کد مطلب: ۶۶۶۶
تعداد بازدید: ۲۳۱
تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۲۹
امامت و امامان (ع) | ۸
پيامبر گرامى‏‌ اسلام در درك اصول عقايد، يعنى‏‌ خداشناسى‏‌، معاد و نياز ضرورى‏‌ انسان‏ها به ارسال پيامبران از جانب خداى‏‌ متعال، از عقل كامل خود استفاده مى‏‌كرد و از طريق تفكر و انديشه عقلانى‏‌ بدين حقايق ايمان داشت. بنابراين مى‏‌توان گفت: پيامبر اكرم حتى‏‌ قبل از بعثت به اصول عقايد ايمان داشته و از كفر و شرك منزّه بوده است. گفتنى‏‌ است كه ايمان عقلانى‏‌ غالباً از حد مفهوم و علم حصولى‏‌ فراتر نمى‏‌رود گرچه به حد يقين هم رسيده باشد.

بخش اوّل: صفات  امام | ۷


امامان و علوم عقلی


انسان عاقل است، با انديشه و تفكر و ترتيب قياس برهانى‏‌، برخى‏‌ مجهولات را از دانسته‏هاى‏‌ كلى‏‌ و قطعى‏‌ خود كشف و نتيجه‏گيرى‏‌ مى‏‌كند؛ مثلا انسان در ذهن خود مفهوم عليت و معلوليت را درك مى‏‌كند و مى‏‌فهمد كه هر معلولى‏‌ در وجود خود نياز به علت دارد، پس اگر در جايى‏‌ پديده‌ی معلولى‏‌ را يافت به طور يقين حكم مى‏‌كند كه بايد علتى‏‌ داشته باشد، و براى‏‌ يافتن علت به كنجكاوى‏‌ مى‏‌پردازد. اين يكى‏‌ از امتيازهاى‏‌ بزرگ انسان‏هاست. اين را اصطلاحا عقل نظرى‏‌ مى‏‌نامند. در اثبات اصول عقايد يعنى‏‌ خداشناسى‏‌، معاد و نبوت از همين استدلال‏هاى‏‌ عقلى‏‌ استفاده مى‏‌شود. «همه انسان‏ها كم يا بيش از اين موهبت بزرگ الهى‏‌ برخوردارند. ولى‏‌ يك‏سان نيستند بلكه مراتب بسيار متفاوتى‏‌ دارند. پيامبران و امامان معصوم(ع) از جهت عقل، در عالى‏‌ترين مراتب انسان‏هاى‏‌ عصر خويش بوده ‏اند.
پيامبر گرامى‏‌ اسلام مى‏‌فرمايد: خداى‏‌ متعال هيچ پيامبر و رسولى‏‌ را نفرستاد مگر هنگامى‏‌ كه عقل او به كمال رسيد و عقلش بر عقول امتش برترى‏‌ يافت.[1]
پيامبر گرامى‏‌ اسلام در درك اصول عقايد، يعنى‏‌ خداشناسى‏‌، معاد و نياز ضرورى‏‌ انسان‏ها به ارسال پيامبران از جانب خداى‏‌ متعال، از عقل كامل خود استفاده مى‏‌كرد و از طريق تفكر و انديشه عقلانى‏‌ بدين حقايق ايمان داشت. بنابراين مى‏‌توان گفت: پيامبر اكرم حتى‏‌ قبل از بعثت به اصول عقايد ايمان داشته و از كفر و شرك منزّه بوده است. گفتنى‏‌ است كه ايمان عقلانى‏‌ غالباً از حد مفهوم و علم حصولى‏‌ فراتر نمى‏‌رود گرچه به حد يقين هم رسيده باشد.
اما پيامبر بعد از بعثت و ارتباط مستقيم با جهان غيب و دريافت وحى‏‌، علم حصولى‏‌ او به مبدأ و معاد از مرتبه‌ی مفهوم فراتر مى‏‌رود و به مرتبه‌ی شهود و حضور مى‏‌رسد، و در اين مقام حقايقى‏‌ را مشاهده مى‏‌كند كه با علم مفهومى‏‌ امكانش نبود. علم حضورى‏‌ و مشاهدات ملكوتى‏‌ پيامبر را مى‏‌توان به عنوان پشتوانه‌ی علوم عقلانى‏‌ او معرفى‏‌ كرد. ايمان و علوم وحيانى‏‌ آثار ويژه‏اى‏‌ دارد كه در علوم عقلانى‏‌ چنين آثارى‏‌ كمتر مشاهده مى‏‌شود. امامان معصوم نيز به شهادت تاريخ و احاديثى‏‌ كه به جاى‏‌ گذاشته‏اند، از جهت عقل كامل‏ترين انسان‏هاى‏‌ عصر خود بوده‏اند. به همين جهت در علوم مربوط به مبدأ و معاد از عقل كامل خويش بهره مى‏‌گرفتند و از كفر و شرك، حتى‏‌ قبل از تصدّى‏‌ مقام امامت، منزّه و معصوم بودند. آن انسان‏هاى‏‌ برگزيده گرچه به طور مستقيم از وحى‏‌ برخوردار نبودند، ولى‏‌ در اثر افاضات ويژه خداى‏‌ متعال و راهنمايى‏‌هاى‏‌ پيامبر اكرم، به طور غير مستقيم از علوم وحيانى‏‌ رسول خدا بهره‏مند بودند، و به همين جهت علم آنان به مبدأ و معاد از علوم مفهومى‏‌ فراتر بود و به مرتبه‌ی يقين و شهود رسيده بودند. گه‌گاه از برخى‏‌ حقايق مربوط به مبدأ و معاد به گونه‏اى‏‌ خبر مى‏‌دادند كه گويا آنها را به عيان مشاهده مى‏‌كنند. نمونه‏ هايى‏‌ از آن‏ها را مى‏‌توانيد در كتاب‏هاى‏‌ حديث و سيره و تاريخ بخوانيد.
اميرالمؤمنين(ع) درباره‌ی علوم امامان چنين مى‏‌فرمايد: علم بر چشم حقيقت بين آنان تاخته و روح يقين را لمس كرده‏اند. آنچه را ناز پروردگان دشوار مى‏‌شمارند به آسانى‏‌ پذيرفته‏اند و بدانچه جاهلان از آن وحشت دارند، انس گرفته‏اند. در دنيا با بدن‏هايى‏‌ ارتباط دارند كه ارواح آن‏ها به مقام اعلا پيوسته است. آنان خلفاى‏‌ خدا در زمين‏اند و دعوت‌كنندگان به دين او مى‏‌باشند. وه كه چه آرزومند ديدار آنان هستم.[2]
باز هم آن حضرت درباره‌ی علم امامان مى‏‌فرمايد: آنان حيات علم و مرگ جهل مى‏‌باشند. بردبارى‏‌ آنان از علمشان خبر مى‏‌دهد. و ظاهرشان از باطنشان و سكوتشان از استوارى‏‌ منطقشان حكايت مى‏‌كند. با حق مخالف نيستند و در آن اختلاف ندارند. ستون‏هاى‏‌ دين و پناه‏گاهاى‏‌ مردمند، حق به وسيله آنان به جايگاه خود باز مى‏‌گردد و باطل از آن جا رانده و زبانش از بيخ بريده مى‏‌شود. دين را چنان كه شايسته است تعقل كرده و به كار بسته‏اند، نه اين كه تنها بشنوند و براى‏‌ ديگران نقل كنند، همانا كه راويان علم بسيارند اما پاسداران آن اندك‏اند.[3]
ائمه اطهار(ع) در دعوت به اصول عقايد همانند پيامبر، از روش عقلانى‏‌ و اقامه برهان بهره مى‏‌گرفتند، چنان كه در احاديث و مناظره‏ها و احتجاج‏هاى‏‌ آنان مشاهده مى‏‌كنيد، نهايت اين كه همانند پيامبر، با هر كسى‏‌ به مقدار عقل و فهمش سخن مى‏‌گفتند. برخى‏‌ كلمات‏شان آن قدر بلند و عميق است كه فهم كامل آن جز براى‏‌ دانشمندان امكان ندارد، و گاهى‏‌ در سطح بسيار ساده با مردم سخن گفته‏اند. اين تفاوت‏ها را مى‏‌توانيد در خطبه‏هاى‏‌ نهج‌البلاغه و احاديث مختلف امامان مشاهده كنيد.
بنابراين مى‏‌توان عقل معصوم را به عنوان يكى‏‌ از منابع علوم پيامبر و امامان و منطق و استدلال عقلانى‏‌ را يكى‏‌ از شيوه‏هاى‏‌ تبليغاتى‏‌ آنان به شمار آورد. البته در به كار گرفتن اين شيوه از خطا و اشتباه معصوم بودند.


نقش عقل در شناخت اخلاق‏


در باطن نفس انسان نيرويى‏‌ نهفته است كه اگر درست به كار گرفته شود اخلاق خوب را مى‏‌شناسد و التزام به آنها را به صلاح جامعه و از كمالات نفسانى‏‌ خود مى‏‌داند. اخلاق زشت را نيز مى‏‌شناسد و ارتكاب آن‏ها را به زيان‏ زندگى‏‌ دنيوى‏‌ و نفسانى‏‌ خود و جامعه مى‏‌داند و اجتناب از آن‏ها را لازم مى‏‌شمارد. اين نيروى‏‌ ارزش‏مند، عقل عملى‏‌ يا وجدان اخلاقى‏‌ ناميده شده است. قرآن كريم اين شناخت را از امور فطرى‏‌ و ارتكازى‏‌ انسان‏ها مى‏‌داند كه در آفرينش ويژه‌ی آنها نهاده شده است.
در قرآن مى‏‌گويد: سوگند به نفس و آن كه نيكويش بيافريد، و نابهنجاري‌ها و پرهيزكاري‌ها را به او الهام كرد پس آن كه جان خود را پاكيزه داشت رستگار شد و آن كس كه آن را آلوده ساخت زيان ديد.[4]
اين نيروى‏‌ ارزشمند در همه انسان‏ها، كم يا بيش وجود دارد و مى‏‌تواند مورد استفاده قرار گيرد، البته در شرايط عادى‏‌ و در صورتى‏‌ كه در اثر غلبه غرايز حيوانى‏‌ نور عقل خاموش نشده باشد. متأسفانه بعضى‏‌ انسان‏ها آن‌چنان تسليم غرايز حيوانى‏‌ خود، مانند: خود خواهى‏‌، خودپسندى‏‌، حبّ جاه و مقام، حرص و زياده‏طلبى‏‌، شهوت و غضب، كينه‌توزى‏‌ و انتقام‏جويى‏‌، مى‏‌شوند كه انسانيت خود را فراموش مى‏‌كنند و به صورت حيوانى‏‌ درنده و هوس‏باز در مى‏‌آيند، و نور فطرت آن‏ها خاموش مى‏‌گردد؛ به طورى‏‌ كه ارزش‏ها و ضد ارزش‏ها را درك نمى‏‌كنند بلكه گاهى‏‌ ضد ارزش‏ها را ارزش مى‏‌پندارند. و از همين روى‏‌ بشر همواره به راهنمايى‏‌هاى‏‌ انسان‏هاى‏‌ برگزيده و معصوم نياز دارد تا فطرتش را بيدار سازند و در شناخت ارزش‏ها و ضد ارزش‏ها ياريش كنند.
اين انسان‏هاى‏‌ برگزيده پيامبران و امامان معصوم‏اند. ائمه اطهار(ع) چون عقولشان كامل و از گناه و خطا معصوم بودند، ارزش‏هاى‏‌ اخلاقى‏‌ را به خوبى‏‌ درك مى‏‌كردند و از آثار دنيوى‏‌ و اخروى‏‌ آن‏ها به خوبى‏‌ آگاه بودند، خود بدان‏ها عمل مى‏‌كردند و ديگران را نيز بدان سوى‏‌ دعوت مى‏‌نمودند. ضد ارزش‏ها و صفات زشت را نيز به خوبى‏‌ مى‏‌شناختند و آثار بد دنيوى‏‌ و اخروى‏‌ آنها را با چشم باطن مشاهده مى‏‌نمودند خود از آنها اجتناب مى‏‌كردند و ديگران را نيز از ارتكاب آنها برحذر مى‏‌داشتند. بنابراين مى‏‌توان عقل عملى‏‌ و وجدان اخلاقى‏‌ را به عنوان يكى‏‌ از منابع علوم اخلاقى‏‌ امامان معرفى‏‌ كرد كه علاوه بر قرآن و احاديث كه از پيامبر به آنان رسيده بود، در معرفى‏‌ اخلاق نيك و بد از آن استفاده مى‏‌كردند. هزاران حديث اخلاقى‏‌ كه در كتب حديث ثبت شده مى‏‌تواند از اين منبع غنى‏‌ و معصوم سرچشمه گرفته باشد.


خودآزمایی


۱- يكى‏‌ از امتيازهاى‏‌ بزرگ انسان‏ها چیست؟
۲- نقش عقل در شناخت اخلاق‏ را شرح دهید.

پی نوشت ها


[1]. ميزان الحكمه، ج 3، ص 2034: قال رسول الله(ص) ما بعث الله نبيّاً و لا رسولاً حتى‏‌ يستكمل العقل و يكون عقله أفضل من جميع عقول أمّته.
[2]. نهج‌البلاغه، كلام 147: هجم بهم العلم على‏‌ حقيقة البصيرة و باشروا روح اليقين و استلانوا ما استرعوه المترفون، و أنسوابما استوحش منه الجاهلون، و صحبوا الدنيا بأبدان أرواحها معلّقة بالمحلّ الأعلى‏‌، أولئك خلفاء الله في أرضه و الدعاة إلى‏‌ دينه، آه، آه، شوقاً إلى‏‌ رؤيتهم.
[3]. همان، كلام 239: هم عيش العلم و موت الجهل، يخبركم حلمهم عن علمهم، و ظاهرهم عن باطنهم، و صمتهم عن حكم منطقهم، لا يخالفون الحقّ و لا يختلفون فيه، هم دعائم الإسلام و ولائج الاعتصام، بهم عاد الحقّ إلى‏‌ نصابه و أنزح الباطل عن مقامه، و انقطع لسانه عن منبته، عقلوا الدين عقل وعاية و رعاية، لا عقل سماع و رواية، فانّ رواة العلم كثير و رعاته قليل.
[4]. شمس، آيه 7 ـ 10: «وَنَفْسٍ وَما سَوّاها * فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَتَقْواها * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكّاها * وَقَدْ خابَ مَنْ دَسّاها».

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: