کد مطلب: ۶۶۸۲
تعداد بازدید: ۲۰۴
تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۷
داستان‌های عبرت‌انگیز | ۴۷
به قصّاب محلّه سپرده بود آشغال‌های گوشت را كه می‌خواهی بیرون بریزی، در كیسه‌ای بریز تا من برای گربه‌ام ببرم؛ هر روز این كار را می‌كرد. یك روز آقا دید قصّاب یك كار ناپسندی انجام می‌دهد، او را نهی كرد.

گفته‌اند: شخصی در خانه‌ی خود گربه‌ای داشت. به قصّاب محلّه سپرده بود آشغال‌های گوشت را كه می‌خواهی بیرون بریزی، در كیسه‌ای بریز تا من برای گربه‌ام ببرم؛ هر روز این كار را می‌كرد.

یك روز آقا دید قصّاب یك كار ناپسندی انجام می‌دهد، او را نهی كرد. گفت: این كار را نكن. به او بر خورد. گفت: آن گربه دیگر آشغال گوشت نمی‌خواهد؟

جواب داد خیر؛ من آن گربه را بیرون كردم. اوّل گربه را بیرون كردم و حالا آمدم نهی از منكر می‌كنم. هر كس گربه در خانه دارد و آشغال گوشت می‌خواهد باید در مقابل آن قصّاب كه آشغال گوشت می‌دهد، خاضع شده و گردن كج كند.[۱]

پی نوشت ها

[۱]ـ صفیر هدایت (انفال/۳۳).

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: