بخش دوّم: مهریه
برخلاف آنچه بعضی میپندارند اسلام اهمّیّت کمی برای مهریّه قایل است، تا آنجا که اگر زن و مردی ازدواج دایم کنند، و سخنی از مهریّه به میان نیاورند، هیچ مشکلی ایجاد نمیشود و ازدواجشان صحیح است، و باید برای چنین زنی مهریّهای همانند زنان امثال او قایل شد (مهرالمثل).
افراط و تفریط در این مسأله، مانند بسیاری از مسایل دیگر، هنوز بر جامعهی ما حاکم است؛ بعضی چنان به سراغ تعیین مهریّههای سنگین میروند که گویی تمام افتخار و ارزش زن در آن خلاصه میشود و کم بودن مهریّه را دلیل بر بیشخصیّتی زن، و زیادی آن را مایهی افتخار و مباهات و نشانهی عظمت او میپندارند.
بسیاری از مردم چنان برای مهریّه چانه میزنند که گویی میخواهند خانه و ملکی را خریدوفروش کنند و نه تنها به مهریّههای نسیه و در ذمّه، بلکه به مهریّههای نقدی از نوع «پول رایج» نیز قانع نیستند، چراکه با گذشت زمان کاهش پیدا میکند و ارزش آن کاسته میشود.
باید حتماً «سکّههای طلا» و «املاک ششدانگ» و مانند آن باشد.
در برابر این گروه اخیر، بعضی (به تقلید اروپاییها که مهریّه ندارند) بطور کلّی با مهریّه مخالفند، و آن را بیمعنا میدانند؛ درحالی که مهریّه فلسفههایی دارد که این گروه از آن غافل و بیخبرند.
فلسفهی مهریه را در چند مورد میتوان خلاصه کرد:
۱ـ مهریّه یک نوع اکرام و احترام نسبت به مقام والای زن است، و در واقع هدیهای است از سوی شوهر که دلیل محبّت، و نشانهی جدّی بودن پیمان زناشویی است.
۲ـ همه جا معمول است که زن با خود جهیزیّهای به خانهی شوهر میبرد و اغلب در تهیّهی این جهیزیّه گرفتار مشکلات میشوند، «مهریّهی نقدی» کمکی است از سوی شوهر برای تهیّهی جهیزیّه و نشانهای است از وفاداری و قبول مسئولیّت نسبت به زندگی آینده.
۲ـ مهریّه میتواند تا حدّی خسارت اقتصادی زن را در صورت جدایی جبران کند، زیرا میدانیم زنانی که از شوهر خود طلاق میگیرند شانس کمتری برای ازدواج مجدّد دارند تا مردان آنها.
۳ـ مهریّهی غیر نقدی عامل بازدارندهای است در برابر طلاق، و شاید به همین دلیل شارع مقدّس اسلام به هیچ وجه حدّ و مرزی برای آن تعیین نکرده و نوع خاصّی قایل نشده، از اموری که تنها جنبهی معنوی دارد مانند «تعلیم قرآن» گرفته، تا مهریّههای فراوان مادّی را شامل میشود، چرا که شرایط مختلفاند و اشخاص متفاوت.
در عین حال در اسلام توصیهی مؤکّد برای سبک کردن مهریّه شده است؛ چنانکه علی(ع) میفرماید:
لا تُغالُوا بِمُهُورِ النِّساءِ فَتَکُونَ عَداوَةً؛[1]
مهریّههای زنان را گران و سنگین نکنید، چرا که سبب عداوت و کینهتوزی میشود.
مرحوم شیخ صدوق در روایت مرسلهای از معصومین(ع) چنین نقل میکند:
مِنْ بَرَکَةِ الْمَرأةِ قِلَّةُ مَهْرِها وَ مِنْ شُومِها کَثْرَةُ مَهْرِها؛[2]
از برکات زن این است که مهرش کم باشد و از شوم و نامیمونی او، زیادی مهر او است.
مهریّههای سنگین در عصر ما اغلب از سه عامل سرچشمه میگیرد:
۱ـ گاه از چشم و هم چشمیها و مسابقه در اینگونه مسایل است که افرادی از این طریق میخواهند به پندار خویش شخصیّت والاتری برای خود یا فرزندان خویش کسب نمایند.
۲ـ گاه از غلبهی روح مادّیگری و ارزشهای مادّی است که اساساً تمام تلاشهای گروهی برای رسیدن به آن است، و از آنجا که مهریّهی زیاد در کوتاه مدّت یا درازمدّت درآمد بیشتری را همراه دارد، آن را ترجیح میدهند.
۳ـ و بالاخره گاهی از عدم اعتماد متقابل میان دو همسر یا خانوادههای آنها سرچشمه میگیرد، زیرا از این بیم دارند که زندگانی مشترک آن دو، دوام پیدا نکند، و میخواهند این مهریّهی سنگین مانعی بر سر راه جدایی گردد، و یا در فرض جدایی، کمکی به زن در مشکلات ناشی از آن نماید.
روشن است که اگر سه عامل فوق از بین برود، چشم و همچشمیها و رقابتها در میان نباشد، و نخواهند به وسیلهی ازدواج، تجارت کنند، و به زندگی مشترک آینده در سایهی ایمان و تقوا امیدوار باشند، دلیلی ندارد که به دنبال اینگونه مهرهای کمرشکن بروند.
اکنون به سراغ «خانوادهی نمونه» برویم تا از آن الگو بگیریم و در پرتو هدایتش راه و رسم زندگی توأم با خوشبختی را پیدا کنیم، و مهریّهی اسلامی را از غیر اسلامی باز شناسیم.
در حدیث آمده است که تمام مهریّهی بانوی اسلام، فاطمه زهرا(س) و هزینههای جهیزیّه و عطریات او از پول زرهی تأمین شد که علی(ع) برای جنگ خریده بود.
پیامبر(ص) فرمود:
زره خود را بفروش، علی(ع) میگوید زره را فروختم و پول آن را در دامان مبارک پیامبر(ص) ریختم، بی آنکه از من سؤال کند چه مقدار است، و یا من خبر دهم، دست کرد و مشتی از آن را گرفت و به بلال داد و فرمود:
با این برای فاطمه عطر و بوی خوش بخر.
باز دست کرد و یک مشت دیگر به جمعی از اصحاب داد و فرمود برای فاطمه آنچه نیاز دارد، از لباس و اثاثیهی منزل تهیّه کنید.[3]
در حدیث دیگری آمده است که صداق و مهریّهی فاطمه(س)، زرهی از آهن بود...[4]
ولی در حدیثی آمده است که پیامبر(ص)، دخترش فاطمه(س) را به هنگام تزویج با علی(ع) به چهارصد و هشتاد درهم مهر نمود.
و در حدیثی پانصد درهم آمده است.[5]
در حدیث دیگری آمده، هنگامی که سخن از کمی این مهریّه به میان آمد رسول الله(ص) به بانوی اسلام فرمود:
من تو را به علی تزویج نکردم، بلکه خدا تو را به علی تزویج فرموده، و مهر تو را یک پنجم تمام دنیا تا زمانی که آسمان و زمین برپاست، قرار داده است!
(وَ جَعَلَ مَهْرَکِ خُمْسَ الدُّنْیا مادامَتِ السَّمواتُ والْأرْضُ).[6]
این مهریّهی عظیم معنوی و الهی پاداش آن گذشتی است که زهرا(س) از خود نشان داد؛ حتّی در حدیثی که در «مصباحالانوار» آمده است میخوانیم که پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود:
اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ زَوَّجَکَ فاطِمَةَ وَ جَعَلَ صَداقَهَا الْأرْضَ فَمَنْ مَشی عَلَیْها مُبْغِضاً لَکَ مَشی عَلَیْها حَراماً؛[7]
خداوند فاطمه را به همسری تو درآورد، و مهر او را تمام زمین قرار داد، کسی که بر روی آن راه رود در حالی که دشمن تو باشد، قدم به حرام برداشته است (و استفاده از زمین و آنچه بر آن است حرامش باد)!
معمولاً نزدیکان داماد نسبت به اموال خانوادهی عروس کنجکاو و حسّاسند، همچنین اقوام عروس نسبت به ثروت داماد؛ و لذا اغلب به جای تحقیق در ارزشهای معنوی و کمالات انسانی و فضایل اخلاقی طرفین، جستجو از ثروتهای موجود یا بالقوّه یکدیگر میکنند، و آن را به رخ هم میکشند.
از پست و مقامهای بستگان عروس و داماد سخن میگویند که پدرش چه کاره است و پسر عمویش چه کاره، و پسر پسر عمویش یا نوهی داییاش چه پست و مقامی دارد!
ولی در حدیث میخوانیم هنگامی که علی(ع) به محضر پیامبر(ص) برای خواستگاری فاطمه(س) آمد، پیامبر(ص) فرمود:
چه چیز صداق و مهریّه قرار خواهی داد؟
عرض کرد:
شمشیر و اسب و زره و شتری را که با آن آبیاری میکنم (یعنی تمام داراییام).
فرمود:
«شتر» و «شمشیر» و «اسب» مورد نیاز تو است و بدون آن نمیتوانی با دشمن جهاد کنی، اما زرهت مانعی ندارد!
اینجا بود که علی(ع) رفت و زره را فروخت و پول آن را در دامان پیامبر(ص) ریخت...
1- اسلام به چه میزان برای مهریه اهمّیّت قائل است؟ دلیل خود را شرح دهید.
2- فلسفهی مهریه را در چند مورد میتوان خلاصه کرد؟ نام ببرید.
3- مهریّههای سنگین در عصر ما اغلب از کدام عامل سرچشمه میگیرد؟
[1]. وسائلالشّیعه، جلد 15، صفحهی 11، حدیث 12.
[2]. وسائلالشّیعه، صفحهی 10، حدیث 8.
[3]. بحارالانوار، جلد 43، صفحهی 94.
[4]. بحارالانوار، جلد 43، صفحهی 104.
[5]. همان، صفحهی 122.
[6]. همان، صفحهی ۱۴۴.
[7]. بحارالانوار، جلد 43، صفحهی 145.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی