کد مطلب: ۳۶۹۱
تعداد بازدید: ۸۲۰
تاریخ انتشار : ۳۱ تير ۱۳۹۹ - ۲۰:۰۰
پاسخ به ده پرسش پیرامون امامت، خصائص و اوضاف حضرت مهدی(ع)| ۷
ما می‌دانیم که شرایط و مقدّمات ظهور، دفعتاً و به‌طور ناگهانی حاصل نمی‌شود، بلکه از قرن‌ها پیش و به تدریج فراهم می‌گردد و دنیا به‌سوی آن پیش می‌رود و از آن استقبال می‌نماید. بلکه ظهور، نتیجه حرکت و سیر جامعه انسانی و تحوّلات فکری مختلف و دیدن مکتب‌ها و کلاس‌های متعدّد بسیاری است.

ظهور جزئی حضرت مهدی(ع) در ایّام غیبت کبری
 

چرا حضرت ولی عصر(ع) برای رفع ظلم و ارشاد مردم، تا حدودی که ممکن است، ظاهر نمی‌شوند؟ مگر امکان ندارد که تا وقت ظهور کلّی که در شرایط خاصّ و آماده شدن طبیعت جهان و جهانیان واقع می‌شود، امام(ع) در مناسبات و فرصت‌هایی ظاهر شوند و راهنمایی‌هایی بنمایند؟ و به دوستان و شیعیان و حق‌پرستان مددهایی بدهند و هر زمان خطری برای ذات شریفشان پیش آمد، یا مصلحتی اقتضا کرد، غایب شوند؟ و به همین نحو، ظهورهای جزیی، یکی بعد از دیگری داشته باشند تا آن ظهور کلّی فرا رسد؟
این نحو ظهور و غیبت، خلاف مصلحت نبوات و خلاف مصالح تربیتی جامعه است؛ و مانند مداخله یک قوّه مستمر غیبی در کار اختیار بشر و سلب اختیار از انسان می‌باشد؛ و بالاخره با هدف خلقت انسان، تکامل عادّی و اختیاری و سیر ارادی و تدریجی او به‌سوی کمالی که:
﴿إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعاً بَصِیراً﴾[1]؛
«ما او را از آب نطفه مختلط خلق کردیم و دارای قوای چشم و گوش گردانیدیم».
آن را بیان می‌دارد، سازگار نیست؛ و موجب وقوف و بازماندن بشر از سیر ترقّی و کمال است؛ و مانند آن است که همه چیز، وابسته به معجزه گردد و جریان طبیعی و عادّی که سنّت خدا بر آن قرار دارد، متروک شود.
ما می‌دانیم که شرایط و مقدّمات ظهور، دفعتاً و به‌طور ناگهانی حاصل نمی‌شود[2]، بلکه از قرن‌ها پیش و به تدریج فراهم می‌گردد و دنیا به‌سوی آن پیش می‌رود و از آن استقبال می‌نماید. بلکه ظهور، نتیجه حرکت و سیر جامعه انسانی و تحوّلات فکری مختلف و دیدن مکتب‌ها و کلاس‌های متعدّد بسیاری است.
چنان‌که می‌دانیم، از مقدّمات و شرایط ظهور آن حضرت، این است که باید سطح اندیشه و طرز تفکّر مردم، آمادگی برای ظهور و قبول حکومت واحد و جهانی اسلام را داشته باشد و این ویژگی در اثر سیر عادّی جامعه در جهات علمی و فکری و سیاسی و اجتماعی حاصل می‌گردد و این نحو غیبت و ظهور (غیبت در عین ظهورهای پراکنده) مانع از حصول این اهداف و موجب غیرعادّی شدن وضع رشد و ترقّی افراد و جوامع خواهد شد.
به علاوه، این ظهور و اختفا اگر ملازم با شناختن شخص امام(ع) باشد، لازمه‌اش این است که هر وقت در بین حوادث، به‌حسب وضع عادّی اهل باطل به ظاهر غالب شده و آن حضرت در خطر افتادند، او که برنامه‌اش یک سلوک عادی و رهبری متعارف رهبران الهی است، برای حفظ جانش (که ودیعه خدا برای ظهور کلّی است) مختفی گردد و مردم را تنها بگذارد؛ بدیهی است که این برنامه، عکس‌العمل مساعدی نخواهد داشت.
و اگر با شناختن ایشان ملازم نباشد و متنکراً و به‌طور ناشناس باشد، این ظهور و غیبت نیست، بلکه استمرار غیبت است؛ زیرا که با مداخله داشتن در امور، به‌حسب امکان و مصالح (که البتّه این مداخله هست، هرچند ما نحوه دخالت ایشان را ندانیم) از کجا معلوم که آن حضرت مثلاً در جنگ‌های صلیبی شرکت نکرده باشند امّا تحت فرمان کسی نبوده‌اند؟ و یا اینکه اصحاب و خواصّ ایشان به فرمان ایشان شرکت نجسته باشند؟
ما در حوادث بسیار، تأثیر غیبی می‌بینیم، که اگر عنایت غیبی نبود، وضع آن حوادث طور دیگر گشته بود و فاتحه‌ی اسلام خوانده شده بود یا صدمات جبران‌ناپذیری وارد می‌شد. این حوادث بسیار است، حتّی در عصر خود ما نیز می‌توانیم مواردی را نشان بدهیم.
یک نفر پزشک، داستانی را از یکی از مجروحین جنگ‌های نواحی خراسان - که او را از اوتاد و وابستگان به حضرت شناخته و عجایب مهمّی از وی دیده بود - نقل می‌کرد. متأسّفانه هم از جهت اینکه حکایت، طولانی بود و هم به دلیل مرور زمان و اینکه وقتی این حکایت را برای مرحوم آیت‌الله والد قدس سره نقل می‌نمود، من طفل بودم و کاملاً آن را در ذهن نسپردم، نمی‌توانم به نحو صحیح و خالی از تحریف، نقل کنم؛ ولی آن حکایت این موضوع را کاملاً روشن می‌ساخت که افرادی هستند که در بعضی از امور و کارها و حوادث، وارد می‌شوند.
حال اسم آنها هرچه باشد، رجال‌الغیب یا ابدال یا اوتاد یا اصحاب خاصّ امام(ع) بالأخره معلوم است که تحت نظر و فرمان ولی امر(ع) انجام وظیفه می‌نمایند.
حاصل این است که: آن چنان نیست که امام(ع) در عصر غیبت به‌طور کلّی از امور رعیّت خود و جریان اوضاع، برکنار و بی‌تفاوت باشند؛ و شاید فرمایش رسول اکرم(ص) حدیث جابر، اشاره به همین نکته باشد، آنجا که عرضه داشت:
«وَهَلْ یَقَعُ لِشِیعَتِهِ الْإِنْتِفَاعُ بِهِ فِی غَیْبَتِهِ؟ قَالَ: «أیْ وَالَّذِی بَعَثَنِی بِالْنُّبُوَّةِ أَنَّهُمْ لَیَسْتَضِیئُونَ بِنُورِهِ، وَیَنْتَفِعُونَ بِوِلَایَتِهِ فِی غَیْبَتِهِ کَإِنْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ إِنْ سَتَرَها سَحَابٌ»؛[3]
«جابر پرسید: آیا شیعه او در عصر غیبتش از او نفع می‌برند؟ حضرت فرمود: «آری! سوگند به آن‌کس که مرا به پیغمبری برانگیخت در دوران غیبت او، به نورش روشنی می‌گیرند و به ولایت او بهره‌مند می‌شوند، مانند سودبری مردم از آفتاب پشت ابر».
یکی از اقسام استضائه و انتفاع از وجود امام(ع) همین مداخلات و تصرّفات است که دلیل بر این است که امام(ع) امر شیعیان را مهمل نگذارده و رها نفرموده است چنان‌که از آن حضرت در احتجاج طبرسی روایت شده است که فرمودند:
«إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ، وَلَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ، وَلَوْلَا ذَلِکَ، لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ، وَاصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاءُ»؛[4]
«ما در مراعات شما کوتاهی نمی‌کنیم و شما را فراموش نمی‌نماییم و اگر این نبود، شرّ و بدی بر شما نازل می‌گشت و دشمنان بر شما مستولی می‌گردیدند».
در اینجا مناسب است به این مسئله هم توجّه شود که این درک شیعه و ایمان به اینکه حضرت در پشت پرده، پشتیبان آنهاست و آنها را در مقاصد و اهداف اسلامی به انحای مختلف و مناسب، یاری می‌دهد، نهضت‌ها و حرکات اسلامی و جنبش‌ها را مایه می‌دهد و انسان‌ها را امیدوار می‌سازد و به جهاد و کوشش بیشتر برای برقراری نظام اسلام تشویق می‌نماید.
آخرین نکته‌ای که در اینجا تذکّر آن لازم است این است که: این طرح‌ها و پرسش‌ها در برابر یک امر واقع شده‌ی غیبت امام(ع)، از جانب افرادی که در تعیین برنامه آن حضرت صلاحیّت دخالت ندارند، اگر از جنبه فکری تا حدّی مفید شمرده شود، از جنبه عملی اثری ندارد و واقعیّت را عوض نمی‌سازد.
غیبت به این نحو که واقع شده، واقع شده است؛ مثل اینکه انسان یا مخلوقات دیگر، همه‌وهمه، به همین نحو که آفریده شده‌اند، آفریده شده‌اند، و گفتن اینکه: «چرا این‌چنین شده، و چرا آن‌چنان نشده است؟» در کار دیگری و در دایره اختیار و سلطنت و مالکیت و آزادی دیگری، خصوصاً خدای عالم قادر مختار حکیم، دخالت بیهوده است؛ و به فرمایش حکیم طوسی:
هر چیز که هست آن چنان می‌باید / و آن چیز که آن‌چنان نمی‌باید نیست
بنابراین، از جنبه عملی باید به برنامه این امر واقع‌شده، توجّه داشت و تکالیف و وظایفی را که داریم انجام دهیم. آنچه واقع نشده است، نه با حیات و نه با معاش ما و نه با دنیا و نه با آخرت ما، ارتباط ندارد.
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1] - انسان، ۲.
[2] - این نکته با مسئله دفعی و ناگهانی بودن ظهور آن حضرت، که برحسب روایات، اصل مسلّم ظهور آن حضرت است، منافات ندارد؛ زیرا غرض ما از این شرایط و مقدّمات، اموری است که برحسب اراده و حکمت باری تعالی، قبل از ظهور، باید تحقق یافته باشد به‌طوری که آن ظهور ناگهانی، موجب آن تحوّل عظیم و تغییر مسیر حرکت جهان گردد.
[3] - خزاز قمی، کفایة‌الاثر، ص۵۴ – ۵۵؛ قندوزی، ینابیع‌الموده، ج۳، ص۲۳۸ – ۲۳۹، ۳۳۹؛ منتخب‌الاثر، تألیف نگارنده، ج۱، ص۱۷۴.
[4] - طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۹۹.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: