امام جواد(ع)؛ دردانه هدایت| ۹
یک نگاه شهوتآلود، همچون بذری در زمین دل افشانده میشود و با تداوم آن آبیاری شده و رشد میكند و عاقبت تبدیل به درخت عصیان میگردد و آدمی را به وادیهای فساد و بیعفّتی میافكند.
کد خبر: ۴۴۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۱۴
امام جواد(ع)؛ دردانه هدایت| ۸
این است آن مولود مباركی كه با بركتتر از او در اسلام برای شیعهی ما متولّد نشده است! زیرا با آمدنش امامت پدر و همچنین امامت آباء و اجداد گذشتهاش را تثبیت و اساس دیانت را تحكیم كرد.
کد خبر: ۴۴۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۲۷
امام جواد(ع)؛ دردانه هدایت| ۷
قدم اوّل اعتقاد به لزوم اصل ولایت در به دست آوردن حقایق دین در دنیا و تأمین حیات ابدی در آخرت است. قدم دوّم معرفت و شناخت مقام اعلا و اقدس امام(ع) است در حدّ امكان و نباید اكتفا به این بشود كه فقط بدانیم اسمش علی، پدرش ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد، مولدش كعبه و مدفنش نجف است...
کد خبر: ۴۴۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۲۴
امام جواد(ع)؛ دردانه هدایت| ۶
تربیت آدم و ساختن انسان، مرتبهی بالاتری است. دارندهی این رتبهی از هدایت، روح و جان بشر را میپروراند و به سرحدّ كمال میرساند، آنچنان كه آفتاب میتابد و گیاهان را میپروراند و بذر را به سرحدّ گل شدن میرساند، همانگونه كه باران میبارد و زمین و موجودات زمینی را زنده میسازد و به مرحلهی میوه دادن نائل میگرداند.
کد خبر: ۴۴۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۲۱
امام جواد(ع)؛ دردانه هدایت| ۵
امامت دارای شئون متعدّدی است كه با استفاده از قرآن كریم، شأن لازمِ جداناشدنی امامت، مسألهی «هدایت» است. هدایت در رتبهی اوّل، شأن خداوند متعال است. از صفات عُلیا و اسماء حُسنای پروردگار حكیم، صفت «هدایت» و اسم مبارك «هادی» است.
کد خبر: ۴۴۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۱۰
امام جواد(ع)؛ دردانه هدایت| ۴
چه خوب است كه انسان گاهی با خودش به محاسبه بنشیند و حسنات و سیئاتش را با هم بسنجد و ببیند در نتیجه چه دارد. ولی یا للأسف كه ما در وادی غفلت زندگی میكنیم و ناگهان با بانگ جناب عزرائیل(ع) مواجه میشویم.
کد خبر: ۴۴۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۷
حفظ موضوعی و آشنایی با معارف آیات و روایات | ۱۹
عقل آدمی مستقلاً توانایی تشخیص زشتی یا خوبی برخی اعمال ـ چون خوبی عدل و زشتی ظلم ـ را داراست و در این موارد نیازی به حکم شرع نمیبیند.
کد خبر: ۴۴۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۸
اصالت مهدویت| ۱۰
حقّ تعیین و نصب حاکم، ولیّ، امام، تشریع، فرمان، امر و نهی، تکلیف، الزام و ولایت مطلق بر کلّیه امور، مختصّ به اوست. هر حاکمیت و ولایت و مالکیّتی که به اذن او نباشد، استعلا و طغیان و استبداد است.
کد خبر: ۴۴۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۵
امام جواد(ع)؛ دردانه هدایت| ۳
این چگونه است كه میبینیم اصحاب پیامبر اكرم(ص) همگی چنان با هم مهربان و به هم خوشبینند گویی همهشان با هم برادران پدری و مادری هستند؛ امّا نسبت به علی بن ابیطالب(ع) چنان بیمهر و بد بینند كه گویی تنها او در میانشان برادر ناتنی و فرزند نامادری است. چرا اینطور هستند؟
کد خبر: ۴۴۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۵
امام جواد(ع)؛ دردانه هدایت| ۲
بعضی كه ضعیف الایمان بودند میگفتند: یك كودك مثلاً هشت ساله چطور میشود حامل منصب امامت امّت باشد؟ و لذا لازم شد كه امام جواد(ع) در یك محفلی، گوشهای از مقام ولایی خودشان را نشان بدهند.
کد خبر: ۴۴۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۴
امام جواد(ع)؛ دردانه هدایت| ۱
خدایا! ما به ولایت کسانی (معصومینی) معتقدیم که مقامات تو و محلّ نزول الطاف و عنایات خاصّهی تو هستند. هیچ مکانی خالی از فیض و اشراق وجود و ارادهی آنها نمیباشد. بین تو و آنها فرقی نیست جز اینکه آنها بنده و مخلوق تو هستند.
کد خبر: ۴۴۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
داستانهایی از حضرت امام محمدباقر(ع) | ۱۰
«آن غلامان بد (به خاطر خلافشان) از ناحیهی من کتک خوردهاند، این آزاد نمودن آنها بجای آن کتکی که به آنها زدم میباشد» (یعنی میخواهم جبران کنم، تا در این وقت مرگ، آنها از من خشنود باشند).
کد خبر: ۴۴۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۱۷
داستانهایی از حضرت امام محمدباقر(ع) | ۹
هشام احساس خطر نمود، جایزهای برای امام باقر(ع) فرستاد و او را روانه مدینه کرد و افرادی را جلوتر فرستاد تا در بین راه به مردم اعلام کنند، کسی با دو پسر ابوتراب، باقر و جعفر(ع) تماس نگیرد آنها جادوگرند...
کد خبر: ۴۴۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۱۵
داستانهایی از حضرت امام محمدباقر(ع) | ۸
مأمورین، آن حضرت را با پسرش امام صادق(ع) از مدینه به شام آوردند، و برای اهانت به مقام آن حضرت، سه روز به او اجازهی ورود به نزد هشام ندادند، و حتّی آنها را در اردوگاه غلامان جای دادند.
کد خبر: ۴۴۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۱۳
داستانهایی از حضرت امام محمدباقر(ع) | ۷
آن حضرت هرگز تسلیم هشام نشد، و همواره در فرصتهای مناسب، نارضایتی و نفرت خود را نسبت به دولت طاغوتی هشام، اظهار مینمود، و مانند اجداد پاکش، در جبههی مخالف طاغوتها بود، گر چه امکانات اجازه جنگ گرم به او نمیداد...
کد خبر: ۴۳۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
داستانهایی از حضرت امام محمدباقر(ع) | ۶
ابو بصیر(ره) بعد از دیدن این منظره، به امام باقر(ع) گفت: «ای مولای من! آری چقدر حاجی، اندک است و گریه کننده، بسیار است، سپس امام باقر(ع) دعاهایی خواند و نابینایی ابوبصیر به حال خود بازگشت».
کد خبر: ۴۳۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۹
داستانهایی از حضرت امام محمدباقر(ع) | ۵
«سوگند به خدا، اگر مرگ در این حال به من برسد، در حالی رسیده که در اطاعت خدا هستم و با کار و کوشش، دیگر احتیاج به تو و سایر مردم پیدا نمیکنم، من آن هنگام از مرگ میترسم، که در حال گناه به سراغم آید».
کد خبر: ۴۳۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۷
داستانهایی از حضرت امام محمدباقر(ع) | ۴
جابر(ره) میگوید: وقتی که به کوفه بازگشتیم، با عدّهای جویای حال کثیرالنّوی شدیم، ما را به یک پیرزنی راهنمایی کردند، نزد او رفتیم و از او پرسیدیم، گفت: «سه روز است که کثیرالنّوی در حالی که سرگردان و حیرت زده (مانند دیوانگان) بود، از دنیا رفته است».
کد خبر: ۴۳۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۵
داستانهایی از حضرت امام محمدباقر(ع) | ۳
مدّتها گذشت تا در مدینه به حضور امام باقر(ع) رسیدم، آن حضرت مرا مورد سرزنش قرار داد و فرمود: «کسی که در جای خلوت گناه کند، خداوند نظر لطفش را از او برمیگرداند، این چه سخنی بود که به آن زن گفتی؟»
کد خبر: ۴۳۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
داستانهایی از حضرت امام محمدباقر(ع) | ۲
ابو صباح(ره) میگوید: وارد خانه شدم و به حضور امام باقر(ع) رسیدم، و عرض کردم: «به خدا قسم (از دست زدن به پستان کنیز) قصد بدی نداشتم، میخواستم بر ایمانم در مورد شما (که آیا از پشت پردهها اطلاع دارید یا نه) بیفزاید».
کد خبر: ۴۳۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۱