شما را در آتش بسوزاند، از اوّل شما را از آتش بيرون نمیكشيد. اِبن عباس گفت:
خُذُوها مِنْ غَیْرِ فَقیهٍ.
بگیرید این کلام حکیمانه را که از فردی غیرِ فقیه استفاده شد.[10]
از پيامبراكرم(ص) مأثور است:
اِفْزَعُوا اِلَی اللهِ فِی حَوائِجِکُمْ وَ الْجَؤُوا اِلَیْهِ فِی مُلِمّاتِکُمْ وَ تَضَرَّعُوا اِلَیْهِ وَ ادْعُوهُ. فَاِنَّ الدُّعاءَ مُخُّ الْعِبادَةِ وَ ما مِنْ مُؤمِنٍ یَدْعُوا اللهَ اِلاَّ اسْتَجابَ. فَاِمّا اَنْ یُعَجِّلَهُ لَهُ فِی الدُّنْیا، اَوْ یُؤَجِّلَ لَهُ فِی الاخِرَةِ وَ اِمّا اَنْ یُکَفِّرَ عَنْهُ مِنْ ذُنُوبِهِ بِقَدْرِ ما دَعا، لَمْ یَدْعُ بِمَأْثَمٍ.[11]
در حوائج خويش از خدا استغاثه نماييد. در شدايد زندگی به پناه خدا برويد. به درگاه او تضرّع كنيد و او را بخوانيد. چه آن كه دعا، مغز عبادت است و هيچ فرد باايمانی نيست كه خدا را بخواند مگر اين كه خدا دعای او را مستجاب گرداند. منتها يا در همين دنيا خواستهاش را میدهد و يا به آخرت تأخير انداخته و آنجا عنايت میفرمايد و يا به قدر آنچه دعا كرده از گناهانش میآمرزد. مادام كه كار نامشروعی را از خدا طلب نكند.
از امام صادق(ع) منقول است كه فرمود:
یَا مُیَسِّرُ اُدْعُ وَ لا تَقُلْ إنَّ الْأمْرَ قَدْ فُرِغَ مِنْهُ إنَّ عِنْدَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْزِلَةً لا تُنَالُ إلاّ بِمَسْألَةٍ وَ لَوْ أنَّ عَبْداً سَدَّ فَاهُ وَ لَمْ یَسْألْ لَمْ یُعْطَ شَیْئاً فَسَلْ تُعْطَ یَا مُیَسَّرُ إنَّهُ لَیْسَ مِنْ بَابٍ یُقْرَعُ إلاّ یُوشِکُ أنْ یُفْتَحَ لِصَاحِبِهِ.[12]
ای میسّر [اسم راوی است] دعا کن و مگو که کار تمام شده است [همه چيز از تقدير خدا گذشته و ديگر دعا فایدهای ندارد] چه آن که نزد خداوند [عزّوجلّ] منزلتی هست كه به آن نمیشود دست يافت مگر از طريق دعا و تقاضای از خدا و اگر بندهای دهان خود را ببندد و از خدا نخواهد، چيزی به او داده نمیشود. پس بخواه تا به تو بدهند. ای میسّر، حقیقت آن که هیچ دردی نیست که کوبیده شود مگر آن که به زودی به روی کوبندهاش گشوده گردد.
1- مُفلس واقعی کیست؟
2- عفو و مغفرت خدا مشروط به چیست؟
[1]ـ المحجّةالبیضاء، ج 8، ص 341.
[2]ـ مدّاقه: خردهبینی.
[3]ـ سورهی مؤمن، آیهی ۱۷.
[4]ـ تلخیص الرّیاض، ج 2، ص 347.
[5]ـ بحارالانوار، ج 7، ص 287، ح 1. نقل از امالی صدوق، ص 123.
[6]ـ المحجّةالبیضاء، ج 8، ص 384 و تفسیر مجمعالبیان، سورهی فاتحةالکتاب، معنای بسماللهالرّحمنالرّحیم با اندکی تفاوت در نقل.
[7]ـ تعاطف: عطوفت متقابل.
[8]ـ المحجّةالبیضاء، ج 8، ص 3۸۹.
[9]ـ سورهی آل عمران، آیهی ۱۰۳.
[10]ـ المحجّةالبیضاء، ج 8، ص 3۸۶.
[11]ـ بحارالانوار، ج 93، ص 302، ح 1. نقل از عدّةالدّاعی.
[12]ـ کافی، ج 2، ص 466، حدیث 3.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت