در نوشتار قبل به یکی از آیاتی که در بررسی ادلّه قرآنی وجوب امر به معروف و نهی از منکر بدان استناد شده است، اشاره کردیم و در این مجال به برخی دیگر از این آیات خواهیم پرداخت.
آیه دوّم
«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ...». شما بهترين امّتى بوديد كه به سود انسان ها آفريده شده اند (چه اين كه) امر به معروف و نهى از منكر مى كنيد و به خدا ايمان داريد.[1]
بعضی از فقها با استناد به آیه فوق، وجوب امر به معروف و نهی از منکر را چنین استنباط می کنند: «و في الآية دلالة على وجوب الأمر بالمعروف و النّهى عن المنكر، لأنّ خيريّتهم إذا كانت من هذا الوجه كان ما نافاه منافيا للخير، فيكون حراماً». و در آیه دلالتی بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر است، زیرا زمانی که خیریّت مسلمین (یعنی برتر بودنشان نسبت به سایر امّت ها) از این جهت (امر به معروف و نهی از منکر) باشد، بنا بر این هر چه با آن (امر به معروف و نهی از منکر) منافات داشته باشد، با خیر بودن نیز منافات خواهد داشت.[2]
به بیان دیگر مسلمین نسبت به سایر امّت ها برتر هستند (و باید این گونه باشند چراکه دین ایشان برترین دین است) و دلیل این برتری، فریضه امر به معروف و نهی از منکر است. حال هر چه با برتری مسلمین و در واقع با فریضه امر به معروف و نهی از منکر منافات داشته باشد، باید برطرف گردد، که این به معنای ضرورت و وجوب این فریضه نزد خداوند متعال است.
نکات موجود در آیه
1- اين آيه امر به معروف و نهى از منكر را به عنوان يك وظيفه عمومى و همگانى ذكر مى كند. بايد توجّه داشت كه مخاطب در اين آيه عموم مسلمانان هستند، همان طور كه ساير خطابات قرآن چنين است، و اين كه بعضى احتمال داده اند كه مخصوص مهاجران يا مسلمانان نخستين باشد، هيچ گونه دليلى ندارد.
2- در اين آيه مسلمانان به عنوان بهترين امّتى معرّفى شده اند كه براى خدمت به جامعه انسانى بسيج گرديده است، و دليل بهترين امّت بودن آن ها اين ذكر شده كه امر به معروف و نهى از منكر مى كنند و ايمان به خدا دارند، و اين خود مى رساند كه اصلاح جامعه بشرى بدون ايمان و دعوت به حق و مبارزه با فساد ممكن نيست، و ضمناً از آن استفاده مى شود كه اين دو وظيفه بزرگ با وسعتى كه در اسلام دارد، در آئين هاى پيشين نبوده است. امّا چرا اين امّت بهترين امّت ها بايد باشد، آن نيز روشن است زيرا آن ها داراى آخرين اديان آسمانى هستند و آخرين دين روى حساب تكامل كامل ترين آن ها است. بنا بر این مسلمانان تا زمانى يك امّت ممتاز محسوب مى گردند كه دعوت به سوى نيكي ها و مبارزه با فساد را فراموش نكنند، و آن روز كه اين دو وظيفه فراموش شد، نه بهترين امّتند و نه به سود جامعه بشريت خواهند بود.
3- در اين جا امر به معروف و نهى از منكر بر ايمان به خدا مقدّم داشته شده و اين نشانه اهمّيت و عظمت اين دو فريضه بزرگ الهى است، به علاوه انجام اين دو فريضه ضامن گسترش ايمان و اجراى همه قوانين فردى و اجتماعى مى باشد و ضامن اجرا عملاً بر خود قانون مقدّم است. از همه گذشته اگر اين دو وظيفه اجرا نگردد، ريشه هاى ايمان در دل ها نيز سست مى گردد، و پايه هاى آن فرو مى ريزد، و به همين جهات بر ايمان مقدّم داشته شده است.[3]
آیه سوّم
«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ». مردان و زنان باايمان، ولىّ (و يار و ياور) يكديگرند، امر به معروف و نهى از منكر مى كنند، نماز را برپا مى دارند و زكات را مى پردازند و خدا و رسولش را اطاعت مى كنند، به زودى خدا آنان را مورد رحمت خويش قرار مى دهد، خداوند توانا و حكيم است.[4]
یکی دیگر از آیاتی که در موضوع وجوب امر به معروف و نهی از منکر بدان استناد شده است، همین آیه می باشد. در توضیح و تبیین دلالت آیه بر وجوب، برخی این گونه نوشته اند: «دلالت آیه بر وجوب، تمام است؛ زیرا جمله (وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ) هر چند به صورت إخبار است، امّا در مقام إنشا است (به این معنا که خداوند متعال در مقام بیان خبری از احوالات مؤمنین نیست بلکه با زبان خبر، دارد دستور به انجام کاری می دهد). پس این بخش از آیه، دلالت دارد بر این که بعضی از مؤمنان باید متصدّی امور بعضی دیگر و در نتیجه، مراقب و ناظر همدیگر باشند. جمله دوّم، یعنی (یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ) نیز جمله خبریه و در مقام إنشا است (یعنی خداوند فرمان می دهد که مؤمنین امر به معروف و نهی از منکر کنند) و در دانش اصول ثابت شده که همان گونه که فعل امر در وجوب متعلّق ظهور دارد، جمله خبری که در مقام إنشا باشد نیز دلالت بر وجوب دارد، بلکه دلالتش بر وجوب، مؤکّد (بیشتر) است.[5]
شیخ طوسی رحمه الله نیز از جمله افرادی است که از این آیه استفاده وجوب کرده و حتّی پا را فراتر می گذارد و طبق آیه شریفه، وجوب آن را عینی دانسته و می نویسد: «و في الآية دلالة على ان الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر من فروض الأعيان لأن اللَّه تعالى جعل ذلك من صفات المؤمنين، و لم يخص قوماً دون قوم». در آیه دلالتی است بر این که امر به معروف و نهی از منکر، از واجبات عینی است؛ زیرا خداوند تعالی وجوب امر به معروف و نهی از منکر را جزو صفات همه مؤمنان قرار داده و آن را به قوم خاصی اختصاص نداده است.[6] ان شاء الله در آینده در باره کیفیّت وجوب امر به معروف و نهی از منکر و این که وجوب آن ها کفایی است یا عینی، سخن خواهیم گفت.
آیه چهارم
«الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ». همان كسانى كه هر گاه در زمين به آن ها قدرت بخشيديم، نماز را برپا مى دارند، و زكات مى دهند، و امر به معروف و نهى از منكر مى كنند، و پايان همه كارها از آن خداست.[7]
این آيه در واقع شرح قسمتی از ویژگی های یاران خداوند است که در آیه قبل از این آیه (آیه 40)، قرآن کریم از آن ها یاد نموده و وعده نصرت و یاری پروردگار متعال را به ایشان داده است: «... وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ». و خداوند كسانى را كه يارى او كنند (و از آيينش دفاع نمايند) يارى مى كند، خداوند قوى و شكست ناپذير است.
برخی از علما و دانشمندان اسلامی از این آیه، وجوب امر به معروف و نهی از منکر را استفاده نموده اند. شیخ طوسی در تفسیر التبیان در این مورد می نویسد: «و في ذلك دلالة على أن الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر واجب، لأن ما رغب اللَّه فيه، فقد اراده، و كل ما أراده من العبد، فهو واجب إلا أن يقوم دليل على ذلك انه نفل، لان الاحتياط يقتضي ذلك». و در این کلام خدا دلالتی بر این است که امر به معروف و نهی از منکر واجب است، زیرا آن چه را خداوند نسبت به تحقّقش رضایت دارد، اراده می کند و هر آن چیزی را که انجامش را از سوی بنده اراده فرموده است واجب می باشد مگر این که دلیلی بر مستحبّ بودن آن اقامه شود، چراکه احتیاط، وجوب آن را اقتضا می نماید.[8]
به بیان دیگر، هر عملی که خداوند انجامش را از سوی بندگان خود سزاوار می بیند، از دو حالت خارج نیست، یا انجام آن از سوی بنده، ضرورت دارد و دارای مصلحت مهمّی است که ترک آن جایز نیست، که در این صورت انجامش واجب خواهد بود، و یا دارای مصلحت و منفعتی است که هرچند برای بنده مفید است، امّا به حدّ ضرورت نرسیده، در این حالت انجامش مستحبّ خواهد بود. احتیاط در انجام تکالیف الهی اقتضا می کند تا در مورد عملی که مطلوب شارع مقدّس است و نسبت بدان سفارش نموده، و دلیلی بر مستحبّ بودنش به دست نیامده، حکم به وجوب نمائیم. لذا در آیه مذکور نیز به خوبی مطلوبیّت امر به معروف و نهی از منکر نزد خداوند متعال روشن است و از سوی دیگر دلیلی بر استحباب آن وجود ندارد، بنا بر این، احتیاط نیز مقتضی وجوب این دو فریضه خواهد بود.
حال اگر ضرورت امر به معروف و نهی از منکر و مصالح بزرگ و بی شمار آن را به آن چه بیان شد ضمیمه کنیم، وجوب این فریضه الهی بیش تر نمایان می شود و همان طور که قبلاً بیان شد، نه تنها امر به معروف و نهی از منکر واجب است، بلکه با استناد به مدارک موجود از آیات و روایات، می توان گفت: این فریضه از اَوجب واجبات (واجب ترین واجبات) است.
خودآزمایی
1- در قرآن کریم، چه چیزی عامل برتر بودن مسلمین نسبت به سایر امّت ها معرّفی گردیده است؟
2- با توجّه به آیه 41 سوره حج، مؤمنین و یاوران خدا اگر صاحب قدرت شوند، چگونه عمل خواهند کرد؟
پینوشتها
[1] سوره آل عمران/ آیه 110 (ترجمه مکارم).
[2] مسالك الأفهام إلى آيات الأحكام ج 2 ص 377.
[3] تفسير نمونه ج 3 ص 48 و 49 (با دخل و تصرّف و تلخیص).
[4] سوره توبه/ آیه 71 (ترجمه مکارم).
[5] امر به معروف و نهی از منکر در آینه اجتهاد ص 47 و 48.
[6] التبيان في تفسير القرآن ج 5 ص 258.
[7] سوره حج/ آیه 41 (ترجمه مکارم).
[8] التبيان في تفسير القرآن ج 7 ص 323.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکیزاده