امام حسن عسکری(ع) پس از امامت| ۱۰
سفارش به رازپوشی شدید برای حفظ شیعه
دو نفر از شیعیان به نامهای ابو یعقوب و ابوالحسن میگویند: در محضر امام حسن عسکری(ع) بودیم، یکی از شیعیان به آن حضرت گفت: مردی از برادران شیعهی ما (مثلاً به نام سعید) در مورد دینش مورد امتحان بعضی از جاهلان غیر شیعه قرار گرفت و از من خواست که چگونه از دست آنها نجات یابم.
به سعید گفتم جاهلان غیر شیعه به تو چه میگویند؟
سعید گفت: از من میپرسند آیا فلانی (ابوبکر) امام و خلیفهی بعد از رسول خدا(ص) است؟ بناچار باید بگویم «نَعَمْ» (آری) وگرنه مرا سخت به باد کتک بگیرند. وقتی که گفتم «نَعَمْ» (آری) به من میگویند بگو سوگند به خدا، در جواب میگویم نَعَمْ و منظورم در ذهنم از واژهی «نَعَمْ»، یکی از نعمتهای الهی (مانند گوسفند و گاو و شتر) است، نه به معنی آری.
به سعید گفتم هرگاه جاهلان غیر شیعه از تو خواستند که قسم بخوری و بگویی والله، این کلمه را به گونهی دیگر بگو، مثلاً بگو «وَلَیِّ ولَیّ» منظورت سوگند نیست ولی این تلفّظ را آنها تشخیص نمیدهند و تو از دستشان نجات مییابی.
سعید به من گفت: اگر آن جاهلان بر من تحمیل کنند که بهطور آشکار بگویم: «والله فلانی امام بعد از رسول خدا است، چه کنم؟»
به او گفتم هاء «والله» را ضمّه (که در فارسی، پیش میگویند) بده که در این صورت سوگند نیست زیرا هاء را زیر ندادهای؟
سعید رفت و پس از مدّتی نزد من آمد و گفت: جاهلان غیر شیعه مرا بازخواست کردند و گفتند «آیا فلانی امام بعد از پیامبر است؟» من همانگونه که تو گفتی جواب دادم (و نجات یافتم.)
امام حسن(ع) مرا ستود و فرمود: تو مشمول سخن رسول خدا(ص) هستی که فرمود:
«الدّالُ عَلَی الْخَیْرِ کَفاعِلِهِ:
اجر راهنماکننده به سوی خیر، مانند انجامدهندهی آن خیر است.»
خداوند به این دوست تو (سعید) که تقیّه کرد پاداش بسیار بسیار داد و گناهانش را آمرزید و همچنین به تو مانند آن را عطا فرمود.[1]
این حادثهی عجیب حاکی از آن است که شیعیان در عصر امام حسن(ع) در شدیدترین فشار و خطر طاغوتیان بودند و امام برای حفظ آنها، آنها را به رازپوشی و تقیّه دستور میداد.
سانسور شدید و عجیب
ابوهاشم جعفری میگوید: امام حسن عسکری(ع) مرا خواست و چوبی گِرد همچون پاشنهی در، ولی دراز که داخلش همچون کف بود به من داد و فرمود: این چوب را به عَمْری (عثمانبن سعید) بده[2] من آن را گرفتم و حرکت کردم. در مسیر راه سقّایی با قاطرش عبور میکرد، قاطر در روبروی من قرار گرفت. سقّا گفت: قاطر را از خود دور کن، من با همان چوب به قاطر زدم که به کنار برود، ناگاه چوب شکست، دیدم در داخل چوب نامههایی وجود دارد، با شتاب آن چوب و نامهها را در میان آستینم پوشاندم. آن سقّا به من و صاحب من ناسزا میگفت، بعد وقتی که به خانهی امام بازگشتم، عیسی خادم دمِ در، بدون مقدّمه به من گفت: «مولایم (امام حسن) میفرماید چرا قاطر را زدی و چوب را شکستی؟» به امام عرض کردم نمیدانستم که در داخل چوب چه وجود دارد؟ فرمود: «چرا کاری کردی که بعد نیاز به عذرخواهی پیدا کنی و مقابله به مثل گردی، هرگاه دیدی کسی به ما ناسزا میگوید از آنجا به مقصد عبور کن و از جواب به ناسزا بگذر و خود را معرّفی نکن زیرا ما در شهر بد و سرزمین شوم (پر از ظلم و سانسور) زندگی میکنیم. بدان که اخبار تو به ما میرسد. در رازپوشی جدّیت کن.»[3]
قیام علویان در عصر امام حسن عسکری(ع)
در عصر امام حسن عسکری(ع) علویان بسیاری بر ضدّ رژیم ستمگر عبّاسیان قیام و شورش کردند مانند قیامهای: حسینبن محمدبن حمزه و علیبن زیدبن حسین در کوفه.
احمدبن محمدبن عبدالله در مصر که توسّط احمدبن طولون کشته شد و سرش را برای معتمد عبّاسی فرستادند و عیسیبن جعفر و علیبن زید در کوفه[4] و چند نفر از علویان و شیعیان در زندانهای مخوف طاغوتهای عباسی در عصر امام حسن عسکری(ع) به شهادت رسیدند. نام چند نفر از علویانی که در آن عصر در زندانها به شهادت رسیدند عبارت است از:
۱- حسنبن محمد عقیقی از نوادگان امام حسین(ع)
۲- عیسیبن اسماعیل از نوادگان جعفر طیّار(ع)
۳، ۴ و ۵- احمدبن محمّد، علیبن موسی و محمدبن حسین از نوادگان امام حسن(ع).
۶- علیبن موسی، نوهی امام کاظم(ع).
۷، ۸، ۹ و ۱۰- ابراهیمبن موسی، عبداللهبن محمد، محمّدبن حسین و موسیبن موسی از نوادگان امام حسن(ع).
۱۱- محمّدبن احمد از نوادگان زیدبن امام سجاد(ع)[5].
نمایندگان امام حسن عسکری(ع)
یکی از علل سختگیری رژیم طاغوتی عبّاسی، نسبت به امام حسن (ع)، تلاشهای آن حضرت در امور سیاسی و اجتماعی بود. بهطوری که این تلاشها در بسیاری از نقاط کشور اسلامی توسط نمایندگانی مانند: ابراهیمبن عبده نیشابوری، ایّوببن نوح، ایّوببن الباب، احمدبن اسحاق رازی، احمدبن اسحاق اشعری قمّی، جعفربن سهیل، حفظبن عمرو، عثمانبن سعید عَمْری، علیبن جعفر همّانی، قاسمبن علاء، محمّدبن احمدبن جعفر و... جریان داشت.[6]
این نمایندگان با شیعیان تماس مستقیم داشتند و خمس اموال آنها را گرفته و در مصارف معیّن به مصرف میرساندند و بقیّه را برای امام حسن(ع) میفرستادند.
تلاشهای چنین نمایندگانی که جدای از رژیم منحوس عبّاسیان صورت میگرفت بیانگر دوگانگی و ضدّیت پیروان امام از رژیم بود. پر واضح است که در این صورت رژیم نسبت به امام احساس خطر میکرد. از اینرو آن حضرت و یاران مخصوصش را مکرّر دستگیر کرده و به زندانها میفرستاد و سرانجام آن حضرت و جمعی از یارانش در این راستا به شهادت رسیدند.
در اینجا برای روشنشدن مطلب، نظر شما را به نمونهای از تلاش یکی از نمایندگان جلب میکنیم:
محمّدبن اسماعیل و علیبن عبدالله دو نفر از یاران نزدیک امام حسن(ع) میگویند: در شهر سامرّا به محضر امام حسن عسکری(ع) رفتیم. جماعتی از شیعیان در محضر آن حضرت بودند. ناگاه خدمتکارش به نام «بدر» وارد مجلس شد و به امام عرض کرد: «گروهی غبارآلود[7] پشت در هستند.»
امام حسن(ع) فرمود: اینها شیعیان ما در یمن میباشند... تا اینکه امام به بدر فرمود: «برو و عثمانبن سعید را به اینجا بیاور.» او رفت و پس از چند دقیقه عثمان حاضر شد. امام به او فرمود: «تو وکیل مورد اطمینان ما هستی، نزد این گروه یمنی برو و اموالی را که آوردهاند تحویل بگیر....»
محمدبن اسماعیل و علیبن عبدالله به امام عرض کردند: :«ای آقای ما! سوگند به خدا عثمانبن سعید از شیعیان نیک تو است. اکنون دریافتیم که او در نزد شما دارای مقام والای نمایندگی و امانتداری بر اموال خدا است.»
امام حسن(ع) فرمود:
«نَعَمْ وَاشْهَدُوا عَلی اَنَّ عُثْمانَبْنَ سَعِیدِ عَمْرِی وَکِیلی، وَ اَنَّ ابْنَهُ مُحَمَّداً وَکِیلُ اِبْنِی مَهْدِیِّکُمْ:
آری گواهی دهید بر اینکه عثمانبن سعید نمایندهی من است و پسرش محمدبن عثمان نمایندهی پسرم مهدی(عج) شما میباشد.»[8]
خودآزمایی
1- به چه دلیل امام حسن(ع) شیعیان را به رازپوشی و تقیّه دستور میداد؟
2- دو قیام علویان در عصر امام حسن عسکری(ع) بر ضدّ رژیم ستمگر عبّاسیان را نام ببرید؟
3- یکی از علل سختگیری رژیم طاغوتی عبّاسی، نسبت به امام حسن عسگری (ع) چه بود؟
پینوشتها
[1]- احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۲۶۶ و ۲۶۷.
[2]- باید توجّه داشت که عثمانبن عَمْرِ سمّان، روغنفروشی میکرد و زیر پوشش روغنفروشی با مردم تماس داشت و اخبار شیعه را مینوشت و نامههای آنها را میگرفت و در داخل انبان میگذاشت و به امام میرسانید و امام جواب آنها را گاهی داخل چوبی مینهاد و به عثمان میرسانید تا به شیعیان برساند. (غیبةالطوسی، ص ۲۱۴)
[3]- بحار، ج ۵۰، ص ۲۸۵.
[4]- مقاتلالطّالبیّین، ص ۴۳۱ و ۴۳۵ و ۴۴۰ – البدایة والنّهایه، ج ۱۱، ص ۱۶.
[5]- مقاتلالطّالبیّین، ص ۴۳۹ و ۴۴۲ و ۴۴۳.
[6]- حیاةالامام العسکری، ص ۳۲۹ تا ۳۳۹.
[7]- غبار نشانهی از راه دورآمدن بود.
[8]- غیبةالطوسی، ص ۲۱۵.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی