کد مطلب: ۳۷۳۸
تعداد بازدید: ۷۱۱
تاریخ انتشار : ۰۲ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۵
امر به معروف و نهی از منکر| ۱۴
همانا امر به معروف و نهی از منکر فریضه ای است که به سبب (اجرای) آن فرائض و واجبات دیگر اقامه می شوند.‏ یعنی با نبود آن واجبات دیگر اقامه نخواهد شد و همین مهمّ، وجوب امر به معروف و نهی از منکر را بیش از پیش تقویت می کند.

واجب ترین واجبات
 

امر به معروف و نهی از منکر نه تنها واجب است، بلکه طبق آیات و روایات، از بالاترین واجبات می باشد. قرآن در تعریف «یاری کنندگان خدا» چنین می فرماید: «الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَهَ وَ آتَوُا الزَّکَاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عَاقِبَهُ الْأُمُورِ». همان كسانى كه هر گاه در زمين به آن ها قدرت بخشيديم، نماز را برپا مى‏ دارند، و زكات مى ‏دهند، و امر به معروف و نهى از منكر مى ‏كنند، و پايان همه كارها از آن خداست.[1] بنا بر این، در اوّلین فرصت که حکومت در اختیار یاری کنندگان خدا قرار گیرد، اقدام به بر پایی نماز، زکات و امر به معروف و نهی از منکر می کنند.
چنان چه پیش از این مطرح شد، امر به معروف و نهی از منکر فریضه ای است که اهمّیت سایر احکام و فرائض در مقایسه با آن همچون قطره ای است در برابر اقیانوس، مولای متّقیان و امیر مؤمنان علی علیه السّلام می فرمایند: «مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي‏ بَحْرٍ لُجِّيٍّ». تمام کارهای نیکو و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهی از منکر، چونان قطره ای بر دریای موّاج و پهناور است.‏[2] همین موضوع، نه تنها بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دلالت می کند، بلکه اهمّیّت و رتبه برتر این فریضه نسبت به سایر واجبات الهی را تصریح می نماید.
همچنین در باره وجوب و اهمیّت والای امر به معروف و نهی از منکر می توان بار دیگر به این حقیقت اشاره کرد که این فریضه، اصلی است که تمام احکام وابسته به اجرای آن است، امام باقر علیه السّلام پس از آن که از امر به معروف و نهی از منکر با تعبیر «أَسْمَی الْفَرَائِضِ وَ أَشْرَفَهَا/ برترین واجبات و شریف ترین آن ها» یاد می کنند، می فرمایند: «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ الفرائضُ». همانا امر به معروف و نهی از منکر فریضه ای است که به سبب (اجرای) آن فرائض و واجبات دیگر اقامه می شوند.‏[3] یعنی با نبود آن واجبات دیگر اقامه نخواهد شد و همین مهمّ، وجوب امر به معروف و نهی از منکر را بیش از پیش تقویت می کند.
 

امر به معروف و نهی از منکر از ضروریات دین
 

فقهای بزرگوار نیز به تبعیت از روایات، همین عبارات را در کتاب های فقهی خود ذکر نموده اند. از منظر علم فقه شیعی که مبتنی بر آیات قرآن، روایات ائمّه معصومین علیهم السّلام و عقل و اجماع است نیز شکی نیست که یکی از واجبات و فروع دین، مسأله امر به معروف و نهی از منکر می باشد؛ بلکه «وجوب» امر به معروف و نهی از منکر، مورد اجماع و اتّفاق تمام مسلمانان است، و لذا این دو فریضه از ضروریات دین محسوب می گردند.
مرحوم فیض کاشانی می نویسد: «و بالجملة فوجوب الجهاد، و الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر، و التعاون على البر و التقوى، و الإفتاء و الحكم بين الناس بالحق، و اقامة الحدود و التعزيرات و سائر السياسات الدينية من ضروريات الدين، و هي القطب الأعظم في الدين و المهم الذي انبعث اللّه له النبيين، و لو تركت لعطلت النبوة، و اضمحلت الديانة، و عمت الفترة، و فشت الضلالة، و شاعت الجهالة، و خرب البلاد، و هلك العباد، نعوذ باللّه من ذلك». و به طور کلّی وجوب جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، همیاری و کمک در نیکوکاری و تقوا، فتوا دادن و حکم کردن به حق در میان مردم، اقامه حدود و تعزیرات و بقیه سیاست های دینی از جمله ضروریات دین می باشند، و «ضروریات دین» بزرگ ترین محور در دین، و امر مهمّی است که خدا انبیا را برای (ابلاغ و اجرای) آن ها فرستاده است. اگر این ضروریات ترک می شد، نبوّت تعطیل می گشت و دوران ضعف و فترت (در فقدان نبوّت) شیوع می یافت و گمراهی آشکار می شد و جهالت فراگیر می گشت، سرزمین ها خراب و بندگان هلاک می گشتند. پناه می بریم به خداوند از آن (ترک ضروریات دین و این همه آفات).[4]
همچنین مرحوم «محمّد حسن نجفی» صاحب کتاب «جواهر الکلام» می نویسد: «ف‍الأمر بالمعروف الواجب و النهي عن المنكر واجبان إجماعا من المسلمين بقسميه عليه». امر به معروف و نهی از منکر به اجماع مسلمین هر دو قسمش واجب است.[5]
 

ارتداد مُنکرِ امر به معروف و نهی از منکر
 

در علم فقه اگر ثابت شود که فریضه ای از ضروریات دین است، در این صورت از سایر واجبات دین متمایز می شود، به این شکل که سایر واجبات دین، انکارشان معصیت است ولی منجر به ارتداد و خروج از دین نمی گردد، ولی در مورد ضروری دین جریان کاملاً متفاوت است، به این معنا که اگر ضروری بودن فریضه ای محرز و ثابت شد، انکار آن موجب ارتداد فرد منکر می شود و ارتداد نیز احکام مخصوص به خود را دارد. البته در رابطه با شرایط و ویژگی های این ارتداد و احکام مختصّ به آن، اقوال و آراء مختلفی وجود دارد که این نوشتار گنجایش بیان آن را ندارد و در صدد طرحش نیستیم. به همین دلیل از آن جایی که امر به معروف و نهی از منکر از ضروریات دین است، لذا انکار کننده آن (که منکر ضروری دین است) اگر از روی علم انکار نماید، مرتدّ به حساب می آید.
امام خمینی رحمة الله علیه در این باره می نویسد: «و هما من أسمى الفرائض و أشرفها، و بهما تقام الفرائض، و وجوبهما من ضروريات الدين، و منكره مع الالتفات بلازمه و الالتزام به من الكافرين». امر به معروف و نهی از منکر از بالاترین و شریف ترین فرایض می باشد که واجبات به وسیله این دو اقامه و احیا می گردند. وجوب این دو فریضه از ضروریات دین است و کسی که آن را انکار نماید، چنان چه به لازمه انکار خود توجّه داشته و نسبت به آن ملتزم باشد، از کافرین خواهد بود.[6] [7]
 

ادلّه وجوب امر به معروف و نهی از منکر
 

یکی از موضوعاتی که فقها و متکلّمین مکتب اهل بیت علیهم السّلام در بحث امر به معروف و نهی از منکر بدان پرداخته اند، بحث ادلّه وجوب این دو فریضه است. در این میان سه دلیل قرآن، سنّت و اجماع مورد اتّفاق همه علماست ولی در باره ی دلیل عقلی دلالت کننده بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر در میان علما اختلاف نظر وجود دارد. گروهی از ایشان وجوب این دو فریضه را با حکم عقل نیز ثابت می دانند و عدّه ای دیگر با این رأی مخالف اند و ادلّه وجوب آن را منحصر در آیات قرآن و روایات و اجماع علما می دانند.
صاحب کتاب «جواهر الکلام» در این باره می نویسد: «ف‍الأمر بالمعروف الواجب و النهي عن المنكر واجبان إجماعا من المسلمين بقسميه عليه، مضافا إلى ما تقدم من الكتاب و السنة و غيره، بل عن الشيخ و الفاضل و الشهيدين و المقداد أن العقل مما يستقل بذلك من غير حاجة إلى ورود الشرع، نعم هو مؤكد، و إن كان الأظهر أن وجوبهما من حيث كونهما كذلك سمعي كما عن السيد و الحلي و الحلبي و الخواجا نصير الدين الطوسي و الكركي و ...».
امر به معروف و نهی از منکر به اجماع مسلمین هر دو قسمش واجب است. (و دلیل وجوب آن) اضافه بر آن چه گذشت از کتاب و سنّت و غیره، از جناب شیخ طوسی و فاضل و شهیدین و مقداد (نقل شده که) عقل به طور مستقلّ و بدون نیاز به ورود شرع بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دلالت می کند، بله این مطلب مورد تاکید است ولی آن چه روشن تر است (صحیح تر به نظر می رسد) آن است که وجوب این دو با ویژگی هایی که دارند، سمعی است (یعنی عقلی نیست بلکه با آیات و روایات و اجماع ثابت می شود)، چنان که از سیّد و حلّی و حلبی و خواجه نصیر الدین طوسی و محقّق کرکی و ... نقل شده است.[8]
در صورتی که امر به معروف و نهی از منکر، واجب عقلی باشد، آیات قرآن و همه نصوص دینی در مورد آن، حکم ارشادی خواهد بود، یعنی راهنمای ما به حکم عقل شمرده خواهد شد، امّا اگر این دو فریضه واجب نقلی باشند، آیات و نصوص دینی در مورد آن حکم مولوی خواهد بود، یعنی دین آن را واجب کرده است و قبل از آن، عقل درباره اش حکمی نداشته است.
 

مبانی عقلی امر به معروف و نهی از منکر
 

دانشمندانی که برای استدلال بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر، علاوه بر تکیه بر ادلّه نقلی (کتاب، سنّت و اجماع)، به حکم عقل نیز استناد می کنند، برای تبیین نظر خود به چند موضوع در این زمینه می پردازند، که در این جا به مختصری از این مباحث اشاره می کنیم.
 

قاعده لطف
 

شاید بتوان رایج ترین دلیل عقلی برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر در کلام فقها و متکلّمان شیعه را، «قاعده لطف» دانست. شیخ طوسی در این باره می نویسد: «و يقوى في نفسي انهما يجبان عقلا الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر لما فيه من اللطف». و آن چه وجوب عقلی امر به معروف و نهی از منکر را نزد من تقویت می کند، (قاعده) لطف است.[9] شهید ثانی نیز در توضیح وجه عقلی وجوب این دو فریضه می گوید: «و هما واجبان عقلا‌ في أصح القولين و نقلا إجماعا أمّا الأول فلأنّهما لطف و هو واجب على مقتضى قواعد العدل». و آن دو (امر به معروف و نهی از منکر) طبق قول صحیح تر عقلا واجب هستند و نقلا نیز موافق اجماع فقها واجب اند، پس (وجوب عقلی این دو فریضه) به خاطر آن است که آن دو لطف هستند و این لطف طبق اقتضای قواعد عدل واجب است.[10] سیّد مرتضی نیز در این مورد می نویسد: «و الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر أيضا من باب الألطاف، و يدخل في باب العدل». و امر به معروف و نهی از منکر نیز از باب الطاف (الهی) است و در باب عدل (پروردگار) داخل می شود.[11]
امّا این که قاعده لطف چیست و چگونه بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دلالت دارد، ان شاء الله در نوشتار بعدی به بررسی آن خواهیم پرداخت.[12]
 

خودآزمایی
 

1- ارتداد و کفر منکرین امر به معروف و نهی از منکر را به همراه دلیل آن بنویسید؟
2- اختلاف در ادلّه وجوب امر به معروف و نهی از منکر را توضیح دهید؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1] سوره حج/ آیه 41 (ترجمه مکارم).
[2] نهج البلاغة (دشتی) حکمت 374.
[3] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏5 ص 55.
[4] مفاتيح الشرائع ج ‌2 ص 50.
[5] جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام ج ‌21 ص 358.
[6] تحرير الوسيلة ج ‌1 ص 462.
[7] برگرفته از کتاب: امر به معروف و نهی از منکر در آیینه فتوا ص 27 تا 29.
[8] جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام ج ‌21 ص 358.
[9] الاقتصاد الهادي إلى طريق الرشاد (للشيخ الطوسي) ص 147.
[10] الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية (المحشى - سلطان العلماء) ج ‌1 ص 224.
[11] رسائل الشريف المرتضى ج ‌1 ص 165.
[12] برگرفته از کتاب: امر به معروف و نهی از منکر در آیینه قرآن کریم ص 59 و 60.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: