کد مطلب: ۳۷۴۲
تعداد بازدید: ۷۸۹
تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۰
امر به معروف و نهی از منکر| ۱۸
انسانی که دوستدار و عاشق خداست، تمام موجودات عالم را از این جهت که مخلوق او و آیت و نشانه ای از پروردگار متعال هستند، دوست می دارد، همچنین محبّت و عشق خداوند متعال نسبت به مخلوقات خود و خیرخواهی برای ایشان، باعث می شود تا دوستدار خداوند نیز نسبت به مخلوقات خدا با محبّت، دلسوز و خیرخواه باشد.

امر به معروف و نهی از منکر بر پایه محبّت خدا
 


انسانی که دوستدار و عاشق خداست، تمام موجودات عالم را از این جهت که مخلوق او و آیت و نشانه ای از پروردگار متعال هستند، دوست می دارد، همچنین محبّت و عشق خداوند متعال نسبت به مخلوقات خود و خیرخواهی برای ایشان، باعث می شود تا دوستدار خداوند نیز نسبت به مخلوقات خدا با محبّت، دلسوز و خیرخواه باشد. بر همین مبنا مؤمنی که دل در گرو محبّت پروردگار دارد، حتّی نسبت به گناهکاران نیز از آن جهت که مخلوق خدا هستند، محبّت و مهربانی دارد و برای هدایت و سلامت آن ها و بازگشتشان به آغوش پُر مهر پروردگار تلاش می کند. آن چه نزد مؤمن، مبغوض و ناپسند است، اعمال خطا و گناهان ایشان است، امّا چنان که خداوند بندگان عاصی خویش را رها نمی کند، او نیز در پی اراده حق تعالی نسبت به ایشان بی تفاوت نخواهد بود.
به همین منظور است که تحت تدبیر و آموزه های حق تعالی، برای نجات گناهکاران و جامعه انسانی قیام نموده و به امر به معروف و نهی از منکر می پردازد. آری مؤمنی که عاشق خداست، حتّی در انتخاب نوع هدایت و نصرت گناهکاران، مطیع امر پروردگار است و به فرمان و اراده او قیام به امر به معروف و نهی از منکر می نماید، چنان که امام باقر علیه السّلام برای نجات اهل معصیت و جامعه مسلمین چنین می فرمایند:
«فَأَنْكِرُوا بِقُلُوبِكُمْ وَ الْفِظُوا بِأَلْسِنَتِكُمْ‏ وَ صُكُّوا بِهَا جِبَاهَهُمْ‏ وَ لَا تَخَافُوا فِي اللَّهِ لَوْمَةَ لَائِمٍ فَإِنِ اتَّعَظُوا وَ إِلَى الْحَقِّ رَجَعُوا فَلَا سَبِيلَ عَلَيْهِمْ "إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ يَبْغُونَ‏ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ"‏[1] هُنَالِكَ‏ فَجَاهِدُوهُمْ بِأَبْدَانِكُمْ وَ أَبْغِضُوهُمْ بِقُلُوبِكُمْ غَيْرَ طَالِبِينَ سُلْطَاناً وَ لَا بَاغِينَ مَالًا وَ لَا مُرِيدِينَ بِظُلْمٍ ظَفَراً حَتَّى يَفِيئُوا إِلَى أَمْرِ اللَّهِ وَ يَمْضُوا عَلَى طَاعَتِهِ».‏ پس با قلب هایتان گناهان را انکار کنید و با زبان هایتان حق را بگوئید (و اگر از پذیرش حق خودداری کردند) سخت بر پیشانی آن ها بکوبید (یعنی نسبت به انجام فرمان خدا بر ایشان سخت بگیرید) و در راه خدا از ملامت ملامت کنندگان نترسید. پس اگر موعظه را پذیرفتند و به سمت حق بازگشتند، دیگر راه تسلّطی بر آن ها نیست (یعنی دیگر به ایشان کاری نداشته باشید). ايراد و مجازات بر كسانى است كه به مردم ستم مى‏ كنند و در زمين به ناحق ظلم روا مى ‏دارند، براى آنان عذاب دردناكى است. در این صورت (که پند نگرفتند و به رفتار ظالمانه خود ادامه دادند) با بدن هایتان به جهاد برخیزید و با قلب هایتان دشمنشان دارید در حالی که به دنبال سلطه بر ایشان نباشید (و تنها برای خدا عمل کنید) و مالی را به ظلم از ایشان نستانید و با ظلم بر ایشان به دنبال پیروزی بر آن ها نباشید، تا این که به امر خدا بازگردند و در راه طاعت او قدم بردارند.[2]
از این روایت به خوبی دانسته می شود که تمام تلاش آمرین به معروف و نهی کنندگان از منکر، نجات اهل معصیت است و به محض این که آن ها متذکّر شده و از خطای خود دست کشیدند، همه چیز سیر طبیعی و روال عادی خود را پیدا می کند، بدون ذرّه ای کینه و دشمنی، بلکه میان آن ها و آمرین به معروف باید روابط برادرانه و دوستانه برقرار باشد.
 


تأدیب با منشأ محبّت و خیرخواهی

 
 
با توضیحاتی که داده شد، معلوم است که احکام تأدیبی و جزائی اسلام نیز بر مبنای رحمت و مهربانی خداوند متعال منعقد شده، و چرا این گونه نباشد در حالی که: «وَسِعَتْ‏ رَحْمَتُهُ‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ». رحمت او همه چیز را در برگرفته است.[3] و «سَبَقَتْ‏ رَحْمَتُهُ‏ غَضَبَهُ». رحمت او بر غضبش پیشی گرفته است.‏[4] و به تعبیر دیگر مبنای غضب او نیز رحمت و مهربانی اوست. آری رحمت و عطوفت او نسبت به بندگان خطاکارش اقتضا می کند تا در صورتی که با غفلت و لج بازی قدم در راه ظلالت و هلاکت نهادند و پندهای عطوفانه خداوند را نادیده انگاشتند، با غضب و تندی خود، ایشان را از طریق شقاوت منصرف سازد و به راه هدایت و صواب رهنمون گردد. در زندگی طبیعی بشر نیز این سبک تربیتی امری عادی و ضروری به حساب می آید، همچون پدری مهربان و معلّمی دلسوز که در شرایط خاص و ضروری، گاهی ناچار است از عنصر تنبیه و غضب برای رشد و هدایت فرزند و شاگرد استفاده کند.
انسان مؤمن و شیدای خدا نیز به تبعیت از محبوب خویش در رابطه با گناهکاران همین گونه برخورد می کند و نسبت به ایشان بی تفاوت نیست. لذا ابتدا از درِ تذکّر خیرخواهانه و مهربانانه وارد می شود و با عطوفت و دلسوزی تمام، سعی در هدایت گناهکار می نماید، امّا در صورت مخالفت و نپذیرفتن کلام حق، همچون پدری شفیق که خواهان سعادت فرزند خود است از عنصر تأدیب و فشار بهره می برد تا او را به مسیر حق باز گرداند. به همین دلیل است که در احکام امر به معروف و نهی از منکر بر حفظ مراتب این فریضه تأکید شده و اگر با تذکّر زبانی معصیت ترک شود، دیگر نوبت به برخوردهای تندتر و عملی نخواهد رسید.
 


نتیجه

 
 
بنا بر توضیحی که داده شد به راحتی می توان نتیجه گرفت که موضوع صیانت از سلامت جامعه و احساس مسئولیّت در قبال دیگران به طور عام، و بحث امر به معروف و نهی از منکر به شکل خاص، با وجود مصالح و منافع فردی ای که برای همه اشخاص در پی دارد، امّا نگرشی اجتماعی است که در دین مبین اسلام با مبنای عشق به مخلوقات خداوند و خیرخواهی و سعادت آن ها پیوند اساسی خورده است. پس این گونه نیست که تکالیف اجتماعی همچون امر به معروف و نهی از منکر تنها انگیزه فردی داشته باشد، یعنی به قصد این انجام شود که در نهایت ثمرات آن به خود انسان باز می گردد، بلکه انسان مؤمن در مکتب اسلام طوری تربیت یافته که همان طور که سعادت و پیشرفت خود را می طلبد، به همان میزان برای دیگر بندگان و مخلوقات حضرت حق نیز خواهان سعادت و خوشبختی است، چراکه مؤمن اراده و خواستی جر اراده و خواست محبوب خود یعنی خداوند متعال ندارد، و خداوند رحمان نیز دوستدار تمام مخلوقات خویش و طالب سعادت و هدایت ایشان است.
و درست به همین خاطر است که می بینیم انبیاء و اولیاء الهی علیهم السّلام که حجّت های پروردگار و عاری از هرگونه پلیدی و معصیت هستند، با وجود این که معصوم اند و فساد محیط و اجتماع بر لباس عصمت ایشان لکّه ای ایجاد نمی کند، امّا برای هدایت و سعادت بشریّت حریص بودند و از هیچ تلاشی فروگذار نمی کردند، چنان که قرآن کریم فرموده است: «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ». به يقين، رسولى از خود شما به سويتان آمد كه رنج هاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدايت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است.[5] به همین دلیل نیز امام هادی علیه السّلام در زیارت جامعه کبیره یکی دیگر از اوصاف متعالی اهل بیت علیهم السّلام را امر به معروف و نهی از منکر معرّفی می فرمایند: «وَ أَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ». و شما امر به معروف و نهی از منکر کردید.[6]
 


صیانت از حقّ عبودیّت پروردگار متعال

 
 
یکی دیگر از دلایل قائلین به عقلی بودن وجوب امر به معروف و نهی از منکر، صیانت از حقّ عبودیّت خداوند متعال است. برای توضیح این مورد لازم است تا مقدّمه ای را از نظر خوانندگان گرامی بگذرانیم. زشتی و قُبح معصیت (ارتکاب حرام و یا ترک واجب) از سه جنبه مطرح است: 1- قُبح به لحاظ آثار فردی: هر گناه، یک پلّه از نردبان سقوط و انحطاط انسان است و کسی که به معصیت روی می ‏آورد، اسباب تباهی خویش را فراهم می ‏سازد و سرمایه ‏هایی که باید در مسیر سعادت به کار گرفته شود، تباه می ‏کند. مثلاً با شراب خواری یا اعتیاد، توانایی های عقلی و استعدادهای فطری خویش را نابود می ‏کند.
2- قُبح به لحاظ آثار اجتماعی: پیوند انسان ها در جامعه و زیست جمعی آن ها، آثار ناروای جرایم و گناهان را در اجتماع می ‏پراکند و آثار مفاسد را به دیگران نیز منتقل می ‏سازد. یک فرد سارق و یا معتاد، علاوه بر خود، گروهی را به تباهی کشانده و محیط اجتماعی را آلوده ‏می ‏سازد.
جلوگیری از منکرات، از جنبه اوّل، ممانعت از سقوط یک انسان، و دخالت در رفتار و اعمال شخصی او در جهت سلامت خود اوست. از جنبه دوّم، (چنان چه پیش از این مطرح شد) روشن است که هر شخص، می ‏تواند در برابر مفاسد، اعتراض کرده و عقل، او را برای سالم ‏سازی محیط، مسؤول می ‏داند. در حقیقت، در چنین مواردی دفع منکر، هم انجام وظیفه انسانی و اجتماعی یک فرد است و هم از سوی دیگر دفاع از حق خویش، برای بهره‏ گیری از یک محیط سالم و فضای پاک نیز می باشد. امّا نزد انسان های موحّد، جرم و گناه، از جنبه دیگری نیز برخوردار است.
3- قُبح به لحاظ معارضه با حقّ عبودیّت: عقل، بدون در نظر گرفتن آثار فردی و اجتماعی معصیت، سکوت و بی ‏تفاوتی را در این باره مجاز نمی ‏شمرد و بی ‏اعتنایی در برابر اقداماتی که به تحقّق امور مبغوض حق تعالی می ‏انجامد، تجویز نمی ‏کند. همان گونه که حفظ و رعایت حق پدر و مادر اقتضا می ‏کند فرزند نه خود در مقام اذیت و آزار آنان برآید، و نه در برابر کسانی که ‏تصمیم به چنین کاری می ‏گیرند بی ‏تفاوت باشد، بلکه در شرایطی که می ‏تواند، آن ها را از این کار زشت باز دارد؛ همچنین حقّ عبودیّت نیز چنین اقتضایی دارد. شاید برخی از بزرگان مانند شیخ جعفر کاشف الغطاء که امر به معروف و نهی از منکر را از باب «شکر منعم» و «نصرت دین الهی»، «عقلاً» واجب دانسته‏ اند، به همین نکته توجّه داده‏ اند.[7]
 


خودآزمایی

 
 
1- آیا فریضه امر به معروف و نهی از منکر تنها بر پایه «مصلحت فردی» بنا شده است؟ توضیح دهید؟
2- ارتباط «امر به معروف و نهی از منکر» و «صیانت از حقّ عبودیّت پروردگار» را شرح دهید؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1] سوره شوری/ آیه 42 (ترجمه مکارم).
[2] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏5 ص 56.
[3] توحيد المفضل ص 88.
[4] كتاب المزار- مناسك المزار(للمفيد) ص 161.
[5] سوره توبه/ آیه 128 (ترجمه مکارم).
[6] من لا يحضره الفقيه ج ‏2 ص 612.
[7] برگرفته از مقاله: مبانی عقلانی امر به معروف و نهی از منکر (محمّد سروش) منبع: فصلنامه علمی پژوهشی حکومت اسلامی 1381 شماره 24.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: