کد مطلب: ۶۸۰۷
تعداد بازدید: ۵۱۷
تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۶
اسلام و تعلیم و تربیت | ۴۴
لازمه‌ی عقل اين است كه اگر درست به كار گرفته شود واقعيات را خوب و صحيح درك مى‏‌كند، مفاسد و مصالح را تشخيص داده و راه سعادت و كمال را به انسان نشان مى‏‌دهد. تفكر و عاقبت‏ انديشى‏‌ و واقع نگرى‏‌، كار عقل است ليكن در صورتى‏‌ كه به‏ كار گرفته شود و در طريق صحيح قرار گيرد.

علامت‏‌هاى‏‌ عاقل‏


در احاديث، براى‏‌ شخص عاقل علائم و آثارى‏‌ ذكر شده كه به وسيله‌ی آن‏ها مى‏‌توان عقل افراد و مقدار آن را به ‏دست آورد، براى‏‌ نمونه:
يكى‏‌ از اصحاب مى‏‌گويد:
به حضرت صادق(ع) عرض كردم: عقل چيست؟ فرمود: عقل چيزى‏‌ است كه به وسيله‌ی آن خدا عبادت مى‏‌شود و انسان به بهشت مى‏‌رود. عرض كردم: پس آن‏چه در معاويه بود چه بود؟ فرمود: اين زيركى‏‌ و حيله‌گرى‏‌ و شيطنت است، نه عقل. اين شبيه به عقل است ولى‏‌ عقل نيست.[1]
حضرت صادق(ع) فرمود:
هر كس كه عاقل باشد دين دارد و هر كس دين داشته باشد داخل بهشت خواهد شد.[2]
حضرت موسى‏‌ بن جعفر(ع) به هشام فرمود:
صبرِ بر وحدت نشانه‌ی قوت عقل است. هر كس به خدا معرفت كامل داشته باشد از اهل دنيا دورى‏‌ مى‏‌كند و به آن‏چه نزد خداست راغب مى‏‌شود و در حال وحشت، خدا مونس او و در حال وحدت، رفيق او و در حال فقر، غناى‏‌ او خواهد بود و بدون خويشان و نزديكان، او را عزت مى‏‌دهد.[3]
و نيز فرمود:
عاقل به دنياى‏‌ كم با حكمت راضى‏‌ مى‏‌شود، ولى‏‌ به حكمت كم با دنيا راضى‏‌ نمى‏‌شود، به همين جهت تجارت آن‏ها سود دارد. اى‏‌ هشام! عقلا، زيادى‏‌ دنيا را ترك مى‏‌كنند چه رسد به گناهان، در حالى‏‌كه ترك فضول دنيا فضيلت است و ترك گناهان واجب. اى‏‌ هشام! عاقل به دنيا و اهل آن نظر مى‏‌كند و مى‏‌داند كه بدون تحمل مشقت نمى‏‌توان به دنيا رسيد و به آخرت نيز نظر مى‏‌كند و مى‏‌فهمد كه بدون مشقت تحصيل آخرت ممكن نيست، به همين جهت در تحمل مشقت، باقى‏‌ترين آن‏ها (آخرت) را انتخاب مى‏‌كند.[4]
هم‏چنين فرمود:
اى‏‌ هشام! اميرالمؤمنين(ع) مى‏‌فرمود: از علائم عاقل اين است كه سه خصلت در او باشد: وقتى‏‌ سؤال كنند جواب مى‏‌دهد، هنگامى‏‌ كه مردم از سخن ناتوان شوند سخن مى‏‌گويد و اگر مورد مشورت قرار گيرد با رعايت مصالح، اظهار عقيده مى‏‌كند. پس كسى‏‌ كه اين خصلت‌‏ها در او نباشد احمق است.[5]
حضرت صادق(ع) فرمود:
كامل‏ترين مردم از جهت عقل كسى‏‌ است كه اخلاقش از همه بهتر باشد.[6]
اميرالمؤمنين(ع) فرمود:
خودپسندىِ انسان دليل ضعف عقل اوست.[7]
و فرمود:
عاقل كسى‏‌ است كه به هنگام غضب، رغبت و ترس، نفس خويش را در تملك بگيرد.[8]
نيز فرمود:
هنگامى‏‌ كه عقل انسان كامل شد كلامش كمتر خواهد شد.[9]
و فرمود:
زبان عاقل بعد از قلبش و قلب احمق بعد از زبانش مى‏‌باشد.[10]
حضرت صادق(ع) فرمود:
عاقل كسى‏‌ است كه در پذيرش حق تسليم و در سخن، با انصاف باشد. در برابر باطل سرسخت و با زبانش با آن دشمنى‏‌ كند. دنياى‏‌ خود را ترك كند ولى‏‌ دين خود را از دست ندهد، دليل عقل دو چيز است: راست گويى‏‌ و درست كارى‏‌.[11]
حضرت على‏‌(ع) فرمود:
عاقل كسى‏‌ است كه امروز به فكر فرداى‏‌ خود باشد و در آزاد كردن نفس خويش كوشش نمايد و براى‏‌ آن‏چه چاره‏اى‏‌ [براى‏‌ جلوگيرى‏‌] از آن نيست (مرگ) عمل كند.[12]
هم‏چنين فرمود:
عقل در نگهدارى‏‌ تجربه‏‌ها مى‏‌باشد.[13]
و فرمود:
عاقل كسى‏‌ است كه رفتار او گفتارش را تصديق كند.[14]
در اين احاديث كه از باب نمونه ذكر شد براى‏‌ عاقل به علائم ذيل اشاره شده است:
1. به وسيله‌ی عقل، خدا شناخته و عبادت مى‏‌شود.
2. دين حق را پذيرفته و ديندار است.
3. خدا را به خوبى‏‌ مى‏‌شناسد و رضايت او را بر هر چيزى‏‌ ترجيح مى‏‌دهد، در حال وحشت، خدا انيس او و در حال وحدت، رفيق او و در حال فقر، غناى‏‌ او خواهد بود.
4. علم و حكمت را بر امور دنيا ترجيح مى‏‌دهد.
5. به دنيا دلبسته نيست و فضول دنيا را ترك مى‏‌كند و به طريق اولى‏‌ مرتكب گناه نمى‏‌شود.
6. مى‏‌داند كه تحصيل دنيا و آخرت هر دو نياز به سعى‏‌ و تحمل مشقت دارد، به همين جهت سعى‏‌ خود را در راه تحصيل آخرت مصروف مى‏‌دارد، چون باقى‏‌تر است.
7. نفس خويش را در تملك دارد و كاملاً مراقبت مى‏‌كند كه به هنگام غضب شهوت و ترس از مرز حق تجاوز نكند.
8. در برابر حق تسليم مى‏‌شود و با باطل مبارزه مى‏‌كند.
9. راست‌گويى‏‌ را از دست نمى‏‌دهد و هيچ گاه دروغ نمى‏‌گويد.
10. درست كار است و هيچ‌گاه مرتكب خيانت نمى‏‌شود.
11. مرگ و آخرت را فراموش نمى‏‌كند و همواره سعى‏‌ دارد تا در اين دنيا براى‏‌ آخرت خويش توشه‌‏اى‏‌ تهيه كند.
12. به بهترين فضايل و مكارم اخلاقى‏‌ اتصاف دارد.
13. قبل از سخن، در صلاح و فساد آن مى‏‌انديشد و اگر صلاح بود، سخن مى‏‌گويد.
14. از سخنان بى‏‌فايده اجتناب‏مى‏‌كند، ولى‏‌ به هنگام ضرورت از سخن گفتن دريغ ندارد.
چنان‏كه ملاحظه مى‏‌فرماييد در اين احاديث آثار و علائمى‏‌ براى‏‌ عاقل ذكر شده است كه نمونه‌‏هاى‏‌ فراوان ديگرى‏‌ نيز در احاديث ديگر وجود دارد.
با اين آثار و نشانه‏‌ها مى‏‌توان به مقدار عقل افراد پى‏‌ برد، هر چه اين صفات و خصوصيات در فردى‏‌ بيش‏تر و كامل‏تر باشد عقل او كامل‏تر خواهد بود، زيرا كثرت و شدت آثار، دليل قوت مؤثر مى‏‌باشد. البته همه‌ی انسان‏ها عقل دارند، ليكن همه‌ی آن‏ها از عقل خود خوب استفاده نمى‏‌كنند.
لازمه‌ی عقل اين است كه اگر درست به كار گرفته شود واقعيات را خوب و صحيح درك مى‏‌كند، مفاسد و مصالح را تشخيص داده و راه سعادت و كمال را به انسان نشان مى‏‌دهد. تفكر و عاقبت‏ انديشى‏‌ و واقع نگرى‏‌، كار عقل است ليكن در صورتى‏‌ كه به‏ كار گرفته شود و در طريق صحيح قرار گيرد.
عقل با تفكر صحيح مى‏‌تواند واقعيات را كشف كند و سعادت و كمال واقعى‏‌ انسان را تأمين نمايد. مى‏‌تواند مبدأ آفرينش جهان را بشناسد و از دستورها و برنامه‌‏هايش پيروى‏‌ كند، فضايل و مكارم اخلاق را شناخته و خويشتن را با آن‏ها تكميل كند، رذايل اخلاق نيز تشخيص داده و از آن‏ها بپرهيزد.
بنابراين، اگر ديديم فردى‏‌ به خدا، معاد و پيامبران ايمان و عقيده داشته و از دستورهاى‏‌ پيامبر اطاعت مى‏‌كند، به فضايل و مكارم اخلاق آراسته بوده و از اخلاق ناپسند پيراسته است، پى‏‌ مى‏‌بريم كه نيروى‏‌ تعقل خويش را خوب به كار گرفته و در نتيجه از عقل كاملى‏‌ برخوردار است. برعكس اگر از خدا اعراض نموده به مبدأ و معاد ايمان ندارد و شيفته و دلباخته‌ی امور دنيوى‏‌ است و به اخلاق نيك انسانى‏‌ هم پايبند نيست، معلوم مى‏‌شود كه از نيروى‏‌ عقل خويش خوب استفاده نكرده و عقلش ضعيف است.


دشمنان عقل‏


عقل، دشمنانى‏‌ دارد كه همواره با او در جنگ و ستيزند. عقل مى‏‌كوشد دشمنانش را مغلوب كرده و از ميدان براند، دشمنان نيز سعى‏‌ دارند نور عقل را خاموش و او را از رهبرى‏‌ معزول نمايند، در نتيجه، كشور تن را در انحصار خويش درآورند. معصومين(ع)، دشمنان عقل معرفى‏‌ كرده‏اند؛ مثلاً:
حضرت على‏‌(ع) فرمود:
عقل و شهوت ضد يكديگراند، علم از عقل حمايت مى‏‌كند و خواسته‏‌هاى‏‌ نفسانى‏‌ مؤيد شهوت‏‌اند و نفس هم ميدان تنازع آن‏هاست. هر كدام غلبه كردند نفس در جانب او خواهد بود. افضل مردم نزد خدا كسى‏‌ است كه عقل خود را احيا كند و شهوتش را بميراند و نفس خود را براى‏‌ مصلحت آخرت به سختى‏‌ بيندازد.[15]
نيز فرمود:
هر كس شهوت خود را در تملك نگيرد مالك عقل خود نخواهد بود.[16]
و فرمود:
غضب، عقول را به فساد كشيده و انسان را از حقيقت و راه راست دور مى‏‌گرداند.[17]
و فرمود:
هر كس خشم خويش را در اختيار نگيرد مالك عقل نخواهد بود.[18]
امام صادق(ع) فرمود:
هواى‏‌ نفس دشمن عقل و مخالف حق و هم نشين باطل است. شهوات نفسانى‏‌ هواى‏‌ نفس را تقويت مى‏‌كنند و اصل نشانه‏‌هاى‏‌ هوا از خوردن حرام، غفلت از واجبات، سستى‏‌ در مستحبات و فرو رفتن در عياشى‏‌ها حاصل مى‏‌شود.[19]
حضرت موسى‏‌ بن جعفر(ع) به هشام فرمود:
اى‏‌ هشام! هر كس كه سه چيز را بر سه چيز تسلط دهد گويا به ويرانى‏‌ عقل خويش كمك نموده است: هر كس كه نور تفكر خود را با طول امل تاريك كند، لطايف حكمت را با سخنان زياد محو سازد و نور عبرت خود را با شهوت‏هاى‏‌ نفسانى‏‌ خاموش سازد. پس گويا كه هواى‏‌ نفس را در ويران كردن عقل خود كمك نموده است و هركس كه عقل خود را فاسد سازد، دين و دنياى‏‌ خود را به تباهى‏‌ كشيده است.[20]
اميرالمؤمنين(ع) فرمود:
هر كس كه به سخنان افراد عاقل گوش ندهد عقلش مى‏‌ميرد، هر كس كه با هواى‏‌ نفس مخالفت كند عقلش صحيح مى‏‌ماند و هر كس كه به عقل خويش اكتفا كند (و با ديگران مشورت نكند) به لغزش گرفتار مى‏‌شود.[21]

خودآزمایی

1- حضرت صادق(ع) در تعریف عقل چه فرمودند؟
2- كامل‏ترين مردم از جهت عقل چه كسى‏‌ است؟
3- سه مورد از دشمنان عقل را نام ببرید.

پی نوشت ها

[1]. وافى‏‌، ج 1، ص 79: بعض أصحابنا رفعه إلى‏‌ أبي عبدالله(ع) قال قلت له: ما العقل؟ قال: «ماعُبِدَ به الرحمانُ وأكتُسِبَ به الجنانُ». قال قلت: فالذي كان في المعاوية؟ فقال: «تلك النكراءُ، تلك الشيطنةُ و هي شبيهة بالعقل و ليست بالعقل».
[2]. همان، ج 1، ص 82: «من كان عاقلاً كان له دين، و من كان له دين دخل الجنة».
[3]. همان، ص 92: يا هشام! الصبر على‏‌ الوحدة علامة قوّة العقل، فمن عقل عن الله اعتزل أهل الدنيا والراغبين فيها، و رغب فيما عند الله، و كان اللَّه أُنسَه في الوحشة، وصاحَبه في الوحدة، و غِناه في العيلة، ومعزّهَ من غير عشيره».
[4]. همان، ص 92: «يا هشام؛ إنّ العاقل رضي بالدون من الدنيا مع الحكمةِ و لم يَرض بالدون من الحكمة مع الدنيا، فلذلك رِبَحت تجارتُهم. يا هشام، إنّ العقلاء تركوا فضول الدنيا فكيف الذنوبَ، و ترك الدنيا من الفضل و ترك الذنوب من الفرض. ياهشام؛ إن العاقل نظر إلى‏‌ الدنيا و إلى‏‌ أهلها نعلم أنّها لاتُنالُ، إلّا بمشقّة، ونظر إلى‏‌ الآخرة، فعلم أنّها لاتُنال إلّا بمشقّة فطلب بالمشقّة أبقاهما».
[5]. همان، ص 93: «يا هشام إنّ أميرالمؤمنين(ع) كان يقول: إنّ من علامة العاقل أن يكون فيه ثلاث خصال: يجيب إذا سُئِل، و يَنطِق إذا عجز القوم عن الكلام، و يشير بالرأي الذي يكون فيه صلاح أهله. فمن لم يكن فيه من هذه الخصال الثلاث شي‏ء فهو أحمق».
[6]. وافى‏‌، ج 1، ص 108: «أكمل الناس عقلاً أحسنهم خُلقاً».
[7]. همان، ص 122: «إعجابُ المرأ بنفسٍ دليلٌ على‏‌ ضعفِ عقلِه».
[8]. جامع احاديث الشيعه، ج 13، ص 466: «العاقل من يملك نفسَه إذا غَضِبَ و إذا رَغِبَ و إذا رَهبَ».
[9]. همان، ص 500: «إذا تمّ العقل نَقصِ الكلامُ».
[10]. همان، ص 314: «لسانُ العاقل وراءَ قلبِه، وقلبُ الأحمق وراءَ لسانِه».
[11]. مستدرك الوسائل، ج 2، ص 287: «العاقل من كان ذلولاً عند إجابة الحقّ، منصفاً بقوله، جموحاً عند الباطل، خصماً بقوله، يترك دنياه و لايترك دينه، و دليل العقل شيئان: صدقُ القولِ، و صوابُ الفعلِ».
[12]. جامع احاديث الشيعه، ج 13، ص 263: «إنّ العاقل من نظر في يومه لغده، و سعى‏‌ في فكاك نفسِه، و عمل لما لابدّله و لا محيصَ عنه».
[13]. غرر الحكم، فصل اول، شماره‌ی 724: «العقلُ حفظُ التجاربِ».
[14]. همان، شماره‌ی 1429: «العاقلُ من صَدقَت أقوالُه أفعالَه».
[15]. جامع احاديث الشيعه، ج 13، ص 299: «العقل و الشهوة ضدّان، و مؤيّدُ العقلِ العلمُ، و مؤيّدُ الشهوةِ الهَوى‏‌، والنفسُ مُتنازَعةٌ بينهما، فأيّهما قُهر كانت في جانبه، إنّ أفضل الناس عند الله من أحيا عقلَه، و أمات شهوتَه، وأتعَبَ نفسَه لصلاحِ آخرتِه».
[16]. همان، ص 299: «من لم يَملك شهوتَه لم يَملك عقلَه».
[17]. همان، ص 466: «الغضب يفسد الألبابَ، و يَبعدُ عن الصواب».
[18]. همان، ص 267: «من لم يَملك غضبَه لم يملك عقلَه».
[19]. مستدرك الوسائل، ج 2، ص 287: «الهوى‏‌ عدوّالعقل، و مخالفُ الحقّ، و قرينُ الباطل. و قوّة الهوى‏‌ من الشهوات، و أصل علامة الهوى‏‌ من أكلِ الحرام، و الغفلة عن الفرائض، و الاستهانةِ بالسنن، و الخوض في الملاهي».
[20]. جامع احاديث الشيعه، ج 13، ص 288: يا هَشام، من سلّط ثلاثاً على‏‌ ثلاث فكأنّما أعانَ على‏‌ هدمِ عقلِه: «من أظلم نور تفكّره بطول أمله و محا طرائفَ حكمتِه بفضول كلامه، و أطفأ نورَ عبرتِه بشهوات نفسِه، فكأنّما أعان هواه على‏‌ هدمِ عقله و من هدم عقلِه أفسد دينَه و دنياه».
[21]. همان، ص 283: «من ترك الاستماع من ذوي العقول مات عقلُه، و من جانب هواه صحً عقلُه، و من استغنى‏‌ بعقله زلّ».

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: