کد مطلب: ۳۶۲۴
تعداد بازدید: ۱۰۳۹
تاریخ انتشار : ۰۲ تير ۱۳۹۹ - ۱۶:۱۰
نگاهی بر زندگی امام حسن عسکری(ع)| ۱۲
امام حسن عسکری(ع) به کسانی که برای نابودی بدعت و بدعتگزار تلاش کرده‌اند عنایت و مرحمت خاص داشته و از آنان حمایت جدّی می‌کرده است تا بدعتگزاری در بین مسلمانان وجود نداشته باشد.

امام حسن عسکری(ع) پس از امامت| ۸


۱۲- پاسخ امام حسن عسکری(ع) به یک سؤال قرآنی
 

سفیان‌بن محمّد می‌گوید به امام حسن(ع) در ضمن نامه‌ای سؤال کردم: «منظور از وَلِیجَه در این آیه (۱۶ سوره‌ی توبه) چیست؟
آنجا که خداوند می‌فرماید:
«وَ لَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُون‌اللهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لا الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَةً:
آن مجاهدان مخلصی که غیر از خدا و رسولش و غیر از مؤمنان را محرم اسرار خود قرار ندادند.» و با خود فکر می‌کردم که منظور از «مؤمنین»، در این آیه کیانند؟
امام حسن(ع) در جواب نامه‌ی من چنین نوشت: «وَلِیجه، غیر امام حقّ است که بجای او به ناحق نصب می‌شود و امّا اینکه در خاطرت گذشت که منظور از «مؤمنین» در آیه‌ی فوق کیانند؟ بدان‌که آن مؤمنین امامان برحقّند، که از خدا برای مردم، امان می‌گیرند و امان آنها مورد اجازه و قبول خدا قرار می‌گیرد.»[1]
 

۱۳- قاطعیّت در برابر دزدان عقیده

 
در شماره قبل از مبارزات فرهنگی امام هادی(ع) با بدعتگزاران و غلات و... مطالبی بیان شد، گفتیم یکی از بدعتگزاران به نام «فارس‌بن حاتم قزوینی» بود، که امام هادی(ع) یکی از دوستانش به نام «ابو جنید» را مأمور اعدامِ انقلابی او نمود. ابو جنید او را با ساطور کشت. ابو جنید دستگیر شد ولی چون دلیل و نشانه‌ای بر قاتل بودن او اقامه نشد، آزاد گردید.
در زمان امام هادی(ع) برای ابوجنید حقوق ماهیانه‌ای تعیین شد و به او پرداخت می‌گردید، پس از شهادت امام هادی(ع) امام حسن عسکری(ع) دستور داد تا حقوق او را ادا کنند و حتّی در این باره برای نماینده‌اش نامه نوشت که حقوق ماهیانه‌ی او را بپردازند و این حقوق تا آخر عمر آن حضرت پرداخته می‌شد.[2]
این فراز تاریخی نشان می‌دهد که امام حسن عسکری(ع) به کسانی که برای نابودی بدعت و بدعتگزار تلاش کرده‌اند عنایت و مرحمت خاص داشته و از آنان حمایت جدّی می‌کرده است تا بدعتگزاری در بین مسلمانان وجود نداشته باشد.
 

امام حسن عسکری(ع) در برابر صوفیان

 
نظر به اینکه اوضاع اقتصادی مسلمانان در صدر اسلام خوب نبود، امامان(ع) مانند امیر مؤمنان علی(ع) از نظر لباس، غذا و مسکن در سطح بسیار پایین و ساده‌ای می‌زیست تا بر مستمندان سخت نگذرد. ولی اوضاع اقتصادی مسلمانان در عصر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) به بعد، خوب بود. از این‌رو امامان(ع) در حدّ متوسّط، از لباس و غذا و مسکن استفاده می‌کردند.
گروهی صوفی و صوفی‌منش به خیال اینکه از نظر اسلام همیشه باید لباس کهنه و مندرس پوشید و در ساده‌ترین وضع زیست برای خود مکتب خاصّی درست کرده بودند و حتّی به امامان(ع) اشکال می‌کردند. این اشکال‌تراشی از عصر امام صادق(ع) آشکار و تا عصر امام حسن عسکری(ع) ادامه یافت. سفیان ثَوْری از بنیانگذاران این ایده‌ی انحرافی بود.
بر همین اساس، یکی از این صوفی‌منشها به نام «کامل‌بن ابراهیم» به محضر امام حسن عسکری(ع) آمد، وقتی که لباس سفید امام را در تنش دید، پیش خود گفت: «ولیّ خدا لباس نرم و زیبا می‌پوشد و آنگاه ما را به برادری و ایثار دعوت می‌کند و از پوشیدن لباسهای نرم و لطیف نهی می‌نماید؟»
امام حسن عسکری(ع) در حالی که خنده بر لب داشت حرف دل «کامل‌بن ابراهیم» را خواند و آستینش را بالا زد، ناگاه لباس سیاه خشن در زیر لباس رو، پیدا شد، آنگاه به کامل‌بن ابراهیم فرمود:
هذا للهِ و هذا لَکُمْ:
«این لباس سیاه خشن که در زیر لباسهایم پوشیده‌ام، برای خدا است (تا نفسم نازپرورده نگردد) و این لباس رویین برای شما است.»
کامل‌بن ابراهیم می‌گوید: «از پاسخ امام، شرمنده شدم.»[3]
***
به امام حسن عسکری(ع) خبر رسید شخصی به نام «احمدبن هلال» با صوفی‌بازی و خودنمایی، جمعی را فریفته‌ی خود نموده و به نام امامان(ع) به عقیده صاف شیعیان می‌تازد و آنها را منحرف می‌نماید. امام حسن عسکری(ع) پس از تحقیق دریافت که او نیز یکی از بدعتگزاران و دزدان عقیده است، با اینکه بعضی می‌خواستند او را درستکار معرّفی نمایند و می‌گفتند: او ۵۴ بار با پای پیاده برای انجام حج به مکّه رفته است و....
امام حسن عسکری(ع) با قاطعیّت برای نمایندگانش در عراق نوشت:
«اِحْذَرُو الصُّوفِیَ الْمُتَصَنِّعَ:
از آن صوفی ساختگی و دروغین دوری کنید.»
جمعی «قاسم‌بن علا» را نزد امام حسن عسکری(ع) فرستادند تا بلکه امام در مورد احمدبن هلال تجدیدنظر کند، امام به او فرمود:
«امر ما در مورد این شخص دروغین، ابن هلال که خدایش او را نیامرزد به شما رسید، خداوند گناهان او را نمی‌آمرزد و لغزش او را پس نمی‌گیرد. او بدون اجازه و رضایت ما با استبداد رأی در امور ما دخالت کرده است و طبق هوسهای نفسانی خود رفتار می‌کند. خداوند اراده کرده که او را به دوزخ بفرستد. ما صبر می‌کنیم تا خداوند بر اثر نفرین ما عمر او را کوتاه کند....»[4]
و در مورد دیگر، امام حسن عسکری(ع) به ابوهاشم، ضمن گفتاری در سرزنش صوفی مسلکان فرمود:
«اَلا اِنَّهُمْ قُطّاعُ طَرِيقِ الْمُؤْمِنِينَ، وَالدُّعاةُ اِلى نِحْلَةِ الْمُلْحِدِينَ، فَمَنْ اَدْرَكَهُمْ فَلْيَحْذَرْهُمْ، وَلْيَصُنْ دِينَهُ وَ اِيمانَهُ:
آگاه باشید آنان دزدان سرگردنه بر سر راه مؤمنان هستند و مردم را به راه ملحدان فرا می‌خوانند. هرکس که با آنها روبرو شد باید حتماً از آنها دوری کند و دین و ایمان خود را از گزند آنها حفظ نماید.»[5]
 

موضع‌گیری امام حسن عسکری در برابر دوگانه‌‌پرستان

 
محمّدبن ربیع می‌گوید: در اهواز با مردی دوگانه‌پرست مناظره و گفتگو کرده بودم، سپس به شهر سامرّا رفتم، بعضی از سخنان آن دوگانه‌پرست به دلم چسبیده بود (و دلم آن را پذیرفته بود) روزی که ملاقات عمومی مردم با خلیفه وقت بود، من در خانه‌ی «احمدبن خَضیب» نشسته بودم، امام حسن عسکری(ع) از دارالخلافه وارد گردید و به من نگاه کرد و با انگشت سَبّابه‌اش به من اشاره کرد و گفت: «خدا یکتا است، یکتا و فرد است.» (من آن‌چنان در برابر قاطعیّت و صلابت و گفتارِ از دل برخاسته‌ی او تحت تأثیر قرار گرفتم که بی‌هوش شده و بر زمین افتادم.)[6]
در روایت دیگری می‌خوانیم: شخصی برای امام حسن عسکری(ع) در ضمن نامه‌ای التماس دعا برای پدر و مادرش نمود. مادرش با ایمان بود، ولی پدرش دوگانه‌پرست بود.
امام حسن عسکری(ع) در پاسخ او نوشت:
«رَحِمَ‌اللهُ والِدَتِکَ، وَالتّاءُ مَنْقُوطَةٌ:
خدا مادرت را رحمت کند، متوجّه باش که تاء واژه‌ی والده دو نقطه دارد.»[7] یعنی خیال نکنی بدون تاء است و برای پدرت دعا نمودم، نه، فقط برای مادرت دعا نمودم، برای دوگانه‌پرست دعا نخواهم کرد.
 

موضع‌گیری امام حسن عسکری(ع) در برابر واقفیّه و مفوّضه
 

گروهک واقفیّه معتقد به هفت امام تا امام کاظم(ع) بودند و امامان بعد را قبول نداشتند. یکی از اصحاب از اهل جبل (بلاد کوهستانی غرب ایران) در ضمن نامه‌ای به امام حسن عسکری(ع) نوشت: «نظر شما درباره واقفیّه چیست؟ آیا آنها را از خود می‌دانید یا از آنها بیزاری می‌جویید؟!
امام حسن عسکری(ع) در پاسخ او نوشت: «آیا به عمویت ترحّم می‌کنی، خدا او را رحمت نکند، از او بیزاری بجوی و من در پیشگاه خدا از گروه واقفیّه بیزارم، با آنها دوست نشو و از بیمارانشان عیادت نکن و برای تشییع جنازه‌ی آنها نرو و هرگز بر جنازه‌ی آنها نماز نخوان، خواه امامی را که از طرف خدا منصوب شده، انکار کنند، یا امامی نزد خود بیفزایند. آن کس که یکی از ما امامان آخر را انکار کند، مانند انکارکننده امامان نخستین است و کسی که یک نفر امام که از طرف خدا تعیین نشده بیفزاید مانند نقض‌کننده و منکر امامت ما می‌باشد.»[8]
امام حسن عسکری(ع) در برابر گروهک مفوّضه که گروهی از غلات بودند نیز همین روش را داشت. و به‌طور کلّی هیچ‌گونه مماشاتی با گروهک‌ها نداشت و با کمال قاطعیّت با آنها برخورد می‌کرد و از آنها بیزاری می‌جست. 


خودآزمایی
 

1- امام حسن (ع) منظور از وَلِیجَه در آیه ۱۶ سوره‌ی توبه را چه بیان کردند؟
2- چرا امام حسن عسکری(ع) در برابر «کامل‌بن ابراهیم» آستینش را بالا زد؟
3- موضع‌گیری امام حسن عسکری(ع) در برابر دوگانه‌پرستان و گروهک‌هایی مانند واقفیّه و مفوّضه چگونه بود؟
 

پی‌نوشت‌ها:

 
[1]- اصول کافی، ج ۱، ص ۵۰۸ – بنابراین طبق پاسخ امام حسن (ع)، معنی آیه چنین می‌شود: «مجاهدان مخلصی که در برابر خدا و رسول و امامان بر حق، امامان ناحق را به رهبری نمی‌گیرند.»
[2]- اقتباس از ترجمه ارشاد مفید، ج ۲،ص ۳۴۳ (در این مدرک به جای ابوجنید، «جُنید» نوشته شده است.)
[3]- دلائل‌الامامه طبری،  ص ۲۷۳.
[4]- اقتباس از بحار، ج ۵۰، ص ۲۱۸.
[5]- حدیقة‌الشّیعه، ص ۵۹۲.
[6]- اصول کافی، ج ۱، ص ۵۱۱.
[7]- اثباة‌الهداة، ج ۳، ص ۴۲۷.
[8]- کشف‌الغمّه، ج ۳، ص ۱۹.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: