کد مطلب: ۶۷۸۲
تعداد بازدید: ۴۱۳
تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۴۰۲ - ۰۷:۲۲
اسلام و تعلیم و تربیت | ۴۳
يكى‏‌ از بهترين راه‏هايى‏‌ كه اوليا و مربيان، در تعليم و تربيت مى‏‌توانند از آن استفاده كنند، پرورش و تقويت نيروى‏‌ عقل است، زيرا عقل در تعديل و كنترل تمايلات حيوانى‏‌ و دعوت به كارهاى‏‌ نيك و تقيد به مكارم اخلاق، نقش بزرگى‏‌ را ايفا مى‏‌كند. عقل براى‏‌ انسان بهترين راهنماست. مشكلات اخلاقى‏‌ و اجتماعى‏‌ انسان‏ها غالباً معلول جهالت و ضعف نيروى‏‌ عقلى‏‌ آن‏هاست. اگر عقل نيرومند باشد، زمامِ كشورِ نفس را در اختيار گرفته و آن را بر طبق مصالح واقعى‏‌ اداره مى‏‌كند و چنين فردى‏‌ سعادت‏مند خواهد شد.

نقش ايمان در تربيت‏


ايمان به خدا، نبوت و معاد، يكى‏‌ از بهترين وسايلى‏‌ است كه اوليا و مربيان مى‏‌توانند در دعوت كودك به خوبى‏‌ها و جلوگيرى‏‌ از مفاسد اخلاقى‏‌، از آن استفاده نمايند. پيامبران غالباً از اين روش استفاه مى‏‌كردند، يعنى‏‌ ابتدا انسان‏ها را به ايمان به خدا و نبوت و معاد دعوت مى‏‌كردند و با ذكر دلايلى‏‌ ايمان آنان را تقويت مى‏‌نمودند، آن‏گاه از طريق ايمان، آن‏ها را به انجام كارهاى‏‌ نيك و تخلق به مكارم اخلاق و اجتناب از كارهاى‏‌ زشت و رذايل اخلاق دعوت مى‏‌كردند. چنين شيوه‌‏اى‏‌ از نهاد انسان مايه مى‏‌گيرد و مقرون به توفيق است، زيرا خداشناسى‏‌ و خداجويى‏‌ و توجه به علةالعلل جهان هستى‏‌ از فطريات عقل انسانى‏‌ است. ساختمان روحى‏‌ و عقلى‏‌ انسان به گونه‌‏اى‏‌ است كه طبعاً به سوى‏‌ ذاتى‏‌ عظيم، دانا و توانا كه جهان را آفريده، جذب شده و در مقابل قدرت و عظمتش خضوع و كرنش مى‏‌نمايد. چنين درك و جذبى‏‌ در فطرت سالم و غير آلوده‌ی انسان‏ها نهاده شده؛ هرگاه به خود آيند بدان‏ سوى‏‌ كشيده مى‏‌شوند. به همين جهت ايمان به خدا را مى‏‌توان به عنوان يك خواسته‌ی طبيعى‏‌ و آرامش‌‏بخش دل‏ها معرفى‏‌ نمود.
هم‏چنين عقل انسان با اندكى‏‌ تفكر درمى‏‌يابد كه خلقت انسان و جهان، لغو و بى‏‌هدف نبوده و انسان كه اشرف و اكمل موجودات اين جهان است براى‏‌ مرگ و نابودى‏‌ آفريده نشده است، لذا اعمال نيك و كردار زشت انسان‏ها نمى‏‌تواند بدون پاداش يا كيفر بماند. از اين‏جا درمى‏‌يابد كه بايد بعد از اين جهان، جهان ديگرى‏‌ به نام جهان آخرت باشد تا انسان‏ها پس از مردن بدان‏جا انتقال يابند و پاداش يا كيفر اعمال خود را ببينند.
بنابراين، ايمان به معاد و زندگىِ پس از مرگ نيز يكى‏‌ از خواسته‏‌هاى‏‌ عقلانى‏‌ انسان‏هاست كه زندگى‏‌ اين جهان را هدفدار مى‏‌سازد و آرامش بخش و اميدواركننده دل‏ها خواهد بود. بعد از ايمان و عقيده به دو اصل فوق، ضرورت نبوت و ارسال پيامبران نيز روشن مى‏‌شود، زيرا از يك طرف انسان در برابر آفريدگار جهان احساس تكليف مى‏‌كند و براى‏‌ تأمين آسايش و سعادت دنيوى‏‌ و اخروى‏‌ خود نيازمند برنامه و قانون كامل و دقيق دارد.
از طرف ديگر با اندكى‏‌ دقت مى‏‌فهمد كه خودش و ساير انسان‏ها از تدوين چنين قانون كاملى‏‌ ناتوان هستند، زيرا از عوامل و اسباب سعادت نفسانى‏‌ و اخروى‏‌ بى‏‌اطلاع‌‏اند. بنابراين به هدايت و راهنمايى‏‌ خداى‏‌ سبحان نياز دارد. به همين خاطر به ضرورت نبوت عقيده پيدا مى‏‌كند و ايمان مى‏‌آورد.
سه اصل مذكور (خداشناسى‏‌، معاد، نبوت) از اصول عقايد به شمار رفته و ايمان به آن‏ها اساس و پايه اسلام محسوب مى‏‌شود. بنابراين ايمان به اصول عقايد در اسلام از اهميت خاصى‏‌ برخوردار است، چون:
اولاً: خود همين عقيده و ايمان از علوم حقيقى‏‌ است و موجب پرورش و تكامل نفس مى‏‌باشد. حقيقت ايمان از اعمال و حركات باطنى‏‌ نفس بوده و در اسلام از بهترين عبادت‏ها بشمار رفته است. اسلام، و تفكر را از بهترين عبادت‏ها دانسته و موجب تكامل نفس و تقرب الى‏‌ الله مى‏‌داند. علوم و معارف حقيقى‏‌ به‌طور مستقيم در نفس اثر مى‏‌گذارند و رفته رفته او را كامل و كامل‏تر مى‏‌نمايد تا به مقام قرب الهى‏‌ نائل گردد. در آيات و احاديث نيز تحصيل علم از كمالات نفس بلكه به عنوان غايت و هدف آفرينش معرفى‏‌ شده است.
خدا در قرآن مى‏‌فرمايد:
خدايى‏‌ كه هفت آسمان را بيافريد و بخشى‏‌ از زمين نيز به مقدار آن‏ها آفريد و امر خود را در بين آن‏ها نازل كرد، تا شما بدانيد كه خدا بر هر كارى‏‌ قادر است و علم او بر همه‌ی اشيا احاطه دارد.[1]
و مى‏‌فرمايد:
خدا مؤمنين از شما را بالا مى‏‌برد و درجات كسانى‏‌ كه علم داده شده‏‌اند بالاتر مى‏‌برد و خدا به آن‏چه شما انجام مى‏‌دهيد آگاه است.[2]
هشام بن حكم از موسى‏‌ بن جعفر(ع) روايت كرده كه فرمود:
اى‏‌ هشام! خدا پيامبران و رسولانش را به سوى‏‌ بندگان نفرستاد مگر براى‏‌ اين‏كه خدا را بشناسد. پس بهترين آن‏ها از جهت قبول، بهترين آن‏هاست از جهت معرفت و اعلم آن‏ها به امر خدا بهترين آن‏هاست از جهت عقل و كامل‏ترين آن‏ها از جهت عقل، بالاترين آن‏هاست از جهت درجه، در دنيا و آخرت.[3]
امام صادق(ع) فرمود: علم به خدا و تسليم در برابر او بهترين عبادت‏ها است.[4]
ثانياً: ايمان زيربنا و منشأ صدور همه‌ی اعمال نيك، عبادت‏ها، احسان‏ها و اخلاق نيكو است كه در نفس، اثر مى‏‌گذارند، آن را پرورش داده و تكميل مى‏‌نمايند. بنابراين، ايمان از اين طريق نيز در پرورش و تكميل نفس تأثير دارد.
ثالثاً: ايمان علاوه بر ثمرات اخروى‏‌، در همين جهان نيز موجب آرامش خاطر خواهد بود كه خود از بزرگ‏ترين نعمت‏ها است. انسان مؤمن، خدا را مالك هستى‏‌ مى‏‌داند و به علم و قدرت و لطف او ايمان دارد و مى‏‌داند كه فيوضاتش را از بندگان دريغ نمى‏‌دارد. به او اعتماد و توكل داشته و در مشكلات و گرفتارى‏‌ها به او پناه مى‏‌برد و به امدادهاى‏‌ غيبى‏‌ او نيز همواره اميدوار است.
انسان مؤمن همواره به ياد خداست، كشتى‏‌ وجود خويش را در اين درياى‏‌ طوفانى‏‌ زندگى‏‌ به خدا سپرده و يقين دارد كه با امدادهاى‏‌ الهى‏‌ از امواج سهمگين زندگى‏‌ به سلامت عبور خواهد كرد. بنابراين، اضطراب، نگرانى‏‌ و يأس در وجودش راه ندارد و با خوش‏بينى‏‌ و اميدوارى‏‌ و آرامش خاطر به زندگى‏‌ خويش ادامه خواهد داد.
انسان مؤمن آفرينش جهان و زندگى‏‌ انسان را پوچ و بى‏‌هدف نمى‏‌داند، بلكه دنيا را مزرعه آخرت و محل پرورش فضايل و كمالات نفسانى‏‌ مى‏‌داند، انتخاب راه سعادت را در اختيار خويش دانسته و يقين دارد كه كوچك‏ترين عملش بدون كيفر يا پاداش نخواهد بود. هدف و برنامه‌ی زندگى‏‌ و سعادت دنيوى‏‌ و اخروى‏‌ خويش را از خدا و پيامبر مى‏‌گيرد و با ميل و رغبت و كمال آزادى‏‌ در مسير انجام وظيفه حركت مى‏‌كند و به آينده‌ی خويش خوش‏بين و اميدوار است.
بنابراين، ايمان يكى‏‌ از ارزش‏هاى‏‌ مهم نفسانى‏‌ است كه پرورش آن بايد جزء برنامه‌ی مربيان قرار گيرد.
لاك مى‏‌گويد:
كودك از دوران طفوليت بايد تصورات دقيق و صحيحى‏‌ از خداوند كه نسبت به ما مهربان است و كليه‌ی مايحتاج ما را فراهم مى‏‌سازد و در عين نيكى‏‌ و لطف مى‏‌باشد، داشته باشد. هرگز نبايد از خدا و موجودات ناشناخته بترسد. كودك به علت اين‏كه خدا نسبت به او مهربان است خدا را دوست خواهد داشت و به ‏زودى‏‌ ياد خواهد گرفت كه دست نياز به سوى‏‌ او دراز كند.[5]
بنابراين، پرورش ايمان و استفاده از آن را بايد يكى‏‌ از شيوه‏‌هاى‏‌ مهم تربيتى‏‌ محسوب داشت كه اوليا و مربيان مى‏‌توانند از آن بهره بگيرند.


نقش عقل در تربيت‏


يكى‏‌ از بهترين راه‏هايى‏‌ كه اوليا و مربيان، در تعليم و تربيت مى‏‌توانند از آن استفاده كنند، پرورش و تقويت نيروى‏‌ عقل است، زيرا عقل در تعديل و كنترل تمايلات حيوانى‏‌ و دعوت به كارهاى‏‌ نيك و تقيد به مكارم اخلاق، نقش بزرگى‏‌ را ايفا مى‏‌كند. عقل براى‏‌ انسان بهترين راهنماست. مشكلات اخلاقى‏‌ و اجتماعى‏‌ انسان‏ها غالباً معلول جهالت و ضعف نيروى‏‌ عقلى‏‌ آن‏هاست. اگر عقل نيرومند باشد، زمامِ كشورِ نفس را در اختيار گرفته و آن را بر طبق مصالح واقعى‏‌ اداره مى‏‌كند و چنين فردى‏‌ سعادت‏مند خواهد شد.
بنابراين، اوليا و مربيان وظيفه دارند، پرورش عقل را جزء برنامه‏‌هاى‏‌ تربيتى‏‌ خود قرار دهند و از اين طريق كودك را در صراط مستقيم انسانيت هدايت كرده‏ و از انحرافات جلوگيرى‏‌ نمايند. بنابراين، پرورش عقل را مى‏‌توان به عنوان يك روش تربيتى‏‌ معرفى‏‌ نمود. به همين جهت اسلام نسبت به عقل و پرورش آن عنايت خاصى‏‌ دارد كه در ضمن چند عنوان مورد بررسى‏‌ قرار خواهيم داد:


موقعيت عقل در تعديل غرايز


انسان با اين‏كه يك حيوان است و غرايز و خواسته‏‌هاى‏‌ حيوانى‏‌، او را احاطه كرده و به اين سو و آن سو جذبش مى‏‌كنند، امّا با وجود عقل از ساير حيوانات امتياز يافته است. عقل، كه روح و نفس نيز خوانده مى‏‌شود، موجود شريف و گران بهايى‏‌ است كه انسان را بر ساير حيوانات برترى‏‌ داده است. انسان به وسيله‌ی عقل مى‏‌تواند تفكر و عاقبت‏ انديشى‏‌ كند، مصالح و مفاسد و سود و زيان امور را خوب بسنجد و حساب كند، سپس با بينايى‏‌ كامل تصميم گرفته و بر طبق مصلحت اقدام نمايد. ساير حيوانات چون عقل ندارند در برابر خواست و تحريك غرايز هم تاب مقاومت ندارند و بدون تفكر و عاقبت نگرى‏‌ تسليم مى‏‌شوند، ليكن انسان مى‏‌تواند در برابر خواسته‏‌هاى‏‌ نفسانى‏‌ مقاومت نموده و آن‏ها را تعديل و كنترل كند. در بين خواسته‌‏ها و غرايز، تعادل برقرار سازد و از افراط و تفريط‌ها جلوگيرى‏‌ نمايد.
اگر عقل در بدن حاكميت يافت، نفس حيوانى‏‌ و خواسته‏‌هاى‏‌ آن را مهار كرده و به انسان آزادى‏‌ مى‏‌دهد. به همين جهت از عقل در احاديث تعريف و تمجيد شده است، براى‏‌ نمونه:
عبدالله بن سنان مى‏‌گويد: به امام جعفر صادق(ع) عرض كردم: ملائكه افضل‏اند يا آدمى‏‌ زادگان؟ فرمود: اميرالمؤمنين على‏‌ بن ابى‏‌ طالب(ع) فرمود: خداى‏‌ متعال در فرشتگان عقل را بدون شهوت و در حيوانات‏ شهوت را بدون عقل قرار داد، امّا در آدمى‏‌ زادگان عقل و شهوت را با هم تركيب نمود. پس هر كس كه عقلش را بر شهوتش غلبه دهد از ملائكه بهتر است و هر كس كه شهوتش را بر عقل غلبه دهد از حيوانات بدتر خواهد بود.[6]
حضرت صادق(ع) فرمود:
عقل راهنماى‏‌ مؤمن مى‏‌باشد.[7]
رسول خدا(ص) فرمود:
از عقل راهنمايى‏‌ بخواهيد تا هدايت شويد و با عقل مخالفت نكنيد كه پشيمان مى‏‌شويد.[8]
هم‏چنين فرمود:
عقل نسبت به نفس مانند ريسمانى‏‌ است كه به وسيله‌ی آن پاى‏‌ شتر را مى‏‌بندند. نفس مانند خبيث‌‏ترين حيوانات مى‏‌باشد كه اگر به وسيله‌ی عقل مهار نشود سرگردان مى‏‌شود و به بى‏‌راهه مى‏‌رود.[9]
حضرت باقر(ع) فرمود:
هنگامى‏‌ كه خداى‏‌ سبحان عقل را بيافريد او را به سخن آورد سپس به او فرمود: بيا، آمد. آن گاه فرمود: برگرد، برگشت. سپس فرمود: به عزت و جلال خودم‏ سوگند! موجودى‏‌ را نيافريدم كه محبوب‏تر از تو باشد. ترا كامل نمى‏‌كنم مگر در كسى‏‌ كه او را دوست بدارم. بدان كه تو را مورد امر و نهى‏‌ قرار مى‏‌دهم و به تو ثواب و عقاب مى‏‌دهم.[10]
حضرت امام رضا(ع) مى‏‌فرمايد:
عقل هر انسانى‏‌ دوست او و جهل، دشمنش مى‏‌باشد.[11]
پيامبر اكرم(ص) فرمود:
خداى‏‌ متعال چيزى‏‌ را در بين بندگانش تقسيم نكرده كه بهتر از عقل باشد. پس خواب عاقل بهتر از شب بيدارى‏‌ جاهل مى‏‌باشد و اقامه‌ی [ماندن‏] در وطن عاقل افضل است از هجرت جاهل. خداى‏‌ سبحان پيامبر و رسولى‏‌ را نفرستاد، مگر وقتى‏‌ كه عقلش به حد كمال رسيد و از عقول امتش برتر بود. آن‏چه در باطن نفس پيامبر وجود دارد افضل است از اجتهاد و كوشش جهادگران. هيچ بنده‌‏اى‏‌ نمى‏‌تواند فرايض خدا را به خوبى‏‌ ادا كند جز اين‏كه آن‏ها را تعقل كند و جميع عبادت كنندگان در فضيلت عبادت به مرتبه‌ی عبادت عاقل نمى‏‌رسند. عقلا صاحبان الباب هستند كه در قرآن مى‏‌فرمايد: «ا و ما يتذكر الّا اولوالالباب».[12]
نيز ايشان فرمودند:
[اى‏‌] على‏‌! بالاتر از جهل فقرى‏‌ نيست و هيچ مالى‏‌ نافع‏تر از عقل نيست.[13]
اميرالمؤمنين(ع) فرمود:
عقل نيرومندترين پايه‏‌هاست.[14]
و نيز فرمود:
عقل سرچشمه‌ی همه‌ی خوبى‏‌هاست.[15]
هم‏چنين فرمود:
اخلاق نيك از ثمرات عقل است.[16]
و فرمود:
دين را جز عقل اصلاح نمى‏‌كند.[17]
و فرمود:
ادب و دين از نتايج عقل هستند.[18]
نيز فرمود:
عقل غريزه‌‏اى‏‌ است كه در اثر علم و تجربه بر آن افزوده مى‏‌شود.[19]

خودآزمایی

1- چرا ايمان به خدا، نبوت و معاد،‏‌ از بهترين وسايلى‏‌ است كه اوليا و مربيان مى‏‌توانند در دعوت كودك به خوبى‏‌ها و جلوگيرى‏‌ از مفاسد اخلاقى‏‌، از آن استفاده نمايند؟
2- به کدام دلایل ايمان به اصول عقايد در اسلام از اهميت خاصى‏‌ برخوردار است؟
3- چرا اسلام نسبت به عقل و پرورش آن عنايت خاصى‏‌ دارد؟

پی نوشت ها

[1]. طلاق (65) آيه 12: «اللهُ الَّذِى‏‌ خَلَقَ سَبْعَ سَمواتٍ وَ مِنَ الأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ عَلى‏‌ كُلِّ شَى‏‌ءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَى‏‌ءٍ عِلْماً».
[2]. مجادله (58) آيه 11: «يَرْفَعِ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا العِلْمَ دَرَجاتٍ وَاللهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ».
[3]. کافى‏‌، ج 1، ص 16: هشام بن الحكم عن أبي الحسن موسى‏‌ بن جعفر(ع) ـ فى‏‌ حديث إلى‏‌ أن ـ قال: «يا هشام، ما بعثَ‏الله أَنبياءه و رسله إلى‏‌ عباده إلّا ليعقلوا عن‏الله فأحسنُهم استجابةً أحسنهم معرفةً، و أعلمهم بأمرالله أحسنهم عقلاً و أكملُهم عقلاً أرفعهم درجة في الدنيا و الآخرة».
[4]. تحف العقول، ص 383: «أفضل العبادة العلُم بااللهِ و التواضُع له».
[5]. مربيان بزرگ، ص 145.
[6]. جامع احاديث الشيعه، ج 13، ص 283؛ عبدالله بن سنان قال: سألت جعفر بن محمّد الصادق(ع) فقلت: الملائكة أفضل أم بنو آدم؟ فقال: «قال اميرألمؤمنين عليّ بن أبي طالب(ع): إنّ الله عزّوجلّ ركّب في الملائكة عقلاً بلا شهوةٍ، و ركّب في البهائم شهوةً بلا عقل، و ركّب في بني آدم كليهما، فمن غَلَب عقلُه شهوتَه فهو خيرٌ من الملائكة، و من غَلَبت شهوتُه عقلَه فهو شَرٌّ من البهائم».
[7]. همان، ص 283: «العقل دليل المؤمن».
[8]. همان، ص 284: «استرشِدوا العقلَ تُرشَدوا، و لا تَعصوه فَتندِموا».
[9]. همان، ص 294: «إنّ العقل عقال من الجهل، و النفس مثل اخبث ألدوابّ، فإن لم تُعقَل حارت».
[10]. وافى‏‌، ج 1، ص 51: «لمّا خلق الله تعالى‏‌ العقلَ استَنطقه ثم قال له: أقبل فأقبَل، ثم قال له: أدبِر فأَدَبر، ثم قال: وعزّتي و جلالي ما خلقتُ خلقاً هو أحبّ إليَّ منك، و لا أكملتك إلّا فيمن أحبَّ أمّا إنّي إيّاك آمر، و إيّاك أنهى‏‌ و إيّاك أعاقِب و إيّاك أُثيب».
[11]. همان، ص 81: «صديق كلّ امرئ عقلُه و عدوّه جهلُه».
[12]. همان، ص 85: «ما قَسّم اللهُ للعباد شيئاً أفضلَ من العقل، فنومُ العاقل أفضلُ من سهر الجاهل. و اقامة العاقل أفضل من شخوص الجاهل، و لا بَعثَ الله نبيّاً و لا رسولاً حتى‏‌ يستكمل العقل و يكون عقله أفضل من جميع عقول أمّته، و ما يُضمِر النبي في نفسه أفضل من اجتهاد المجتهدين، و ما أدّى‏‌ العبد فرائض الله حتى‏‌ عقل عنه، و لا بلغ جميع العادين في فضل عبادتهم ما بلغ العاقل، و العقلاء هم أولوالألباب الذين قال الله تعالى‏‌: «و ما يتذكّر إلّا ألوالألباب».
[13]. همان، ص 117: عن أبي عبدالله(ع) قال: «قال رسول الله(ص): يا عليّ؛ لا فقر أشدّ من الجهل، و لا مالَ أعوَدُ من العقل».
[14]. غرر الحكم، فصل أول، شماره‌ی 53: «العقل أقوى‏‌ أساس».
[15]. همان، شماره‌ی 708: «العقل يَنبوعُ الخير».
[16]. همان، شماره‌ی 1327: «الخُلقُ المحمود من ثِمار العقلِ».
[17]. همان، شماره‌ی 1389: «الدين لا يُصلِحه إلّا العقل».
[18]. همان، شماره‌ی 1672: «الأدب و الدين نتيجة العقل».
[19]. همان، شماره‌ی 1746: «العقل غريزة تزيد بالعلم و التجارب».

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: