کد مطلب: ۳۵۹۳
تعداد بازدید: ۶۲۶
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۲:۰۲
پاسخ به ده پرسش پیرامون امامت، خصائص و اوضاف حضرت مهدی(ع)| ۱
رژیم و نظام امامت، نظامی است الهی و انقطاع‌ناپذیر و دوره فترت ندارد و در هر زمان و هر عصر وجود دارد؛ از عصر حضرت رسول اعظم(ص) تا حال تشکیل گردیده و برقرار بوده و هست و تا دنیا باقی است، برقرار خواهد ماند.
آیا «نظام امامت» با پایان یافتن دوره غیبت صغری و آغاز غیبت کبری در سال ۳۲۹ هجری قمری، پایان یافت و پس از ظهور حضرت مهدی(ع) این نظام از نو برقرار می‌شود یا اینکه «نظام امامت» استمرار دارد؟
رژیم و نظام امامت، نظامی است الهی و انقطاع‌ناپذیر و دوره فترت ندارد و در هر زمان و هر عصر وجود دارد؛ از عصر حضرت رسول اعظم(ص) تا حال تشکیل گردیده و برقرار بوده و هست و تا دنیا باقی است، برقرار خواهد ماند؛ چنان‌که امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
«لَا تَخْلُوالْأَرْضُ مِنْ قائِم لِلّهِ بِحُجَّةٍ؛ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً، أَوْ خَائِفاً مَغْمُوراً، لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللهِ وَ بَیِّناتُهُ»؛[1]
«زمین از قائمی که برای خدا حجّت باشد خالی نخواهد ماند و این حجّت یا ظاهر و مشهور است و یا بیمناک و مستور، برای اینکه حجّت‌های خدا و بیّنات او باطل نگردد و از بین نرود».
بر هرکس واجب است که «نظام امامت» را بشناسد و به آن ایمان داشته باشد و در هر زمان و هر مکان فقط مردم باید از این نظام اطاعت کنند و هر کس در هرکجا و هر نقطه‌ای از دنیا که باشد و هر شغل و کاری که داشته باشد - لشکری باشد یا کشوری، بازرگان باشد یا پیشه‌ور، دانشمند باشد یا دانشجو - باید مطیع این رژیم و فرمان‌بر این نظام و برنامه‌های آن باشد، تفاوت نمی‌کند که این نظام بر اوضاع مسلّط باشد یا نباشد؛ و حکومت‌های غاصب در امور، مداخله داشته باشند، یا نداشته باشند.
این حکومت است و دین است و سیاست است و رژیم و نظام؛ پس اگر یک فرد مسلمان در دورترین نقاط چین یا اروپا یا آمریکا یا هر منطقه دیگر باشد که حکومت‌های غیرشرعی قدرت سیاسی و اداره امور را در دست داشته باشند، همان یک فرد باید مطیع نظام الهی امامت باشد تا در نظام حکومت خدا باشد و باید دستورالعمل و برنامه‌ی کارش را ازطریق نظام امامت تعیین کند، حتّی اگر در منطقه‌ی تحت حکومت رسمی کفّار، زندگی می‌کند و کارمند مؤسّسات و وزارتخانه‌ها و ادارات آنها نیز باشد باز هم باید فرمان‌بر نظام امامت باشد و از آن نظام دستور بگیرد و تابعیت آن را داشته باشد.
دوربودن از حریم و منطقه نفوذ رسمی این رژیم، شخص را از اطاعت و تابعیت آن معاف نخواهد کرد.
ابوذر و سلمان و مقداد و عمّار یاسر و این‌گونه شخصیت‌ها، در حال تسلّط نظام غاصب، فرمان‌بر نظام امامت بودند و امثال علی بن یقطین و محمد بن اسماعیل بن بزیع نیز اگر چه به ظاهر در دستگاه هارون و حکومت بنی‌عبّاس وارد بودند، امّا درعین حال از نظام امامت اطاعت می‌کردند.
هرکس باید مشخّص سازد و تعیین کند که در زندگی و تمام شئون و امور خود، از چه رژیم و نظامی اطاعت می‌کند و تابع چه حکومتی است.
باید معلوم کند که تابعیت حکومت خدا را قبول کرده یا حکومت طاغوت را پذیرفته است و مؤمن به خدا می‌باشد یا مؤمن به طاغوت.
متأسّفانه بیشتر مسلمانان به این مسئله بسیار مهمّ توجّه کافی نکرده و معنای «ولایت» را درک ننموده و از اهمیّت این بُعد آن، که اطاعت باشد غفلت کرده‌اند و آنان‌که خیلی مذهبی و متعهّد هستند، به انجام یک سلسله فرائض و واجبات و ترک محرمات، اکتفا می‌کنند.
امّا از اینکه در حال حاضر چه تابعیتی باید داشته باشند، غفلت دارند و اگر تابعیت حکومت‌های غیرشرعی را قبول نکرده باشند، تابعیت حکومت شرعی را هم آگاهانه نپذیرفته‌اند و به تعهّدات و مسئولیت‌هایی که در برابر آن دارند، توجّه ندارند و تابعیت حکومت شرعی را یک مسئله و وظیفه اسلامی نشمرده‌اند.
طبق مذهب اهل سنّت که تشکیل حکومت شرعی، ممکن است به فترت و سستی برخورد نماید و در بعضی از زمان‌ها به عللی نظام حکومت اسلامی تعطیل شود، ممکن است در زمانی که حکومت شرعی تشکیل نشده، مسئله تابعیت از آن هم مطرح نباشد و بلکه بی‌موضوع گردد.
امّا طبق مذهب «شیعه» که نظام امامت، رژیم دایم و مستمر است، همیشه و در تمام شرایط، تابعیت حکومت شرعی، یک فریضه اساسی و عمده است.
حکومت، مخصوص ذات خداست:
﴿إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلّهِ﴾[2]
و باید فقط خدا پرستش و اطاعت شود و اطاعت برای او خالص باشد و مردم در برابر حکومت و سلطنت و رژیم او خاضع و فرمان‌بر باشند:
﴿أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ﴾[3]
دین قیّم و مستقیم، این است:
﴿ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ﴾[4]
رژیم امامت، یعنی حکومت خدا؛ و تابعیت این رژیم، تسلیم حکم خدا بودن و در منطقه حکومت خدا زیستن و به حکومت غیرخدا عقیده نداشتن است.
تفاوت نمی‌کند در اعصاری که ائمّه(ع) حضور داشتند و غاصبان حکومت، مانع از مداخله‌ی رسمی آنها در کارها بودند؛ یا در عصر غیبت کبری که امام(ع) غایب می‌باشند، باید هر مسلمانی در این نظام امامت ثبت‌نام کند و از اینجا فرمان ببرد و شناسنامه حقیقی خود را از این حکومت بگیرد.
حکومت شرعی همیشه بر پا است و مرز و منطقه و کشور ندارد؛ هر کجا یک فرد متشرّع و یک مسلمان متعهّد باشد، آنجا در قلمرو فرمان این حکومت، محسوب است.
امروز مهم‌ترین چیزی که باید به شیعیان خصوصاً و به مسلمانان عموماً تفهیم کرد، مسئله رژیمی است که باید از آن تبعیت داشته باشند و نظامی که باید از آن اطاعت نمایند.
اگر این موضوع کاملاً درک شود یگانه وسیله‌ای است که از آن برای اصلاح امور و مبارزه با عوامل بیگانه استعمار و استعباد و استبداد، می‌توان استفاده کرد.
این حکومت و نظام امامت بود که در واقعه تحریم تنباکو، حکومت انگلستان را به زانو درآورد و رشته استبداد ناصرالدّین شاه را قطع کرد و استعمارگران را در بیم و هراس انداخت.
و این ملّت مسلمان و شیعه ایران بود که در این واقعه به دنیا اعلام کرد تابعیت رژیمی را دارد که رهبری آن با آیت‌الله مرحوم میرزای شیرازی قدس سره است و تابعیت رژیم استبدادی ناصرالدّین شاه را ندارد.
نظام امامت یکی از انقلابی‌ترین و سازنده‌ترین برنامه‌های اسلامی است[5] که متأسّفانه از آن به‌طورکامل در پیشبرد مقاصد و اهداف اسلام، امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با تجاوز و استضعاف، استفاده نمی‌شود؛ و چنان‌که باید برای عموم تبلیغ نشده و ایمان به این نظام و ابعاد آن و تعهّداتی که مؤمن به این نظام دارد، در یک سطح همگانی و بااهمیّت، عرضه نمی‌شود.
به نظر اینجانب، تمام یا عمده‌ی نقاط ضعف و عقب‌ماندگی‌های جامعه، از عدم توجّه به این برنامه و مشخّص نکردن تابعیت و ملتزم‌نبودن به لوازم عقیده به امامت و نشناختن آن، مایه گرفته است؛ و اینکه بسیاری امامت را در عصر حاضر یک امر اعتقادی خارج از عمل می‌شمارند و آن را مربوط به دوران و عصر حضور امام می‌دانند؛ و نمی‌دانند که هم‌اکنون نیز نظام امامت قائم و برپا است و فقط تبعیت از آن، راه نجات دنیا و عقبی است.
عقیده به نظام امامت و حکومت شرعی، در تمام شئون، قدرت سازندگی دارد و شعبه‌ای از عقیده‌ی توحید خالص است که از آن انفکاک ندارد؛ و حدیث شریف معروف:
«مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مَیْتَةً جَاهِلِیَّةً».[6]
همین استمرار و همین لزوم اطاعت دائم و در تمام اعصار و ازمنه و مناطق را تأیید می‌نماید و چون عقیده به نظام امامت رشته‌ای از عقیده به توحید و حکومت خدا و سلطنت حقّ است، هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد، به مردن جاهلیت مرده است.
و چون اطاعت داشتن از نظامات دیگر، یک نوع شرک فکری و عملی است، حضرت امام صادق(ع) درضمن حدیثی می‌فرماید:
«لَا دِینَ لِمَنْ دَانَ اللهَ بِوِلایَةِ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللهِ»؛[7]
«دینی نیست برای کسی که خدا را به ولایت پیشوای ستمکاری که از جانب خدا نیست، عبادت کند».
و حضرت امام باقر(ع) می‌فرماید:
«قَالَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعَالَی: لَاُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوِلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللهِ، وَ إِنْ کَانَتِ الْرَّعِیَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیَّةً؛ وَلَأَعْفُوَنَّ عَنْ کُلِّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوِلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللهِ، وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً»؛[8]
«خداوند متعال فرموده است: البتّه عذاب خواهم کرد هر رعیتی را که در اسلام متدین گردد به ولایت هر پیشوای ستمکاری که از جانب خدا نیست، اگرچه رعیت در کارهای خود نیکوکار و پرهیزکار باشد و البتّه عفو می‌کنم از هر رعیتی که در اسلام متدین گردد به ولایت امام عادلی که از جانب خدا باشد، اگرچه در ذات خود ستمگر بدکردار باشد».
از امثال این احادیث[9]، اهمیت امامت ورهبری سیاسی و نقش آن در اجتماع معلوم می گردد و اینکه اگر ملّتی و فردی در این اصل مسامحه کند و به نظامی که بر اوضاع مسلّط است و به شرعی بودن آن، اعتنا نداشته باشد و در این موضوع خود را مسئول نشمارد اگرچه در کارهای دیگرش مواظب دستورات شرع باشد مستحقّ بازخواست وعذاب خواهد شد.
و نیز از این احادیث استفاده می‌شود که نظام امامت، نظام محدودی نبوده و مستمر و جاودان می‌باشد و به عصر حضور منحصر نیست، همیشه منعقد است و هیچ‌گاه تعطیل نشده و نخواهد شد.
در عصر ما نیز حکومت شرعی بر این اساس برقرار است و هیچ‌کس در ترک اطاعت آن و قبول نظامات دیگر معذور نیست و عقیده به وجود امام عصر(ع) و حیات آن حضرت، معنایش اعتقاد به وجود حکومت شرعی و لزوم اطاعت از اوامر و پیشنهادها و دستورات فقهای جامع‌الشرایط است.
باز تکرار می‌کنیم که: منطقه‌ی نفوذ این حکومت، مرز ندارد و تا هرکجا مسلمان و شیعه باشد، باید نفوذ داشته باشد و هرکس مابین خود و خدا، باید از این نظام تبعیت کند، اگرچه این نظام، به‌حسب ظاهر استیلای بر امور و تسلّط حکومت‌های ظاهری را نداشته باشد.
خلاصه، التفات به این مطلب بسیار لازم است که ما یک عقیده‌ای توحیدی داریم که: لَهُ الْحُکْمُ وَلَهُ الْأَمْرُ، وَهُوَ الْحَاکِمُ، وَهُوَ السُّلْطَانُ وَهُوَ الْوَلِیُّ، وَهُوَ الْمَوْلَی وَهُوَ... وَهُوَ...؛ حکم برای خداست و فرمان مختص ذات اوست و حاکم اوست و سلطان و ولیّ و مولا اوست و...
بنابراین، هیچ‌کس و هیچ گروه نمی‌تواند بر کسی حکومت کند، ولایت و سلطنت ندارد، مگر به اذن‌الله و به حکم خدا؛ و همه مردم باید در تحت حکومت خدا و داخل در سلطان‌الله و مطیع احکام‌الله و ساکن مملکت‌الله باشند.
پس حکومت‌هایی که مِن جانب‌الله نیستند، طبق هر رژیم و برنامه‌ای که باشند، باطل و اطاعت از آنها بالذّات حرام است؛ و فقط حکومت خلفای الهی و کسانی که از جانب آنها نیابت دارند، شرعی و واجب‌الاتباع است و این منصب برای احدی غیر از آنها ثابت نیست.
خداوند متعال ما را به حقایق این امور هدایت فرماید.
وَآخِرُ دَعْوَانَا أَنِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1] - نهج‌البلاغه، حکمت ۱۴۷(ج۴، ص۳۷)؛ ابن‌شعبه حرانی، تحف‌العقول، ص۱۷۰؛ ثقفی کوفی، الغارات، ج۱، ص۱۵۳.
[2] - یوسف، ۴۰.
[3] - یوسف، ۴۰.
[4] - یوسف، ۴۰.
[5] - ایمان و عقیده به این نظام کمترین فایده‌اش بازداری و کنترل هر نظام دیگر است که بر اوضاع مسلّط شده باشد؛ عقیده به نظام امامت، آن نظامات غیرشرعی را نیز محدود می‌کند و از دیکتاتوری و مطلق‌العنانی آنها جلوگیری می‌نماید؛ و افراد را از اینکه دربست خود را در اختیار آنها بگذارند، مانع می‌شود. نظام امامت در هر مرحله‌ای از نفوذ که باشد در همان مرحله نظام بازداری از ظلم و فساد و استضعاف است که بیشتر از این در اینجا مجال شرحش نیست.
[6] - صدوق، کمال‌الدین، ص۴۰۹؛ خزاز قمی، کفایة‌الاثر، ص۲۹۶؛ ابن‌حمزه طوسی، الثاقب فی المناقب، ص۴۹۵؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۱۲؛ ج۳، ص۱۸؛ محدّث نوری، کشف‌الاستار، ص۷۸ - ۷۹؛ منتخب‌الاثر، تألیف نگارنده، ج۱، ص۲۷۵ – ۲۷۶؛ ج۲، ص۱۹۷. ص۱۵؛ «هرکه بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است».
[7] - کلینی، الکافی ج۱، ص۳۷۵؛ نعمانی، الغیبه، ص۱۳۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۳۲۳؛ ج۶۵، ص۱۰۵؛ ج۶۹، ص۱۳۵.
[8] - کلینی، الکافی ج۱، ص۳۷۶؛ ح۴.
[9] - مخفی نماند که احادیث بسیار در موضوع ولایت اهل‌بیت (ع) و اینکه هیچ عملی بدون ولایت نفع نمی‌دهد وارد است، که قسمتی از آنها را در کتاب امان‌الامه نقل کرده‌ام، و همه بر اهمیّت نظام امامت و اینکه باید امت آن را تعظیم نموده و از آن اطاعت داشته باشند، دلالت دارند.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: