کد مطلب: ۵۶۹۰
تعداد بازدید: ۴۰۲
تاریخ انتشار : ۳۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۷:۲۴
قصه‌ها و نکته‌ها پیرامون امامت | ۶۵
من اهل گناه نبودم ولی وظیفه داشتم از میانشان بیرون بروم و نرفتم. بلا كه آمد، دامن مرا هم گرفت و اكنون من بر لب جهنّم به رشته‌ی باریكی آویخته‌ام؛ هیچ نمی‌دانم كه در میان جهنّم خواهم افتاد یا عفوم خواهند كرد. این را گفت و صدا قطع شد.

لجام آتشین بر دهان


اگر ما بفهمیم كه زخم معده داریم، به فكر علاجش می‌افتیم و به اطبّای داخل و خارج مراجعه می‌كنیم تا بهبود یابیم؛ ولی اكثر ما نفهمیده‌ایم كه بیماری حّب دنیا به مراتب كشنده‌تر از بیماری‌هایی چون وبا و سرطان است؛ چرا كه نتیجه‌اش هلاكت جاودان است. حضرت عیسی(ع) با یارانشان می‌رفتند؛ به شهری رسیدند كه به كلّی ویران گشته بود و تمام اهالی آن مرده بودند و اجسادشان بر زمین مانده بود. آن حضرت فرمود: معلوم می‌شود كه حادثه‌ی ویرانگری رخ داده و دفعتاً مرده‌اند؛ اگر تدریجاً مرده بودند، یكدیگر را دفن می‌كردند. یاران عرض كردند: شما كه یكی از معجزاتتان احیای مَوْتی و زنده كردن مرده‌هاست، یكی از این‌ها را زنده كنید تا بفهمیم چه شده است. عیسی(ع) از خدا استیذان[1] كرد. اذن داده شد. آن حضرت روی بلندی ایستاد و صدا زد. یكی جواب داد. حضرت مسیح(ع) فرمود: چگونه بوده است حال شما؟ جواب داد:
«بِتْنا فِی عافِیَةٍ وَ اَصْبَحْنا فِی هاوِیَة»؛
«ما شب با عافیت خوابیدیم و صبح خود را در میان جهنّم دیدیم».
حضرت عیسی(ع) از حالاتشان پرسید. گفت: ما گناهان متعدّد داشتیم، از جمله دوستی دنیا که شدیداً در دل‌های ما جا گرفته بود. عیسی(ع) فرمود: نسبت به دنیا چگونه بودید؟ گفت: مانند بچّه به مادرش؛ همان‌طور كه وقتی مادر به سمت بچّه بیاید، او خوشحال می‌شود و می‌خندد و همین كه پشت به بچّه كند و برود، او غمگین می‌شود و می‌گرید، ما هم از اقبال دنیا خوشحال می‌شدیم و از ادبار آن غمگین می‌گشتیم. حضرت مسیح(ع) فرمود: چرا از میان این همه اموات تو تنها جواب می‌دهی؟ گفت: آنها لجام آتشین به دهانشان زده‌اند و قادر بر حرف زدن نیستند. فرمود: تو چه طور لجام آتشین نداری؟ گفت: من در میانشان بودم ولی با آنها نبودم. من اهل گناه نبودم ولی وظیفه داشتم از میانشان بیرون بروم و نرفتم. بلا كه آمد، دامن مرا هم گرفت و اكنون من بر لب جهنّم به رشته‌ی باریكی آویخته‌ام؛ هیچ نمی‌دانم كه در میان جهنّم خواهم افتاد یا عفوم خواهند كرد. این را گفت و صدا قطع شد. حضرت عیسی(ع) به یارانش فرمود: اگر انسان در این دنیا در مزبله زندگی كند و نان خشک با نمک درشت بخورد، بهتر از این است كه به این بدبختی مبتلا گردد. خوشگذرانی دنیا به این عذاب الهی نمی‌ارزد.
«... قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلاً إنَّکَ مِنْ أصْحابِ النَّارِ»؛[2]
«... بگو فعلاً [کیف کن و] از این دنیای زودگذر لذّت ببر ولی بدان که [سرانجام] از اهل آتش خواهی بود».


 پی نوشت ها

 

[1]ـ استیذان: اجازه‌ خواستن، اذن‌ گرفتن.
[2]ـ سوره‌ی زمر، آیه‌ی 8.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: