کد مطلب: ۶۷۱۹
تعداد بازدید: ۴۳۷
تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۸:۱۵
اسلام و تعلیم و تربیت | ۴۱
اين مرحله كه از زمان ولادت شروع شده و تا هفت سال ادامه مى‌‏يابد. كودك در اين مرحله، به ويژه در آغاز آن، موجودى‌ است ظريف و ناتوان و وابسته كه‏ در تأمين نيازهاى‌ خود شديداً نيازمند مراقبت و پرستارى‌ است. نياز به آرامش جسمانى‌ و روانى‌ و تغذيه‌ی مناسب دارد تا در آن محيط مناسب، جسم و جانش پرورش يافته و استعدادهايش شكوفا گردد.

مراحل رشد


دانشمندان تعليم و تربيت، دوران اول زندگى‌ انسان، يعنى‌ از بدو تولد تا بيست سالگى‌ را به شش مرحله تقسيم نموده و با دقت و مطالعه‌ی مداوم در زندگى‌ كودكان، استعدادها و نيازهاى‌ جسمانى‌، عقلانى‌، اخلاقى‌ و عاطفى‌ كودكان را در هر يك از مراحل شش‏گانه شناسايى‌ كرده و در كتاب‏‌ها در اختيار علاقه‌‏مندان قرار داده‌‏اند و شما مى‌‏توانيد به آن‏ها مراجعه نماييد.
اسلام نيز اصل رشد و مرحله‏‌اى‌ بودن آن را مى‌‏پذيرد، ليكن دوران آن را در سه مرحله خلاصه كرده و به موقعيت جسمانى‌ و روانى‌ او و طرز برخورد مناسب مربى‌ را با وى‌ به‏‌طور اجمال اشاره نموده است.
در ذيل به احاديثى‌ در اين زمينه اشاره مى‌‏شود:
پيامبر(ص) فرمود:
فرزند آدمى‌ در هفت سال اول زندگى‌، آقا و بزرگ است و در هفت سال دوم، بنده و فرمانبردار و در هفت سال سوم وزير و مشاور خانواده مى‌‏باشد. بعد از مراقبت‏‌هاى‌ تو در اين بيست و يك سال اگر اخلاق او مورد رضايت بود كه‏ بهتر وگرنه او را به حال خود واگذار كه تو نزد خدا معذور خواهى‌ بود.[1]
امام صادق(ع) فرمود:
به فرزندت هفت سال آزادى‌ بده تا بازى‌ كند، هفت سال هم او را با اخلاق و آداب نيك تربيت كن. هفت سال هم او را ملازم و همراه خود قرار بده. پس اگر فردى‌ صالح شد به هدف خود رسيده‌‏اى‌ وگرنه او را به حال خود واگذار.[2]
اميرالمؤمنين(ع) فرمود:
كودك هفت سال، مورد احسان و خدمت و نوازش پدر و مادر قرار مى‌‏گيرد، هفت سال به اخلاق و آداب نيك تربيت مى‌‏شود و هفت سال هم در اداره‌ی امور به خانواده كمك مى‌‏كند.[3]
حضرت صادق(ع) فرمود:
كودك هفت سال بازى‌ مى‌‏كند، هفت سال خواندن و نوشتن را ياد مى‌‏گيرد و در هفت سال سوم مقررات زندگى‌ و حرام و حلال را مى‌‏آموزد.[4]
بنابراين در احاديث فوق، دوران رشد كودك در سه مرحله تصوير شده است:


مرحله‌ی اول‏


اين مرحله كه از زمان ولادت شروع شده و تا هفت سال ادامه مى‌‏يابد. كودك در اين مرحله، به ويژه در آغاز آن، موجودى‌ است ظريف و ناتوان و وابسته كه‏ در تأمين نيازهاى‌ خود شديداً نيازمند مراقبت و پرستارى‌ است. نياز به آرامش جسمانى‌ و روانى‌ و تغذيه‌ی مناسب دارد تا در آن محيط مناسب، جسم و جانش پرورش يافته و استعدادهايش شكوفا گردد.
بهترين وسيله براى‌ پرورش و تربيت او در اين مرحله، بازى‌ كردن و سرگرمى‌ است. به وسيله‌ی بازى‌، استعدادهاى‌ خود را شكوفا مى‌‏سازد، نيروهايش را به كار مى‌‏گيرد و بر اطلاعات خود مى‌‏افزايد. در بازى‌‏هاى‌ دسته جمعى‌، اجتماعى‌ زيستن، همكارى‌ و رقابت در زندگى‌ را ياد مى‌‏گيرد. در احاديث مذكور به مهم‏ترين نيازهاى‌ كودك و اساسى‌‏ترين وظايف اوليا و مربيان، در اين مرحله از زندگى‌، با تعبيرات مختلف اشاره شده است؛ مثلاً در حديثى‌ درباره‌ی كودك گفته شده: سيد، يعنى‌ آقا و فرمانده. پدر و مادر وظيفه دارند مقام آقايى‌ و فرماندهى‌ فرزند خود را در اين مرحله بپذيرند و در حد مجاز و ممكن به خواسته‌هايش ترتيب اثر بدهند. در حديث ديگر مى‌‏گويد: «يرفّ الصبى‌ سبعاً»، يعنى‌ احسان و اكرام و خدمت به كودك در اين مرحله لازم است.
در حديث ديگر مى‌‏گويد: «دع ابنك يلعب سبع سنين» كه به ضرورت بازى‌ كردن او اشاره مى‌‏كند.


مرحله‌ی دوم‏


كودك در اين مرحله يعنى‌ هفت سال بعد، از نظر رشد جسمى‌ و عقلى‌ به حدى‌ رسيده كه مى‌‏تواند مسئوليت بپذيرد و آن را انجام دهد. مى‌‏تواند خوب و بد، ارزش‌‏ها و ضد ارزش‌‏ها را تميز دهد، آمادگى‌ دارد كه ارزش‏‌هاى‌ اخلاقى‌ را بپذيرد و نفس خويش را با آن‏ها پرورش دهد و از ضد ارزش‏‌هاى‌ اخلاقى‌ اجتناب نمايد. نيروى‌ فكرى‌ كودك در اين مرحله به حدى‌ رسيده كه مى‌‏تواند بيش از سابق، چيز ياد بگيرد و خواندن و نوشتن را بياموزد.
بنابراين، اوليا و مربيان وظيفه دارند اين مرحله‌ی حساس و مهم را غنيمت شمرده و در تعليم و تربيت كودك همت بگمارند. پايه‏‌هاى‌ اخلاق و آداب نيك را در او استوار ساخته و او را از آلوده شدن به اخلاق زشت باز دارند. وسيله‌ی درست خواندن را برايش فراهم نموده و در اين باره او را تشويق كنند.
بنابراين، در مرحله‌ی دوم زندگى‌ كودك، كه موقعيتى‌ است بسيار حساس، مهم و سرنوشت‏‌ساز، دو وظيفه‌ی بزرگ بر عهده‌ی اوليا و مربيان نهاده شده است: يكى‌ تربيت و تأديب كودك، ديگرى‌ تعليم و باسواد كردن او. در احاديث به هر دو مطلب اشاره شده است؛ مثلاً در يك جا آمده: «يؤدّب سبعا» كه به معناى‌ تربيت و تأديب به آداب نيك است.
در جاى‌ ديگر نيز آمده: «و عبد سبع سنين»، يعنى‌ كودك در هفت سال دوم بايد فرمانبردار و مسئوليت‏‌پذير باشد. درباره‌ی درس خواندن او نيز مى‌‏گويد: «و يتعلم الكتاب سبع سنين».
ناگفته نماند كه در احاديث مذكور، فقط به دو وظيفه‌ی مهم و كلى‌ اوليا و مربيان، در مرحله تربيت و تعليم كودك، اشاره شده است. لذا تفصيل آن را بايد از كتب ديگر استفاده كرد.


مرحله‌ی سوم‏


مرحله‌ی سوم از چهارده سالگى‌ آغاز و در 21 سالگى‌ پايان مى‌‏يابد. اين مرحله، دوران كارآموزى‌ و تجربه در زندگى‌ است. كودك در اين زمان نوبالغ شده و آن‏چه در مراحل سابق فراگرفته تحت نظر مستقيم اوليا و مربيان به اجرا مى‌‏گذارد تا مراتب لياقت خود را عملاً به اثبات رساند. در انجام كارها و مخصوصاً در امور مربوط به اداره‌ی خانواده، به منزله‌ی يك وزير انجام وظيفه مى‌‏كند. مورد مشاوره‌ی اوليا و مربيان قرار مى‌‏گيرد، تا فكرش پخته و دقيق شود. در حد توانش كارهايى‌ به او ارجاع مى‌‏شود تا آن‏‌ها را با نظارت مستقيم يا غير مستقيم مربيان انجام دهد و در اين ارتباط از راهنمايى‌‏ها و تجربيات مربيان استفاده نمايد و بر كاردانى‌ و تجربه آموزى‌ خود بيفزايد.
نوجوانى‌ و جوانى‌، دوران بسيار حساس و مهم و دوران خودسازى‌ و شكل‏‌گيرى‌ است. در اين زمان در اثر ترشحات هورمون‏‌هاى‌ بلوغ، تحولات عميق و همه ‏جانبه‌‏اى‌ در جسم و جان نوجوان به‏ وجود آمده و او را دگرگون مى‌‏سازند.
نوجوان از نظر روانى‌ در وضع ويژه‌‏اى‌ زندگى‌ مى‌‏كند. نه مانند كودكان نابالغ فكر مى‌‏كند، نه از تجربيات و افكار پخته‌ی بزرگ‏سالان برخوردار است. عواطف و احساسات تند وى‌ همراه با نيروى‌ جسمانى‌، او را به كارهاى‌ تند عاطفى‌ فرا مى‌‏خواند.
در اين دوران پرتلاطم، نيروى‌ جنسى‌ نوجوان نيز بيدار شده، او را به سوى‌ افكار و تمايلات جديد و ناشناخته‌‏اى‌ دعوت مى‌‏كند. تمايلات شورانگيز و نيرومندى‌ كه اگر درست هدايت نشود، موجبات سقوط و انحراف او را فراهم خواهد ساخت.
يكى‌ از ويژگى‌‏هاى‌ اين دوران استقلال‏ طلبى‌ و آزادى‌ خواهى‌ است. نوجوان مى‌‏خواهد هرچه زودتر خود را از محدوديت‏‌هاى‌ كودكى‌ آزاد ساخته و همانند بزرگ‏ترها مستقل و آزاد زندگى‌ كند. مى‌‏خواهد خود بينديشد و تصميم بگيرد و انجام دهد و كسى‌ هم در كار او دخالت نكند. مى‌‏خواهد در همه چيز آزاد باشد؛ در معاشرت و دوست گرفتن، در گردش و تفريح، در انتخاب لباس، شغل، خوراك و ساير امور.
كوتاه سخن اين‏كه جوان يك‏پارچه شور و عشق و عاطفه و انرژى‌ است، ده‏‌ها خواسته‌ی مشروع و طبيعى‌ دارد و نيز اسرارى‌ كه نمى‌‏داند با چه كس درميان بگذارد كه راز نگهدارش بوده و در حل آن‏ها به او كمك مى‌‏نمايد. دنبال يافتن شخصى‌ است كه او را درك كند و تمايلات درونيش را دريابد و به اصطلاح، هم‏درد و هم‏راز و دل‏سوز و هم‏فكر او باشد و حرفش را بفهمد.
آرى‌ جوان در اين مرحله‌ی حساس از زندگى‌ به فردى‌ نياز دارد كه او را با همه‌ی افكار و تمايلات درونى‌ و شور و عشق و حركت، درك كرده و پاسخ‏گوى‌ مجهولات و مشكلات و محرم اسرار و مشاور و راهنمايش باشد. جوان به يك چنين فرد دل‏سوز و مهربانى‌ نياز دارد. وجود چنين يار مهربان و خيرخواهى‌ در تشكيل شخصيت و زندگى‌ آينده‌ی او تأثير شايانى‌ خواهد داشت، چون او را از سردرگمى‌ و حيرت نجات داده و به يك زندگى‌ زيبا و هدفدار اميدوار خواهد ساخت. ليكن مشروط به اين‏كه اين دوست محرم راز، تجربه دار، با اطلاع و خيرخواه باشد. امّا متأسفانه دوستانى‌ كه در اين سنين نصيب جوان مى‌‏شوند غالباً مانند خودش بى‌‏تجربه و ناآگاه‏اند كه نه تنها او را هدايت و كمك نمى‌‏كنند، بلكه احياناً در اثر جهالت، باعث انحراف و سقوط او مى‌‏گردد. بهترين افرادى‌ كه مى‌‏توانند در اين موقعيت حساس به جوان كمك نمايند پدر و مادراند، چون هم از تجربيات زندگى‌ برخوردارند و هم دل‏سوز و خيرخواهند.
اسلام نيز از والدين خواسته كه در اين مرحله‌ی حساس به يارى‌ جوانشان شتافته و مسئوليت مهم راهنمايى‌ و تربيت فرزند را به خوبى‌ انجام دهند. اسلام بهترين روش را اين مى‌‏داند كه پدر و مادر، فرزند جوان خود را به صورت وزير و مشاور به كار گيرند. در حديثى‌ چنين آمده: «وزير سبع سنين»، يعنى‌ جوان در هفت سال سوم، وزير خانواده است.
در حديث ديگر آمده: «والزمه نفسك سبع سنين» در اين‏جا به پدر دستور مى‌‏دهد كه فرزند جوان را ملازم خويش قرار دهد، مسئوليت‏‌ها را به او محول كند و بر اعمالش نظارت نمايد.
در حديث ديگر چنين آمده: «و يستخدم سبعاً»، يعنى‌ جوان در هفت سال سوم به ‏كار گرفته مى‌‏شود.
مفاد همه‌ی اين تعبيرات عبارت است از اين‏كه والدين به فرزند جوان خود مسئوليت و از نزديك بر آن نظارت نمايند. ليكن نه به صورت امر و نهى‌ و تحميل، بلكه به صورت مشاوره و وزارت.
بنابراين لازمه وزارت اين ‏است كه شخصيت او را پذيرفته و گرامى‌ مى‌‏دارند. به گونه‌‏اى‌ او را به كار مى‌‏گيرند كه به استقلال و آزادى‌ او لطمه وارد نشود. با او مشورت مى‌‏كنند و خواسته‌‏ها وتمايلاتش را نيز منظور مى‌‏دارند. با مشاوره و ملازمه، با افكار و خواسته‏‌هاى‌ درونى‌ او آشنا مى‌‏شوند و او را با همه‌ی خواسته‏‌ها و نيازهايش درك كرده و گرامى‌ مى‌‏دارند. اين بهترين شيوه‌ی تربيت جوانان و جلوگيرى‌ از انحرافات و مفاسد اخلاقى‌ و اجتماعى‌ آنان مى‌‏باشد.


خودآزمایی


1- اسلام مراحل رشد را به چند مرحله تقسیم کرده است؟ نام ببرید.
2- بهترين وسيله براى‌ پرورش و تربيت کودک تا هفت سالگی چیست؟
3- لازمه وزارت جوانان چیست؟

 

پی نوشت ها


[1]. مكارم الاخلاق، ص 255: «الولد سيّدُ سبع سنين، و عبدُ سبع سنين، و وزيرُ سبعِ سنين؛ فإن رضيتَ أخلاقَه لإحدى‌ و عشرين والّا فَاضرِب على‌ جنبِه فقد أعذِرتَ إلى‌ الله».
[2]. همان، ص 255: «دَعْ ابنك يَلعَبْ سبع سنين، و يُؤدَّبْ سبعاً، و ألزِمه نفسك سبعَ سنين، فإن أفلح وإلّا فَخلِّ عنه».
[3]. وسائل الشيعه، ج 15، ص 195: «يُرفُّ الصبي سبعاً و يُؤَدّبُ سبعاً و يُستَخدم سبعاً».
[4]. همان، ص 194: «الغلام يَلعب سبَع سنين و يتعلّم الكتابَ سبع سنين و يَتَعلّم الحلالَ والحرام سبع سنين».

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: