کد مطلب: ۶۹۶۷
تعداد بازدید: ۱۵۶
تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۰
شرح زیارت جامعه کبیره | ۵۷
ما جاهلان در مقام كسب علم (اگر اطلاق كلمه‌ی علم به انباشته‌های ذهنی ما صحیح باشد) دست گدايی به سوی امثال خود دراز می‌کنیم و از گفته‌ها و نوشته‌های اين و آن، كه همانند خودمان تهی‌دستان جايزالخطا هستند، اندكی می‌گيريم و در وعاء ذهن خود می‌گنجانيم و اين پست‌ترين نوع تعلّم است و جز اين نيز راهی نداريم و چاره‌ای جز گدايی از افكار افرادی همچون خود و احياناً آميختن آن با اوهام شخصی خود نمی‌يابيم.

تفاوت مناجات ما با مناجات معصومين(ع)

 

در همه حال به ياد خدا بايد بود

آیه‌ی پيشين حالات مختلف را نشان می‌دهد:
...قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلَی جُنُوبِهِمْ...؛
اين آيه اوقات مختلف صبح و ظهر و شب را نشان می‌دهد؛ يعنی در هر حال و در هر وقتی به ياد خدا باشيد.
...لا تُلْهِکُمْ أمْوالُکُمْ وَ لا أوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللهِ...؛[1]
«...مراقب باشيد! اموال و اولادتان از ياد خدا بازتان ندارند و به خود مشغولتان نسازند».
...إنَّ مِنْ أزْواجِکُمْ وَ أوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ...؛[2]
«به تحقيق، از همسران و فرزندانتان برای شما دشمنانی هست، از آن‌ها بر حذر باشيد».
با اظهار محبّت جلو می‌آيند و شما را وادار به كارهای نامرضّی خدا می‌کنند. بچّه‌ها از سر و دوشتان بالا می‌روند و بابا جان، بابا جان می‌گويند و با همين سخنان دلنشين گولتان می‌زنند و شما را وادار به كسب و كار حرام می‌كنند و فردای قيامت هم همينان گريبان شما را می‌گيرند و به ديوان عدل الهی می‌سپارند كه به ما غذاهای حرام خورانده و لباس‌های حرام پوشانده است. خود را بپاييد كه به خاطر آن‌ها خدا را از خود ناراضی نسازيد.
...أنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ...؛
از آنچه به شما داده‌ايم انفاق كنيد و دست افتاده‌ها را بگيريد.
...مِنْ قَبْلِ أنْ یَأْتِیَ أحَدَکُمُ الْمَوْتُ...؛[3]
پيش از این‌که مرگ يكی از شما برسد و آنگاه بگويد:
...رَبِّ لَوْلا أخَّرْتَنِی إلَی قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أکُنْ مِنَ الصَّالِحِینَ؛[4]
«خدايا، چرا اندكی مرگم را به تأخير نينداختی تا صدقه بدهم و از صالحان باشم».
وَ لَنْ یُؤَخِّرَ اللهُ نَفْساً إذا جاءَ أجَلُها...؛[5]
«و هرگز خدا مرگ فرارسيده را به تأخير نمی‌اندازد...».

 

ذكر ما، بين دو ذكر خدا

 

به اين لطف خدا هم بايد توجّه داشت كه ذكر از او آغاز می‌شود و به او ختم می‌گردد. پيش از این‌که ما او را ياد كنيم، او ما را ياد كرده كه ما را آفريده و اين همه نعمت از داخل و خارج وجودمان به ما عنايت فرموده و پس از اين كه ما او را ياد كرديم، مجدّداً او ما را ياد می‌كند و به ما پاداش می‌دهد.
نخست او ارادت به دل بر نهاد / پس اين بنده بر آستان سر نهاد
چه انديشی از خود كه فعلم نكوست / از آن در نگه كن كه توفيق اوست
هم توفيق ذكر ما از او، هم پاداش ذكر ما از اوست.
بَرد بوستانبان به ايوان شاه / به تحفه ثمر هم زبستان شاه
باغبان از باغ خود شاه ميوه می‌چيند و به عنوان تحفه پيش شاه می‌برد و شاه هم به او پاداش می‌دهد و لذا ذكر ما، بين دو ذكر خدا قرار گرفته است. اوّل، خدا ما را ياد می‌كند و ما را به ياد خود می‌اندازد و بعد هم دوباره ما را ياد می‌كند و به ذكر ما پاداش می‌دهد، چنان كه می‌فرماید:
فَاذْکُرُونِی أذْکُرْکُمْ...؛[6]
«مرا ياد كنيد تا من هم شما را ياد كنم...».
توفيق ذكر از او و پاداش آن نيز از اوست. در مسأله‌ی توبه هم چنين است. توبه‌ی ما، بین دو توبه‌ی خدا قرار می‌گيرد، چنان‌كه فرموده است:
...ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا إنَّ اللهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ؛[7]
«اوّل خدا توفيق توبه می‌دهد و سپس توبه‌ی بنده را می‌پذيرد».
توفيق توبه از او و پذيرش توبه نيز از اوست.
خداوندا، به همه‌ی ما توفیق ذکر و توبه‌ی واقعی عنایت بفرما.
حسن عاقبت به ما عطا فرما.
گناهان ما را بيامرز.
اِصْطَفاکُمْ بِعِلْمِهِ وَارْتَضاکُمْ لِغَیْبِهِ وَاخْتارَکُمْ لِسِرِّهِ، وَاجْتَباکُمْ بِقُدْرَتِهِ، وَاَعَزَّکُمْ بِهُداهُ، وَخَضَّکُمْ بِبُرْهانِهِ، وَانْتَجَبَکُمْ لِنوُرِهِ وَ اَیَّدَکُمْ بِرُوحِهِ

 

چهار صفت برای امامان معصوم(ع)

 

«[ما اقرار می‌کنیم كه] خداوند شما [خاندان عصمت] را بر اساس علمی كه به شايستگی شما داشته [از ميان مردم] برگزيده است؛ [در نتيجه، شما، هم مصطفای خدا هم مرتضی هم مختار و هم مجتبای خدا هستید]».
اين چهار صفت، هر چند از نظر معنا نزدیک به هم هستند، حتماً هر یک خصوصیّتی دارند كه در كلام فصيح حكيم به دنبال هم آمده‌اند؛ يعنی چنين نيست كه به اصطلاح، الفاظ مترادف بوده معنای واحدی داشته باشند، لذا در باب تفاوت معانی آن‌ها می‌توان گفت، از آن نظر که چیزی را از همه‌ی آلودگی‌ها خالص می‌كنند، می‌شوند «مصطفی» و از آن نظر كه مورد پسند كسی قرار می‌گيرند، می‌شوند «مرتضی» و از آن نظر که از ميان چند چيز انتخاب می‌شوند «مختار» محسوب می‌شوند و از آن جهت كه توجّه ديگران را جلب می‌كنند و دل‌ها را مجذوب خود می‌سازند، از ايشان تعبير به«مجتبی» می‌شود.


امامان معصوم(ع) مظهر علم خدا


در بعضی از نسخه‌های زيارت جامعه، به جای (بلعمه) (لعلمه) آمده است که در این صورت، معنا اين می‌شود: خداوند شما اهل بيت را محلّ قابلی شناخته و علم خودش را در وِعاء* وجود شما قرار داده است تا آنچه را او می‌داند، شما هم بدانيد (مگر آنچه را اختصاص به خود داده و علم مستأثرش می‌گويند) چون هركسی صلاحيّت و اهلیّت اين را ندارد كه مظهر علم خدا باشد، تنها شما شاگرد بلاواسطه‌ی خدا هستيد و در مقام اخذ علم، احتياج به غير خدا نداريد و علوم خود را مستقيماً از خدا می‌گيريد.


خداوند متعال معلّم امامان معصوم(ع)


البتّه، آن بزرگواران نيز مخلوقند و مخلوق در ذات خود جاهل است و احتياج به معلّم دارد؛ امّا معلّم آن مخلوق‌های برتر ذات اقدس حقّ عزّ و علاست که از مجرای مرتبه‌ی نبوّت ختمیّه‌ی حضرت محمّد مصطفی(ص) افاضه‌ی علوم به آن انوار عرشی می‌کند.
ما جاهلان در مقام كسب علم (اگر اطلاق كلمه‌ی علم به انباشته‌های ذهنی ما صحیح باشد) دست گدايی به سوی امثال خود دراز می‌کنیم و از گفته‌ها و نوشته‌های اين و آن، كه همانند خودمان تهی‌دستان جايزالخطا هستند، اندكی می‌گيريم و در وعاء ذهن خود می‌گنجانيم و اين پست‌ترين نوع تعلّم است و جز اين نيز راهی نداريم و چاره‌ای جز گدايی از افكار افرادی همچون خود و احياناً آميختن آن با اوهام شخصی خود نمی‌يابيم.
دكارت، حكيم معروف فرانسوی، بعد از اين كه یک سلسله مقالات علمی منتشر كرد، مورد تحسين دانشمندان جهان قرار گرفت. يكی از كسانی كه شديداً تحت تأثير عظمت علمی او واقع شده بود، با خود فكر كرد كه او حتماً یک كتابخانه‌ی عظيم در اختيار دارد و اين معلومات را از آن كتابخانه به دست آورده است؛ از اين رو، به ملاقات او رفت و از وی تقاضا كرد كتابخانه‌ی خود را به او نشان دهد. او هم آن فرد را به محلّی برد و جسد گوساله‌ای را که مشغول تشريحش بود به او نشان داد و گفت: اين كتابخانه‌ی من است، من از نوشته‌های ديگران اخذ علم نكرده‌ام؛ بلكه خودم به تحقيق پرداخته و بدن اين گوساله را تشريح كرده و رموز به كار رفته در خلقت او را مورد مطالعه و تدقيق* قرار داده‌ام و در واقع، آنچه از معلومات به دست من آمده، از تحقيقی است كه درباره‌ی بدن اين گوساله كرده‌ام.
اين هم نوعی كسب علم است و بديهی است كه از نوع اوّل، كه صرفاً نسخه‌برداری از افكار ديگران است، عالی‌تر است؛ چرا كه بر اثر فعّالیّت فکری خود، استعدادهای مکنون در وجودش را به بروز و ظهور می‌رساند و وسيله‌ی پيشرفت علم در جامعه می‌شود؛ ولی با اين وصف، او هم ممكن است در تحقيقات خويش اشتباه كند. كسی كه حيوانات و نباتات را تشريح می‌كند يا در ابعاد ستارگان آسمان مطالعه می‌كند، در عين حال كه كار علمی بسيار خوب و قابل تقدير است، ممكن است اشتباه كند و چه بسا اشتباه هم می‌كنند و احياناً زيان‌های جبران ناپذيری به بار می‌آورند. امّا عالی‌ترين علوم علمی است كه دارنده‌ی آن به اقيانوس بی‌كران «وحی خدا» متّصل است؛ نه به نوشته‌ها و گفته‌های اين و آن كار دارد نه به تحقيق و مطالعه‌ی شخصی خويش اتّكا می‌كند، بلكه به طور مستقيم با خالق هستی ارتباط دارد؛ يعنی تمام جهات و جوانب عالم به اذن خدا در برابر او مشهود و عيان است و او شاهد خلق است و آگاه از تمام رموز و اسرار خلقت است. اين علم‌های بشری آميخته با اوهام و تخیّلات است؛ فلان دانشمند اگر افكار علمی عالی دارد، اوهام و اشتباهات هم دارد؛ فرضاً اگر چهار تا حرف حسابی دارد، ده تا هم حرف ناحسابی در كنار آن دارد كه تشخيص آن برای خودش و ديگران دشوار است؛ امّا رسول خدا(ص) و ائمّه‌ی هدی(ع) علم خود را از افكار بشری نمی‌گيرند. ما داريم با سوزن چاه می‌كَنیم؛ امّا آن‌ها به دریا متّصل هستند و لذا خدا خطاب به رسول مكرّمش(ص) می‌فرماید:
وَ کَذلِکَ أوْحَیْنا إلَیْکَ رُوحاً مِنْ أمْرِنا ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لاَ الْإیمانُ...؛[8]
«ما روحی از عالم امر خود به تو وحی كرديم؛ وگرنه [تو در ذات خود] نمی‌دانستی كتاب چيست و ايمان چيست...».
گفتيم هيچ مخلوقی در ذات خود عالم نيست؛ همه احتياج به معلّم دارند؛ رسول خدا(ص) هم معلّم دارد، امّا معلّم او شدیدالقواست.
عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَی * ذُو مِرَّة فَاسْتَوَی * وَ هُوَ بِالْاُفُقِ الْاَعْلَی؛[9]
و از اين روست كه ما هم به خاندان رسول(ع) عرض می‌کنیم:
وَ اصْطَفاکُمْ بِعِلْمِهِ؛
يعنی اعتقاد ما درباره‌ی شما اين است كه خداوند شما را از ميان تمام خلايق برگزيده و قلوب شما را مجلای* علم خود قرار داده است.


خودآزمایی


1- توبه‌ی ما، بین کدام توبه‌ها قرار می‌گيرد؟
2- در بعضی از نسخه‌های زيارت جامعه، به جای (بلعمه) (لعلمه) آمده است که در این صورت، معنا چگونه می‌شود؟
3- چهار صفت برای امامان معصوم(ع) را نام ببرید.

 

پی نوشت ها

 

[1]ـ سوره‌ی منافقون، آیه‌ی 9.
[2]ـ سوره‌ی تغابن، آیه‌ی 14.
[3]ـ سوره‌ی منافقون، آیه‌ی 10.
[4]ـ همان.
[5]ـ سوره‌ی منافقون، آیه‌ی 11.
[6]ـ سوره‌ی بقره، آیه‌ی 152.
[7]ـ سوره‌ی برائت، آیه‌ی 118.
* وعاء: ظرف.
* تدقیق: دقّت و باریک‌بینی به کار بردن.
[8]ـ سوره‌ی شوری، آیه‌ی 52.
[9]ـ سوره‌ی نجم، آیات 5 تا 7.
* مجلا: جلوه‌گاه.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: